دوست هات شوهرم

1389/02/26

دو سالی بود که ازدواج کرده بودم. از همون اول فهمیده بودم که شوهرم از پس نیاز جنسی من بر نمیاد. من عاشق سکسم اونم با مردای هات . اما شوهرم زیاد هات نیست …
خلاصه بعد از دو سال یه روز بهم گفت یکی از دوستاش که آلمان بوده اومده ایران و میخواد یه شب دعوتش کنه .(یادم اومد کیو میگه چون قبلا عکسشو بهم نشون داده بود .خیلی خوش تیپ بود). منم گفتم باشه. برای شب جمعه دعوتش کن. شب جمعه شد و منم حسابی به خودم رسیده بودم. یه بلوز یقه باز تنگ و کوتاه قرمز با یه کرست که سینه های درشتمو به هم نزدیک کرده بود و از زیر یقه باز لباسم نشون میداد. با یه شلوار تنگ مشکی که باسنمو به خوبی نمایش میداد و حتی خط شورتمم دیده میشد. زنگ در به صدا در اومد و مجید (شوهرم) رفت آیفونو برداشت و تعارف کرد که بیاد تو. وای خدا در که باز شد بهرام (دوستش) وارد خونه شد اب دهنم حسابی راه افتاد عجب قیافه ای عجب تیپی.
سلام علیک کردیم و نشست. منم شروع کردم به پذیرایی وقتی میخواستم بهش چیزی تعارف کنم طوری خم میشدم که سینه هام دیده بشه. اولش حواسش نبود اما کم کم متوجه شد. یکی دو بار که از کنارش رد میشدم اونقدر نزدیکش میشدم که کنار رون پام به دستش میخورد. بعد به مجید گفتم بساط مشروبو راه بندازم؟ اونا هم از خدا خواسته قبول کردند. وقتی گیلاسو به سلامتی هم بالا میبردیم بهم زل میزد و منم با عشوه بهش نگاه میکردم. سر میز شام از زیر میز پاهامو بهش میمالیدم اونم نامردی نمیکرد و خوب حال میداد حتی یه بار پاشو اورد جلوی کسم و با شصتش با کسم ور میرفت. وای خدا چه حالی داشتم دلم میخواست همونجا بپرم بغلش.
بعد از شام به هوای کمک به من تو سفره جمع کردن چند باری تو اشپزخونه به من نزدیک شد و منم مثلا میخواستم خم شم چیزی از تو کشو ور دارم کونمو قلمبه میکردم طرفش اونم یه لحظه کیرشو که حسابی هم راست شده بود و داشت شلوارشو پاره میکرد مالید به کونم. دوباره اومدیم نشستیم به مشروب خوری که مجید رفت دستشویی. میدونستم ده دقیقه ای کارش طول میکشه یه پرتقالو عمدا انداختم زمین روبروی بهرام دولا شدم طوری که تمام پستونم وکرستم معلوم میشد کمی طولش دادم یهو دیدم نوک یکی از پستونام از تو کرست در اومده دست کردم درستش کنم که دیگه طاقت نیاورد و اومد جلو دستشو کرد تو کرستم و کامل پستونمو از تو کرست کشید بیرونو شروع کرد به لیس زدن و مکیدنش منم که اخ و اوخم در اومده بودم شروع کردم از روی شلوارش کیرشو میمالیدم. دو سه دقیقه ای که گذشت سرشو از لای پستونام در اوردم و گفتم الان مجید میاد بعد خودمونو مرتب کردیمو نشستیم.
گفت کی میتونم ببینمت گفتم پس فردا شب مجید شب کاره میتونی بیا؟
گفت اره! گفتم پس ساعت 10 شب منتظرتم.
مجید اومد و چند دقیقه بعد بهرام که دیگه از شدت شهوت نمیتونست طاقت بیاره بهونه اورد که خونوادش منتظرشن و باید بره و رفت.
