سلام دوستان عزیز بنده امیر هستم ۱۸ سالم خاطره ای که براتون تعریف میکنم واقعیت هست
داستان برمیگرده به تابستان ۵/۱۵ عروسی پسر عموی مادرم بود و داخل خونه خودشون برگذار میشد
(عروسی از ساعت ۱۲ تا ۲۲ بود )
رفتیم ناهار رو خوردیم و نشسته بودم کنار داییم که یهو گوشی داییم زنگ خورد خانمش بود ۱ دقیقه هم نشد صحبتشون تموم شد و داییم به من گفت امیر من خستم تو برو زن دایی رو برسون خونه حاضر که شد بیارش منم گفتم باش رفتم سوار ماشین خودم شدم و زن داییم رو سوار کردم راه افتادیم (زن داییم یه زن خیلی خوشگل هیکل خوش فرم دماغ عروسکی لبای پروتز شده باسن نه خیلی بزرگ نه خیلی کوچیک
سینه هاشم ۷۵ بود) بین راه که میرفتیم یکی دوباری عمدی ترمز میگرفتم که سرش بخوره به شیشه و بخندم چون با هم شوخی داشتیم بعد که رسیدیم خونشون گفتم زیاد طول میکشه گفت اره چطور؟گفتم هیچی همین جوری بعد ماشینو پارک کردم و با هم رفتیم داخل زن داییم سریع رفت تا ارایش شو پاک کنه منم رفتم یه گوشه نشستم و با گوشیم ور میرفتم تا اینکه زن داییم صدام زد :امیرررر بدو بیا
منم ترسیدم چیزیش شده باشه زود رفتم اتاقش دیدم فقط شلوار تنشه زود رفتم بیرون زن داییم گفت اسکل کجا رفتی بیا کمک کن
بعد من به خجالت وارد اتاق شدم که بازم چشمم به بالا تنش اوفتاد که یهو با صدای زن داییم به خودم اومدم میگفت امیر به چی زل زدی
گفتم هیچی گفت اره معلومه ،بیا کمک کن این زیپ شلوارم باز نمیشه من که هنگ کرده بودم گفتم باش رفتم نزدیک که دیدم یه بودی شهوت داره از شلوارش میاد فهمیدم که کصش عرق کرده یهو کیرم راست شد منم برای این که معلوم نشه دو زانو نشستم بعد زیپ شلوارو به سمت پایین کشیدم ولی باز نشد به زن داییم گفتم میشه شلوارو به سمت نافت بکشی با خنده گفت سمت چیز دیگه نکشم بعد هرو دومون زدیم زیره خنده با زورو زحمت شلوارو از پاش در اواردم بعد گفتم تموم شد یا بازم هست گفت نه مرسی فعلا تموم شد رفت حموم که بعد ۱۰ دقیقه دوباره صدام زد منم رفتم گفتم بله گفت بیا پشتمو کیسه بکش اب دهنمو قورت دادم و گفتم من گفت مگه جز تو اوسکل دیگه ای هم اینجا هست گفتم باشه رفتم سمتش برای این که تجهیزاتش معلوم نشه رو زانو نشته بود و صابونو کیسرو گذاشته بود کنار برداشتم اول پشتشو حسابی صابونی کردم بعد یواش کیسه کشیدم البته دستم دو سه باری رفت خط باسنش ولی چیزی نگفت که من پرو تر شدم و یکم بیشتر بردم پایین که گفت میخوایی بلند شم بکنی توش و خندید منم به شوخی گفتم اگه میشد که عالی بود که یهو بلند شد و قمبل کرد به سمت من که فهمیدم حشریه سریع انگشت کردم تو کصش که یه اه خوشکل کشید و از دستم گرفت کشید تو حموم ابو باز کرد و خودشو شست ابو بست اومد سمت من لب گرفت ازم و شلوارمو کشید پایین
کیرمو که دید گفت ای پدر سوخته رو زن دایی راست میکنی بیا ببینم چی بلدی پیرهنمو در آورد و دوباره لب گرفتیم اون زبونشو کرد تو دهنم و کشید بیرون رفت پایین کیرمو گرفت تو دستش و گفت به نظرت میتونی دووم بیاری تا اومدم جواب بدم دیدم کیرم تو حلقشه (کیرم فیکس۱۸ سانته)با اوق زدن هاش داشت منو دیونه میکرد وقتی کیرمو از دهنش آوردم بیرون انقدر لیز بود که نگو زن داییم قمبل کرد و گفت بکن توش من گفتم اینجوری نمیشه داگی شو گفت ای پدر سوخته بلدی ها سریع
داگیش کردم و بدون معطلی کردم تو کصش که چنان اهی کشید من گفتم الان بیهوش شده بود که بهم گفت توله سگ یواش مگه پول باباتو خوردم من که ترسیده بودم الان بلند میشه و میگه تمومه گفتم ببخشید
که دیدم گفت حالا این بار عیب نداره ولی دفعه اخرت باشه
بعد شروع کردم به آروم تلمبه زدن صدای تلنبه های کل حمومه برداشته بود نمیدونم چن دقیقه بود که داشتم تلمبه میردم ولی کم کم داشتم خسته میشدم که به زنداییم گفتم بسه من دیگه نمی تونم دیدم با عصبانیت به سمتم اومد هولم داد رو زمین و گفت اگه نتونی ارضام کنی به داییت میگم که منو به زور گاییدی
منم که دیدم اوضاع داره بد میشه گفتم باشه ولی خودت روش سواری کن اونم مثل کیر ندیده ها سریع پرید رو کیرم و تا خایه رفت داخلش یه ده باری همینجوری محکم پرید رو کیرم که دیدم لرزید و افتاد روم منم از فرست استفاده کردم و کیرمو از کصش در اوردم کردم تو دهنش دو سه دقیقه برام ساک زد نزدیک بود آبم بیاد بهش نگفتم سرشو گرفتم و کیرمو تا بند خایه کردم تو گلوش و ارضا شدم اونم بدون اخیار قورتش داد دوتایی دوش گرفتیم و رفتی تو ماشین هم چند باری دست تو کسش کردم
نوشته: امیر
یعنی کپی میکنید هم ضایع هستا.همین چندوقت پیش یکی زندایی خودشو رسونده بود خونه حلوابپزه هم لباس عوض کنه که اتفاقا اون زندایی هم زیپش موقع دراوردن لباس البته به موهاش گیرکرده بود.شمااین قسمت رونواوری کردی فقط باقی متن عین همون روال داستان کاملا مشابه وتکراری.
