سلام
کاش تو زندگی یاد بگیرم ب کسی ک بهمون خوبی میکنه بدی نکنیم
ما تو مدرسه چیزای زیادی یاد گرفتیم
اکثرشون‌ کارای جنسی بود
کا همه دوست داشتیم تجربش کنیم
از انگشت کردن رفقا تا اندازه گرفتن کیر هم دیگه
از لب گرفتن از بچهای‌ خوشگل تو راه پله های مدرسه تا گاییدن‌ کونشون تو توالت
همه و همه لذت بود…
تو مدرسه ی ماام چون خصوصی بود اکثرن بچهای نازک نارنجی پولدار تا دلتون بخواد پُر بود
سال ۱۱ ام بودم… که اول سال بود… و تازه بچهای‌ ۱۰ام ثبت نام کرده بودن
روز اول مدرسه ک صف بندی شده بودیم…
ی پسر خیلی ریزه میزه ولی واقعا خوشگل …
ی فیس خیلی کیوت داشت دخترونه…
ع داخل صفا‌ ب من خیره شده بود… منو ب خودش جذب کرده بود ، منم هی سرمو‌ میچرخوندم دوباره نگاش میکردم…
تقریبا ی ماه همینجوری طول کشید نگاهای‌ ما
زنگای‌ تفریح و…
ی شب با گوشی رو تخت دراز کشیده بودم…
که تو واتساب یکی پی داد… دیدم دختره و عکسشو گذاشته پروفایل…وقتی ب عکس نگاه کردم حس کردم اینو من یجایی دیدم و میشناسمش… هرچقدر ازش پرسیدم ک معرفی کن نکرد… و گفت که فقط دوست دارم باهم دوست مجازی باشیم… منم گفتم باشه قبول کردم…
چت ما شروع شد تا رسید ب رل زدن باهاش …
تقریبا ی ماه گذشت…
ک قرار شد ببینمش… فردا بود ک ساعت ۵ عصر بهم گفت حاضرم بیا دنبالم…گفتم باشه…
بالاخره رسیدم سلام دادم و دست اینا… رفتیم ی کافه نزدیک نشستیم… و شروع کردیم ب حرف زدن…من ازش پرسیدم که من فک میکنم هر روز یجایی‌ تورو میبینم ک گفت درست فک میکنی☹️
بعدگفت من ایلیا ام همونی ک تو مدرستونم‌…
من کپ کردم😑گفتم یعنی چی چجوری مگه میشه تو ب من دروغ گفتی…که واقعا عصبی شدم … چون تا اون موقع اصلا به گی اصلا فکر نمیکردم… تا این که دید واقعا نمیشه جلو منو بگیره… ک یهو دستمو گرفت آورد سمت صورتش و بوسید… بهم گفت که من تورو دوست دارم نمیتونستم ازت دل بکنم… منم ک جا خورده بودم
تا اومدم بلند شم برم … دیدم ی پا اومد بین لای پام گذاشت رو کیرم…شروع کرد ب مالیدن… همزمان دستمم تو دستش بازی می‌کرد…کف دستاش انقد گرم بود که دلم نیومد دستمو بکشم…
کیرم شق شق‌شده بود گوشام گرمه گرم…
بهش گفتم زشته اینجا میبینن…ک خودشو جمو‌ جور کرد… ک بلند شدم و رفتم…
شب تو واتساب پی داد ک فردا تو مدرسه منتظرتم… اینو ک گفت دوباره یاد دستای گرمش اوفتادم ک دوباره کیرم سیخ شد…
بلاخره فردا شد… یکم ب خودم رسیدم… نمیدونم از رو چه حسی ولی اتفاقی بود…
تو را مدرسه بودم و بهش داشتم فکر میکردم…
که یهو یکی دستمو گرفت…احساس گرما کردم دیدم ایلیاس… ی لبخندی زد من دستشو فشار دادم تا گرماش بیشتر بشه… تا خود مدرسه چیزی نگفتیم… رسیدیم و بهم گفت که فعلا تا زنگ تفریح… رفتیم سر کلاس…
زنگ تفریح شد منتظرش بودم ک اومد گوشه ی لباسمو گرفت… گفت بیا دسشویی باهات حرف دارم اینجا نمیشه…
منم که فهمیده بودم چیزی نگفتم…
رفت منم پشت سرش رفتم تا آخرین دسشویی ک همیشه خالی بود و تمیز…
رفت داخل… منم پشت سرمو‌ ی نگا انداختم رفت تو… برگشتم درو بستم و قفلشم‌ انداختم‌…
برگشتم ک روبه روش یهو لبشو‌ گره زد ب لبام…
باورم نمیشه که چرا این پسر انقد داغه… ده برابر دستاش لباش داغ بود…نمیتونستم برای ی لحظه جدا بشم واقعا بهترین مزه رو داشت لباش فقط می‌خوردیم همو… که یهو ب خودم اومدم دیدم
کل صورتم خیسه خیسه تا یقه ی لباسم…
یواش یواش گردنشو بوسیدم میک زدم ک دیدم دستش لای پامه حسابی داره کیرمو میماله‌…
دکمه های یونی‌فرم مدرسه رو باز کردم دیدم ی پوست سفید بدون مو با نوک سینه های صورتی
واقعا فکرشم‌ نمیکردم ی پسر همچین بدنی داشته باشه…سرمو گذاشتم روس سینش‌ شروع کردن ب بوس کردن لیس زدن… آروم اومدم پایین شلوارشو با شرت دخترونه ای که پوشیده بود کشیدم پایین…که ی کیر تقریبا ۱۳ ۱۲ سانتی اومد بیرون پوست کیرش سفید سرشم صورتی… واقعا بازم فکر نمیکردم که ی پسر این کیرو‌ داشته باشه…دلم نیومد نخورمش‌ آروم دستمو گذاشتم روی کونش‌ فشار دادم کیرشو ب لبام… کردم تو دهنم… ک یهو از شدت شهوت باسنش‌ کمرش‌ لرزید… کیرش خیلی داغ بود… واقعا خوش بو خوشمزه انگار اصلا با آین کیرش نمی‌شاشه‌…
حسابی ک ساکش زدم دیگه سرمو کشید عقب…
همونجوری نشست لبای خورد…آروم تو گوشم کفت عاشقتم…منم هیچی نگفتم اروم برگردوندمش… کون بزرگی نداشت… چون لاغر بود ریزه میزه‌ ارو لای کونشو‌ باز کردم… سولاخشم‌ مثل بقیه جاهای بدنش نه مو نه چیز دیگه ایی صورتی صورتی از روناش‌ گرفتم سمت‌ صورتم فشارش دادم حسابی لیس زدم سوراخشو‌ ک دیدم نفساش تبدیل شده ب ناله…
بلند شدم پشت گردنشو‌ بوسیدم…
اونم که کیرمو‌ تو دستش داشت‌… از داخل جیبش
ی کرم در آورد که همیشه ب دستاش میزد…ریخت کف دستش… بعد کیرمو‌ حسابی چرب کرد باهاش…تو صورتش نگا میکردم‌ اونم فقط لباشو گاز می‌گرفت… برگشت آروم گذاشتم لای پاهاش…
سرشو آروم آروم فرو کردم… دیدم رواله…
بیشتر فرو کردم ک دیدم یکم اخم کرد ولی ب خاطر اینکه لو نریم صداشو بلند نمی‌کرد…
هموجا نگه داشتم تا سوراخش عادت کنه…
یواش یواش شروع کردم ب تکون دادن ک صدای اوووف اوووووفش‌ در اومد… دلم آب شد… آروم گوششو‌ خوردم…همینجوری بیشتر میکردم سرعتشو‌ اونم هی از پشت با دستش کرم‌ می‌ریخت رو کیرم… ک رَوون‌ تر بشه…
دستامو دور کمرش حلقه کردم… تا ته کردم توش…خودشو انداخت جلو… بهم گفت لعنتی حداقل اون لباتو‌ بیار جلو که بخورم صدام در نیاد…منم ک واقعا حشری شده بودم… دیگه نتونستم حرف نزنم… ی جووووون گفتمو‌ لبای داغشو خوردم… صدای مالاچ‌ مولوچ‌ تو دسشویی‌ پخش شده بود…چند دیقه‌ایی همینجوری داشتم تلمبه میزدم ک از بالا دیدم پیش آب کیرش کش اومده…معلومه حسابی حشری شده…دست انداختم از جلو کیرشو همینجوری مالیدم…
ابی‌ ک بین انگشتام بود آوردم بالا کردم تو دهنم خوردمش‌…یکم شور بود ولی تو اون موقع اصلا بهترین مزه بود…
تا اینکه دیدم آبم داره میاد…
تو گوشش گفتم ک دارم میام من…‌. گفت جوووون خالی کن تو کونم…تا اینو گفت…یکم تند تر کردم…
یهو تا ته فرو کردم تو کونش…ی اهی‌ کشید…
دستامو محکم حلقه کردم دور بدنش حسابی فشارش دادم سمت خودم…کل آبمو‌ خالی کردم تو جونش‌…ک همینجوری زیر لبش میگفت…چه داغه…ی چند دیقه تو همین حالت بودیم…
ک دیگه کشیدم بیرون…برگشت منم زانو زدم…
برای تشکر ازش حسابی واسش ساک زدم…
دم اومدن آبش بود ک حسابی زانوهاشو‌ ب صورتم فشار میداد جلو دهنشو گرفته بود…
ک یهو شروع کرد ب لرزیدن…کل ابشو ریخت تو دهنم… آبش زیاد نبود… بلند شدم… همونجوری ازش لب گرفتم کل…
پایان داستان نبود… ولی هر روزمون شده بود سکس تو دسشویی مدرسه…
ولی واقعا دیگه عاشق ترنسا شده بودم…😉

نوشته: KING_00AU