اون دو روز برای من مثل دو سال گذشت اما بالاخره اون شب رسید مجید ساعت 8 شب از خونه رفت بیرونو منم سریع پریدم تو حموم و شروع کردم به زدن موهای کسم و خلاصه حسابی تنمو برق انداختم و بعدهم اومدم بیرون و یه تاپ نازک بدون کرست پوشیدم که نوک سینه هام و حتی گردیشون به خوبی معلوم میشد. یه شورت طوری که پشتش فقط یه نخ داشت و اونم لای باسنم گم میشد پوشیدم با یه دامن کوتاه یه وجبی. راس ده شب زنگ خونه به صدا دراومد و بهرام اومد. وارد خونه شد و نشست روی مبل و گفت تو با من چیکار کردی که از اون شب خواب ندارم. گفتم عوضش امشب و خوب میخوابی. گفت امشب که اصلا نمیخوابیم باهات کار دارم خوشگل خانوم. گفتم مشروب میخوری گفت نه میخوام اون پستونات و بخورم که دارن از زیر تاپت منو میکشن. پاشدم رفتم طرفش اونم پاشد وایساد لبمو گرفت تو دهنشو دستشو برد تو لباسم گفتم بیا بریم تو اتاق خواب!
گفتم چقدر عجله داری؟
گفت دارم میمیرم زود باش.
رفتیم تو اتاق خواب و من دراز کشیدم رو تخت و شروع کردم به عشوه گری اونم بلوز شلوارشو در اورد و اومد سراغمو شروع کرد به در اوردن لباسامو لیسیدن بدنو منم مدام اخ و اوخ میکردم.
شورتشو در اوردم وای که چه کیری داشت با دستم اروم هولش دادم رو تخت و شروع کردم به ساک زدنش داد که میزد کسم یه جوری میشد حسابی خیس شده بودم بعد اون اومد و شروع کرد به لیس زدن کسم با دستاشم پستونامو میمالید وای دیگه بلند اخ و اوخ میکردمو میگفتم اوففففففف بهراماااااا جون بخورش ااه ه ه ه. اونم میگفت جونم نازی جون میخورم کس قشنگتو.
بعد بهش گفتم دراز بکش بعد کسمو گذاشتم رودهنشو خودم هم شروع کردم به ساک زدنش(مدل 69) اونقدر ادامه دادیم که داشتیم ارضا میشدیم. بعد دوباره من دراز کشیدم و پاهامو داد بالا و کیرشو کرد تو کسم وای که چه حالی میداد من داد میزدم و میگفتم بهرام جون محکمتر عزیزم!!
اونم محکم و محکمتر منو میکرد تا اینکه دیگه ارضای من شروع شد و من داد میزدم و ناله میکردمو تنشو گاز میگرفتمو میمکیدم. اونم حسابی منو میکرد و قربون صدقم میرفت .
بعد ارضای اون شروع شد و ناله هاش تموم خونرو پر کرد. بعد افتاد روم گفت تا حالا سکس به این خوبی نداشته منم گفتم اره منم همینطور .
اونشب تا صبح 4 بار دیگه هم با همون ابو تاب منو کرد. ساعت 6 صبح هم رفت چون بهرام ساعت 8 صبح میومد خونه. تموم مدتی که ایران بود شبهایی که بهرام شیفت بود با هم بودیم و حسابی حال کردیم یه روز صبح 1 ساعت قبل از رفتنش موقع خوردن صبحونه مربا رو ریخت لای کسمو شروع کرد به لیسیدنش اوف که وقتی زبونشو میرد تو کسم چه حالی میشدم
میگفت این بهترین صبحونه عمرمه بعد با هم رفتیم حمومو تو واونجاهم حسابی با هم حال کردیم.
الان دو سالی هست که از آلمان نیومده ولی حتما وقتی بیاد بازم با هم حال میکنیم.


👍 19
👎 8
504592 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

264544
2010-06-11 07:32:15 +0430 +0430
NA

اینم خوبه دیگه

6 ❤️

264545
2010-08-22 03:41:05 +0430 +0430
NA

خیلی خوبه
اگر واقعیت داره و تو اینقدر تو کفی؟ خب منم هاتم میخوای سکس کنی ؟
من جای بهرامو برات پر میکنم حتی بهتر از اون.

10 ❤️

264548
2011-07-19 19:36:14 +0430 +0430
NA

با با احمقا داستان رو بخونید
اول بخونید بعد بیوفتین التماس یکیم به من بگه مگه شوهرش مجید نبود؟چرا اونم آخر سر اسمش بهرام شد؟
زنگ در به صدا در اومد و مجید (شوهرم) رفت آیفونو برداشت!!!
ساعت 6 صبح هم رفت چون بهرام ساعت 8 صبح میومد خونه. تموم مدتی که ایران بود شبهایی که بهرام شیفت بود

2 ❤️

264550
2014-07-10 05:19:12 +0430 +0430

از خیانت دلم خونه

0 ❤️

264551
2014-09-04 23:14:51 +0430 +0430
NA

میشه کثافت کاری کرد تو همه چیز
میشه تو هین و خیانت کرد تو مقدسات و همه چیز راه برشگت هست
میشه کسکش ترین و پسترین بود
ولی یه چیز تو این دنیا نباید بشه یه چیزو هیچکس نباید بکنه
اونم خیانت در عهدو پیمان مقدس عشق و ازدواجه
فقط خدا می دونه که خائن 1000000 برابر از خوک هم پست تره
وای بر ما وای بر ما … وای بر ما

1 ❤️

264552
2014-10-26 01:26:46 +0330 +0330
NA

داثاش شرمنده
این لارجر باکس چقد باید استفاده کنی
روزی چند ساعت
چقد به قطر و طوول اضافه میکنه

0 ❤️

264555
2015-05-19 17:21:26 +0430 +0430
NA

آشغال ملعون منحوس

0 ❤️

264556
2015-05-19 17:49:35 +0430 +0430
NA

جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ
جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ
جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ
جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ
جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ
جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ
جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ
جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ
جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ
جق جق جق * جق از همه رنگ * جقتو با چی میزنی با شامپو گلرنگ

0 ❤️

264558
2015-05-20 16:32:59 +0430 +0430
NA

من وقتی میام تو پستای داستان سکسی که از محارمه و خیانتو ایناست بیشتر بهم حال میده فحشایی که طرف میخوره رو بخونم بخدا

1 ❤️

572260
2017-01-05 03:56:33 +0330 +0330

تو حسرت کیرش موندی بیاد جرت بده اصولا
زنا عاشق کیرن و گاییده شدن وهمه چیزم
بهم میگن حتی هم خوابی با شوهرشونو ولشون
کنی شوهرانشونو بهم پاسم میدن ○

0 ❤️

595268
2017-05-12 03:14:11 +0430 +0430

سلام کس خل من بهرامم اصلا هم المان نبودم و نرفتم همین ایران کوفتیم الانم علیگودرزم سر تو و شوهرت رو گول مالیدم که بنمایمت واقعا خوش گذشت بهم دمت گرم اومدم ایران دوباره میام واست خودت رو اماده نگه دار پتیاره

1 ❤️

671258
2018-01-28 10:24:58 +0330 +0330

خیانت

0 ❤️

696614
2018-06-23 10:40:30 +0430 +0430
NA

فقط تا اونجایی که درمورد تیپت گفتی خوندم. اخه کدوم شوهری اجازه میده زنش اینجوری بگرده جلو یه مرد غریبه احمق

0 ❤️

740878
2019-01-11 21:33:21 +0330 +0330

بگو بیاد منم بکنه

0 ❤️

762916
2019-04-22 02:56:04 +0430 +0430

کاش یکی مثل تو گیر ما میومد

0 ❤️

809177
2021-05-12 03:13:34 +0430 +0430

نویسنده داستان پسره
لحن نوشتاری تابلوئه ک دختر اینو ننوشته

0 ❤️

832613
2021-09-16 13:59:37 +0430 +0430

خب منم هستم

0 ❤️