زن عمو فاطی

1402/05/18

سلام خدمت همه اعضا شهوانی یه زن عمو دارم اسمش فاطمه هستش قد بلند و درشت عموی من خیلی تعصبی هستش اجازه نمی‌داد مانتو بپوشه و باید چادر سر می‌کرد چون اندامش درشت بود و از مانتو تابلو میزد بیرون از فاطی دوازده سالی از من بزرگتره و از بچگی من رو جایی گیر می‌آورد بوسم می‌کرد میگفت داماد خودمی یه پسر داره ۵سال از من کوچیکتر اون زمان هنوز دختر هم نداشت که بعد دختر دار شد ده یازده سال از من کوچکتره یادمه به من می‌گفت دودول طلا کوچک که بودم البته جایی که کسی نبود منم بچه تو این فازها نبودم چی میگه تا بزرگتر شدم یادمه قبل خدمتم بود اونا شهر کرج بودن ما تهران منم چنتا واحد داشتم تا دیپلم بگیرم تو خونه بیکار بودم زنگ زد خونه ما که مادرش یه خیابون از ما فاصله داشت و حالش بده رفته بیمارستان آدرس بیمارستان رو نمیدونه از کرج بیاد دم خونه ما باموتور ببرمش تا اونجا با مادرم حرف زد و به من گفت منم عصبانی شدم به من چه آخه مادرم گفت عیب نداره ببرش دیدم چاره ندارم آخه یه مقدار زرنگ تشریف داره و از اب گل آلود ماهی میگیره دوساعت گذشت دیدم اومد منم سوارش کردم چسبید به من گفت که میترسم از موتور گفتم چادرت رو در بیار مارو به فنا ندی میرفت لای زنجیر داستان میشد هم چادر داشت هم مانتو یکم فکر کرد گفت به عموت نگی گفتم باشه آقا چسبید به ما پستونهای عین مشک می‌خورد پشتم یه جوری شدم بیشتر تو دست انداز رفتم هی بیشتر مالید بهم خلاصه رفتیم رسیدیم رفت بالا منو راه ندادن تو .گفت واستا ببینم چه خبره یه ربع بعد اومد گفت اون‌یکی خواهرش اومده تا شب هستش شب باید این بره و کلید مادرش رو هم گرفته تا یه سری وسایل بیاره برگشتیم خونه مادرش گفت بیا بالا یه چیزی بخور رفتم بالا مادرش تنها زندگی می‌کرد رفتم تو جو منو گرفته بود یه حالی داشتم اون ممه ها منو حشری کرده بود یه شربت پیدا کرد آورد برام سر حرف رو باز کرد که چیکار میکنی و دیپلمت رو گرفتی یا نه و دوست دختر داری و از این حرفا گفتم زن عمو یادته به من چی میگفتی گفت چی گفتم تنها بودیم چی صدام میکردی خندید گفت ای شیطون الان وقت این حرفاست گفتم پس کی خندید دوباره پاشد رفت گفتم فاطی منو خیلی بوس میکردی گفت اره بچه بودی الان مرد شدی گفتم کاش بچه بودم هنوز رفت خودشو سرگرم کنه دنبال وسایل مادرش بود تو اتاق خواب منم رفتم تو دنبال بهونه بودم بهش بچسبم نمیدونستم چیکار کنم هم میترسیدم هم خجالت داشتم گفتم حالا زن عمو یه ماچم بکن دیگه من که بردمت آوردمت شب هم میبرمت اگه ماچ کنی گفت برو بچه پررو به داداشم میگم بیاد دنبالم گفتم باشه پس من رفتم کاری نداری با حالت دلخوری تشکر کرد و من رفتم سمت در صدام کرد گفت علی واستا کارت دارم برگشتم دیدم یه لب ازم گرفت برق کونم پرید اصلا توقع نداشتم یکم طول داد منم ممش رو گرفتم فشار دادم ول کرد رفت عقب گفت دیگه پررو نشو برو شب ساعت نه بیا دنبالم اینم ماچ آبدار کیرم داشت میترسیدم یخم انگار واشد پریدم سمتش گفت دیونه ولم کن شوخی کردم من جای مادرتم برو گمشو به عموت میگم منم شهوت جلوی عقلم رو گرفته هی دارم میمالمش ممه هاشو کونش دید خیلی جدیه گقت اگه ول نکنی جیغ میزنم ولی من حالیم نبود دوباره لباشو خوردم انداختمش رو زمین افتادم روش ول کن نبودم یه شهامتی پیدا کرده بودم فکر عاقبت نبودم با اون هیکلش نمیتونست از دستم فرار کنه منم کشتی میرفتم چند سال بود بدنم قوی بود انقدر لبشون میخوردم فرصت جیغ نداشت دیدم یکم شل کرد مقاومت نمی‌کرد لبشون ول کردم گفتم به من بده فاطی دوباره نه گفت یه کم مقاومت کرد منم تیشرت رو دادم بالا سوتینش رو هم دادم بالا ممه خوری کردم هی نصیحت می‌کرد میگفت ولم کن بده یا یکی میاد دیدم خیلی کسشعر میگه دکمه شلوارش رو درآوردم دیگه افتاد به التماس عموت میکشه ما رو و از این حرفا من توجه نمیکردم پیش خودم میگفتم اگه نمی‌خارید اون لب چی بود گرفت پس ته دلش میخاد با دوتا دستش دوطرف شلوار رو گرفته بود ول نمی‌کرد به زور کشیدم پایین گفتم فقط بده بخورم قبول نمی‌کرد اومد بلند بشه نزاشتم دمر افتاد شرتش رو دادم پایین یه کون گنده افتاد بیرون منم لپ هاشو میخوردم کله رو کردم توچاک کونش گاز ریز میگرفتم دیگه چیزی نمی‌گفت خسته شده بود منم لختش کردم برش گردوندم کوسش رو میخوردم حالش بد شد آه و اوه ش بلند شده بود خودم هم لخت شدم افتادم به جون کوسش هی خوردم دیونه شده بود می‌خندید و هی تشویق می‌کرد بیشتر بخورم ده دقیقه خوردم کیرم رو فرو کردم تو کوسش شروع کردم تلمبه زدن چون خیلی حشری بودم هی میخواست آبم بیا نگه می‌داشتم دوباره می‌کردم گفت نریزی داخلش گفتم باشه ولی نتونستم خودمو نگه دارم همش ریخت تو کوسش تازه فهمیدم چیکار کردم معذرت خواهی کردم هی غر میزد چرا ریختی توش گفت خودت رو بشور برو برام قرص بگیر منم رفتم گرفتم خوردش رفتم خونه مادرم گفت چرا دیر اومدی منم گفتم جریان بیمارستان رو گفت ولش کن نرو شب خطرناکه گفتم آخه قول دادم نمیشه تعجب کرد که نه از ظهر نه الان شب رفتم دنبالش زودتر رفتم که اگه شد یه حالی بکنم دوباره زنگ زدم منو دید گفت چرا زود اومدی الکی بهونه آوردم براش رفتم تو گفت ببین حالت رو کردی منم رفتم حموم دیگه امشب بسه دیگه باشه برا بعد گفتم باشه یه دامن پوشیده بود مال مامانش بود فک کنم با یه تیشرت بدون سوتین راه که میرفت دامنه میدادم بالا دیدم شورت هم نداره دوباره حشریت زد به بشریت هی میگفت ول‌کن عوضی من دامن رو دادم پایین گفتم فقط میخورم تو هم مال منو بخور همین از خوردن ظهر خوشش اومده بود چون عموم نمی‌خورد براش خودش میگفت شروع کرد به خوردن کیرم میگفت مثل مال عموت هستش سایزش حسابی که خورد گفتم کون میخوام قبول کرد گفت عموت هم زیاد میکنه عادت دارم کرم آورد منم مالیدم در کون گندش دادم تو راحت رفت وای چه حالی میداد آبم اومد دوباره ریختم توش رفت خودشو شست و ساندویچ گرفتم خوردیم رفتیم بیمارستان گفت فردا صبح بیا منو ببر منم از خدا خواسته تا یه هفته راننده شخصی زن عمو بودم هفته رویایی بود برام چون دیگه نتونستم اونجوری باهاش حال کنم فقط چندتا پراکنده امیدوارم خوشتون اومده باشه دوستان

نوشته: علی


👍 19
👎 10
71901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

941495
2023-08-10 01:27:35 +0330 +0330

کاری ب راست و دروغ کستانت ندا م
ولی کیرم تو نگارشت

0 ❤️

941507
2023-08-10 02:07:39 +0330 +0330

چادری بود بهت لب داد😅
مقاومت میکرد و می‌گفت برام بخور و کون میداد🤣🤣🤣

1 ❤️

941516
2023-08-10 02:52:03 +0330 +0330

ارزو برجوانان عیب نیست ولی بااین نوشتنت تو کون مامیت

0 ❤️

941536
2023-08-10 04:41:33 +0330 +0330

فش گذاشتم از این به بعد هرکی از کلمه شربت تو داستانش استفاده کنه،همه شربت و میخورن و میرن رو کار.اخه این چ کسشریه

0 ❤️

941547
2023-08-10 07:30:27 +0330 +0330

پیامک زدی یا داستان تعریف کردی

1 ❤️

941568
2023-08-10 10:11:45 +0330 +0330

شتر در خواب بیند پنبه دانه
گهی لپ لپ کند گه دانه دانه

0 ❤️

941590
2023-08-10 14:26:37 +0330 +0330

من خوشم نیومد
کس خوار اونیکه به من فحش بخواد بده یا داده ،
کلا داستان نبود ولی ایرادی ندارم و نمیخوام بگیرم ازش
ج ا کش السلطنه کبیر زر زیادی زده
من خوشم اومد کس خوار هر کی خوشش نیومده
عامو کس اول تا آخر هر کی بخواد به من فحش بده من خوشم نیومده
در ضمن من تک فرزندم ولی حیف امثال این شخص فکر کنه ع نن گنده ای شده
هیچکدوم هم انگار کامنت رو ندیده، هه هه شهوانی اکثرا برای کامنت ها میان زیر داستان

0 ❤️

941600
2023-08-10 16:08:11 +0330 +0330

بنظرم واقعی بوده

0 ❤️

941625
2023-08-10 18:32:49 +0330 +0330

تا اونجا ک ما میدونیم قرص ک بخورن روز بعد عادت میشن،بعد تو تا یه هفته میکردی😁😁عجب!!!

0 ❤️

941718
2023-08-11 08:19:09 +0330 +0330

ریدم تو داستانت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها