سمانه زن داداش سکسی

1400/06/22

سلام من اسمم سینا 30 ساله دو تا داداش از خودم بزرگتر دارم که ازدواج کردن ولی من مجردم شغلم مغازه دار چهره و هیکل معمولی دارم.با یکی از زن داداشام خیلی میونه خوبی دارم هر چن روز یه بار به هم اس ام اس میدیم حال همو میپرسیم،از همون روز اول که اومد خونمون با همه خیلی گرمو صمیمی هست برا همه کادو تولد میخره و خلاصه خیلی دختر دوس داشتنیه،ما تو روستا زندگی میکنم داداشم هم توی شهر نزدیک روستا هر دو سه هفته به بار میان خونه ما من یکم جرات کمه در صحبت کردن با دختر و اینجور مسائل واسه همین هیچ وقت دوس دختر نداشتم یه روز طبق روال همیشه که با زن داداشم بهتره اسمشو بگم با سمانه چت میکردیم از پرسید دوس دختر دارم منم گفتم نه پرسید چرا گفتم که خجالت میکشمو فلان نمیخوام خیلی طولش بدم خیلی سوال پرسید ازم آخرش هم ازم پرسید تا حالا دختری رو دوس داشتم یا الان از دختری خوشم میاد یا نه منم گفتم تنها دختری که دوس دارم تویی خیلی ازت خوشم میاد(البته نه با اون منظور)بهم گفت میخوام بهم ثابت کنی منم گفتم هر کاری بگی میکنم تا باور کنی گفت پیش همه بگو دوسم داری گفتم آخه فکر دیگه ای میکنن گفت پس دروغ میگی منم گفتم باشه یه شب که اومده بودن خونمون یه روسری ازقبل براش گرفته بودم پیش همه دادم بهش گفتم من از سمانه تشکر میکنم خیلی زحمت میکشه برا همه ومن خیلی دوسش دارم شما هم همتون دوسش داشته باشین این حرکت من خیلی روش تاثیر گذاشته بود بهم اس داد گفت برو اطاق بالایی میام باهات کار دارم منم رفتم اومد تو طاق یهو منو محکم بغلم کرد و گفت خیلی ممنون منم حس خوبی بهم دس داد بعد رفتیم پایین از اون روز به بعد نمیدونم چی شد لحن صحبت کردن سمانه باهام عوض شد هی از بدنم تعریف میکرد و میگفت حیف این بدن که دست هیچ دختری بهش نخوره و از این حرفا به روز بهم اس داد گفت ناهار برم خونشون منم قبول کردمو رفتم در وزدم رفتم تو دیدم تنهاس گفتم پس سالار کجاس گفت رفته خرید از بازار برا مغازش شب میاد روسریشو برا اولین بار پیشم ورداشته بود منم روم نشد بهش بگم،گفت سینا اونروز بغلت کردم چه حسی بهت دست داد گفتم حس خوب گفت باز میخوای تا بخوام بگم آره یا نه اومد جلو اینبار خودشو محکم چسبوند بهم بغل گوشم گفت دوست دارم آروم صورتمو بوسید هنگ کردم 😀 ناهارو خوردیم گفت سینا ماساژ بلدی گفتم یکم رو شکم خوابید گفت ببینم چقدر بلدی منم رفتم پیشش نشستمو شونه هاشو با دوتا دستام آروم ماساژ دادم اروم با نوک انگشتام پشتشو به سمت پایین ماساژ میدادم که یه دفعه یه آه گفت دلم ریخت نه که تا حالا به هیچ دختری دست نزده بودم گفت سینا میشه تیشرتمو بدم بالا ماساژ بدی گفتم ااخه تا من من کنم بلند شد تیشرتشو در آورد رسما کپ کردم سمانه با سوتین جلوم دراز کشیده بود گفت زود باش دیگه منم شروع کردم خودش گفت بشین رو باسنم راحت بتونی ماساژ بدی منم رفتم روش ولی دیگه دستام میلرزید تا نشستم رو