مجبؤرید حتما یچیزی سرهم کنید؟کسی اجبارکرده به هرقیمتی بنویسید؟خب بنویسید امانه اینقدر ضایع.ادمین اینجاهم ظاهرا کنترل برمحتوانداره فقط فرجی سوارمیکنه حالا ببین میزان کسشعرهاچقدزیاده که قبلا یک شب درمیان داستان جدید میزاشت الان هرشب میزاره.خب مسلمان یه نظارتی کنترلی برمتون ارسالی داشته باشید تاتکراری وکپی وداستان های بی سرو ته رو نزارید اینطوری کیفیت کلی سایت هم بالامیره
تا اونجا خوندم ک ترمز میگرفتی سرش بخوره ب شیشه
تا حالا رانندگی کردی اصلا ؟میدونی باید چقد ترمز یهویی باشه ک طرف پرت بشه و سرش بخوره ب شیشه؟؟؟و میدونی اونجوری سرش بخوره ب شیشه سرش بگا میره؟؟کسشر ننویسید حروم زاده ها انقد روی زن دایی و زن عموتون شق نکنین کسکشا
اصل داستان:
دایی که توی عروسی هوسی شده بود، یاد پریودی بیموقع زنش میفته و حالش بد میشه، ولی تا یاد کون نرم و پنبهای، سفید و تاقچهای خواهرزاده میفته، به بهونهای میکشوندش خونهش و میبردش حموم.
اونجا به سیچهل روش ممکن و ناممکن، گشادش میکنه و عروسی بهش خوش میگذره!
تمام میللنگهای ماشینهای سنگین حوالهت بادا ابله گشاد الدنگ متوهّم داغون!
ببين حيف ديس لايكى انصافا
فقط خواستم فحشت بدم برم
كير تموم اخونداى قم تو كوس ننت همين فحش از اين كيرى تر وجود نداره
من الله توفيق اخوى كونده 😂😂
کدوم دهات زندگی میکنی ؟؟ عروسی از ساعت ۱۲ تا ۲۲ ؟؟؟ خواهر مادر عروس و داماد و مهمانان همه با هم به گا میره که
شما به کیسه صابون میزنید؟🤔
مگه به کیسه سفیدآب نمیزنن و به لیف صابون؟
احمد 1358 خودتو برسون بخش داستان یه جقی کس ندیده اومده اینجا
هنوز اول متن بودم که با (سوار ماشین خودم شدم) مواجه شدم !
دوستان دقت کنید ماشین خووودشششش بوده هاااا
تا اونجاش که داییه خسته بوده تو عروسی و نمیتونسته ببره همسرشو خونه. آخه مریض الدوله چاه کنی نرفته که عروسیه. برای چی خسته شده؟
پسر تو اسکلم برات زیاده ابله اونی که صابون میمالن روش لیفه لیف به عمرت کس ندیدی .حموم هم ندیدی ؟
جقی همجقیای دهه ۶۰و ۵۰ به قول خودش توله سگ لااقل یه دقیقه کمر نداره لااقل بگیم جقیه قهاریه چس ننه بزرگ من از جق این گوزو طولانی تره
همه فاز حموم گرفتن 😐🤣
چیشد لباسای تو یکی خیس نشد
همه ما یکصدا از اینجا به کص ننت سلام میکنیم🖕🏼🖕🏼🖕🏼
ماشینت چندتا باطری میخوره؟
نخ هم بهش میبندی ؟ چی هست؟ حالا این ماشینت
شبا میزاریش زیر تختت یا داخل کمد؟
آفرین پسر خوب کستانتو نوشتی
جقتم زدی
حالا پاشو مسواک بزن دهنت بوی سگ مرده میده و برو بگیر بکپ دیگه.
شهوانی ثابت کرد همهی امیرایی که کصتان آپ میکنن کونی تشریف دارن
از امیر شهوانی که کصتان آپ میکنه بُکُن در نمیاد
میگم این داستانه کمی آشنا نیست؟
چند وقت قبل یکی همینجوری برده بود زن داییشو زده بود که صد البته اونم کصتانی بیش نبود
زیپ لباس زن داییه گیر میکنه به موهاش بعد این میره مثلا کمک که خلاصه ادامه کصتان
اینم همون کصتان بود با کمی تغییرات
یعنی من کیرم تو کل داستانای سایت عزیزمون شهوانی که از دم همه ممه ها سایزش ۷۵ عه یهنی یه ۱۰ ، ۲۰ تایی هم اینور اونور نمیشه همه فیکس ۷۵
ماشاالله شما عروسی هاتون ۱۲الی ۲۲یعنی ۱۰ساعته. دیگه بقیشو رو نخوندم که با دیدن نظرات متوجه شدم که توهم یه شگفتانه آفریدی…ممنون واقعا
جورج کلونی و جانی دپ هم به این سرعتی که تو کس گاییدی کس نکردن لاشی خان
این دیگه رسما توهم بود