زن بیوه و سکس طوفانی

1392/10/09

سلام دوستان عزیز من مهران هستم یه پسر با قد 189 و وزن 90 کیلو. قیافم درون حدی خوب هست که دخترا تو دانشگاه معمولا بهم جواب مثبت بدن. مخصوصا چون درسم خوب بود و از طرفی عضو تیم بسکتبال دانشگاه شهید بهشتی بودم طرفدارام زیاد بودن. این داستا اما ربطی به دانشگاه نداره.
این خاطره ای که برای شما میگم از بهمن پارسال شروع شد و تا اردیبهشت امسال ادامه داشت. من عضو شبکه مجازی کلوب هستم. داشتم برای خوندن مطالب یه چرخی میزدم که از مطلب یکی از اعضا خوشم اومد بنابراین بهش درخواست گفتگو دادم. تو گفتگو بحثها به کری خوندنو شوخی کردن کشید. همین باعث دوستیمون شد. هر شب به هم چت میکردیم. شمارشم گرفتمو همش اس میدادیم. اون همدان زندگی میکرد و من خودمم همدانیم و خانوادم اونجان اما من از سال 80 که برای درس خوندن امودم تهران دیگه همینجا ساکن شدم. عید که شد رفتم همدان و فرشته با من قرار گذاشت که بریم بیرون. رفتیم غار علیصدر و کمی گشتیمو یه غذایی خوردیمو اتفاقی هم بینمون نیفتاد. روز بعد اون منو دعوت کرد خونه. وقتی رفتم خونشون خیلی راحت با هم برخورد کردیم. اون همش از زندگیش تعریف میکرد که چطوری با شوهرش خوشبخت بودنو با مرگش در اثر یه تصادف در دو سال پیش زندگیش بهم ریخته. منم باهاش همدردی میکردیم. بازهم اتفاقی بینمون نیفتاد.

عید تموم شد منم برگشتم تهران. وقتایی که باهم چت میکردیم بحثامون که به سکس میرسید اون با شوخی بهم میگفت تو که کبریت بی خطری. منم میگفتم از من خروستر پیدا نمیکنی منتها دلم نیومد رابطمونو خراب کنم. معلوم بود دیگه آماده شده. یه روز گفت میخوام بیام تهران چند روز پیشت بمونم. منم از خدا خاسته همه چیزو مهیا کردمو روز بعد رفتم فرودگاه دنبالش. اومدیم خونه نشستیم یه شربت که خورد رفتم بغلش کردمو سرشو گذاشت رو شونم منم نوازشش میکردم. گفتم به خونه خروس خوش آمدی اونم میگفت خروس یا کبریت بی خطر؟ بعد یه ساعتی که به نوازش گذشت گفتم اگه خسته ای برو اتاق بخواب. رفتیم بغل هم رو زمین خوابیدیم( آخه تخت نداشتمو یه زندگی مجردی ساده داشتم) باز هم نوازشش کردم. اصلا عجله ای در کار نبود چون میدونستم آخرش مال خودمه. فهمیدم آهسته داره اشک میریزه. میگفت احساس میکنه داره به شوهرش خیانت میکنه. منم دلداریش دادم. مرتب میبوسیدمش: گونه هاشو، پیشونیشو لبشو گردنشو. دیگه آروم شده بود.دستم به سینه هاش میزدم و خواستم در بیارم بخورم که گفت مهران جان خواش میکنم عجله نکن. منم به کار خودم ادامه دادمو سینه هاشو خوردم. عجب سینه گنده و خوش فرمی داشت. کلا از لحاظ بدنی . صورت وضعیت خوبی داشت. یه دختر خوشگل 34 ساله با قد 165، کون برجسته و جنیفری و بدون شکم. تمام موهای زیر بغلو پشما کسشم لیزر کرده بود. فوق العاده هم خوشبو و معطر بود. من به بوی دخترا حساس هستم و خیلی از رابطه هامو به همین خاطر کنسل کردم.
وقتی داشتم با آرامش دستمو میکردم تو شلوار لی که پاش بود آروم آروم شروع کرد به ناله کردنو تکون خوردن. لباشو چسبوند به لبهامو مرتب میمکیدشون. منم باهاش همراهی میکردم. عجب مزه خوبی میدادو کیرم راست شده بودو داشت شرتو میترکوند. دستشو بردم کیرمو بگیره. اونم برد تو شلوارمو کیرمو میمالید. کیرم 19 سانته و کلفتم هست. هر دختریو کردم میگفتن خدا ازت راضی باشه. ازونجای که ورزشکارم بودم خوب میتونستم سکس بکنم. سکس یه هنره که باید بهت الهام بشه. یاد دادنی نیست. هرکسی میتونه بره رو یه دخترو مرتب بخورتشو باهاش حال بکنه. یه کیر مناسبو یه بنیه خوب داشته باشه اما مهم انتقال احساس آرامش و حرارت به طرف مقابلته. درین مورد واقعا اونم این حسو بهم منتقل میکرد. وقتی میخواستم شلوارشو از پاش در بیارم مقاومت میکرد. میدونستم روش نمیشه و دوست داره همه چیزو گردن من بندازه تا خودش زیاد عذاب وجدان نکشه. شلوارو که از پاش درآوردم یه شرت قرمز توری حسابی منو حشری کرد. با ولع شروع کردم به خوردن کسش از روی شرت. بوی تازگی و طراوتو میداد. حس گرمای عجیبی ازش به لبهام منتقل میشد. از لای شرتش کسشو میخوردم. آب خوشمزه ای داشت. بنابراین منو به خوردن بیشتر تحریک کرد. مرتب به خودش میپیچیدو ناله هاش بالاتر میرفت. دستاش تو موهای سرم حرکت میکردو گاهی وقتا محکم به طرف کسش فشارش میداد. شرتو از پاش به آرومی در آوردم . همین بیشتر دیونش میکرد. انگشتمو گذاشتم لای کوسشو به آرومی حرکتش میدادم. از با لا هم لباشو میخوردم. با چشای بسته، ناله هایی که گوشو نوازش میکردو هوس آدمو به شورش وادار میکرد منو از خود بیخود کرد. تاپشو در آورددوم سینه هاشو خوردم. نرمی سینه هاش مثل پشمک تو دهنم آب میشد. مرتب با چشای بسته ناله میکردو به خودش میپیچیدو انگار نمیخواست چشاشو باز کنه و با واقعیت روبرو بشه. معلوم بود هنوز از ته قلبش با رابطه مجدد کنار نیومده بود. سوتینو از تنش که در آوردم سینه هاش دیگه کاملا در اختیارم بود. خوردنشون هم منو سر حال میاورد هم اونو. برگشتم رفتم پایی وسط پاهاش نشستم. بدون معطلی لباسامو کندم. افتادم به جون کسش. حسابی میخوردم. آب کسش مثل جویبار سرازیر بود. اصلا بدبو نبود و رنگش هم خیلی شفاف بود. وقتی خوردنو تموم کردم کیرمو گذاشتم لای کسشو بالاو پایین کردم. بعد از مدتها به خودش اومدو چشاشو باز کرد و گفت کسش خیلی تنگه و باید باهاش مدارا بکنم. واقعا راست میگفتو معلوم بود که به سایز کیر من نمیخوره. دست زد به کیرمو گفت هرکول تو هم که معلومه حسابی بیتابه و آرامشو نمیفهمه پس لطفا خودت رامش کن. کیرمو یه زل روانکار سیمپلکس زدمو گذاشتم جلوی سوراخ تنگش. به آرومی فشار دادم که آخو اوخش درومد. پاهاشو به هم فشار میدادو مانع حرکت من به جلو میشد. منم به زور خودمو به جلو میکشوندم. بعد از حدود 10 دقیقه تلاش تازه تونسته بوده کلشو توش جا بدم. منم زیاد عجله ای نداشتم. دوباره کیرمو در آوردمو ژل روانکار زدم. کمی هم به لبه های کس اون زدم.باز کیرمو فرستادم داخل. با بالاو پایین کردن خودشو فشار من تونستم کیرمو داخل کسش جا کنم. اون هم درد میکشیدو هم لذت میبرد. تموم ناله هاش توام با هر دوتا حس بود. آرنجاشو رو زمین گذاشته بود از کمر خودشو بالا کشونده بود. و خودش کاملا ناظر به سکسمون بود و مراقب بود کیرم چقدر داره میره تو . بعد از کلی نازو نوازشو تلاش بالاخره کیرم تو کسش جا خوش کرد. منم کیرمو به آرومی میاوردمو میبردم. دستاشو انداخت دور گردنمو کسشو محکم به کیرم چسبوند. منم دستمو انداختم زیر کمرشو بلندش کردم. حالا من خوابیدمو او روی من بود. از زیر تلنبه زدنمو محکمتر کردم. معلوم بود کسش کاملا جا باز کرده… . ناله هاش گوش هر کسیو نوازش میکرد. دست انداخته بود تو موهامو لبامو با قدرت تموم میمیکید. تشنگیش برای یه سکس کاملا معلوم بود. دستمو انداختم زیر کمرش. پاهاشو دور کمرم قفل کرد. بلندش کردم. حالا من رو گاهام ایستاده بودمو کیرو تا ته تو کس فرشته بود. لبامو رو هم قفل بود و خودش رو کیرم بالاو پایین میکرد منم با دستام که زیر باسنش بود کمکش میکردم. تعجب میکردم بعد از این همه سکس اثری از ارضا شدنش نبود…

