چیزی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به زمانی که من ۱۰ ساله بودم مربوط میشه اول بگم من ۲۹ سالمه اون زمان من یه بچه خوشگل به تمام معنا بودم خیلی سفید بودم طوری که اسممو سفید برفی تو محل صدا میکردن موهام هم بور بود خیلی ها تو مدرسه و محل آرزوی کردنمو داشتن رو همین حساب خوشگلیم هیچ وقت جرات نمیکردم از کوچمون اون ورتر برم یه همسایه ای چن تا خونه اون ورتر داشتیم به اسم محمود که اون موقع ۱۶یا ۱۷ سالش میشد یه نوجوون قوی هیکل و شری بود همه بچه های محل ازش میترسیدن تو محل همه بچه ها ازش کتک خورده بودن در عین حال از بچه های دیگه شنیده بودم بچه های کوچکتر از خودشو میبره میکنه اون موقع هم من یه چن وقتی بود فهمیده بودم کردن یعنی چی به من توجه خاصی داشت هر وقت منو میدید سعی میکرد لپمو بگیره یا اینکه ببوسه ولی بهش اجازه نمیدادم و از زیر دستش فرار میکردم این محمود یه پسرعمو داشت به اسم حامد هم سن من بود با هم همبازی بودیم تا اینکه یه روز تو اواسط بهار که فصل گیلاس بودگفت میای بریم باغ دوست بابام گیلاس بکنیم خیلی حال میده منم که گیلاس خیلی دوست داشتم قبول کردم رفتیم مشغول چیدن بودیم یه هو دیدیم یکی با چوب اومد بالا سرمون و گفت اومدین گیلاس دزدی هان! به حامد گفتم کره خر مگه نگفتی باغ دوست بابامه کره خر که یه هو حامد در آنی فرار کرد و طرف که یه پسری همسن محمود بود منو گرفت و گفت الان ببرمت پیش ننت بگم کچی کار کردی حالتو جا بیاره منم خیلی ترسیده بودمهی بهش التماس می کردم که دزد نیستم ما فکر میکردیم باغ یکی دیگست که یکهو نفهمیدم سر وکله محمود از کجا پیداش شد وسط باغ به اون طرف گفت چی شده رضا رفیق من چی کار کرده؟ گفت هیچی اومده باغ ما دزدی من اشکم در اومده بود اون پسره یعنی رضا گفت البته اگه محمود تو قبول کنی میبخشمش منم گفتم اقا محمود تو رو خدا قبول کن وگرنه ابروم میره که یه دفعه در گوشم گفت پس باید یه حالی به من بدی یه شوکی با شنیدن این حرف بهم وارد شد منی که این همه ازش فرار میکردم آخرافتادم تو تله با بی میلی سرمو به نشانه مثبت تکون دادم البته بعدها فهمیدم این ماجرا همش ساختگی بود محمود که بدجوری راست کرده بود واسه من این نقشه رو کشیده بود حامد ماموریت داشت منو به اون باغ بکشونه اون پیره رضا هم پسر صاحب باغ و دوست محمود بود خلاصه رفتیم یه گوشه ای از باغ من هیچ حرکتی نکردم منتظر محمود بودم راست بودن کیرش از رو شلوار معلوم بود صورتمو گرفت تو دستاش و بعد چن تا ماچ ابدار ازم گرفت بعد شروع کرد به لب گرفتن تازه سبیل در اورده بود تلاش میکرد زبونشو بکنه تو دهنم ولی من مقاومت میکردم بالاخره به زور این کارو کرد حالم داشت به هم میخورد بعد کیرشو دراورد مال من جلوش یه دودول بیشتر نبود چه کیری دست کمی از کیر یه مرد گنده نداشت در حالیکه نوک کیرشو با دو انگشت شصت و سبابه اروم فشار میداد بهم گفت رو زانوهام بشینم و شلوارمو بکشم پایین منم همین کارو کردم ولی شورتمو در نیاوردم چون خجالت میکشیدم اولین بار بود قرار بود کون بدم تا اون مو،قع کسی کون لخت منو ندیده بود اما رکورد داشت میشکست محمود پشت من قرار گرفت خودش شورتمو کشید پایین و چند دقیقه کونمو با انگشتهای قویش میمالید و محکم فشار میداد همینطور به لای پاهام دست میکشید از مالیدن و ور رفتن با دودولم هم غافل نمیشد تا اینکه احساس کردم به جای کف دست و انگشتهاش داره کیرشو به باسنم و لای پام میماله سرمو برگردوندم عقب ببینم داره باهام چی کار میکنه دیدم حالا داره اون کیر گنده و پشمالو رو تف میزنه بعد سرشو گذاشت دم سوراخم یه خالت قلقلکی بهم دست داد دستاشو اپشت حلقه کرد دور رونهام که نتونم احیانا از زیرش در برم بعدش یه فشار محکم داد برق از چشمم پرید جیغم بلند شد و گفتم ؛آخ اقا محمود توش نکن تو رو خدا خیلی داره جون مادرت پاره شدم آی آی آی؛ ولی ول کن نبود و هی کیرشو بهم فشار میداد سرش رفته بود تو التماسهای من هم تموم بشو نبود؛محمود جون مادرت محمود قرارمون این نبود آخ محمود کونم داره میسوزه بس کن آی سوختم آخ وای اما نامرد ول کن نبود نمیدونستم کون دادن علاوه بر درد سوزش هم داره خلاصه دستشو گذاشت جلوی دهنم تا صدام از باغ بیرون نره اون روز اصلا بهم رحم نکرد و تا اونجا که میتونست کیرشو تو کونم فشار میداددیگه اشکم در اومده بود و عملا داشتم گریه میکردم که یه دفعه خودشو محکم بهم چسبوند و صورتشو گذاشت رو صورتم یکی دو بار هم منو در این حال بوسید بعدش احساس کردم یه مایع گرمی تو کونم پمپاژ شد بعد کیرشو دراورد یه کمی هم از ابش ریخت لای باسنم و روی شورتم گفتم این چی بود دیگه ریختی تو کونم و برای اولین بار اب کیر دیدم خلاصه با چشمانی اشکبار کونی که به شدت درد میکرد و شورت آب کیری از باغ اومدیم بیرون تا چند روز کون درد داشتم اما از ترسم به کسی چیزی نمیگفتم بعد از اون ماجرا کون دادن ها و کون کردنهای زیادی داشتم ولی فقط با همسن و سالهای خودم چون خیلی خوشگل و مامانی بودم به هر همکلاسی میگفتم بریم از اون کارها نوبت نوبتی با کله قبول میکرد ولی دیگه هرگز اجازه ندادم یه ادم بزرگ منو بکنه در ضمن گی با بچه بازی فرق داره بچه بازی پدوفیلیا نام داره با گی فرق داره که رابطه بین دو ادم بالغه که الزاما هم سکس از راه مقعد نیست.
نوشته: مسلم
دستت درد نکنه خوب بود ولی ای کاش کمی با احساستر تعریف میکردی؟؟؟؟؟؟ /:) /:) /:) /:)
سلام به همه ی بچه ها، یه یه سالی هست که داستان می خونم، اما چون با گوشی می آم نمی شه نظر داد.
داستان مبتدیی بود، متاسفم که چندتا داستان نویس حرفه ایی توی گی نداریم تا از احساسات ما دفاع کنه!
همین داستان ها رو می نویسین که به ما فوهش می دن و ما مسخره می کنن!
مسلم جان منم b هستم اما این داستان… اصلا جای نقد نداره! افتضاحه!
معمولا در پسر بچه ها سکس و کردن با همچین قضایائی شروع میشه… ولی معمولا اولین تجربه با بزرگتر از خود هست و این مضلات… ولی اونم شیرینه…
khejalat nemikeshin kon midino ba lezat tarif mikonin
سلام عالی بود
خیلی حال داد ایکاش از کردن مامان بنویسی
یا خاله یا خواهر زن یا مادر زن یا زنهای فامیل
استعداد خوبی داری
آفرین
کونی …
افتخار میکنی که کون دادی … کونی ؟
حالم از هرچی همجنس باز و بچه باز و این کثافت کاریها بهم میخوره …
کونی
کونییییییی
کونی
من راه خودمو میرم و مستقل عمل میکنم
کونی
این لحنش فرق میکرد
تو گیلاسم میکنی؟=)) =)) =)) :)) :)) :)) =)) :)) :)) =)) :))
بچه که بودم خیلی سفید بودم مامانم منو با تاید میشوست اونقدر خوشکل وسفید بودم که تو محل بهم محل نمیزاشتن ولی اگه یه موقع کارم داشتن سفید برفی صدام میکردن … راستی تو محل ما 7 تا کوتوله افقانی هم بودن که هر روز کونم میزاشتن … اینارو از داستانت جا انداخته بودی >:D<
حقیقت داره مورد داشتیم یارو کلاس اول دبستان رو بزور کردن نمیشه گفت بزور ولی از اونجایی که با سکس آشنایی نداره بلاخره کردنش بیهوش شده و خونی بردن درمانگاه جوابشون کرد که دکتر متخصص ببرید نشب بود رفتن بیمارستان بستری شد تا دو روز بعدش چندتا بخیه و پانسمان و … بهر حال نوبت اولت باشه اونم باکلک کشیدن تو باغ و بزور کردنت خیلی ناجوره
خدا صبر ایوب ، قدرت هرکول و کون جنیفر رو بهت بده🙏
akhare kose sher bod