باسنش کیرم سیخ شد شلوارش خیلی نازک بود ولی چون کیرم بزرگ نیست تابلو نبود دستام داشت میلرزید نمیتونستم خوب ماساژ بدم با یه حالت خنده و عصبانی گفت برو اونور ببینم اصلا بلد نیستی دراز بکش تا یادت بدم خواستم دارز بکشم گفت تیشرتتو در آر منم در آوردم گفت حیف این بدن که تنها مونده…دراز کشیدم تا ددرازکشیدم یکم پشتمو ماساژ داد گردنمو حسابی ماساژ داد بعد پنج شش دیقه گفت کمرتو باز کن شلوارتو درآر پاهاتم ماساز بدم گفتم نه نمیشه گفت زود باش لباس زیر داری زن که نیستی خجالت میکشی منم کمرمو شل کردم شلوارمو کشید در آورد یکم پاهامو ماساز دادو گفت برگرد گفتم نمیشه کیرم سیخ شده بود از رو شورت تابلو میشد هی گفت برگرد گفتم نه گفت میدونم بر چی برنمیگردی عیب نداره برگرد ازوم برگشتم دستمو گذاشتم روش دستمو گرفت کشید کنار تا دید خندید گفت منم شلوارمو در میارم جفتمو با لباس زیر باشیم من قفل کرده بودم هر کاری میکرد نمیدونم چرا اعتراض نمیکردم کونشو کرد سمتم خم شد شلوارشو در آورد واااای عجب کون گردو سفیدی داشتم دیوونه میشدم اومد نشست روم خم شد بغل گوشم گفت امروز مال من میشی حرف نزدم گفت سکوت علامت رضاست گفت امروز من دوس دخترتم خم شد گردنمو لیس زد لباشو گذاشت رو لبام شروع کرد خوردن لبام منم دیگه داغ شده بودم دستمو بردم پشتش سوتینشو باز کردم چرخوندمش رفتم روش لباشو حسابی خوردم گردنشو لیس زدم اومدم سمت ممه هاش نوک سینشو آروم خوردم بعد سینشو کردم دهنم حسابی خوردم داشت نفس نفس میزد شکمشو لیس زدم با دستم از رو شورت کوصشو مالیدم آروم خط شورتشو دادم کنار شروع کردم آروم خوردن کوصش تا زبونمو زدم به کوصش یه آاااااخ بلند گفت گفت سینا کیرتو میخواام بلند شدم وایسادم سمانه هم نشست جلوم شورتمو کشید پایین کیرمو لیس زد بعد حسابی چا ر پنج دیقه کیرمو خورد بعد دراز کشید گفت سینا زود باش منو بکن منم سریع شورتشو از پاش در آوردم سر کیرمو مالیدم رو کوصش بعد آاروم کردم توش یکم آروم عقب جلو کردم که سمانه گفت سینا تندر منم وحشی تلمبه زدم خم شدم لباشو خوردمو هم زمان وحشی تلمبه میزدم دوسه دیقه تلمبه زدم گفتم سمانه مدل داگی وایسا اونم وایساد کمرشو گود کرد کون بزرگش بیشتر بزرگتر دیده شد رفتم پشتش کمرشو گرفتم کیرمو کردم تو کصش شروع کردم تلمبه زدن با دستام سینه هاشو گرفتم سرشو میداد پایین موهاشو گرفتمو سرشو کشیدم عقب خیلی وحشی تلمبه میزدم اونم دیگه داشت فقط آ ه و اااخ آخ میکرد گفتم سمانه داره میاد گفت بریز رو کونم منم از کوصش در آوردم ریختم رو کون سفیدش روشکم خوابید منم ده دیقه خوابیدم روشو نازش میکردمو میبوسیدمش بعد باهم رفتیم حموم بعدشم یه چیزی باهم خوردیم گفت سینا از این به بعد مال خودمی تا حالا دوس دختر نداشته از این به بعد هم نمیخوام داشته باشی منم گفتم چشم از اون روز هر وقت فرصتش شد با سمانه سکس میکنیم …این داستان نبود یه خاطره بود که واقعیت داشت امیدوارم خوشتون بیاد…