بردمش تو حالم نشستم رو مبل جلوی آینه ای که تو هال بود تا خودشو ببینه و حالا کردنشو بالا ببره. من داشتم ارضا میشدم ولی اون اصلا عین خیالش نبود. با وجود اینکه اصلا دلم نمیخواست هیچوقت این سوالو بپرسم اما بهش گفتم ارضا شدی. گفتش نه. تعجب کردم. خودش خندیدو گفت غفط تو یه پوزیشن ارضا میشه. از همون اول ازدواجشم اینجوری ارضا میشده. منم بهش گفتم پس خودت ابتکار عملو بدست بگیر. منو به پشت خوابوندو اومد رو کیرم نشست. شکمشو به شکمم چسبوندو با قدرت خودشو بهم فشار میدادو کیرمو با حرکت کحمر تو کسش میچرخوند. بعد از چند دقیقه یه لرزش خفیفو چنگ زدنای شدید نشون داد ارضا شده. محکم خودشو بهم فشار داده بودو ازم جدا نمیشد. یه چند دقیقه ای تو اون حالات وایسادیمو لب گرفتیمو همو نوازش کردیم. بعدش به چهر دستوو پا قرارش دادمو کیرمو ژلی کردمو فرستادم تو کسش. با چند تا فشار دادن آبمو تا آخر خالی کردم تو کسش. حسابی خسته شده بودم. عرقمون اینقد درومده بود که بدنامون رو هم لیز میخورد. به شکم خوابیدو منم روش خوابیدم. کیرم تو کسش دل دل میزد تا خوابیو . بعد از کمی لب خوردن رفتیم دوش گرفتیمو اومدیم خوابیدیم. بع از او نشستیم راجع به سکسمون و خواسته هایی که داشتیم صحبت کردیم. 3 روز که پیشم بود 7 8 بار کردمش. همشم سکس طولانی و خفن. تا اردیبهشت امسال با هم بودیمو معمولا تو ماه یه بار اون پیشم میومد یه بارم من پیشش مرفتم. حسابی بهمون خوش میگذشت. وضع مالیشم خوب بودو مرتب برام کادو میخرید. من خودم وضعم بد نبود اما کادوهاش واقعا خوب بودن و به پای کادوهای من به اون نمیرسید. ما از همون اولش حرفامونو زده بودیم که آخر این رابطه به ازدواج ختم نمیشه. هر دو تامونم راضی بودیم از هم. اون به خاطر من انتقالی گرفت تهران. کارشم خودم از طریق فامیلام ردیف کردم. اما با اومدنش به تهرا و حضور 2 تا از خواهراش تو تهران رابطمون به هم ریخت. خواهرش بهم زنگ زدو گفت فرشته نمیتونه جونیشو با عشقو حال بگذرونه. شما اگه میخواید هدف داشته باشین با هم ادامه بدین اما لطفا بی هدف زندگی فرشته رو خراب نکن… فرشته هم تحت فشار خوانوادش بهم گفت ازدواج تنها راه با هم موندن ماست. منم قبول نکردم. فرشته خودش میدونست من نامزد دارمو قراره پس از اتمام دکتری با اون ازدواج کنم. با علم به این مساله وارد رابطه شد. اما حالا میخواست جای اونو بگیره. خلاصه ما هم تو اردیبهشت رابطمون تموم شد
موفق باشید

