برده داری من و همسرم (۲ و پایانی)

1403/03/13

...قسمت قبل

سلام ادامه ماجرا من و مریم بعد از آرمان میخوام براتون تعریف کنم البته باید جواب خیلی ها رو بدم.
تمام ماجرا واقعی هستش و هیچ دروغی ندارم بگم اگه دوست نداری ماجرا رو دنبال نکن.
با مریم هماهنگی کردم برای پنجشنبه برای اون دختره مریم گفت بزار خودم باهاش حرف بزنم گفتم باشه شمارشو دادم به مریم باهاش حرف زد البته من متوجه نشدم چون داشتم غذا میخوردم مریم تو اتاق خواب حرف میزد.
بعد از چند دقیقه آمد گفتم چی شد؟
گفت اوکی عزیزم ، پنجشنبه گفت از ساعت 6 عصر آزادم تا 10 شب گفت آقا امین شهرک اندیشه ساعت 6 آنجا باشه گفتم اوکی نظرت چیه به نظر خودت اوکی هستش ؟
گفت طبق صحبت ها و تعریف های که میکرد خوبه ولی حیف کیر نداره ، بهش گفتم من که دارم گفت آره ولی دوتا کیر بهتر یک کیره منم با خنده بهش گفتم اون روز دوتا کیر بود و یک کس پنجشنبه دوتا کس و یک کیر خندید گفت خفشو البته اونم بلده چطوری مثل تو بهم حال بده ، گفتم چطور ؟ گفت خودت میبینی گفتم اوکی عزیزم .
روز پنجشنبه تا ساعت 5/30 در مغازه بودم بهش پیام دادم آماده هستی بیام گفت بله یک آدرس بهم داد سمت شهرک اندیشه مغازه رو بستم و رفتم دنبالش با مریم هماهنگی کردم دارم میرم دنبال دختره گفت اوکی منتظرم.
رسیدم بهش زنگ زدم گفت همون ماشین شاسی بلند مشکی ؟
گفتم بله فقط عقب بشین گفت چشم.
درب عقب باز کرد نشست دیدم خوشگله و خوش هیکل ازش خوشم اومد حرکت کردیم بهش گفتم اگه میشه عقب ماشین دراز بکش گفت چرا گفتم دوست ندارم مسیر خونمو یاد بگیری ، گفت میخوای بیام جلو برات ساک بزنم تا برسیم ؟ ماشینت شیشه دودی پیدا نیست گفتم نه عزیزم رسیدیم خونه بعد ، گفت چشم آقا دراز کشید عقب ماشین تو مسیر ازش پرسیدم چند وقته توی این کاری گفت دو ساله بهش گفتم همه کاری میکنی ؟
گفت مثلاً چی ؟
گفتم کون دادن و کس دادن و تحقیر شدن و غیره ؟
گفت بله انجام میدم بهش گفتم خانومم خیلی توی این قضیه سرسخته ها خیلی تحقیرت میکنه میزنه مشکلی نداری ؟
گفت عاشق این کارم گفتم خوبه اگه کارت خوب بلد باشی پول خوبی هم بهت میدم گفت چشم.
تو مسیر گفت تا حالا چندتا برده آوردین ؟
بهش گفتم تو دومی هستی هفته گذشته یک پسری بود الان شما گفت . حالا چرا پسر بعد دختر ؟
خانومم دوست داشت برده پسر امتحان کنه من دوست دارم برده دختر بعد از تو هم تصمیم میگیرم که کدومتون بیارم.
بهم گفت پسره خوب بود ازش راضی بودی ؟
بهش گفتم خانومم ازش راضی بود . گفت شما ؟ گفتم من نه حتی باهاش سکس کردم لذت نبردم اون گفت قراره با من لذت ببری.
بهش گفتم من و خانوم بیشتر از این خوشم اومد که اون پسره با کیر کلفتش خانومم کرد من لذت بردم خانومم خوشش آمد.
خندید و گفت پس بی غیرتی هم دوست داری.
بهش گفتم نه با هرکسی.
رسیدم خونه رفتم داخل صدا کردم مریم مهمون داریم دیدم دوباره مریم با همون لباس بندی که با آرمان پوشیده بود دوباره تنش بود از اتاق خواب آمد بیرون دختره تا دیدش گفت جون این خودشه مریم آمد جلو با دستش فک دختره گرفت بهش گفت اسمت چیه اون گفت مهسا مریم بهش گفت دهنت باز کن جنده تا دهنش باز کرد مریم تف کرد تو دهنش گردنش گرفت پرتش کرد رو زمین بهش گفت یالا لخت شو ببینم.
بلند شد مانتو شلوار درآورد اونم مثل مریم همون لباس تنش بود وای خدااااا چه سینه های پروتز کرده ای چه هیکلی کس و سینه هاش پیدا بودن. مریم رفت سمتش قلاده و زنجیر بست دور گردنش بهش گفت بیا مهسا هم رفت دنبالش مریم برگشت نگاه من کرد گفت عزیزم لباستو در بیار بیا گفتم الان میام منم لخت شدم با شورت رفتم دنبالشون ( تو دلم قند آب شد که الان نوبت منه که یک کس بکنم)
رفتم تو اتاق خواب دیدم مریم دراز کشیده مهسا (برده) داره پاهاش لیس میزنه بهش میگه یالا اشغال و با شلاق چرمی که داشت میزد رو کمرش بهش گفت پاهای آقا رو بخور اشغال آمد انگشت پامو کرد تو دهنش و خوردن لیس زدن و میومد بالا کیرم بلند شد بود مریم گفت شورتت دربیار منم درآوردم دید کیرم بلند شده بهش گفت بیا کیر آقا رو بخور دوست داره و دوباره با شلاق زدش آمد شروع کرد برام ساک زدن با دستش گذاشت رو کس مریم و بازی میکرد مریم از خود بی خود شد سرشو از کیرم بلند کرد به مریم گفت خانوم من دیلدو کمری دارم بیارم تو کیفمه.
مریم گفت برو بیار ببینم چه شکلی هستش بلند شد رفت دو تا مدل آورد مثل شورت میپوشید یک کیر مصنوعی بهش بود یکشون اندازه کیر من بود ولی اون یکی بزرگتر مریم بهش گفت اول با اون کوچکتره شروع کن مهسا کردش پاش مریم بهش گفت اول کسمو لیس بزن جنده آمد شروع کرد به خوردن کس مریم ، مریم تو آسمون بود از لذت . خوب بلد بود بلند شد پاهای مریم داد بالا گذاشتش تو کسش مریم یک آحی کشید و شروع کرد به تلمبه زدن تو کس مریم منم با خودم گفتم الان فرصت خوبیه از پشت بکنم رفتم پشتش دیدم شورته از پشت بازه کونش پیداست تف زدم به کیرم اون داشت مریم میکرد مریم داشت باهاش حال میکرد منم یکم نگهش داشتم کیرمو گذاشتم در سوراخ کونش فشار دادم همش می‌گفت آخ آخ اونم چون دردش میومد اونم دیلدو رو بیشتر تو کس مریم فشار میداد کیرمو جا کردم تو کونش و دوتایی تلمبه میزدیم من تو کون مهسا و مهسا تو کس مریم واقعا من تو اوج بودم داشتم حال دنیا رو میکردم داشت آبم میومد ولی دوست نداشتم بیاد هنوز دوست داشتم بیشتر حال کنم مریم افتاد به نفس نفس سینه های مهسا رو چنگ میزد یک دفعه ارضا شد منم دیگه نتونستم طاقت بیارم تمام آبم به فشار خالی کردم تو کون مهسا اووووووف کیرم درآوردم بی حال افتادم کنار مریم ولی مهسا هنوز داشت برای مریم تلمبه میزد مریم بهش گفت اشغال جنده بسه دیگه مهسا هم بلند شد بهش گفت کسم لیس بزن عوضی کس مریم میخورد منم با سینه های مریم بازی میکردم مریم گفت بازم میتونی بکنی ؟ بهش گفت الان نه چند دقیقه دیگه گفتم مریم تو رو بکنم ؟ گفت نه این جنده رو گفتم گفتم کون خوبی داشت مریم گفت همین الان هرچی دوست داری کون بکن که من هیچ وقت بهت نمیدم گفتم باشه مریم موهای مهسا رو کشید بهش گفت برای آقا ساک بزن اون شورت دیلدو دار رو دربیار من میخوام بپوشم بلند شد از پاش درش آورد مریم پوشیدش با خنده گفت امین خوبه تو حالا هرچی منو کردی منم الان بکنمت خندم گرفت بهش گفتم عزیزم من از کس کردمت تو اگه دیدی من کس دارم تو هم بکن مهسا گفت چه زن و شوهر باحالی هستید مریم بهش گفت ساک بزن الان همین زن و شوهر از کس و کون میخوان یکیت کنند و مهسا شروع کرد برام ساک زدن چقدر حرفه ای میخورد اولش کیرم شل بود و خوابیده چون آبم اومد بود حتی نشستم همینجوری کثیف میخورد کیرم داشت بلند میشد مریم بهش گفت دولا براش ساک بزن تا اینو کردی تو کسم حالا من بکنمش تو کونش جنده . مریم از پشت تف کرد تو سوراخ کون مهسا یک دفعه تا آخر فشار داد همش جا کرد داخل مهسا جیغ کشید و مریم تلمبه میزد و با درد و حال داشت برام ساک میزد منم از این صحنه لذت بردم کیرم بلند شد گفتم مریم صبر کن دراز کشیدم بهش گفتم با کس بشین رو کیرم نشست ولی یکم گشاد بود ولی بد نبود مریم از پشت کمرش فشار داد خوابید تو بغلم مهسا اون دوباره از کون دیلدو رو فشار داد داخل مهسا دوتایی از کس و کون میکردیم ولی من چون پایین بودم زیاد نمی‌تونستم خوب تلمبه بزنم دو سه دقیقه ای همینجوری تلمبه زدن ادامه میدادم که مهسا ارضا شد مریم از پشت محکم میزد پشتش بهش میگفت دیدی حال کردی جنده خوب آبت آمد. اونم سینه هاش تو بغلم بود و نفس نفس میزد می‌گفت عالیه بعد مریم کشید بیرون گفت خسته شدم جفتم دراز کشید منم مهسا خوابوندمش رو تخت پاهاش دادم بالا و تلمبه زدن بعد کیرمو درآوردم بهش گفتم رو به شکم بخواب مریم داشت نگاه میکرد کیرم کردم تو کونش و اون خوابیده بود رو به شکم منم نشسته رو کونش میکردم مریم اومد تو بغلم بهش گفتم این دیلدو رو دربیار دیلدو درآورد کیرم تو کون مهسا عقب جلو میکردم مریم آمد تو بغلم ازش لب گرفتم با سینه هاش بازی میکردم و میخوردم آبم اومد کیرمو تا آخر فشار دادم تو کون مهسا آبم ریختمش داخلش بلند شدم سه تای دیگه جون نداشتیم تقریباً ساعت 9 بود مهسا گفت آقا خانوم میشه من برم تا برسم خونه طول میکشه نگاهی به مریم کردم بهش گفتم کاری باهاش نداری ؟
مریم گفت جنده چند دقیقه ماساژ بده بدم درد میکنه منم رفتم دوش گرفتم تا برسونمش از حمام آمدم بیرون دیدم دوتایی در حال آماده شدن هستند خودمو خشک کردم لباس پوشیدم رفتیم تو حیاط سوار شدیم مریم بهش گفت عقب ماشین دراز بکش اونم دراز کشید تو مسیر که حرکت کردیم مهسا گفت امیدوارم ازم راضی باشید من و مریم بهش گفتیم عالی بود.
مهسا گفت ببخشید اینو میگم بیشتر از برده داری شما گروپ دوست دارید بیشتر به جای اینکه برده داری کنید به فکر سکس بودید و گروپ میزدید البته اولش خانوم یک کارهایی کرد بهش گفتم بله فقط تفاوت اینه که گروپ هرکس دوست داره هرکسی میکنه ولی ما با اونی که دوسش داریم سکس میکنیم.
گفت بله تو مسیر پولش براش واریز کردم بعد قبل از پیاده شدن گفت هر وقت خواستید بازم از قبلش بهم بگید خوشم میاد زن و شوهر پایه ای هستید ، من و مریم خندیدم ازش خداحافظی کردیم و رفت.
تو مسیر به مریم گفتم حالا نظرت چیه پسره یا دختره ؟
گفت معلومه پسره گفتم چرا ؟
گفت پدر سگ خوب سکس میکرد کیرش خوب بزرگ بود و نسبت به سنش حرفه ای بود.
گفت تو چی من گفتم دختره.
بهش گفتم دختره دیلدو گذاشته بود برات ، گفت نه کیر واقعی یک چیزی دیگه هستش.
دیگه قرار شد هفته ای یک بار آرمان بیاد و یک هفته دیگه مهسا بیادش.
دوستان عزیز کل ماجرا واقعی هستش.
دروغی ندارم بگم الان روز شنبه هستش تو مغازه خودم نشستم دارم ماجرا رو مینویسیم.
از ماجرای قبلی خیلی خیلی خوشحال شدم که تعریف کردم چون چندتا برده دیگه هم پیام دادن باید با اونها هم صحبت کنم ببینم چند ساله هستند و شرایطشون چیه با تشکر.

نوشته: امین


👍 12
👎 7
22101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

986153
2024-06-03 00:07:55 +0330 +0330

درسته

0 ❤️

986192
2024-06-03 08:08:05 +0330 +0330

شک ندارم راست بوده داستانت

0 ❤️

986231
2024-06-03 23:27:19 +0330 +0330

چرا قسمت پایانی؟ حالا حالا ها ادامش بدین قشنگ بود

0 ❤️

986279
2024-06-04 02:00:39 +0330 +0330

بابا حالم بهم خورد

0 ❤️

986291
2024-06-04 02:54:27 +0330 +0330

درخدمتم بکن حرفه ای امتحانش ضرر نداره

0 ❤️

986317
2024-06-04 06:56:20 +0330 +0330

منم اندیشه ام تجربه ی فوت فتیش داشتم ای کاش میشد پبداتون میکردم اگه افتخار داشتم زیرتون می‌بودم

0 ❤️

986533
2024-06-05 23:23:22 +0330 +0330

کسایی که باور ندارند این داستان واقعی نمی تونه باشه، من خودم‌برده دختر جوان ‌استخدام کردم ، چند بار

حتی طرف تماس می گرفت که بازم بیاد ، من موقعیتشو نداشتم ، ولی براش پول فرستادم

0 ❤️