سامان و لاله: سکس اول

1391/08/16

من سامان هستم،27 سالمه این اولین داستان من هستش و میخام بیشتر رابطه هامو واستون بنویسم
روزای اول دانشگاه بود.لاله رو اولین بار توی کلاس فیزیک عمومی دیدم.یه دختر سبزه خوشکل که چنتا صندلی جلوتر از من نشسته بود. وقتی سرشو برگردوند که با دوستش حرف بزنه نگاهمون واسه اولین بار به هم گره خورد.
این نگاهامون واسه یک ماه تو دانشگاه ادامه داشت و هیچکدوم جرات پیشروی بیشتر رو نداشتیم تا اینکه یه روز رفتم پیشش و ازش جزوشو خواستم و چون واسه جزوه عجله داشت بهش گفتم شمارتونو بدین من فردا زنگ میزنمو میارمش واستون. زیاد حاشیه نمیخام برم این رد بدل شدن شماره تبدیل شد به اس ام اس بازی و قرارای بیرون.دیگه همه بچه ها فهمیده بودن که ما با هم دوست شدیم. یه اکیپ 8 نفره بودیم با چنتا از بچه های کلاس. 3تا پسر 5 تا دختر.یه روز که مامان اینا مسافرت بودن همه بچه ها رو دعوت کردم خونمون . وقتی بچه ها تو حیاط مشغول کباب درست کردنو قلیون کشیدن بودن لاله اومد تو و رفت پشت کامپیوتر منو آهنگ گذاشت منم اومدم پیشش. نشسته بود رو صندلی منم رفتم ایستادم پشتشو دستمو انداختم دور گردنش. اولین بار بود که به هم نزدیک میشدیم یکم بغلش کردمو صورتشو بوسیدم اونم با عشوه مقاومت میکرد خلاصه اون روز گذشتو کار خاص دیگه ای هم انجام ندادیم.بعد اون روز هم چند بار تنها اومد خونمون که درس بخونیم باهم کارمون به عشق بازی رسیده بود اما اجازه سکس بهم نمیداد نمیذاشت به سینه هاش دست بزنمو مقاومت میکرد منم چون خیلی دوسش داشتم دلم نمیخواست وقتی که اون میل نداره اذیتش کنم با اینکه خیلی داغم اما جلوی خودمو میگرفتم.
دو ماه از رابطمون گذشته بود بهش زنگ زدم خونه دختر خالش بود دلم واسش تنگ شده بود ازش خواستم بیاد پیشم اونم قبول کرد وقتی رسید خونمون از دیدنش واقعا لذت بردم یه تیپ استثنایی زده بود یه مانتوی کوتاه طوسی با یه شال خوشکل صورتی و شلوار لی آبی کم رنگ که رونای خوش فرمشو نشون میداد
اومدیم تو اتاق من . بدون هیچ مقدمه ای بغلش کردمو مشغول عشق بازی شدیم لبامون رفت روهم و من طبق عادت همیشگی دستم رفت رو سینش باز مقاومت کرد اما من ادامه دادم.خوابیدم رو تختو مثل مار بهم میپیچیدیم من حسابی از خودم بیخود شده بودم لاله واقعا خوشکل بود با یه هیکل عالی رفتم سراغ گردنشو گوشش دیگه صداش دراومده بود این دفه به خودم جرات دادمو محکم سینشو مالیدم این دفه دستمو نکشید کنار و فقط یه قوس زیاد به کمرو سینش دادو اه کشید وقتی دیدم داره لذت میبره دکمه های مانتوشو باز کردمو دستمو بردم زیر تیشرتش سینشو مالیدم همزمانم لبامون تو هم بود
بلوزشو در آوردمو سوتینشو باز کردم دیگه مقاومت نمیکرد فقط چشماشو بسته بودو یه لبخند کوچیک رو لبش بود شروع کردم سینه هاشو مکیدم سفت بودن سایز 75 و یه نوک کوچولوی صورتی واقعا عالی بود سینه هاش یه دستمو بردم رو کسش و از رو شلوار میمالیدم فکر میکردم اجازه نده اما انقدر شهوتی شده بود که مخالفتی نکرد منم جراتم بیشتر شد و دستشو گرفتم و گذاشتم رو کیر سفت شدم.شلوارک پام بود و گرفتن کیرم واسش راحت بود