نوشته: مهران


👍 3
👎 1
178346 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

408846
2013-12-30 11:59:00 +0330 +0330
NA

اون قسمت اول داستان که گفتی تو دانشگاه بچه خرخونی و عضو تیم بستکتبال و حالاهرچی هستی و …و بعدشم گفتی ربطی نداره
پس واسه چی گفتیش ؟
لا اقل نگو ربط نداره که ۳ نشه !!!

0 ❤️

408847
2013-12-30 12:15:17 +0330 +0330

کیرم تو حلقت جاکش عوضی همون پاراگراف اول خوندم از خوندن بقیه داستانت منصرف شد خب به کیرم که تو فلان قد و وزن داری و تو تیم دانشگاهی

0 ❤️

408848
2013-12-30 13:05:56 +0330 +0330
NA

سکس یه هنره و یاد دادنی نیست باید بهت الهام بشه … !
این گوه خوریا چیه اومدی داستان بزاری یا ادعای پیامبری داری ؟ درسته همشری بابا طاهر18- هستی ولی یه چیزی بگو قد سواد ما باشه ;)

0 ❤️

408849
2013-12-30 15:31:57 +0330 +0330
NA

سربالايي دانشگاه ادبياتو ديدي؟؟همون تو موست!!دانشجوي شهيد بهشتي.فقط نفهميدم چي ميخوني كه ١٢سال دانشجويي؟؟

0 ❤️

408850
2013-12-30 15:46:39 +0330 +0330
NA

حعع اره باشد توراست ميكي اره حعع همون جيه

0 ❤️

408851
2013-12-30 17:58:32 +0330 +0330
NA

قيافت درون حدي خوب هست؟ برون حديش چطوره قيافت؟ :D
براي درس خوندن امودي تهران؟ عمود شايد؟ عمود المنصف؟ زاويه نود؟؟؟ <:P

