سوراخ زن دایی سهیلا

1403/01/10

سلام دوستان نیما هستم این داستانی که میخوام بگم حدودا برای ۴ ساله پیشه که من اون زمان ۱۳ سال داشتم و کیره اونقدرا بزرگی نداشتم . حدودا میشه گفت ۸ یا ۹ سانت بود فقط ی جقایی میزدم باهاش . داستان از اونجایی شروع شد که من دیگه کم کم با وی پی ان و اینا آشنا شده بودم . و با پسر داییم ک یک سال ازم بزرگتر بود فیلم سوپر می‌دیدیم . منم به فیلم های میلف علاقمند شده بودم ، بعد دیگ کم کم زنهای فامیلو دید میزدم . من یه زندایی دارم به نام سهیلا حدوده ۴۵ سالشه باسن بزرگی داره ، هر موقع میبینمش ی جوراب نایلونی مشکی پاشه . کم کم حس خوبی نسبت بهش پیدا کرده بودم . دوس داشتم اون اوایل پاهاشو بدون جوراب ببینم ک میدیدم اونم وقتی خونمون میاد ( الانشم همینطور ) ی عکس سوسکی از پاهاش میگیرم و میرم خودمو خالی میکنم ، یکبار ک سیستمه پسرش ویندوز پرونده بود رفتم درست کنم پسرشم کلاسه سومه داشتم درست میکردم ک دایی اومد خونه خلاصه بگم ک من داییم تو کاره تاسیساته و خیلی خسته بود و دست مستاش سیاه بود . به زندایی گفت ک میره بخوابه ساعت طرفای ۱۱ اینا بود ک کاره من تموم شد و داشتم میرفتم بعد یهو زندایی گفت کجا بمون اینجا نمیخواد بری شبه . منم از خدا خواسته و با یکم تعارف موندم . نمیدونم چرا بی دلیل شق کردم . بعد خوابیدن . دوساعت داشتم با کیرم ور میرفتم دیدم که خوابن همه داییم ک بیهوش بود . رفتم کنار زنداییم آروم دراز کشیدم . خیلی دوست داشتم ببینم سوراخش چ شکلیه . منتظر شدم به پهلو بخوابه ک ی یهو به پهلو شد بعده چند دقیقه
دل و زدم به دریا اروم خیلی اروم چسبوندم به کونش کیرمو از رو شلوار البته ، زیادی شق کرده بودم ولی حس باحالی بود اونم شلوار کاموایی پوشیده بود ازین زمستونیا . خیلی یواش شلوارمو دادم پایین از رو شرت میمالوندم کیرمو با دستم یکمی اب ازم خارج شده بود . نمیدونستم واقعا چیکار کنم پاهاشم ک میدیدم بدتر میشدم ، دیگ گفتم هر چی شد شد کیرمو اوردم بیروون . گذاشتم لا چاک کونش باید شلوارشو در میاوردم . کونه بزرگیم داشت لامصب نمیدونستم چیکار کنم، آروم آروم داشتم شلوارشو میدادم پاییم . ۴۰ دقیقه طول کشید این کارم . تا زیر کونش دادم پایین وقتی فهمیدم شورت نپوشیده خیلی خوشحال شدم خیلی ریز یکی از قمبلشو وا کردم دیدم ک بله ی سوراخ خوش فرمه نسکافه ای رنگ اون لاعه اروم ولش کردم کیرمو سرشو گذاشتم لاش داشتم سکته میکردم ، هم از لذت هم از ترس پیشه خودم گفتم اگ از کون بکنم یکم باید فشار بدم ممکنه بیدار شه گفتم بزار حداقل سرشو بزارم دمه کصش بدون اینکه ببینم داشتم با کیرم اروم دنبال کصش می‌گشتم بعد دیدم یهو ی گودی حس کردم ، گفتم بزار فشار بدم ، ی امتحانه دیگه یا میره یا نمیره اروم هل دادم دیدم بله سره کیرم رفت تو ( راستی اینم بگم کونش چون بزرگ بود زیرم پتومو چند لا کردم گذاشتم زیرم ) . همه این کارارو با استرس و اروم داشتم انجام میدادم ، سرشو اروم توش نگر داشته بودم گفتم بزار یکم دیگه بکنم تو کردم تو تا