(سلام امیدوارم خوب باشین تو این داستان اسم از کسی نمیارم برای حفظ حریم خصوصی
میخوام در مورد فتیش خودم بگم که من فتیش پا دارم و ۱۶ سالمه یه دختر عمه دارم ۲۰ سالشه که پاهای واقعا فوق العاده ای داره که براتون عکس میزارم من همیشه تو کف پاهاش بودم و یه شب که مهمون داشتن و من خونشون بودم کلی کار کرده بود و خسته شده بود اما بازم تا ساعت ۲ بیدار بود منم لحظه شماره میکردم که بخوابه بلخره ساعت دو نیم خوابید و من اولش استرس داشتم اما با خودم گفتم شاید دیگه این فرصت نصیبم نشه اون روی تخت خواب بود من روی زمین رفتم سمت پاهاش واقعا اگه میتونستم همون لحظه میخوردمش اما شانس بد دختر عمه ما خوابش کمی سبکه دیگه گذاشتم کامل خواب عمیق بره ساعت ۳ رفتم نزدیک پاهاش و اول کمی بو کردم ما هیچ بوی خاصی نداد تصمیم گرفتم بوس کنم یه بوس از کف پاهاش کردم یه تکون ریز خورد منم ترسیدم رفتم سر جام دوباره یه ده دقیقه بعد رفتم سراغش و گفتم دیگه باید پاهاشو بخورم اول تمام اب دهنم رو قورت دادم که موقعی میخوام پاهاشو بکنم تو دهنم پاهاش زیاد خیس نشه که بیدار شه من انگشت کوچیکش رو گذاشتیم دهنمون وای قلبم داشت میترکید بعد انگشت شصت شو گذاشتم دهنم دختر عمم یه پاهای گوشتی داره که شصت پاهاش خیلی لذیذه داشتم میگفتم شصت پاهاش همین طور که تو دهنم بود یک دفعه میخواست از شکم به کمر بخوابه شصت پاهاش تو دهنم پیچید و بدبخت شدم بلند شد و من سریع خودمو کشیدم از کنار پاهاش کنار گفت چیکار میکنی گفتم هیچی گفت راستشو بگو چرا اومده بودی کنار تخت من (فهمیده بود که پاهاشو خوردم چون چند بار هی توجه به پاهاش داشتم و شک کرده بود)گفت خوابم بودم از خواب بیدارم کردی و الانم رو مخمی به زبون خوش بگو چیکار کردی منم گفتم قول میدی به کسی نگی گفت اگه کار خیلی بدی کرده باشی نمیتونم قول بهت بدم گفتم من فتیش پا دارم گفت یعنی همون علاقه به پا گفتم اره و زدم زیر گریه تا یکم دلش بسوزه اومد گفت خب چرا باید رو من امتحان میکردی فتیش پا رو گفتم اخه پاهاش تو خیلی خوبن کلی تعریف کردم با همون بغضی که داشتم گفت ببین دیر وقته و نیم ساعت دیگه مامان بابام میخوان برن روستا(چون ما تو نوراباد ممسنی واقع در استان فارس زندگی میکنیم و تابستونا برج ۴ اینا برنج کاری داریم)گفت بزار برن فردا صحبت میکنیم منم قبول کردم و گرفتیم خوابیدیم.
فردا ساعت ۱۲ نیم اینا بلند شدیم دیدم داره غذا درست میکنه منم هیچی در مورد دیشب به زبون نیاوردم ناهار خوردم و بعد نهار هرکی تو گوشی خودش بود که گفت راستی قضیه دیشب گفتم فردا صحبت میکنیم ببین من درست نمیدونم فتیش پا چیه و باید منو اگاه کنی من میخواستم یه چند تا فیلم نشونش بدم که روم نشد اما دیگ گفتم شاید آخرین فرصت باشه یه چند تا فیلم نشونش دادم گفت خب یعنی تو واقعا به این کار علاقه داری گفتم آره گفت خب من اجازه میدم اما اگه کسی بفهمه میگم تو بودی گفتم مگ من دیوونم یکی مثل تو که پاهای زیباشو بده به من بخورم و من برم به کسی بگم
گفت خب الان میخوای گفتم اره گفتم الان بیداری روم نمیشه میشه تو بری تو گوشیت منم کارمو انجام بدم قبول کرد روم زمین دراز کشید رفت تو گوشیش منم نشستم زیر پاهاش و اول پاهاشو بوس کردم دیدم قلقکش میاد اما چیزی نگفتم پاهاشو بلند کردم و پاشنه پاشو کردم تو دهن که یه لحظه یه صدای ازش در اومد و اونیکی پاهاشو بلند کردم و پاشنشو کردن تو دهن که دوباره صدا ازش اومد معلوم بود خوشش اومده و داره ارضا میشه منم کل انگشتاشو کردم تو دهن و میخورم اینقد خوردم که پاهاش قرمز شده بود گفتم بسه دیگه گفتم لطفا یکم دیگه و دوتا انگشت شصت پاهاشو کردم تو دهن و ساک میزدم بعد دوتا پاهشو باز کردم دیدم ابش پاشیده رو شلوارش گفتم خوشد اومد گفت بد نبود گفتم پس اگر بد نبود چرا شلوارت خیسه گفتم اگ دوس داری اون جاتو هم لیس بزنم گفت نه ولی من اینقد اصرار کردم که قبول کردن شلوارشو کشیدم پایین و دیدم ابش اومده با دستمال ابشو پاک کرده من کصشو کردم تو دهن اینقد کصش تپل بود که تو دهنم جا نمیشد همینطور که من کصشو میخوردم اونم ممه هاشو میمالید گفتم تیشرت رو در بیار در اورد و من شلوارمو در اوردم و کیرمو گذاشتم بین ممه هاش اینقد بالا پایین کردم که ابم اومد اومدم بریزم رو دستمال گفت بریز رو صورتم ریختم رو صورتش اینقد که حشری بودم کیرم نمیخوابید گفتم مشکل نداری سکس کنیم گفت دیگه پرو نشو گفتم ببین خودت خوشت اومده خرابش نکن راضیش کردم و اومدم بزارم تو کونش گفت پرده ندارم من بال در اوردم و پریدم لبشو خردم سریع بلند شدم پاهاشو دادم بالا هعی کیرمو میمالدیم به کصش اه اه میکرد یه دفعه گذاشتم تو کصش که صداش خیلی بلند شد قبل اینکه شروع به تلمبه زدن کنم یه پاهشو گذاشتم رو شونم و اون یکی هم گذاشتم تو دهنم پاهاشو میخوردمو تلمبه میزدم اینقد سر صدا میکرد که گفتم الان همسایه ها میان دم در یه پاهاشو ول کردم دستمو گذاشتم دهنش تا کمتر صدا بده یه ده دقیقه همینطور بودیم موقعی فهمیدم ابم داره میاد کیرمو کشیدم بیرون و دوباره ریختم رو صورتش گفت دیگ بسه گفتم باشه و بعدش یه چند ثانیه پاهشو خوردن مک زدم کف پاهاشو خیس خیس کردم و بعد رفت حموم دراومد و بعدش منم رفتم حموم و این بود داستان ما
اینم بگم خونه ما شیرازه پ من تابستونا به خاطر دختر عمم میرم شهرستان و بیشتر موقع ها که خونه خالی باشه یا اخر شبا حوصله داشته باشه پاهاشو میخورم یا سکس انجام میدیم

نوشته: پنهان