تو یه لحظه بدون اینکه دکمه شلوارشو باز کنم دستمو از زیر دکمه های شلوارش بردم تو گذاشتم رو کسشو شروع کردم به مالیدن اونم یه اه بلند کشید دیگه مهلت ندادم سریع دکمه هاشو باز کردم شلوازشو نصفه کشیدم پایینو لبامو گذاشتم رو کسش لاله رو کمر خوابیده بود منم زانو هامو کنار کتفش گذاشته بودمو سرم رو کسش بود با یه دستم کسشو میمالدمو میخوردم با دست دیگم شلوارو شرتمو کشیدم پایین بدون اینکه بهش نگاه کنم مشغول کسش بودم یه دفه دیدم کیرم گرم شد سرمو برگردوندم دیدم گردنشو آورده بالا کیرمو کرده تو دهنشو داره میمکه. واقعا عالی واسم ساک میزدتو همون حالت یکم بهم حال دادیمو بعدش شروع کردیم به کامل لخت شدن اول من لباسامو کامل کندم بعش مال اونو در آوردم برش گردوندمو یکم کیرمو لای پاش بالا پایین کردم خواستم بکنم تو کونش که یهو برگشت و نذاشت اولش فک کردم نمیخاد از پشت بده .کیرمو کرد تو دهنش طوری که حسابی خیس بشه ساک زد منم مثل ناشیا فقط نگاهش میکردمو لذت میبردم با اینکه کلی سکس داشتم قبل لاله اما اینقدر خوشهیکل و زیبا و هات بود که رو ابرا بودم واسم تازگی داشت
کیرمو از دهنش در آورد،رو شکم خوابید و با دست به کونش اشاره کرد. باورم نمیشد منظورش این باشه که بکنمش منم سریع کیرمو گذاشتم دم سوراخشو یکم فشار دادم سرش که رفت تو یکم بالشت رو چنگ زد منم همون جا نگه داشتم تا دردش کم بشه بعد یه دقیقه شروع کردم بیشتر فشار دادن دیگه کیرم تا ته تو کونش بود. مشقول عقب جلو کردن شدم داشت لذت میبرد کیرم خیلی خوش فرمه کلفتی و طولشم مناسبه
هنوزم صدای آرومه “آه سامان” گفتنش تو گوشمه چند دقیقه ای که خوابیده کردمش کونشو با دستم آوردم بالا و تو حالت سجده قرارش دادم دیگه کیرم راحت عقب جلو میشدمطمئن بودم من نفر اولی نیستم که میکنمش اما واسم مهم نبود واقعا دوسش داشتم
بعد حدود 10 دقیقه داشتم ارضا میشدم ابمو کامل تو کونش خالی کردمو افتادم روش چند دقیقه روش بودم تا کیرم تو کونش خوابید ازش پرسیدم ارضا شدی گفت دوبار واسم جالب بود که با از پشت کردنش تونسته بودم ارضاش کنم اونم دفه اول. تو سکس با دوس دختر قبلیم با اینکه خیلی سکس داشتیم فقط یه بار تونسته بودم از پشت ارضاش کنم اما لاله رو دفه اول ارضا کرده بودم
از روش بلند شدم. اتاق تاریک بود،چراغو روشن کردم لاله هنوز رو شکم خوابیده بودیه نیگاه به باسنش انداختم، واقعا خوش فرم بود به عمرم کون به این خوشکلی ندیده بودم واقعا خواستنی بود رفتم کنارش دراز کشیدمومحکم بغلش کردم.پاشو گذاشت لای پامو آروم میمالید به کیر خوابیدمو تخمام ازش پرسیدم ناراحته که کردمش؟اون در جواب فقط لبشو گذاشت رو لبم.باز از هم لب گرفتیم یه ساعت دیگه تو همون حالت لخت بودیم بعش رسوندمش خونشون من با لاله چند بار دیگه سکس کردم که اگه حسش بود واستون میگم

نوشته: سامان


👍 0
👎 0
38232 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

341986
2012-11-07 02:24:02 +0330 +0330
NA

جالب بود ولی ای بابا بس که کوس شعر خوندیم خسته شدیم

0 ❤️

341987
2012-11-07 05:40:39 +0330 +0330
NA

اصلا حس وحال ندارم!
به داستان تو ربطی نداره از اینکه کاربرای فعال سایت یکی یکی دارن ناپدید میشن(اسپم).

آدمین من ازت یه سوال دارم اگه خوندی جواب بده.

چند سوال:

خودت بگو با اون اسم قبلیم و جدیده چه مدته توی این سایت هستم پس میدونی چرت نمیگم.

الان عبدول و بیل و پسر غیرتی و…بقیه کجاهستند؟
نگو که اسپم شدند…

اینکه یکی میاد به ایرانی فحش میده …بعد انتظار داری جوابشون رو ندن …یکی بیاد به بچه های شهوانی چرت بگه بعد توقع داری بچه های فعال سایت دست روی دست بذارند جواب ندند.

بعد عبدول وبیل وپسر غیرتی جواب میدند اونا رو اسپم میکنی…

آدمین ازتو بعیده ا اینکار رو کنی.

0 ❤️

341988
2012-11-07 05:51:37 +0330 +0330
NA

داستانت بد نبود یکم خالی بندی توش داشت . اخه چطور دختری که حتی اجازه نمیداد از روی لباس دست به سینه هاش بزنی به یکباره کونی حرفه ای از اب در میاد ؟ اگه این قسمتشو یخورده تعدیل می کردی واقعی تر می شد ولی در مجموع خوب بود

0 ❤️

341989
2012-11-07 06:36:25 +0330 +0330
NA

ajibe!!!kamentam ko?

0 ❤️

341990
2012-11-07 07:06:59 +0330 +0330

خوب بود … من که خوشم اومد …

0 ❤️

341991
2012-11-07 07:22:17 +0330 +0330
NA

Az lahaze inke qalat emlayi nadasht khub bud,ama hamash be sex pardakhte budi,dar morede hes ham bayad begam age hes dashti y khatere dg neveshti ma ham age hes dashtim mikhunim,movafaq bashi

0 ❤️

341992
2012-11-07 08:41:33 +0330 +0330
NA

امام زاده عبدل خایه تا به تا!
اسم امام زاده ی جدیده اگه نمیدونین بدونین…

0 ❤️

341993
2012-11-07 09:30:06 +0330 +0330
NA

سلام

دیگه حوصله ای واسم نمونده خدا وکیلی

چرا امروز اینجا سوتو کوره

پسر غیرتی داداش خوبم که نظراتت مایه افتخار ایرانیا بود پس کجا رفتی؟ خیلی بامرامی و یه مرد به تمام معنی هستی داداش خوبم

عبدل جان شما کجا هستی؟ شما که با نظراتت شادمون میکردی کجایی؟

اینجا بی شما صفا نداره
من با نظرات عبدل شاد میشدم و با نظرات پسر غیرتی به ایرانی بودنم افتخار میکردم اما حالا به چی و کی افتخار کنم؟
عبدل جان و پسر غیرتی جان ما منتظرتون هستیم که برگردید

0 ❤️

341994
2012-11-07 13:21:33 +0330 +0330
NA

داستانو بیخیال…
الان از داستان مهمتر اینه که عبدل بیل و باقیه بچه ها کجان؟؟؟؟؟؟
آدمین جان من بیشتر واسه خوندن نظرات بچه ها میام تو این سایت چون نظرات دوستان از خود داستان جالب و قشنگره بدون اونا اینجا صفایی نداره لطفا اسپمو درست کن تا برگردن
خواههههههههههههههههههههشششششششششش

0 ❤️

341995
2012-11-07 14:35:13 +0330 +0330

نوش جون.امیدوارم در کنار هم شاد باشید.

0 ❤️

341996
2012-11-07 15:55:19 +0330 +0330
NA

ای تبعیدی
ای دوست من
کجایی تو؟
بیا تا رویت راببوسم
عبدول با ما هم بله؟
میشه بکین کجا این دعوا صورت کرفته؟

0 ❤️

341997
2012-11-07 16:27:36 +0330 +0330
NA

چی شده ؟؟؟ کی کیو…؟

0 ❤️

341998
2012-11-07 18:38:24 +0330 +0330
NA

سلام. راستش من عضو سایت نبودم فقط میومدم به عشق این بچه های باحال و نظراتشون دقایقی میخندیدم . امروز که دیدم این اتفاقای بد افتاده عضو شدم که بگم ادمین این رسمش نیست بچه هایی رو که به سایتت صفا دادن رو اینطوری اذیت کنی. عبدل ، پسر غیرتی و بیل کجا هستن…؟ چقد جای خالیشون توی کامنتا احساس میشه. برام مهم نیست بگین یارو کسخوله ولی من صرفا دو خط اول داستانا رو میخوندم و میومدم پایین کامنتای بچه هارو میخوندم.
الانم واقعا متاسفم که میبینم نیستن :(
لطفا اونا رو برگردون!

0 ❤️

341999
2012-11-07 19:26:49 +0330 +0330

بچه ها جریان چیه ,? امروز صبح الطلوع من و مرحوم عبدول اینجا کامنت گذاشته بودیم ولی مثل اینکه خبرایی بوده و کلا عبدول رو از صفحه روزگار پاک کردن البته مثل اینکه خونش پاشیده شد روی کامنت من , اخه کامنت منم پاک کردن

0 ❤️

342000
2012-11-07 21:35:28 +0330 +0330
NA

عبدل جان خوشحالم که برگشتی اینجا بدون شما لطفی نداره داداشم :X
من صرفا عضو شدم تا سراغ تو و بیل و پسر غیرتی رو از بچه ها بگیرم بی اندازه از بازگشتت مسرور گشتیم! :D
از گزند اسپم به دور باشی!

0 ❤️

342001
2012-11-08 15:07:03 +0330 +0330
NA

<به عنوان یه داستان خوب بود >

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها