داستان از اونجایی شروع شد که شوهرم به شوخی میگفت من دوست دختر میخوام منم به شوخی میگفتم دوست پسر میخوام همینطور که زمان میگذشت و راجب دوست دختر و دوست پسر حرف میزدیم رفته رفته برام هیجان داشت تا جایی وسوسه شده بودم که میرفتم بیرون همش به پسرا نگاه میکردم این اتفاق و خیانت دقیقا دو ماه پیش اتفاق افتاد که تصمیم گرفتم برم خونه مامانم و تو راه یه پسر خوشتیپ و شیک دیدم که بهم نگاه میکرد یه نگاه بهش کردم و راه افتادم چون تا حالا خیانت نکرده بودم اصلا مجردی هم دوس پسر نداشتم حس کردم که داره دنبالم میاد هیجانی شده بودم نمیدونستم چیکار کنم تند راه رفت اومد کنارم و ازم شروع کرد به تعریف کرد شما چقدر خوشگلین چشمم شمارو گرفت و… تا جایی که دلمو زدم به دریا و باهاش صحبت کردم همین اتفاق باعث شد باهاش آشنا شم و شماره داد و …
همیشه هم موقع عذاب وجدان میگفتم شوهرم خودش میگفت میتونی بری دوست پسر پیدا کنی درسته اون به شوخی می گفت ولی اینقدر که گفته بود دیگه من هیجان داشتم و …
یه هفته ایی از دوستیمون گذشت شوهرم رفته بود سر کار صبح ساعت ۹ بیدار شدم دیدم پیام داد خیلی دلم برات تنگ شده منم دلم براش تنگ شده بود ریسک کردم و گفتم بیا خونمون شوهرم ساعت ۳ میرسه خونه ساعت ۱۰ رسیده بود دم درمون درو باز کردم اومد بالا البته منم حسابی به خودم رسیده بودم همین که منو دید بغلم کرد و چسبوند منو دیوار لبامو خورد اصلا فرصت نداد حرف بزنم منم حشری شدمو ادامه دادم باهاش طولی نکشید دیدم لخت تو بغلشم و د ا گی دارم بهش میدم کیرش از کیر شوهرم کلفت تر بود حسابی داشت به کصم حال میداد داگی پوزیشن مورد علاقمه همین اتفاق باعث شد رفته رفته دیگه بیفتم توکار خیانت و هنوزم ادامه داره و وقتایی که شوهرم نیست دعوت می کنم دوست پسرم میاد تا دسته فرو میکنه بهم البته که هیجان باعث شده به یکی قانع نباشم و چند تا دوست پسر دارم و …
نوشته: Zahra
هوووووف
حقیقت یا دروغ داستانو بیخیال میشم ولی جان عزیزتون با غیرت هیچکس شوخی نکنین که مثل ایشون جنده و مثل شوهر ایشون زن جنده میشین!
شوهرتم جای دیگه سرش گرمه
زندگی مشترکتون نفسای آخرشه
بگو شوخی شوخی جنده شدم حالا جنده بودن شوخی و جدی نداره جنده خانوم
شوخی شوخی دادنت جدی شد خوب بیا همینجا به بچها شهوانی بده همه ما هم داستان شوخی شوخی کردنتو مینویسیم
تبریک میگم شما یک جنده هستید منتظر باشید تا دوستان شهوانی بیان سراغتون
کاری به واقعی یا خیالی بودن این داستان ندارم ، اگه فرض و بر واقعی بودنش بذاریم ، شما از اول یه جنده بودی که شوهرت فقط جنده درونت و بیدار کرده
خانم های قالبشون اصلا اینجوری نیست ،با ما مردا فرق میکنن ما مردا بعد از یه دقیقه از آشنایی راه داشته باشه وقت و تلف نمکنیم و با طرف سکس میکنیم ،اما خانم ها تا از لحاظ روحی به طرف وابسته نشن بهش نمیدن ، اینکه به چند تا دوست پسر دیگه هم داری میدی ، خیلی واقعی به نظر نمیرسه
خسته نباشی دلاور . با همین فرمون بری چند وقت دیگه کاسب هم میشی . نان پدر و شیر مادر ح… !
نمیدونم فازت چیه و اصلاً چه احساسی داری فقط میخوام بدونم اگه شوهرت همین کارو باهات کنه و بهت خیانت کنه چه حسی داری؟
زندگی خودتونه بمن هم هیچ ربطی نداره ولی یواشکی نامردیه
بنظر من با شوهرت صحبت کن شاید دوست داشته باشه
که در عالم واقعیت شوخی را عملی کنید
بعد اونموقع اگر یه وقت هم همسایه هاتون فضولی کردن
شوهرت میدونه چجوری قضیه را جمع کنه
آبروریزی نشه!
کسخول سنتو بنویس قدو هیکلتو اینا چیه دیوس ملجوق
ادامه پاراگراف اخر میشه این
به یکی قانع نباشم و چندتا دوست پسر دارم و الان جنده درونم رو بیدار کردم و بهش تبدیل شدم.
البته بلانسبت جنده ها چون اونا از روی فقر به این راه کشیده شدن ولی تو هرزه بودن توی ژنتیکت وجود داشت
این دیگه هیجان نیست رسما وارددنیای تاز ه ای شدی بنام دنیای ه جندها ورسما جنده شدی
از خیانت متنفرم حتی به شوخی
مضحک ترین داستان و زن و شوهری هستین که دیدم
بنام خایه کیر و کس کلفت شما رو به لذت جانانه میرسونم
البته شما که داری فیض سکس رو میبری چرا صیغه محرمیت نمیخونی
دمت گرم صفر تا صد بنز پنج ثانیه است اما خانم یک،دو،سه کوسو داد رفت ایول به این سرعت عمل
خیلی ها متاسفانه همین شوخی شوخی میدن بله ایشون رو من مورد رحمت خودم قرار دادم راس میکه کاملا
یه چیز جدید بگو خیانت که برات اب خوردنه البته پیشه بودش
من کامل این داستانتون رو باور میکنم و میگم واقعیه چون یکی از دوستان نزدیکم دقیقا همینجوری شد و از شوخی و تعریف رسیدن به جایی که الان در شرف طلاق هستن
خوب کردی ولی به شوهرت هم بگو مطمئن باش که اونم خوشحال میشه