سکس با استاد اخمو

1392/02/24

سلام به همگی دوستان عزیز سال نو رو به همگی تبریک میگم…من دانشجوی ترم 2کاردانی هستم رشته بازرگانی 20 سالمه میخوام داستان سکس با استادمو براتون بگم اوایل ترم اول بودم که قرار شد بریم سر کلاس حسابداری که یکی از درسای تخصصی بود و بچه های ترم بالایی از این استاد متنفر بودن چون سخت گیر و اصلا به کسی نمره نمیداد.چون اصلا ندیده بودمش پیش خودم گفتم الان با یه مرده چاق و خیکی روبه رو میشم ولی برعکس وقتی وارد کلاس شد دیدم یه پسر 28.29 ساله قد بلند و هیکل ورزشکاری داشت…اون روز من ردیف اول کلاس نشسته بودم و کلاس خیلی شلوغ بود و همه سروصدا میکردن استاد چند بار زد رو میز که بچه ها ساکت بشن ولی باز کلاس شلوغ بود که چنان عربده کشید ویکی از پسررو از کلاس انداخت بیرون همه ساکت شدیم من همونجا بود که با خودم گفتم این درسو میوفتی…خلاصه زود کلاسو تو دستش گرفت و شروع کرد به درس دادن منم که تا دلتون بخواد عجول و شیطونم رفتم تو فکر به خودم گفتم اگه بتونم مخشو میزنم باش رفیق میشم تا این نمره لعنتی رو بگیرم …اون روز من یه مانتو زرشکی جذب یه عالمه به خودم رسیده بودم چون پوست سفیدی دارم وقتی لبامو قرمز میکنم خیلی تو چشم میامَ(البته از خود تعریف نکنم دختر زشتی نیستم) و استاد با همون اخماش زیرزیرکی نگام میکرد منم با یه لبخند ملیح نگاش میکردم که مثلا اذت نمیترسم وقتی یه مطلبی میخواست بگه بچه ها بنویسن همه مینوشتن من فقط نگاَش میکردم هیچی نمینوشتم که متوجه بشه ازش خوشم میاد که مطمنم اونم از من خوشش اومد…یه ساعتی درس داد بچه ها خسته شده بودن و هیچکس جرات نداشت در خواست انتراک کنه…با خودم گفتم تو بگو ببین چه عکس العملی نشون میده که بلند شدم گفتم استاد بچه ها خسته شدن ساعتم6شب شده بود میشه دیگه واسه امروز کافی باشه بعد کمی چپ چپ نگام کردو گفت اوکی خسته نباشید بفرمایید…من گذاشتم همه بچه ها برن تا کلاس خالی بشه با استاد از کلاس خارج بشم همونی که میخواستم شد همه با عجله رفتن و من باهاش تنها شدم حول شده بودم چی بگم گفتم استاد کاور دارین من این برگه هارو داخلش بزارم…اونم قصد منو فهمیده بود گفت اینجا ندارم داخل ماشینمه اگه میخوای پایین وایسا بیام تا بهت بدم…رفتم پایین هوا کامل تاریک شده بود هوام خیلی سرد بود داشَت نم نم بارون میگرفت منم جلو در ایستادم تا بیاد وقتی اومد منو به طرف ماشین راهنمایی کرد که بچه ها نفهمن تابلو بشه در ماشینو باز کرد وبهم کاورو داد گفتش اسمت چیه منم با عشوه وخنده گفتم ساناز گفت ساناز چه با ناز منم زدم زیر خنده بعد اذم پرسید کجا میری برسونمت گفتم خوابگاه گفت پس بشین هوا سرده میرسونمت منم خر کیف شدمو سوار شدم بلاخره مخشو زدم.تو راه که بودیم زودی بعد از نیم ساعت حرف زدنو کوس شعر گفتن دستشو گذشت روی پام دلم هری ریخت گفت اجازه میدی ببوسمت منم که عاشق تیپو غیافش بودم اولش ناز کردم ولی بعدش قبول کردم رفتیم یه جای خلوت شروع کرد به خوردن لبام کثافت خیلی حرفه ایی بود با دستاش سینه هامو از روی مانتوم میمالید لبمم ول نمیکرد که بعد از یه ربع گفتم بسه میخوام برم بعدش گفت میخوای شب بریم خونه من نرو خوابگاه منم اولش ترسیدم ولی اخرش قبول کردم چون خودمم میخواستم…منو برد به خونش طبقه چهارم یه اپارتمان بود وقتی وارد اتاق شدم منو خوابوند رو تخت همه لباسامو از تنم در اورد منم لباسای اونو کندم منو سفت تو بغلش فشار میداد چنان اهههههههی کشیدم جوووووووون چه هیکلی شروع کرد به خوردن لبام رفت سراغ گوشَم خوردن گوشو گلو دیونم میکرد با زبوبش نوک سینه هامو لیس میزد اه اه اه اه اه چه فازی میداد اروم اروم رفت سراغ کوسم زبونشو رو کوسم میچرخوندولیسسسس میزد اوووووف اخخخخ اههههههه سسس همه موهاشو میکندم اب کوسم سرازیر شده بودمنو برعکس کرد به کونم کرم زد بعد سر کیرشو اروم اروم گذاشت توش اولش درد داشت ولی وقتی تلمبه میزد دردشو دیگه حس نمیکردم…دوست داشتم کیرشو بلیسم زود بلند شدم کیرشو گرفتم تو دستام گذاشتم تو دهنم تا خایه هاشو لیس میزد اونم داشت حال میکرد هی میگفت اههههههه جووووووووون بخور بخور بیشتر بیشتر داره میاد وقتی ابش اومد تا اخرش خوردم.بلند شدیم یه دوش گرفتیمو خوابیدیم…این بود داستان سکس منو استاد که تو امتحان پایان ترم یه 20 خوشگل گرفتم و هنوزم باهاش کلاس بر میدارم…ببخشید که زیاد تو نوشتن وارد نیستم…دوست داشتم شما هم بدونید

نوشته: ساناز


👍 2
👎 0
145656 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

380814
2013-05-14 07:31:08 +0430 +0430
NA

اینجوری که تو تعریف کردی استادت با همه دخترا می پره .تو هم که هرزه .دیگه ناز کردن تو و اخم کردن اون چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خانمها در دانشگاه می تونن مانتوی قرمز بپوشن؟ از اخبار و اطلاعات اینجوری بر میاد که خیلی سخت می گیرن برای پوشش خانمها.

0 ❤️

380815
2013-05-14 07:41:30 +0430 +0430
NA

hehehehehe

0 ❤️

380818
2013-05-14 09:55:44 +0430 +0430
NA

جلسه اول؟ استاد خوشگل و سخت گیر؟ بریم خونمون…؟آپارتمان؟ کونت گذاشت؟ آنترک رو تو گرفتی؟ خوشگلی؟ قصدت رو فهمید؟ تنها شدین تو کلاس؟ یه ربع لب گرفت ازت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه دانشجو ترم2 کاردانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و بازم جلسه اول؟!؟!؟!؟!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟! هیچی!!داستانت کامــــــــــلــــــــــــا واقعیه …:|:|:|:|

(اینم آخرین کامنت من=دختر تکخور توی سایت شهوانی) …بـــــــــــای همگی

1 ❤️

380819
2013-05-14 10:27:55 +0430 +0430
NA

محشر بود تاتلم خوشا به حال استادت

0 ❤️

380820
2013-05-14 11:05:43 +0430 +0430
NA

shoma ha chera aval sex mikonid bad doosh migirid?az sobh ta shab daneshgah boodi badesh kasif raftid too rakhtekhab taze hamdigaro khordid ahhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhh : :& :& bad az koone keremit daravordi kardi too dahanet ayyyyyyyyyyyyyy ~X( cheghadr kasif cheghadr doroogh .daneshjoooooooooo

0 ❤️

380821
2013-05-14 15:28:27 +0430 +0430
NA

هاهاهاها…

0 ❤️

380823
2013-05-14 22:16:35 +0430 +0430
NA

چه جالب.افرین احسنت

0 ❤️

380824
2013-05-15 02:54:09 +0430 +0430
NA

سلام .زيبا بود ميشه بامن هم…درضمن استاد ماساژ هستم.تشكر

0 ❤️

380825
2013-05-15 02:59:16 +0430 +0430

زود رسیدی به آخرش. به عنوان داستان خوب بود

0 ❤️

380826
2013-05-15 03:38:10 +0430 +0430
NA

8| تابلو بود كه داستان توست يك پسر نوشته شده بود نه دختر

0 ❤️

380828
2013-05-15 16:39:56 +0430 +0430
NA

تففففف حالم گهید.کیرم توش. یعنی کوسوشر تر از این نخوندم واقعا،بابا می زاشتی چن جلسه بگذره. آخه خدا این وضع مملکته هر جنده ای رو راه می دن دانشگاه!!!کسمخ هیچوقت یه کووووننننیییی نویسنده خوبی نمیشه!راستی تو که پا نداده کونو میدی وقت کردی وا3 ماهم امشب ساک بزن

0 ❤️

380830
2013-05-17 03:23:42 +0430 +0430
NA

تابلو بود كه كس نوشتي.هيچ استادي هيچكدومشون نميان با دانشجويه خودشون تو جلسه اول اونم دانشجوي كارداني كه دهنشون هنوز بو شير ميده سكس كنه.استاد اگه اينكارو بكنه با هركسي نميكنه كس مغز.شرط ميبندم جلسه اول رفتي كلاس بيرونت كرده آخر ترمم افتادي.بعدشم با دوستات جمع شدين كه اگه استاده كون يكيمون ميذاشت خوب بود.ريدي در حد تيم ملي

0 ❤️

380832
2013-05-18 02:20:28 +0430 +0430
NA

داستانها مثل فیلم های سینمایی هستن که از جلوی دریچه چشم خوانندگان می گذرند اگر دیدید مخاطب خوشش اومده بفهمید نویسنده ی ماهری داستان رو کارگردانی کرده
در کل من خوشم اومد
منو بردی به زمان دانشجوئی خودم و افکار شومی که عملی نشد.
در هر صورت ممنون

0 ❤️

581099
2017-02-25 15:01:24 +0330 +0330

تو چجور دانشجویی هستی .غیافه

0 ❤️