جان من تو غار مي خواستي بزنيش زمين ؟ چه اتفاقي بايد بينتون ميافتاد كه نيافتاد ؟

تو خروسي ؟ يعني فرت تمومي ؟ چه پسر خوبي كه اعتراف كرد كه خروسه . يك دو سه و آبياري .
از خدا خاسته ؟ از خدا پا شده يعني ؟‌يعني استغفرالله رو خدا نشسته بوده ؟ رو پاش؟ ( گوساله خدا خواسته درسته)
شرت شما جنسش چيه كه تركيدني هست؟ آخه مال ما ها پاره مي شه يا فوقش جر ميخوره. گاهي هم در اثر شستن زياد مي پوسه .
ژل روانكار؟؟؟؟ منظورت روان كننده است ؟ رو گاهات ايستاده بودي ؟ گاه كجاي آدمه ؟
گفت غفط تو يه حالت ارضا مي شه ؟ غفط؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط منظورت بود ؟ حركت كحمر؟ چه خوب شد امشب ما اسم چند عضو جديد در بدن آدم ها رو ياد گرفتيما.
شما برو آناتومي گري رو كه مي خوان اين بار ويرايش كنن، شركت كن و اين گاه و كحمر رو هم اضافه كن به ليست اندام هاي خارجي و داخلي انسان.
فشار خوانواده ؟؟؟؟؟؟ خواسته رو خاسته مي نويسي خانواده رو خوانواده ؟؟؟؟؟؟
مرتيكه ديوث نامزد داشتي و گه زيادي خوردي با يكي ديگه؟ خاك تو اون بخت دختر بيجاره اي كه مي خواد زن تو جنده بشه . تو يه جنده هستي. يه من هور.

0 ❤️

408861
2013-12-30 21:04:46 +0330 +0330
NA

اینم که شوهرش معتاد بود

0 ❤️

408853
2013-12-31 04:19:16 +0330 +0330
NA

خوشمان نیامد
ساخته ذهن بشر است

0 ❤️

408854
2013-12-31 06:41:04 +0330 +0330
NA

فقط اومدم بگم: لطفأ در خیالات زندگی نکنید. این درخت رویاها در زندگیتون هیچ ثمری نمیدهند.

معلومه که از سر تا پای داستانت داره دروغ میباره! به پای خودتون هم دروغ میبندید. به خودتون هم دروغ میگید. فاصله یه رویای تخیلی بیش از حد تا واقعیت میدونی چقد دروره؟خیلی خیلی دوره! لطفأ در خیالات زندگی نکنید. اندکی واقعی زندگی کردن یا واقعی فکر کردن می ارزه به این زندگی توهمیتون. صبر را پیشه هر کاری کنید.

0 ❤️

408855
2013-12-31 08:21:52 +0330 +0330

اینقدر اول داستان از خودش تعریف کرد و کوس شعر نوشت که از خوندن داستانش منصرف شدم :))
نوش جونت هر چی فحش خوردی با اون سواد تخمیت =)) =))

0 ❤️

408862
2013-12-31 10:25:34 +0330 +0330
NA

khkhkh…

0 ❤️

408856
2013-12-31 12:54:12 +0330 +0330
NA

اغا من فقط میدونم اگه برو بچ داستانا رو با این قداشون(همه180 ب بالا) جمع کنیم میتونیم تو بسکتبال و والیبال قهرمان جهان بشیم. من تا حالا نخوندم یکی بگه قدم مثلا 172باشه. اگه شما دیدین ب منم بگین.

0 ❤️

408857
2013-12-31 23:11:51 +0330 +0330
NA

maxmahony با اون تيکه چقضه بايد به تو گفت… خيلى حال کردم ياد حرف ممد آقا دشنه افتادم

0 ❤️

408858
2014-01-01 07:02:54 +0330 +0330

مرسي نخوندم

0 ❤️

408863
2014-01-01 07:36:09 +0330 +0330
NA

تو به كوس ننت خنديدي بِچه كوني
مٓ بچه هِمدانم و خودومم تو بهشتي درس ماخانم زرزر مفت نكن كه بدجور كرختوم كردي
انتر خالي بند آبروي شهرمانم بوردي ملت فك موكونن حالا همدانيا يا جندن يا خالي بند
انتخان كيرم به فرم و وزن و قدت هيثيتمانه بوردي

0 ❤️

881336
2022-06-24 14:16:47 +0430 +0430

رابطه باید پنهان باشه وگرنه خرابش می کنند

0 ❤️

888955
2022-08-08 00:56:08 +0430 +0430

کلوپ رسماً کس کده بود یا ش بخیر
فکر کنم ۵_۶ نفر رو از کلوپ کردم همه پا میدادن

0 ❤️