نوشته: سینا


👍 18
👎 26
116901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

831903
2021-09-13 01:03:31 +0430 +0430

چرا همه میخوان بدن بدنشون کوفته هست ماساژ میخوان همه هم ماساژور شدن اشکال نداره داداش جونتم فردا پس فردا کس زنتو میکنه کونی راستگو

1 ❤️

831912
2021-09-13 01:30:30 +0430 +0430

“هر کاری میکرد نمیدونم چرا اعتراض نمیکردم” نه تورو خدا اعتراض هم میکردی مجلوق !
فرزنده باکره، داگی رو از کجا یاد گرفته بودی؟

4 ❤️

831920
2021-09-13 01:47:46 +0430 +0430

من با ۳۳ سال سن
هنوز هیچکی بهم نگفته که دوست دختر داری یا نه
با همه دختر ها و زنهای فامیلم در ارتباطم

خسته شدیم از بس این دیالوگو شنیدیم
مثل شربت شده

2 ❤️

831922
2021-09-13 01:50:51 +0430 +0430

راستش نمیگم‌ بد بود یا نمیگم چیزی چون زحمت کشیدی و لطف کردی و تایپ کردی آنهم نه پولی گرفتی از ما نه چیزی پس دستت درد نکنه . فقط یک موضوعی و می‌خوام بگم اولا به داداش خودت خیانت کردی خوب نیست ولی این بخودت مربوط هست و بمندارتباط نداره حق هم ندارم توهین کنم برای چیری که بمن مربوط نمیشه اما چیزی که ناراحت کرده منو این هست وقتی خاطره ای مطرح میکنید دقت کنید که ممکنه کسی که با شما آشنا هست از نوع مطالبی که می‌نویسید متوجه موضوع نشود چون بهر حال شاید آشنای شماهم اینجا بیان و بخوانند مثال وقتی میگی توی روستا مغازه داری و داداشت توی شهر مغازه داره کسی که بشناسند میفهمند اسامی فقط عوض شده آنوقت هم برای آن دختر یا زن می‌تونه موضوع بد بشه هم برادرت . ضمن اینکه این خاطرات فقط خاطره شخص شما نیست و کسی که با شما در سکس مشارکت داشته هم در این خاطره شریک هست پس ابتدا مشورت کنید آیا او هم موافق این هست که منتشر بشود یا خیر خواهش میکنم به این موضوعات دقت کنید زن چی دیگران و به خطر پندارید . اگر تایپ اشکال داشت ببخشید دیگه از همگی ممنونم .

4 ❤️

831936
2021-09-13 04:51:23 +0430 +0430

الان افتخار میکنی زنداداشت رو کردی؟
به این فکر نکردی زن داداشت جنده بلفطرست و بجز تو بکن‌های دیگه‌ای هم داره؟

1 ❤️

831937
2021-09-13 06:00:57 +0430 +0430

بدنت کمبود فحش داره؟ پس دوستان تو را به فیض عالی ترین هاش می رسونند. نوش جانت. بخور تا از فحش سیراب بشی

0 ❤️

831939
2021-09-13 06:05:21 +0430 +0430

کنتور که نمی اندازه کس و شعر گفتن، پس بگو .

1 ❤️

831945
2021-09-13 07:09:27 +0430 +0430

تا اونجا که گفت رفتم خونه‌شون و دیدم تنهاس، حقیقت داره.
به محض این‌که می‌پرسه پس سالار کجاس؟ ناگهان پدر، دوازده برادر، سیزده عمو، هشت شوهرخواهر، یازده شوهرعمّه، شش شوهرخاله، بیست و سه پسرعمو، چهارده پسرعمّه، سی و سه پسرخاله و سه دائی سمانه از توی اتاق، در حالی که سالارشون دسشتون بود، بیرون میان و فوقع ماوقع!!
دیگه نخوندم. چون نمی‌تونم سلّاخی شدن رو ببینم یا بخونم. خون جلوی چشمم رو گرفت!
درآخر، برادرِ قهرمانِ داستان از راه می‌رسه و عملیّات اقوام زنش رو تکمیل کرده و از همگی‌شون با دادن شام، تقدیر و تشکّر می‌کنه!
کپسول‌های‌آتش‌نشانی کلّ ایران حواله‌ت بادا

6 ❤️

831989
2021-09-13 12:19:59 +0430 +0430

گفت سینا تندر
اشکل گربه بهش نزدی یا اژدرافکن
فن کشتی بهم میزدیم؟
مقام سرجق تمام را بتو میدم با این توهمی که روی زن داداشت زدی
بدبخت، مجلوق هر زنی که یه مرد و بوس میکنه، نشونه این نیست که میخواد بهش بده، اینقدر کمبود داری که با یه بوس و بغل رفتی تو فکر کردن زن داداشت
اگر اینجوری باشه، من الان باید اینجا مثنوی بنویسم.

1 ❤️

832008
2021-09-13 14:47:48 +0430 +0430

زن داداشت رو برا ما جور کن حال کنیم

0 ❤️

832016
2021-09-13 16:06:02 +0430 +0430

زنداداشتو بده ما هم بکونیم

0 ❤️

832019
2021-09-13 16:42:39 +0430 +0430

سینا جان عالی بود مرررررسی

0 ❤️

832022
2021-09-13 17:31:34 +0430 +0430

اره این داستان نبود فیلم جمعیت تنظیم خانواده بود😅😅😅

0 ❤️

832043
2021-09-13 21:37:31 +0430 +0430

قشنگ بود. به نظر واقعی هم میومد. مرسی

0 ❤️

832052
2021-09-13 22:49:37 +0430 +0430

سینا جان
داداش 30 سالت شده خجالت بکش
جق نزن عزیزم مغزت از بین رفته

0 ❤️

832059
2021-09-13 23:33:25 +0430 +0430

ساقیم اینم نمونه کارم

0 ❤️

832064
2021-09-14 00:02:01 +0430 +0430

فقط یه جمله خدمتتون عرض میکنم
کیر حسن روحانی تو سوراخ دماغت اگه دروغ بگی

0 ❤️

832087
2021-09-14 01:09:21 +0430 +0430

نمی‌دونم چرا دوستان فحش میدم
اولا سایت سکسی قید و بندی ندارن
دوماً به راست و دروغ بودنش چکار دارین
سوما اگه خودی نکنه باید به غریبه بده که نامردیه

0 ❤️

832095
2021-09-14 01:36:06 +0430 +0430

واااای یاد زن داداش خودم افتادم که چند سال پیش راضی شده بود بکنمش و توی خونه کوس و کونشو یواشکی میمالیدم ولی زنم فهمید آبرو ریزی کرد. از اون موقع با وجود اینکه بعدها مجرد شدم دیگه با من چت نمیکنه.

0 ❤️

833693
2021-09-23 02:35:11 +0330 +0330

شربت تموم شد ماساژور ها مد شد

0 ❤️

837042
2021-10-12 02:33:20 +0330 +0330

سینا بالاخره تو دهاتی روستایی اونا شهر هستند بعد ازت خواست تو دهات پیش همه بگی دوستت دارم راستی گفت نهار بیا ایتجا دهات بود یا شهر تویی که تا بحال مرغ هم نکردی یک ضرب مثل رضازاده ۲۵۰ کیلو رو بردی بالا آخ ببخشید زدی توش بدون اینکه بپرسی کجا بذارم دمت گرم خجالتی باکره آب کیر بابات حرامت

0 ❤️

849309
2021-12-23 02:54:07 +0330 +0330

نمیدونم هرکی داستان مینویسه همه زنها یا دخترها پیشنهاد اول رو اونا میدن…داداش…شاید واقعیت داشت ولی کلا نحوه نوشتنت ریده تو داستان… 😁 😁 😁 😁

0 ❤️