سلام به همه ی دوستام و اعضای شهوانی
من ارمینم از مشهد خوشحالم که با این سایت اشنا شدم چون خاطرات سکسی زیادی دارم که واستون بگم این اولین خاطره ای که تو این سایت مینویسم لطفا اگه خوشتون اومد نظر بدین تا بازم بنویسم
خاطره ای که میخوام واستون تعریف کنم مربوط میشه 2 سال پیش داداشم به خاطر کار خودش مجبور شد واسه کارش خونش رو ببره شهرستان حدوده 32 سال سن داره و خیلی خوشتیپ اما خوب من ازش خوشتیپترم اینو همه میگن تو فامیل خانومش هم 27 سال سن داره و فوق العاده خوشگل و خوش اندام ماجرا از اونجا شروع میشه که من تابستون واسه اینکه اب و هوایی عوض کنم تصمیم گرفتم مدتی پیش داداشم تو شهرستان بمونم صبحا میرفتم پارک و اینور اونور و با دخترا لاس میزدم اما واسه سرگرمی چون خوشم نمیومد ازشون روستایی بودن دیگه خانومه داداشم دکتره صبحها تا ظهر بیمارستان بعد از ظهرام مطب و غروب میاد خونه داداشمم فقط صبحا تا ظهر سر کاره میره اداره و بر میگرده سارا(زن داداشم) جلوی ماها راحته یعنی با شلوارک و تیشرت میگرده 1 هفته از اومدنم نگذشته بود که نیما(داداشم) اومد گفت باید بریم مشهد چند جا وچند تا اداره کار دارم سارا هم گفت اخ جون منم مامانم اینارو میبینم خلاصه نیما که مرخصی گرفته بود میموند سارا که قرار شد فردا از بیمارستان مرخصی بگره مطبش هم که خودش تعطیل میکرد گذشت و تا اینکه فردا شد با نیما حدود ساعت 6 بعد ازظهر داشتیم تلویزیون میدیم که دیدیم زن داداشم ناراحت و پکر از در اومد تو داداشم گفت چی شده؟ کسی حرفی زد؟ گفت نه بابا نیما گفت پس چت شده؟ گفت به بیمارستان گفتم مرخصی میخوام گفت دیگه شورش رو در اوردین شما خانمه فلانی مرخصی بی مرخصی نیما یهو جوش اورد غلط کرده من باید برم مشهد نمیتونم عقب بندازم تو اینجا تنهایی میخوای پیش کی بمونی؟ گفت نمیدونم اما مرخصی نمیده داداشم که حسابی کلافه شده بوده همش تو خونه راه میرفت یک دفعه با خودم گفت خوب منکه هستم بره برگرده گفتم نیما من هستم تو برو برگرد دیگه انگار جرقه ای از خوشحالی تو ذهنش زده باشن گفت اخخخخخخخ راست میگی اصلا یادم نبود تو هستی باشه پس من فردا میرم 2 روزه کارامو انجام میدم زود برمیگردم سارا هم گفت باشه منم اخراج نمیشم مرسی ارمین جان گفتم بابا قابلی نداره
خلاصه داداشم فردا صبحش داشت میرفت و ازمون خداحافظی کرد و لبای سارا رو هم بوسید و رفت چقد حسودیم شد که اون لبای اناریه خوشگل و میبوسید. رفت و زن داداشم رفت سر کار ظهر اومد ناهارم گرفته بود خوردیمو من مشغول تلویزیون بودم که گفت کاری نداری ارمین جان؟ گفتم کجا؟ گفت مطب دبگه گفتم اها نه به سلامت گفت چیزی خواستی از تو یخچال بر داریا تعارف نکن خونه خودته گفتم چشم خداحافظی کرد و رفت خداییش خیلی خوش لباس و خوشگل بود قد 168 وزن حدوده 58 سفید با موهای شرابی رفت منم تو همین فکرا بودم اما خدایی بهش نظر بد نداشتم اما اون بام راحت بود جلوم هر جکی رو میگفت و هر حرفی میزد خلاصه شب اومد و گفت یه فیلم گرفتم ببینیم منم که خیلی حوصلم سر رفته بود از خدا خواسته فیلمو گذاشتم تو دستگاه تا سارا بیاد لباس که عوض کرد یه تاپ صورتی پوشید با به دامنه خیلی کوتاه از حالت سینه هیای خوشگلشم معلوم بود که سوتینشو باز کرده خیلی تعجب کردم درسته بام راحت بود ولی نه اینقد خلاصه فیلم شروع شد و اومد کناره من رو مبل 2 نفره نشست یکیم از فیلم گذشت که دو نفر از بازیگراش شروع به لب گرفتن کردن گفتم سارا جون مطمئنی فیلمو درست گرفتی؟ فکر کنم اشتباهی بهت فیلم سوپر داده اونم با شیطنت خاصی گفت اره عزیزم بعد لپمو کشید یه جوری شده بود زیادی بام راحت بو گفت من برم برقارو خاموش کنم دیدی وسطاش ترسناک بود بیشتر بترسیم. اره جونه عمت فیلم سوپر خیلی ترسناکه!!! خلاصه برقارو خاموش کرد و اومد یکم از فیلم که گذشت بازیگره دختره رو برد خونشو داشت میمالیدش منکه خیس عرق شده بودم اما سارا حالت چهرش تغییر نکرد خلاصه فیلم همینجوری با همین صحنه ها گذشت که دست سارا رو پام احساس کردم اما به روی خودم نیاوردم ولی سرشو گذاشت رو شونمو داشت فیلم نگا میکرد که صحنه های اون فیلمه به لیس زدنو لب و مالیدن رسید که صداشو شنیدم که زمزمه کرد کاشکی الان تو فیلم بودیم داشتم شاخ در میاوردم نه انگار جدی جدی یه جاییش می خارید گفتم سارا؟ گفت جانم؟ گفتم میشه از مشروبای نیما بیاری بخوریم؟ گفت نه ارمین میدونی که دوس نداره از حالا مشروبخور شی گفتم خواهش دیگه؟ گفت نه. گفتم اکه بیاری جایزه داریااا گفت اخ جون چییی؟ گفتم باهم مشروب میخوریم بعد مثل بازیگرای این فیلمه فیلم بازی میکنیم انگار به همونی که میخواست رسیده بود گفت باشه الام میارم عزیزم رفت و پس از چند دقیقه با دو تا لیوان و یه بطری برگشت سرشو باز کردو لیوانارو پر کرد من یکیشو برداشتم زدیم به هم گفتم به سلامتسه چی؟ گفت امممممم اها به سلامتیه فیلمی که میخوایم بازی کنیم که که منم یه خورده خجالت کشیدمو گفتم به سلامتی و سر کشیدم لیوان اول و دوم و سوم و که خوردیم تو حال خودمون نبودیم سارا گفت کاشکی با تو ازدواج میکردم با تعجب تو همون حال گفتم چرا عزیزم مگه نیما اذیتت میکنه؟ گفت نه اما من از بدن و قیافه ی تو خوشم میاد یهو چرخید اومد رو پامو گفت دوستت دارم ارمین بعد لباشو گذاشت رو لبام بهت زده بودم اصلا باورم نیمشد که دارم همچین کاریو با زن داداشم میکنم خلاصه منم از خدا خواسته گفتم گور بابای بقیه امشبو عشقست شروع کردم به خوردنه لباش وای ی ی ی که چه لبایی داشت بخدا تو عمرم نچشیده بودم اروم اروم اومدم پایینو با ولع گردنشو می خوردمو لیس میزیدم تو همون حال با دستم تاپشو در اوردم وای ی ی عجب بدنی داشت سوتین تنش نبود چه سینه هاب خوشگلی جاتون خالی خیلی سفید و خوشگل بود خیلیم خوش فرم بود گفتم این سینه های خوشگل ماله منه؟ گفت اره عزیزم اینم جایزه ی توئه دیگه. باهم خندیدیم و اروم گردنشو لیس میزیدم میومدم پایین اونم پیراهنمو در اورد لیس زدم تا رسیدم به سینه هاش اینقد خوشگل بودن که دلت نیومد ازشون دل بکنی با ولع هرچه تموم تر شروع کردم به خوردنه سینه هاش سینه هاشو لیس میزدمو باهاشون بازی میکردم نفساش تند تر شده بو بود و میگفت جووووووون همینهههههه سینه هاشو لیسیدمو پستوناشو با ولع مکیددم که صداش میومد گاز نگیریا گلم یا میگفت جووووون عاشقتم داشتم بدنشو لیس میزدم که زیپه شلوارمو