خاطره سکس پشت چرخ سفالگری

1402/07/03

سال ۹۸ بود و من زندگی خودمو میکردم و بیزینس آنلاین داشتم که پیامی توی اینستاگرام اومد
بعد از ثبت سفارش نشونی یکی از دوستان مجازیم رو داد و منم تخفیفی رو براش اعمال کردم.بعد ارسال و تحویل مرسوله برام عکسی از محصول فرستاد و اونجا گفت که در گوگل پلاس فلان کاربر بوده و من بیشتر شناختمش،اما خب روی اصول کاری خودم بودم و بدون حرف اضافی و پس و پیش خداحافظی کردم و ابراز خشنودی از آشنایی.
فرداش مجدداً پیام داد و شروع به غیبت درباره یکی از دوستان مشترکمون کرد که قصد داشته باهاش خونه بگیره ولی چون سلامت روان نداشته نکرده و با توجه به اینکه من با اون شخص کامنت بازی میکردم بهم هشدار داد که مراقب باشم.منم اون موقع فقط حرفاشو شنیدم و موضوعی نبود که بهم مربوط باشه و دخالتی نکردم.انگار نه انگار شنیده باشم
همون شب خیلی بی هوا به واسطه صمیمیتی که خودش توی استفاده از کلمات ایجاد کرده بود ازم دعوت کرد که به شمال(بابلسر) برم و باهم سکس کنیم.
اون متاهل بود و در آستانه طلاق بود طبق حرفایی که زده بود و برای اینکه مدتی راحت باشه رفته بود بابلسر زندگی میکرد
در جواب بهش گفتم که ممنون از دعوتت اما من خط قرمز هایی دارم که رابطه با فرد متاهل هم یکی از اوناست
همون موقع خداحافظی کرد تا یک‌هفته بعد که خسته اومدن بودم خونه و تلگرام رو چک کردم که عکس سند طلاق رو روی میز برام فرستاده بود و پرسیده بود: دیگه بهانه ای هم داری ؟
جسارت این آدم برام جذاب شد و در حالی که داشتم به این فکر میکردم که آخه از اصفهان بکوبی بری بابلسر برای سکس آخه! یهو تصمیم گرفتم برم
بهش گفتم باشه میام
وسایلمو جمع کردم و ماشین رو روندم به مقصد بابلسر،تهران که رسیدم ماشین رو گذاشتم پارکینگ و چون خسته بودم رفتم آرژانتین و با اتوبوس رفتم
ظهر که رسیدم بابلسر بهش زنگ زدم و لوکیشن رو گرفتم .اولین داروخانه ایستادم و دو تا بسته دوازده تایی کاندوم به همراه یک قرص تاداگرای ۲۰ محض محکم کاری گرفتم
راستش تا قبل از اینکه به خونه هم برسم درصدی این احتمال رو میدادم که سر کاری باشه اما خب دلایلی هم داشتم که اینطوری نباشه
اولین برخوردم باهاش پیش مجتمع رو به دریاش بود که قبلش ازم خواسته بود پیش نگهبانی خاله صداش بکنم چون می‌گفت نگهبانی فضولی داریم!
نکته مهم بعدی هم تفاوت سنیمون بود که اون از من حدود ۱۷ سال بزرگتر بود اما خب هم بدن هم چهره خوبی داشت
یک هفته اونجا بودم و تقریباً برنامه سکس بود مگر اینکه وسطش بخوابیم یا غذایی بخوریم با یکی دوبار که برای پیاده روی و غذا رو بیرون خوردن رفتیم
اما یک اتفاق خیلی جذابتر سکس پشت چرخ سفالگری بود که چون تنها بود تصمیم گرفته بود خودش رو با سفالگری سرگرم کنه و منم چون کلا اهل کارای هنری بودم از قبل .پشت چرخش نشسته بودم داشتم اصول ورز دادن و هواگیری گل رو یاد میگرفتم و بعد چند بار تلاش های ناموفق.سفالگری تبدیل به یک سکس رمانتیک و بسیار جذاب شد برام
این اتفاق برام دقیقا مثل فیلم ها یا تابلو های نقاشی بود
در آخر هم با هم برگشتیم تهران و اون رفت دنبال کارای خودش و منم برگشتم اصفهان
بعد از اون ماجرا هم طبق توافقی که داشتیم نه من پیگیر اون شدم نه اون پیگیر من
تو این سال ها هم دو بار محض احوال پرسی بهم زنگ زد و خاطرات رو مرور کردیم.خودشم الان ازدواج کرده مجددا و من اطلاعی ازش ندارم و هر جا که هست خوش باشه

نوشته: مستر قاطی


👍 3
👎 21
18901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

949558
2023-09-25 23:56:18 +0330 +0330

داداش واقعا قاطی هستی😐
این چی بود نوشتی؟
یا ما رو اوشکول کردی یا نمیدونی داستان نوشتن چیه ناموسا

0 ❤️

949571
2023-09-26 00:12:44 +0330 +0330

لایک کردم ، زحمت کشیدی نوشتی ، ولی هیچ جذابیت خاصی نداشت

0 ❤️

949588
2023-09-26 00:56:26 +0330 +0330

داداش واسه من هم یکی از آفریقای جنوبی ایمیل فرستاده و گفته برم باهاش سکس کنم.اتفاقأ گفته که همسایه دیوار به دیوار مرحوم ماندلاست.
بنظرت برم یا ارزشش رو نداره و به همین چند صد خانمی که دور و برم هستن قناعت کنم؟؟؟

0 ❤️

949610
2023-09-26 03:32:50 +0330 +0330

کس مادرت و خواهرت و همه کست و مرده و زندت و اون‌سنده ای که رفتی پیشش که مطمنم فقط داشتی جق میزدی با تصور کس.مادر سنده

1 ❤️

949643
2023-09-26 08:43:25 +0330 +0330

نشستی فیلم روح رو دیدی جو فانتزیش گرفتت گفتی بیام اینجا هم بلغورش بکنم تا باحالتر بشه! 😉
ای شیطون…😋

0 ❤️

949645
2023-09-26 08:48:39 +0330 +0330

سلام کامتی که میزارم برای داستان نیست برای نگارش داستان ه
است ممنون که مینویسی

0 ❤️

949649
2023-09-26 09:02:52 +0330 +0330

تا آخر داستان تخمیت نفهمیدیم توی کیری زنی‌یامرد

0 ❤️

949656
2023-09-26 09:42:06 +0330 +0330

اصلا کل حرفات درسته . آخه کی از ترمینال بیهقی میره بابلسر

0 ❤️

949688
2023-09-26 14:37:09 +0330 +0330

روی سربرگ شرکت داستان نوشتی، مگه داری واسه اداره درخواست کار وگرینش میکنی، رحمت به عمت داری داستان مینویسی نگارش رو درست کن…!!

0 ❤️

949856
2023-09-27 09:10:35 +0330 +0330

خط قرمزت تو کونت مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها