کون دادن به سیما

1400/10/09

سلام…
اسم من صابر هستش و قدم ۱۸۰ و وزنم ۷۵ کیلو … فیس معمولی دارم…داستانی که میخوام بگم براتون کاملا واقعی هستش …
بچه همدان هستم و این ماجرا بر میگرده به سال ۹۰ وقتی که ۲۱ سالم بود … یه عمه دارم که یه دختر و دوتا پسر داره که پسرهاش ازدواج کردن و رفتن و دختر عمم (سیما) هم در آستانه ازدواج کردن بود … از بچگی با هم بزرگ شده بودیم …اون چهار سال از من بزرگتر بود … تو دوران بچگی هر وقت میرفتیم خونه مامان بزرگم منو میبرد تو یه اتاق و شلوارمو میکشید پایینو با دولم بازی میکرد ولی نمیزاشت من کسشو ببینم یا به ممه هاش دست بزنم و از همون اول زور میگفت ولی خب چون میگفت بیا بازی کنیم منم قبول میکردم و مخالفت نمیکردم و اگه حرفی هم میزدم زودی میگفت: اگه نمیخوای دیگه باهات بازی نمیکنم و منم که میترسیدم باهام قهر کنه زودی قبول میکردم…این جریان ها گذشت تا سال ۹۰ که یه روز خونواده مارو دعوت کردند خونشون و طبق معمول من زودتر رفتم و خونوادم بعد از من اومدن… وقتی من رسیدم عمه و شوهر عمم رفته بودن خرید و فقط سیما خونه بود زنگ و زدم در و باز کرد و رفتم بالا… سلام و احوال پرسی کرد و گفت بشین تا لباسمو عوض کنم و بیام پیشت… پنج دقیقه ای گذشت و خبری نشد ازش رفتم ببینم چی شده که یهو با یه صحنه مواجه شدم که خشکم زد …بلههههه سیما خانوم لخت شده بود و فقط شورت پاش بود داشت لباسشو عوض میکرد و ممه های سایز ۸۰ و سفیدش هم آویزون شده بود و یهو چشمش به من افتاد و یه جیغ بلند کشید و سریع در اتاقو با یه اخم خشمگین بست … بعد از اینکه لباسشو پوشید اومد بیرون منو صدا کرد گفت بیا…من رفتم گفت بیا بریم تو اتاق… من گفتم ببخشید عمدی نبود فقط خبری ازت نشد خواستم ببینم چی شده … بهم گفت از بچگی من نزاشتم تو بدنمو ببینی حالا امروز منو کامل لخت دیدی … یالاااا … گفتم چی یالاااا… گفت خودتو نزن به خریت منم باید تورو لخت ببینم .بهش گفتم سیما جون من بیخیال شو باباااا … کاملا تصادفی بود و عمدی نبود …گفت اگه لخت نشی مامان و بابام که بیان بهشون میگم که داشتی منو دید میزدی …منم که فکر آبرومو میکردم مجبور شدم قبول کنم… بهش گفتم نمیشه ببخشی.؟؟ من عمدا اینکارو نکردم که… گفت خفه شو و زود لخت شو … من شروع کردم به درآوردن تیشرتم که دیدم دستش رفت پشتش…اولش نفهمیدم جریان چیه بعد که داشتم شلوارمو در میاوردم سرم پایین بود و یهو صدام کرد …سرمو که آموردم بالا با گوشیش سریع ازم یه عکس گرفت و زودی دویوم سمتش و گوشیشو گرفتم و گفت اگه ندی به همه میگم که گوشیمم ازم دزدیدی و برات خیلی بد میشه…
من که خودمو تو بن بست میدیدم ناچارا گوشیشو دادم … بهم گفت کامل لخت شو …همینطور که داشتم لخت میشدم بازم چنتا عکس ازم گرفت…کامل که لخت شدم چنتا عکس دیگه گرفت و با پاش منو هل داد وقتی افتادم بازم عکس گرفت و اومد پاشو گذاشت رو سینم و یه عکس با دوربین پشت گرفت و بعدشم یه عکس سلفی از دوتامون گرفت درحالی که من زیر پاهاش بودم… بهم گفت زود پاشو خودتو جمع و جور کن تا کسی نیومده تا بعدا به خدمتت برسم …اون روز تا شبش جلوی همه بهم تیکه مینداخت و میخندید بهم تا اون شب گذشت … یک ماهی از این جریان گذشت و منم تقریبا فراموش کرده بودم این ماجرارو که یه روز بعد از ظهر بهم زنگ زد و با دیدن شمارش انگار یه پارچ آب یخ رو سرم خالی کردن…گوشی جواب دادم و گفتم بله …گفت سلام عزیزمممم… سلام دادم و گفت میتونی تا یه ساعت دیگه بیای به آدرسی که میدم بهت …ناچارا قبول کردم گفتم اوکی… یک ساعت بعد تو اون آدرس بودم زنگ زدم بهش درو برام باز کرد گفت بیا طبقه اول… نمیدونستم اونجا خونه کیه … رفتم بالا …فقط خودش بود … تو یه لباس چسبون و خیلی تنگ و سینه ها کون بزرگ و خوشگلش زده بود بیرون… تا رفتم داخل و سلام کردم یه دونه محکم خوابوند تو گوشم گفت خفه شو بشین…نشستم تا خواستم چیزی بگم گفت لال شو … بعدش گفت حالا کارت به جایی رسیده که منو دید میزنی …تا اومدم بگم عمدی نبود یه دونه دیگه زد تو دهنم خیلی محکم زد … گفت پاشو لباساتو در بیار …گفتم اینجا کسی نیست …گفت خفه شو پاشو کاری رو که خواستمو انجام بده… منم لباسامو درآموردمو اومد با طناب دستو پامو بست و گفت به حالت داگی وایسا من وایسادم رفت داخل یه اتاق و بعد از چند دقیقه اومد بیرون …چیزی رو که میدیم و باور نمیکردم … یه دیلدو بنفش بزرگ بسته بود به کمرش و داشت میومد …التماسش کردم که اینکارو نکنه ولی گوشش بدهکار نبود … اومد پشتمو یکم با سوراخ کونم ور رفت و یکم کرم مالید روی دیلدو …اول سرش و آروم رد کرد داخل و یهو چشمام سیاهی رفت و افتادم …با سیلی زد تو صورت و گفت چیهههه … خوشت میاد … این سزای آدمیه که منو دزدکی دید میزنه …من میگفتم غلط کردم ولی سیما گوشش بدهکار نبود که نبود من بلند کرد و دوباره به حالت داگی استایل دراورد اما این دفعه گفت روتو برگردون سمت تلویزیون…تعجب کردم …! بعد از اینکه چرخیدم سمت تلویزیون شروع کرد به تلمبه زدن…داشتم از درد میمردم که یهو با کنترل تلویزیونو روشن کرد و دیدم داره مارو نشون میده …بعلههه …سیما خانوم دوربین کار گذاشته بود و داشت فیلم میگرفت از من … اشکم سرازیر شده بود …اونم وحشیانه تلمبه میزد فقط… بعد از تقریبا ۲۰ دقیقا که ارضا شد یهو روی من ولو شد و بعد از چند دقیقه بلند شد دیلدو رو باز کرد داد زد سحررررر… بیا بیرون

