سكس با آبجی مريمم

1396/01/30

سلام دوستان اسم من فرزامه( اسمها واقعی نیست) و ٢٧ سالمه و متاهلم، هيكل معمولي و قيافه معمولي دارم، يه آبجي دارم به اسم مريم كه ٣٠ سالشه و متاهل ولي قيافش فوق العاده خوشگل و نازه و اندامشم خوبه و ٢ تا هم بچه داره كه ابتدايي درس ميخونن يكي پنجم و يكي چهارم، قضيه سكس ما برميگرده به دو سال پيش كه تا الان هم ادامه داره و هر دو راضي هستيم، سكس منو آبجي از طريق اس ام اس اتفاق افتاد، يعني اس ام اس هاي عادي كه در ادامه به سكسي تبديل شدن و كم كم ديگه از هم ميپرسيديم تو سكس چيا دوس داري و اين جور مسايل، ديگه مثل قبل خجالت نداشتيم و از سكسامون ميگفتيم كه اون چطور به شوهرش حال ميده و من چطور زنمو ميكنم تا اينكه حرفا كشيده شد به سمت سكس اس كه قشنگ باهم لاس ميزديمو سكس ميكرديم، همينطور ادامه داشت سكسامون كه آبجيم گفت دوس داري واقعيشم انجام بديم؟ گفتم آره گفت پشيمون نميشي؟ گفتم تو ميشي گفت نميدونم، ميخواي يه بار انجام بديم اگه خوب بود ادامه ميديم، اوكي دادمو قرارمون شد سه شنبه صبح ساعت ٩ خونشون كه شوهرش ادارس و بچه ها هم مدرسه، دوشنبه شب اس داد كه فردا مياي، نوشتم آره آمادگيشو داري؟ گفت نميدونم، تو بيا من ميرم اتاق و پتورو ميكشم روم تا خجالت نكشيم، خلاصه صبح رفتم دوش گرفتمو اصلاح كردمو نزديكاي ساعت ٩ رسيدم زنگو زدم درو باز كرد بدون اينكه بپرسه، رفتم بالا در باز بود، يكم استرس داشتم، تو حال نبود و در اتاق باز بود، رفتم درو باز كردم ديدم پتو روشه و پاهاش بيرونه، نشستم لب تخت و دستمو آروم كشيدم رو ساق پاش، يه ساپورت نازك پوشيده بود كه حشريم ميكرد، اوووووف اولين بار بود باهوس دستم به آبجيم ميخورد، يكم ماليدم پاهاشو پتورو تا كمرش دادم بالا، باسنش اومد جلو چشمم، روناشو بادستم ميماليدمو نوازش ميكردم، سرمو بردم سمت كونشو از روساپورت بوس كردمو بو كشيدم، جوووونم نرموتپل بود، كونشو ماليدمو آروم ساپورتو كشيدم پايين، خودشم كونشو داد بالا تا راحت دربياد، اوووووف يه شورت مشكي لاي كونشو پوشونده بود، آخخخخخ داغه داغه بودم، كپلاي كونش تو دستم بود، صداش در نميومد، جوووونم يه گاز كوچولو از كپلاش گرفتمو آروم شورتو دادم پايين، اووووف كون لخت خواهرم جلوي چشمم بود لاشو بازكردم و سرمو بردم لاي كونشو شروع كردم به بو كشيدنو ليس زدن، اووووف زبونم رو سوراخ كون تنگش بود، پاهاشو يكم بازتر كردمو كوس صورتيشو ديدم آخخخخخخ كيرم شق شده بود لبلسامو در آوردم و دوباره شروع كردم اينبار از كوسش ليس زدم تا سوراخ كونش سرم لاي كونش بود كه دستشو از پشت گذاشت رو سرمو فشار داد، اووووف مثل اس سكسامون كه ميگفت اين حالتو دوس داشت، لاي كون خواهرم داشتم خفه ميشدم، تند تند براش ليس ميزدم، آروم كونشو داد بالا و به كمر خوابيد، اوووووف كوسش افتاد جلوم، يه كوس صورتي كه داغترم ميكرد، سرمو بردم لاشو براش قشنگ ليس ميزدم و با سينه هاي لختش بازي ميكردم، كوس خواهر نازم تو دهنم بود اووووووف ترشحات كوسش قشنگ رو صورتم بود و من داشتم با تنها خواهرم عشق بازي ميكردم، موهامو گرفت و كشيد بالا دوس داشت سينه هاشو بخورم افتادم به جون سينه هاشو كيرمو ميكشيدم رو روناي گوشتيش، جوووونم سينه هاش محشربودن، پتو فقط صورتشو پوشونده بود خواستم اونم آروم بكشم كنار ولي نذاشت اون زير داشت ناله ميكرد، افتاده بودم روش كه دستشو برد رو باسنمو فشار داد به خودش، اون كيرمو ميخواست، اووووف چسبوندم به كوسشو لاي كوسش بالا پايين ميكردم، خيسيه كوس تنگش رو كيرم بود، دوس ذاشتم صداشو بشنوم واسه همين نكردم توشو فقط رو كوسش بالا پايين ميكشيدم كه آروم با صداي حشري گفت بككككككنننن، جووووونم ديووونه شدم آخخخخ خواهرم كيرمو ميخواست، سر كيرموفشار دادم توشو نگه داشتم جووونم تنگ بود، افتادم روشو سرمو بردم پايين و گفتم خوبه؟ گفت بكن فقط، آخخخخ خواهرم داغ بود آروم همشو كردم تو كوسشو شروع كردم به تلمبه زدن، مثل كوره داغ بود، دستاش رو كمرم بودو باهام همواهي ميكرد و نفس نفس ميزد، گفتم كجاته؟ گفت تو كوسم بكنننننن، اووووف سرعتو بيشتر كردم گفتم ميخواد بياد، گفت بريز تووووووش، آخخخخخخ خيس عرق بودم تند تند ميزدمو سينه هاشو ميخوردم، كيرم تو كوس آبجي مريمم بود، جووووونم، آبم داشت ميومد اومدم بالا و سبنه هاشو فشار دادم و كيرمو تا ته تو كوسش نگه داشتمو همه آبمو ريختم توش اوووووف كوس خواهرم با آب كير من پر شده بود، نا نداشتم، افتادم روشو چشمامو بستم، چند ديقه همينطور بوديم آروم گفت مرسي داداشم قشنگ بود، ولي هنوزم زير پتو بود سرش، گفتم حال داد؟ گفت خيلي به تو چي؟ گفتم خيلي و ازروش بلند شدم و دستمال كاغذيو گذاشتم لاي كوسش، رفتم خودمو شستم و اومدم و ديدم همونطور دراز كشيده، لباسامو پوشيدمو يه بوس از دستش كردمو رفتم، بعداز ظهر بهم اس داد كه چطور بود؟ گفتم عالي بود، فقط كاش لباتم ميخوردم گفت دفعه بعد ميخوري، فهميدم خواهرم از سكس با من پشيمون نيست و لذت ميبره…

نوشته: فرزام


👍 11
👎 19
51862 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

590550
2017-04-19 20:36:09 +0430 +0430

سكس با محارم ايز بچ

1 ❤️

590555
2017-04-19 20:42:30 +0430 +0430

هر چی مسیحای عزیز ( باتوجه به داستان اخیر) درد و بلا دارن تو سر تو بخوره حیف نون…
دیسسسسسلایک دوم

2 ❤️

590559
2017-04-19 20:44:32 +0430 +0430

کیرم تو کیون خودتو خواهرت از پهنا خوشت شوهر خواهرت بیاد زن تورو بگاد دیوث ملجوق

0 ❤️

590565
2017-04-19 20:52:05 +0430 +0430
NA

ﺑﻨﻈﺮﻡ ﻛﻪ ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻴﺮ ﻛﻠﻔﺖ ﺳﻴﺒﻴﻞ ﺳﻴﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻴﻚ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻮ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﺗﻘﻪ ﻣﻴﺰﻧﻦ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﺍﺥ ﺍﻭﻓﻒ ﺍﻳﻦ ﺗﺨﻴﻼﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮﻩ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﻣﻴﺰﺍﺷﺘﻦ ﻳﻜﺴﺮﻩ ﮔﻮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻱ

0 ❤️

590571
2017-04-19 20:57:07 +0430 +0430

اووووف تو روحت

1 ❤️

590585
2017-04-19 21:12:25 +0430 +0430
NA

زیاد جق نزن انگاری سیم پیچی مغزتو سوزونده

0 ❤️

590595
2017-04-19 21:16:58 +0430 +0430

محارم نمیخونم دیسلااااااااااااااااایک

1 ❤️

590604
2017-04-19 21:32:04 +0430 +0430

وقتی میگن داستان سکسی یعنی اینکه بیای توضیح بدی که سر چه ماجرایی جور شد که بتونی با طرف رابطه برقرار کنی و بعدش بکنیش،نه اینکه یه راست بیای بگی کردمش…اولش نوشته با چندتا اس ام اس عادی شروغ شد بعد اس سکسی دادیم بعد گفت بیا بکن !!! بعدشم شروع کرده به نوشتن طرز سکسشون و جون و آخ گفتن !!!خب لاشی خان چی شد که اصن هی به هم اس میدادین؟
چی شد که تو یا اون به خودتون جرعت دادین که اس ام اس سکسی بدین؟؟؟
خب جاکش بالفطره ، جون آخ گفتن و مالیدن پا رو که توی فیلم سوپر هم میبینیم…دیگه اصن نمیخواست به خودت زحمت بدی این چهار خط هم بنویسی…یه تاپیک می زدی “من آبجیمو کردم” ما هم میومدیم کامنت میذاشتیم"به کیرم"
والااااا بوخوووودا !!! ?

2 ❤️

590610
2017-04-19 21:46:36 +0430 +0430

محارم این ریختی کاملا دیسلایک

1 ❤️

590618
2017-04-19 22:15:26 +0430 +0430

اووووف چه کسشعری گفتی.اوووف چه کسخلی هستی اوووف کمتر جق بزن.اخخخخ داداش داری اشتباه میزنی ?

0 ❤️

590684
2017-04-20 07:47:04 +0430 +0430

بریدو راضی باشید

0 ❤️

590717
2017-04-20 12:02:00 +0430 +0430

آخه کوصکشِ دیوث چه فکری پیش خودت کردی با این اراجیف ها؟
راستی کوس خواهرت توی حدود 30 سالگی با دو تا بچه دبستانی هنوز صورتیه؟اگه هست که کیرم توی کوس صورتیش ?

0 ❤️

590731
2017-04-20 13:23:21 +0430 +0430

مزخرف بود، ننویس

0 ❤️

590745
2017-04-20 16:16:51 +0430 +0430

یکی بیاد چند فحش آبدار بده بهش از بس اوفف اوفف جوووووووووووووون جووووووووووووووووون کرد اصلا تابلو نبود که تو تخیلاته

0 ❤️

590748
2017-04-20 17:17:22 +0430 +0430

خخخخ خیلی جالب تعریف کردی ولی دو سوتی بزرگ دادی که داستانت کاملا ساختگی و دروغ بود متاسفانه من خیلی نکته بین هستم خخخ ابجیت ۳۰ سالشه و پسرش کلاس پنجم یعنی ۱۲ سالشه و خواهرشما در خوشبینانه ترین وضعیت باید در شانزده سالگی ازدواج کرده باشه که احتمالا اگر در کوره دهات در پشت کوه بودین امکان داشت ولی اینجوری با کلاس گذاشتن شما جور درنمیاد سوتی دوم رو هم بعدا میگم تا ببینم دوستان دیگه میفهمن چی بود

0 ❤️

590749
2017-04-20 17:22:58 +0430 +0430

نظر شما چیه؟
دوست گرامی خیلی جالب و زیبا تعریف کردی ولی دوسوتی بزرگ دادی که کاملا داستانت دروغ و ساختگی هستش متا سفانه من بشدت نکته بین هستم اولیش این بود که گفتی خواهرت سی سالشه و بچه اش کلاس پنجم یعنی ۱۲ سالشه و خواهرشما در خوشبینانه ترین وضعیت در شانزده سالگی ازدواج کرده که البته اگر در یک کوره دهات در پشت کوه بودین امکانش بود ولی با کلاسی که تو از خواهرت گذاشتی بعید میدانم در شهر دختر رو تو ۱۶ سالگی شوهر بدن دومیش رو هم بعدا میگم بزار ببینم دوستان میتونن دومی رو بگن

0 ❤️

590843
2017-04-21 01:58:42 +0430 +0430

اووووف!!؟ آخ اوووفم حدي داره پسرجان.

0 ❤️

590886
2017-04-21 08:44:13 +0430 +0430

فاجعه بود خخخ

0 ❤️

590948
2017-04-21 19:27:27 +0430 +0430

نظر شما چیه؟اوفففف بده خواهرتو بکنیم

0 ❤️

710404
2018-08-14 05:17:21 +0430 +0430

دوس دارم خواهرمو بکنم

0 ❤️