نصفه رفت توش داشتم لذت دنیارو می بردم ، دیگ نمیتونستم بیشتر بکنم ، تلمبه م نمیتونستم بزنم پیش خودم گفتم غنیمته حداقل همینطوری نگر دارم توش حال کنم . ۱۵ دقیقه ای حدودا توش بود سرم رو به کیرمو کص سهیلا جون بود ک سرمو اوردم بالا دیدم ک با نفرت داره نگام میکنه دیگ گفتم تموم شد نیما ریدی برو خودتو بکش ( بعد فهمیدم اون موقع ک داشتم می کشیدم شلوارشو پایینم بیدار بوده ) بعد خیلی اروم گفت احمق داری چ غلطی میکنی پیش خودت نگفتی داییت بیاد ببینه چی میشه در حالی ک داش سرزنشم میکرد (درحالی ک کیرم تو کصش بود ) متوجه شدم داره کونشو خیلی آروم عقب جلو میکنه منم رنگم پریده بود اصلا نفهمیدم داستان چیه ، فقط گفتم زندایی غلط کردم گوه خوردم ببخشید بعد کشیدم بیرون رفتم تو اتاق . بعد دیدم پتومو یادم رفت بیارم .ی یک ساعتی گذشت همونطوری رو زمین بودم ک دیدم زندایی اومد تو اتاق پتورو کشید روم پیشم نشست و دره گوشم اروم گفت عیب نداره حالا. نیازی نیست نگران باشی اگ دوست داری من میرم همونطوری میخوابم به روتم نمیارم تو کارتو تموم کن و بیا بخواب ، منم ی لحظه خر ذوق شدم دوباره کیرم پاشد . رفتم دیدم دمر خوابیده پتو روشه پتو رو دادم کنار دیدم شلوارش تا زیره باسن پایینه و مثلا خوابه، دیگ وقت تلف نکردم کیرمو در آوردم بدون اینکه کونشو وا کنم گذاشتم لاش تا نصفه شیکمم خوابیدم روش داشتم با تکون دادن کونم دنباله سولاخیش میگشتم ک یهو دوباره رفت تو کصش ی چند دیقه از کس کردم بعد دیدم هیچی کون نمیشه دیگه لاشو وا کردم سوراخش نمایان شد سرشو گذاشتم درش دیدم سهیلا جون ی کرم از زیره بالشتش در حالی ک مثلا خوابه در اورد گذاشت گوشه بالشت دوباره مثلا خوابید ، کرمو برداشتم چرب کردم سرشو اروم کردم تو سوراخ داغه داغ بود ، ریز ریز کردم تو وقتی داشت میرفت تو صدای جلز جلز میداد بعد کلا با کله هیکلم خوابیدم روش بعد دیدم کیرم کلش رفت تو قشنگ با پوسته کیرم حس کردم کلا رفت تو خودمم یکم دیگه فشار دادم ک دیگه کم کاری نشه ، داشتم کونمو طرف عقربه های ساعت میچرخوندم و برعکس . قشنگ داشتم با کیرم دیواره های کونشو حس میکردم . خیلی حس خفنی بود شروع کردم به تلمبه زدن هی بالا پایین میکردم البته چون کیرم کوچیک بود خیلی بالا نمیاوردم ک توش بمونه داشتم قشنگ بالا پایین میکردمو کل کونشو حس میکردم . ی ده یا ی رب داشتم تلمبه میزدم ک داشتم میپاچیدم بیرون . دره گوشش گفتم اماده ای ؟ گفت فقط بدو تموم کن .
با فشار خالی کردم توش همونطوری بی حال موندم روش کیرمم توش بود هنوز . دیدم داره کونشو شل و سفت میکنه ک بدجور اون یدونه بهم حال داد ‌یکم دیگ از ابم اونطوری اومد بیرون . بعد فهمیدم بدش نمیومده . فقط روش نمیشده . بعد کیرمو کشیدم بیرون دیدم سرخ شده بود و تا خواستم بلند شم دستمو گرفت یواش گفت اولا به کسی چیزی نمیگی دوما چیزت تا ته توم بود برو بشورش یوخ عفونت نکنی سوما برو ی دستمال از رو اُپِن برام بیار این شاه کارتو ک ریختی تو تمیز کنم .
بعدش شلوارشو کشید بالا و خوابید .