باز کرد و منم شلوارمو در اوردمو دامنه اونم با دندون کشیدم پایین وای که چه پاهای سفیدی داشت وای که منم عاشقش بودم یه شورت لاموادا تنش بود دوره نافشو لیس زدمو اومدم پایین هرچی به کسش نزدیکتر میشدم نفساش تندتر میشد اروم شرتشو در اوردم نمیدونین لیس زدنه بدنش چه حالی میداد یه لحظه از دیدنه اون کس تعجبکردم اخه خیلی خوشگل بود یه کسه تر و تمیزه سفید که از شدته حشری باد کرده بود اروم شروع کردم به لیس زدنش دور کسشو لیس میزدم درزه کسشو لیس میزدم و زبونمو میکردم توش صدای سارا همینطور بالا تر میرفت جووووون اه اه اه اه اه و همینطور صدای اه اهش بالا میرفت گفتم دوس داری عزیزم گفت اره تاحالا نیما لیس نزده بود خوشش نمیاد گفتم خاک تو سرش من تا اخرین قطره ی ابتم میخورم یه جونییییی گفت که گوشم کر شد همینطور که لیس میزدم یک دفعه صدای نفساش تندتر شد و جیغ میزد فهمیدم ابش داره میاد دهنمو کامل گذاشتم رو کسش که ابش اومد بریزه تو دهنم. اب داغش اومد و همش ریخت تو دهنم منم با اشتها همشو خوردمکه یهو اروم شد چون ارضاشد و بی حال شد گفتم وای چه تلخه گفت قابلی نداشت بقلش کردم گذاشتن رو مبل سه نفره که بزرگتر باشه بعد لباشو خوردم که یکم به حال اومد گفت عاشقتمممم ارمین. کیرمو تو دستش گرفته بودو باش بازی میکرد گفت چقد بزرگه خیلی کیرتو دوس دارم گفتم ماله خودته گلم حالا نوبته توئه رو مبل نشستمو اونم پایین مبل نشستم با یه دست تخمامو میمالید با دست دیگه کریمو گرفته بوده با اشتها میوخورد گفتم بخور عزیزم ماله خودته یه خورده که ساک زد احساس کردم داره ابم میاد و ما هنوز کاری انجام ندادیم گفتم بسه عزیزم برو کاندوم بیار بدو بدو رفت از تو اتاق خوابش کاندوم اورد میخواستم از دستش بگیرم که گفت کیرت ماله خودمه به هیچ کس نمیدم میخوام لباس تنش کنم از حات با مزش خندم گرفت گفتم باشه عشقم کاندوم و باز کردو کشید رو کیرم منم بغلش کردمو خوابوندمش رو مبل خودمم روش خوابیدمو با کیرم رو کسش بازی میکردمو سینه هاشو میخوردم اروم کیرمو کردم تو کسشو یه لحظه فشار دادمو تا ته کردم توش گفت اییییییییییییییییییییییییییییی چقد کلفته شروع کردم به تلمبه زدنو اونم ای ای میکرد همزمان سینه هاشم میخوردم که یه بار دیکه ارضا شد چون بی حال شد کیرمو در اوردمو یکم که به حال اومد گفتم میخوای ادامه ندیم گفت نه تا صبح باید منو بکونی گفتم ای به چشم گفتم از پشت بکونم؟ گفت اره اما تورو خدا یواش منم اروم کیرمو کذاشتم لای کونش کردم تو تا سرش رفت تو جیغ کشید خداییش خیلی تنگ بود شروع کردم به تلمبه زدن که دیدم ای ایش به گریه تبدیل شده توجه نکردمو مثله وحشیا میکردم تو کونش که احساس کردم داره ابم میاد گفتم ابم داره میاد چیکا کنم گفت زود بریز رو سینه هام منم کیرمو در اوردمو کاندومو برداشتمو همه ی ابمو ریختم رو سینه هاش اونم گفتتت جووووووووووووووون چقد گرمه و شروع کرد به مالیدن اب رو سینه هاشو با دسته دیگش با کیرم ور میرفت گفتم بسه دیگه برنامه های بعدی باشه واسه فردا شب. خودش خیلی مایل نبود فعلا دیگه نکنمش گفت امشب بغل هم میخوابیمو تو کیرتو میزاری تو کسمو تو همون حال میخوابیم گفتم چشم عشق من و شروع کردم به لب گرفتن بعدش بلندش کردم بردم رو تخت دو نفرشون ازم قول گرفت که نیما چیزی نفهمه و هر وقت اینجا بودم حتی اگه نیما هم بود تو مطبش سکس داشته باشیم که نیما نفهمه منم از خدا خواسته گفتم چشم بعدشم کیرمو اروم گذاشتم لای پاشو سرمم گذاشتم لای سینه هاشو خوابیدیم
اگه خوشتون اومد بگین که ماجرای سکس با خواهر سارا رو هم بگم
نوشته: آرمین
سلام نمیدونم چرا هرچی خوشتیپ و خوشگله ریخته تو سایت شهوانی هههههههههههههههههههههه
حالا ببینیشون اوقققق میزنیا =))
البته به دوستان توهین نشه اینو واسه اون اعتماد به نفس هایه کاذب میگم
درضمن ارمین خجالت نمیکشی از اعتماد برادرت سو استفاده کردی خاک بر سرت کنم که نمیتونی جلویه خودتو بگیری … به ناموس برادر تجاوز کردنم شد خاطره بیوجود
خواهشا دیگه ننویس حالمو بهم زدی خاطراتت بخوره تو سرت …
(سرمم گذاشتم لای سینه هاشو خوابیدیم ) … احتمالا وسط سینشم یه سوراخ داشته هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه =))
اخه یه جورری خالی ببند که بگنجه جنده ها هم به این راحتی نمیدن
راستی دهاتتون کجاست که زنها ابشون میاد
در اخر عرضی نیست جز اینکه ارمین خر گاو منه…؟
سلام ارمین جان داستانت خیلی قشنگ بود باز هم بنویس خواهشا نظرات اونایی که میگن خالی بستی یا فحش میدنو نخون اینا همون کف کرده هیین که کس ندیدنو به یاده اینکه یه روزی ببینن جرق میزنن واسه داستان من هم ازین کس شرا گفتن اما توجه نکردم
منتظر داستانای بعدیت هستیم
پیش داداشم تو شهرستان بمونم صبحا میرفتم پارک و اینور اونور و با دخترا لاس میزدم اما واسه سرگرمی چون خوشم نمیومد ازشون روستایی بودن
1.فكرت كجاست ؟
سارا هم گفت باشه منم اخراج نمیشم مرسی ارمین جان گفتم بابا قابلی نداره
2.سارا پرستاره يا دكتر ؟
جون مادرت جون هر كي دوست داري خاطره كوس دادن آبجيتو بنويس
جنده را باید کرد خوب بکنش.تو خوب بکن که نره به غریبه بده.داداشتم راضیه.خالی بندی بود ولی معلوم تو کف زنداداشتی.ایشالاه که میکنیش
Lovely boysexy
اولا تویی که بلد نیستی بگی جلق و به جاش میگی جرق؛گه میخوری نظر بدی
دوما؛انقد از بی ناموسی و خیانت حمایت نکن؛سرت میاد ها ا ا ا ا ا…
حالا از من گفتن بود
حالا در مورد داستان:
نظر من همون نظر دوستای عزیزم باران و در رویا هستش
به داداشت جنده قالب کردن
از همه ی اینا گذشته فکر کنم نویسنده حداکثر 10 سال داشته و یا انقد قدش کوتاه بوده که باوجود اینکه کیرش تو کس طرف بوده؛سرش هم لای سینه هاش بوده!!!
Mordeshore harchi namarde bebaran. Bi sharaf be zane dadashet ham rahm nakardi. Ey khak to sere bi namuset
آقاآرمین خدارو شکر که اینجا همه دوستان از مسائل جنسی آگاهی دارن مگرنه تو وامثال تو هرچی به ذهنتون میرسید میگفتید خواهشا از این به بعد دروغ ننویس دم mr mehdibikas و همه دوستانی که داستانهارو موشکافی میکنن تا تو وامثال تو دیگه نتونن دروغ بنویسند،گرم.در ضمن کدوم مردی زنشو پیش داداشش میذاره؟ ثانیا کدوم زن داداشی جلوی برادر شوهرش به این راحتی میگرده و به این راحتی باهاش برخورد میکنه؟ پس خواهش میکنم یا دیگه ننویس یا واقعی بنویس.
بابا ساينا طوفان به پا كردي!!!
اما خطاب به نويسنده عزيز
كوچولو چند سالته كه داداشت قدغن كرده مشروب نخوري؟ به زنداداشت گفتي اگه برام مشروب بياري جايزهت اينه كه منم عين اين آرتيسته ميكنمت؟! اونم گفت آخ جون رفتم كه بيارم!! آخه مگه مجبوري اينقدر به مغزت فشار مياري؟! بجاي داستاننويسي برو بقيه فيلمتو با زنداداشت ببين! داشتي فيلم ميديدي، يه ربعش كه گذشته ديگه زدي به توهمات! آخه تو كه آخر خلافت سرپا شاشيدنه، سه ليوان مشروب خوردي اونم براي اولين بار؟!! يا نميدوني مشروب چيه يا زنداداشت شاشيده تو شيشه و اسكولت كرده! از عرقخوراي حرفهاي خواهش ميكنم نظر كارشناسيشونو اعلام كنن؛ يه آدم صفر كيلومتر پشت سر هم سه ليوان مشروب (نه شراب) بره بالا بعد از ده دقيقه چه اتفاقي براش ميفته؟
بعد از ده دقیقه یکی باید بیاد اول از کف زمین جمش کنه یکی بیاد کثافت کاری های اینو پاک کنه کس ایشون چیه که ازش آب اومده که تو خوردی
والا این کوچولویی که من دیدم 3 لیوان آب آلبالو بخوره نقش زمین میشه چه برسه به مشروب
من هیچ ادعایی ندارم . مخلص همه بچز باحال اینجام هستم ولی این جوجه با قطره چکون نمیتونه 3 قطره مشروبم بخوره
در جواب farijab
ـصرف الـكـل در حـدود 20 درصـد آن از طـريق معـده جذب شده و 80 درصد مابقي در روده كوچك جـذب بـــدن ميگردد.
سرعت جذب الكل و ميزان قدرت مست كنندگي آن به عوامل زير بستگي دارد:
1.پر و خالي بودن معده:چون بيشتر الكل مصرفي از طـريــق روده كوچك جذب بدن ميگردد
2.چربي بدن
3.جنـســيت: زنـان زودتـر از مـردان تـحـت تـاثـيـر قــرار مي گيـرند حـتـي اگـر وزنشـان بـرابر باشد. علت آن اين اسـت كـه ميـزان چـربـي بــدن زنان بيشتر از بدن مردان ميباشد
4.غلضت الكل
5.سرعت نوشيدن، محـيط مـصرف (خانه، ميـهمانـي، محل كار)، خـستگي ( چون كبد آنزيم كمتري توليد ميكند)، نوع مشروب (مشروبات گازدار جذب الكل را افزايش ميدهند) نيز در سرعت جذب الكل و تاثير آن، موثر ميباشند.
توضيحات بيشتر در
http://www.niksalehi.com/family/archives/108838.php
باز هم صحبت از خیانت؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من نمیدونم چه چیز جالبی در خیانت هست که همه حتی در رویاهاشون اونو میخواهتد؟
در ضمن آب بعضی از خانومها هم به بیرون از رحم میاد. البته بعضی هاشون.اونم البته کمه.
یه زمانی مردم به همسر برادرشون به چشم خواهری نگاه میکردند اما اینجا سکس با خواهر هم واسه بعضیا یه چیز نرماله!!
بابا واسه بچه که داستان نمینویسی یکم سعی کن طبیعیتر بنویسی بهت پیشنهاد میکنم که اگر هم میخوای لاف بزنی قبلش یک تحقیق بکن حالا یا تو اینترنت یا تو کتابا و یا از دوستات بپرس یکمی شاید کمتر گلابی ول کنی
سلام خدمت همه منتقدین قهار شهوانی ، بچه ها خودتونو ناراحت نکنید چون اگه این اسکول ها نباشند به کی بخندیم؟؟
نفله تو وجودشو نداری یه فیلم سوپرو تا اخر ببینی وگرنه میدیدی که زنی که نیم ساعتم کس میده به این راحتی ابش نمیاد اونوقت این زن داداش خیالی تو فرت و فرت ابش میاد احتمالا به اب شهر وصله…
در ضمن تو یه مطلبی خوندم که بیشتر خانوما در طول زندگی زناشویی یا هر رابطه ای (سکس) ممکنه فقط چند بار به اوج لذت برسن درواقع خانوما دیرتر به ارگاسم میرسن
بابا ترکوندید!!!
ادمین جان نظرات داستانها قشنگتر از خود داستانهاست…
من چیزی نمیگم بهت چون دوستان زحمت کشیدن و فحش مالت کردن…
اگه دفعه بعدی خواستی داستان بنویسی- که اگه من جات باشم اینکارو نمیکنم- قبلش حتما تحقیق کن که انقدر تابلو خالی نبندی
از همه ی دوستایی که کس نوشتن ممنونم
مخصوصا فری جاب که گویا دلقک محبوب تریه
آخه کونی تو خودت تا حالا مشروب خوردی؟ اصلا میدونی از چی ساخته میشه اُبی؟
دوس دارم بدونم تا حالا کیرت غیر از دستت جای دیگه ای رو هم دیده یا مث مامان جونت و باران و ساینا کونیه حرفه ای هستی؟
برین بیرون از خونه و ببینین چه راحت من و امثال من ها به سادگی میان جلو کونتون میزارن و آبشو میریزن تو صورتت و میرن !
به همین سادگی
پاسخ به کیاوش کس خل
اخه کس مادر تو که نمیتونی جلوی خودتو بگیری گه میخوری بقیه رو نصیحت می کنی اخه کونی از اسم داستانا معلومه مربوط به سکس با محارمه یا نه مثلا همین داستان داد میزنه سکس با محارمه پس گه خوردی روش کلیک کردی تا بخونیش پس معلومه تو هم تو کفه مامان یا خواهرتی همچین صحبت میکنی انگار مثلا اسمش بوده <<سکس با مامان کیاوش>> که خوندی فهمیدی یه چیز دیگست پس گه نخور و برو با خودت ور برو تا ارضا شی
پاسخ به دوست عزیز cute
خودتو ناراحت نکن اینا حدود 15 نفرن که بهشون میگن کس خلای شهوانی چون نه تحصیلات دارن نه عقل و شعور اما میخوان با زرزر کردن اینو پنهان کنن خوب نمیشناسمشون اما farijab و دوستای کس خلشن اینقد بیکارن که هر روز هر داستان و 20 بار میخونن تازه واسه نظر نامه ی فدایت شوم مینوسن
koskesh make na dostetim nachizi.ma ba abji va zandashe jendat dostimo be andazeye abe kiri ke to wc rikhtam vasam arzesh nadarikiram to hame kaset.
akhe valade zenaye chamosh
adam be baradaresh khiyanat mikone/
age be chand sal ghablet bargardi mibini vaghti kochik bodiyo bache mahalaton mizadanet mikardanet /
dash bozorgat miyomado azat defa mikard ke lapayi bekonimesh akhe dashame.
kiram to in binamosa.
to mashadi nisti afghani hasti
matlabi ke khondi kos sheri bish nabod.
lezat toye sex be har do taraf bastegi dare.
aghe donafar to sex ehtiyajate hamo dark konan hamrah ba lezat mishe va to sexse asheghi be cheshm mikhore na toye jendegi
khub bud vali dar kol bacheha ye kam dastanatuno kholase konin adam khabesh mibare!!!
ازگل داهاتی
لاموادا نه … لامبادا!
جقتو بزن سنگینتره … کس کش خالی بند
اینا همش داستان وتخیلاته تو ذوقش نزنید حالا … ادامه بده
تخیلاتت خیلی قویه
کس شهر ناب مینویسی
نخوندم ارزش خوندن نداشت
به به چه داستانی بود فقط من نفهمیدم اون بار دوم که ابش امد کجا ریخت
اخه کوسکش بی همه چیز جقی کوس ندیده کونی از کی تا حالا اب زن بیرون می ریزه که تو همشو خوردی بچه کونی تو اول برو کوس ببین بعد بیا داستان بنویس کوسکش جقی
Dastan bad nabud. Vali chejuri sareto gozashti laye sinehasho khabidi?