جا خوردم …!!!
سحر کیه دیگه …دیدم یکی از دوستای قدیمیشه که منم میشناختمش… یه دختر خوش استیل که لخت جلوم وایساده بود و بهم داشت نیشخند میزد … اومد جلو کسشو زورکی کرد تو دهنمو گفت بخورش آشغال…منم ناچارا انجام دادم و بعدش دیلدو سیمارو بست اونم منو خیلی خشن کرد جوری که دیگه از سوراخ کونم داشت خون میومد… بعد از ارضا شدنش اونم بیحال شد و کمی بعد دوربینو قطع کردن و بردنش داخل اتاق و دست و پای منو باز کردن و گفت برو خودتو تمیز کن…بعد از اینکه از دستشویی اومدم بیرون سیما گفت این فیلمتو برای محکم کاری گرفتیم تا هروقت که خواستیم در اختیار ما باشی…
بعد از اینکه اون روز تموم شد چند بار دیگه هم اونا اینکارو با من کردن…حتی یه بار سحر یکی از دوستاشو (شقایق) رو آورد و اونم منو با همون دیلدو کرد و بازم فیلممو گرفتن… بعد از اون من دیگه شده بودم برده جنسی اونا برای خوشگذرونی تا الان که دارم اینو مینویسم براتون…سیما و سحر ازدواج کردن و هر کدومشون بچه هم دارن اما باز منو ول نمیکنن … عذاب میکشم از این کار ولی خب چاره چیه … تمامیه اسامی به جز اسم خودم واقعی هستن …امیدوارم که لذت برده باشین …

نوشته: صابر


👍 11
👎 21
70601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

850481
2021-12-30 01:07:58 +0330 +0330

داداش کاری به کون دادنت ندارم ولی از اسمت خجالت بکش
من اگه اسمم صابر بود تا الان ۱۰ دفعه اعدام میشدم😂
تو اسمت صابره بعد کون میدی؟ اگه اسمت آرتین بود چیکار میکردی😂


850517
2021-12-30 02:15:07 +0330 +0330

داشت تورو میکرد با دیلدو بعد ارضا شد؟

دوستش هم کوسشو چپوند توی دهنت؟ مطمئنی اشتباه نمیزنی؟

2 ❤️

850522
2021-12-30 02:28:37 +0330 +0330

هی خواستم هیچی نگم نشد،اخه نفهم ته سال ۹۰ ،گوشی با کلاس نوکیا n8 بود که دوربین سلفی نداشت،بعد اون از تو سلفی گرفته اونم اون سال، دوربین مداربسته و تلویزیون و …
بنویس ولی کس شعر کم بنویس

4 ❤️

850525
2021-12-30 03:00:29 +0330 +0330

کص نگو مومن🤣🤣🤣

1 ❤️

850530
2021-12-30 03:07:13 +0330 +0330

داداش بیا منو ببر بگو تورو ول کنن

2 ❤️

850539
2021-12-30 03:45:36 +0330 +0330

میخوای بگی کونی ام، نیازی به کسشعر گفتن نیس، مگه جنگه😂😂

2 ❤️

850550
2021-12-30 04:27:50 +0330 +0330

بگذریم از تخیلی بودن چقدر گفتی “ناچارم” “چی کار میشه کرد”. خیلی کارا میشه کرد منتها تو نخواستی بکنی یا تواناییشو نداری. بنا به تخیلاتت عرض کردم

2 ❤️

850557
2021-12-30 05:37:08 +0330 +0330

بچه بیا پایین سرمون درد گرفت 😁

0 ❤️

850577
2021-12-30 08:13:04 +0330 +0330

خوش بحالت کاش منم یه ارباب اینجوری داشتم

0 ❤️

850594
2021-12-30 09:53:23 +0330 +0330

مطمئنی سیما بود؟نیما نبود؟

1 ❤️

850655
2021-12-30 18:42:18 +0330 +0330

نمیدونم راست میگی یا دروغ
ولی کوفتت شه دلم خواست :((((

1 ❤️

850659
2021-12-30 19:28:10 +0330 +0330

منکه آرزومه دختر با دیلدو بکنتم

3 ❤️

850677
2021-12-30 22:32:46 +0330 +0330

شیر سماور تو کونت

0 ❤️

850678
2021-12-30 22:34:15 +0330 +0330

اگزوز خاور تو کونت

0 ❤️

850779
2021-12-31 08:35:14 +0330 +0330

عذاب میکشی وداستانشونوشتی؟؟؟

0 ❤️

850812
2021-12-31 14:46:26 +0330 +0330

حالا چرا اینقدر غش بازی در میاری …یبار هم دختر عمه قصد کرده پسردایی رو بکنه …همیشه شعبون یبار هم رمضون …منتها قرعه بنام تو بینوا افتاد …خدا عمرت بده که ( البته بلا نسبت )تاوان پس بده گناهان تمام پسردایی هایی شدی که دختر عمه هاشون رو به کیر غیب گرفتار کردن …خدا قوت …یک در دنیا صد در اخرت ثوابش رو ببری…عوضش بچه معروف میشی…اما اون دختر عمه ات عجب کص کلفتی بود که تو مظلوم مایماخ رو واسه انتقام گیری خفت کرد و به نیابت از همه دختر عمه ها کون یه پسر دایی رو با دیلدو فتح کرد…اسمتون تاریخی شد.

1 ❤️

850941
2022-01-01 05:06:59 +0330 +0330

من ساقی هستم اما اینو گردن نمیگیرم
این چرت و پرتا چیه میدن دست جوونا
به مولا من اگه اسمم صابر بود از این جنسهای چوچول موچولی نمیزدم و کلا کارم تریاک بود

1 ❤️

856084
2022-01-28 15:39:08 +0330 +0330

برده کم سنم و مطیع

0 ❤️