نوشته: نیما


👍 49
👎 43
133301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

977367
2024-03-30 00:26:23 +0330 +0330

الان میبینی عکس یواشکی میگیری میری جق میزنی؟ دیگه کص که هیچ بهت حتی عکس هم نداد. مگه خوشش نیومده بود؟

2 ❤️

977368
2024-03-30 00:29:38 +0330 +0330

خدایا این بچه ها اخه چطور با این سایت اشنا شدن 🤯🤯🤯🤯🤯


977369
2024-03-30 00:29:45 +0330 +0330

چی بگم بهت 13ساله و این همه گوه خوری، خودت خوندی چی نوشتی

2 ❤️

977393
2024-03-30 01:46:44 +0330 +0330

فقط اونجا که کونتو جهت و خلاف جهت عقربه های ساعت تکون میدادی که با کیرت دیواره های!!! کونشو حس کنه! 😂
مگه داشتی قلاویز می‌کردی؟! 😂
حاضرم شرط ببندم هنوز کیرت راست نشده و حتی کون هم از نزدیک ندیدی!

6 ❤️

977411
2024-03-30 02:50:53 +0330 +0330

کوسکش کیرت رفت تو کونش جلز جلز میکرد؟؟؟!!!
دفعه بعد خواستی کونش بزاری برو تو تنظیمات کونش درجه اش رو کم کن یه وقت کیرت نسوزه😂😂😂😂


977414
2024-03-30 03:30:50 +0330 +0330

یالانچی نین دده سینه لعنت

0 ❤️

977416
2024-03-30 03:33:24 +0330 +0330

نیما جوووون نگفتی پسر داییت چطوری کونت گذاشت وقتی تازه داییت کرده بودت الان ۱۷ ساله هستی جوووون

1 ❤️

977418
2024-03-30 03:35:40 +0330 +0330

من ی شب رفتم خونه زندایی تنها نیاشه داییم نبود
زندایی رفت حموم منم بعد یکم به زور رفتم تو حموم تجاوز کردم یکم گریه کرد اما دیگه کاریم نداشت
شستمش بردمش رو تخت یک ساعت کونشو لیس زدم زبونمو تو سوراخش کردم
گفت عنمم بخوری بهت کون نمیدم
من واقعا دلم عن کون زهرا رو میخاست

0 ❤️

977437
2024-03-30 06:12:06 +0330 +0330

تو حالت پهلو به پهلو وقتی کون خیلی گنده باشه و اندازه دودولت که گفتی ۸ ۹ سانته شومبول از پشت به کسش نمیرسه پس کسشعر گفتی

0 ❤️

977450
2024-03-30 07:42:02 +0330 +0330

یعنی راضیم ازت بقول خودت تازه باشومبول هفت سانتی خودت جق می‌زدی ولی موقع زدن کوس زنداییت مثل کوس کونهای قهارتعریف میکردی شما بنظرم همون جغت روبزنی کافیه دایی جان

1 ❤️

977452
2024-03-30 07:52:30 +0330 +0330

من فک کنم زیادی کون دادی کلا رد دادی اولیشم پسر داییت کونت گذاشته

0 ❤️

977453
2024-03-30 07:56:55 +0330 +0330

توی داستان داییه با دستهای سیاهش کجا خوابیده بود کنار بانو یا اطاق دیگه یا طبقه دیگه یا خونه دیگه تو کوچه دیگه خخخخ

0 ❤️

977458
2024-03-30 08:53:59 +0330 +0330

چرا دایی های همتون زن جنده ن؟🤔

0 ❤️

977467
2024-03-30 09:47:45 +0330 +0330

خودت ۱۳ سالت بوده پسر داییت یک سال بزرگتر از تو بوده پس میشه ۱۴ سال اونوقت احمق نفهم مجلوق کس ندیده چجوری با ۱۴ سال سن کلاس سوم بوده مگر اینکه شما تو خانواده ژن گاو بودن داشته باشین دیر به دیر برین پایه بالاتر

0 ❤️

977476
2024-03-30 12:14:56 +0330 +0330

منی ک تا ۱۵ سالگی فکر میکردم مارو لک لکا آوردن🤣🤣🤣🤣
اخه دیوث چرا ب شعور مخاطب توهین میکنی برو بشین پیک نوروزتو حل کن

1 ❤️

977482
2024-03-30 12:45:52 +0330 +0330

زندایی نعمته ی اسب سر کش ک باید رامش کنی

0 ❤️

977487
2024-03-30 13:52:53 +0330 +0330

به به چه زن دایی داری

0 ❤️

977488
2024-03-30 14:06:23 +0330 +0330

میشه کم کس بگی؟

0 ❤️

977493
2024-03-30 14:47:58 +0330 +0330

خواب دیدنت راتعریف کردی
این وقایع فقط توخواب دیدن اتفاق میافته

0 ❤️

977495
2024-03-30 15:17:57 +0330 +0330

کیر تودهنت با گوخوریات

0 ❤️

977503
2024-03-30 16:04:19 +0330 +0330

این داستان برعکسه ، این اتفاق در حالی بود که تو خواب بودی و داییت آروم آروم کرد تو سوراخت

0 ❤️

977504
2024-03-30 16:05:28 +0330 +0330

این داستان برعکسه تو خواب بودی و داییت داشت میکردتت

0 ❤️

977513
2024-03-30 18:05:50 +0330 +0330

پسرم راستشو بگو کی کونت گذاشته که مغزت گوزیده !

0 ❤️

977566
2024-03-31 02:41:43 +0330 +0330

همون عقربه های ساعتی که درجهتش می چرخوندی تو کونت اول بخاطر گوه نوشتنت بعدم بخاطر دروغت. تخم‌شپلک زن داییت هرچقدر جنده باشه دهنت رو جا کاسه دسشویی قبول نمی کنه برینه چه برسه به دادن به تو جقتو بزن ولی اراجیف ننویس

0 ❤️

977677
2024-04-01 00:58:10 +0330 +0330

برای ادمین متاسفم ک همچنین داستانیو منتشر می‌کنه 💩

0 ❤️

977999
2024-04-03 01:38:21 +0330 +0330

ناموسن احمد۹۱۳باهام حرف بزن مگه تو این سایت رباتم داره؟

0 ❤️

978375
2024-04-05 04:08:13 +0330 +0330

دستگاه جنسیم تو داستانت✈️

0 ❤️

979204
2024-04-10 18:08:17 +0330 +0330

واقعا زندایی خوبی داری

0 ❤️

979259
2024-04-11 01:00:43 +0330 +0330

بیا برو تو کون همون زندایی "باسن بزرگ"ت بچه باسنی
تو هنوز کودک درونت بدنیا نیومده،اومدی میگی کص کردم؟
طبق قوانین اینجا تو سنت نمیخوره هنوز که وارد سایت بشی میگی کص کردم؟
بذار اون هسته زیتون اسم دودول به خودش بگیره بعد گه خارج از کنترل بخور
جلز جلز چه کصشعریه دیگه؟
به جای این کارا برو شیرتو بخور بعدش مسواک بزن بتمرگ تو تخت‌خواب که فردا مدرسه داری

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها