سکس با دوست شوهرم (۱)

1402/02/10

سلام
من میترا ۲۶ سالمه شوهرم بهرام ۳۳ سالشه شغلشم وکالته
۴ سال ازدواج کردیم و زندگی خیلی خوبی داریم فقط متاسفانه بهرام ۲ سال پیش به من خیانت کرد و همین باعث شد منم بهش خیانت کنم با اینکه خیلی دوستش دارم زندگی خیلی خوبی داریم
ولی همش با خودم میگفتم من چیکار کردم که بهم خیانت کرد چی کم گذاشتم
با اینکه از هر نظر بهش میرسیدم
چه احساسی چه جنسی
هر کاری که تو پورن دیده بودم واسش میکردم و مطمعنم خیلی لذت میبره از من
خیلی با خودم کلنجار رفتم ولی بالاخره تصميم خودمو گرفتم ولی نمیدونستم با کی یا چطوری اینکارو بکنم
تو اینستا و جاهای دیگه میگشتم و از کسی خوشم میومد دوس داشتم پیام بدم بهش ولی نمیدونستم آدم مطمعنی هست یا نه بیخیال میشدم
تا اینکه ی روز شوهرم زنگ زد گفت سیاووش یکی از دوستای صمیمی شوهرم بودو به ترکیه مهاجرت کرده بود داره میاد ایران شب میره دنبالش اگه قبول کنه میاییم خونه گفتم باشه خبر بده غروب پیام داد که دارن میان و منم پاشدم شروع کروم آشپزی کردن و تدارک دیدن
بعد ۱ ساعت رسیدن در باز شد و شوهرم و سیاوش وارد شدن مرد خوشتیپی بود قد بلند و هیکل خوبی داشت
سلام و احوالپرسی و معرفی کردنمون که تموم شد
بهرام به سیاوش گفت بره دوش بگیره تا شام آماده میشه اونم گفت آره واقعا نیاز دارم یکم خسته ام
وقتی رفت
به بهرام گفتم چی شده اومده ایران گفت مثل اینکه خانواده اش تو ی تصادف پارسال فوت شدن اومده واسه تعیین و تکلیف ارث اینجور کارا و چون من وکیل ام بهم زنگ زد و منم گفتم بیاد پیشمون شام آماده شد بهرام رفت سیاوش رو صدا زد اونم اومده بود بیرون
من بابت خانواده اش بهش تسلیت گفتم
یکم اولش جو سنگین بود
بهرام سر میز شام به سیاووش گفت خب تعریف کن این مدت چیکار میکردی و اوضاع چطوره
اونم از کارش که تو ی شرکت هواپیمایی کار می‌کنه و ازدواج کرده و بچه نداره و از خوبی های ترکیه صحبت کرد و کلی از من که شام خوشمزه براش تدارک دیده بودم تعریف کرد فرداش بهرام و سیاووش صبح رفتن دنبال کاراشون منم یکم به کارام رسیدم و بعدش یکم تو اینستا چرخیدم و دیدم ی پیام درخواست دوستی دادم که سیاوش هستش
جا خوردم کی چطوری منو پیدا کرده تا فالو کنه
راستش خوشم نیومد از کارش ولی دوس داشتم عکساشو ببینم اکسپت کردم و منم درخواست دادم دیگه گوشی رو گذاشتم کنار آماده شدم رفتم باشگاه من پپیلاتش و تی آر ایکس کار میکنم
حسابی تمرین کردم و برگشتم خونه
دیدم اونا هم برگشتن خونه بهرام رفته بود لباس عوض کنه سیاوش تنها بود
ازم پرسید باشگاه میری گفتم اره
گفت خوش به حال بهرام که همچین زنی داره
یکم ازم تعریف کرد
تشکر کردم و رفتم دوش بگیرم
نمیدونم چرا حس کردم یجوری بهم نگاه کرد ولی زیاد بهش توجه نکردم وقتی اومدم بیرون لباس پوشیدم اومدم بیرون تو آشپزخونه
بهرام داشت بهش توضیح می‌داد که چیکار باید بکنه تا کارهاش زودتر اوکی بشن
منم ی چایی ریختم رفتم پیششون
سیاوش موقع چایی برداشتن ی نگاه سریع به سینه هام انداخت و تشکر کرد
شک ام بهش بیشتر شد
یعنی چی من زن دوستشم
چرا اینهمه هیز هستش…
یکمی اعصابم خورد شد،نشستم رو مبل و گوشیمو گرفتم دستمم و خواستم حواسمو پرت کنم
اینستا رو باز کردم
دیدم اون جواب درخواستم رو داده
اولش خواستم انفالوش کنم ولی نمیدونم چرا ی حسی گفت نه برو ببینش
رفتم تو پیجش کلی عکس داشت از خودش
هیکلش واقعا خوب بود عکسایی کنار آب با شلوارک داشت که بدنش رو کامل نشون میداد
جالب بود ی نگاه بهش کردم و ی نگاه به عکسش
معلوم بود ورزش میکنه
خوشتیپم بود واقعا
قیافه مردونه ای داشت بازوهای بزرگ
کلا جوری بود که من دوست داشتم
یهو ی چیزی به دهنم رسید
من که خیلی وقت بود دوست داشتم به بهرام خیانت کنم و جواب کارشو بدم
چرا با سیاوش نه واسه همین کلا نگاهم به سیاوش تغیر کرد،سعی می‌کردم براش لوندی کنم اما جوری که بهرام متوجه نشه
یکی دو روز خونه ما بود صبح با بهرام میرفتن و بعدازظهر برمی‌گشتن
سومین روز که غروب اش میخواست برگرده صبح بهرام گفت من میرم دنبال ی سری کارام زود برمیگردم
سیاوش خونه اس گفتم نمیاد باهات گفت نه نیازی نیست منم زود برمیگردم رفتم تو آشپزخونه تا صبحانه درست کنم
حس کردم یکی داره نگام میکنه
برگشتم دیدم سیاوش جلوی اتاق رو به منه
گفتم ببخشید سر صدا کردم بیدار شدی
گفت نه خودم پاشدم
گفتم صبحانه میخوری گفت آره و اومد تو آشپزخونه
منم میز و چیدم و نگاه های سنگین سیاوش رو خودم حس میکردم
گفت چرا زیاد باهام راحت نیستی
گفتم خب تازه باهاتون آشنا شدم،سعی میکنم راحت باشم
نشتم روبروش گفتم چجوری با بهرام دوست شدین
تعریف کرد که تو دبیرستان با هم بودن و بعدش دانشگاه…دیگه دوستیش ادامه داشته تا اینکه مهاجرت کرده آر ایرا بعدشم در حد پیام و تبریک اینجور چیزا با هم ارتباط داشتن
بعدش گفت به بهرام حسودیم میشه خوش به حالش زن خیلی خوب و خانومی داره
تشکر کردم گفت جدی میگم خیلی خوبی خوش هیکلی
گفتم داشتی منو دید میزدی گفت نه نه این چه حرفیه
گفتم منم عکساتو دیدم توام هیکلت خوبه جذابی گفت جدی دیدی
بعد ازم پرسید از زندگیت راضی هستی
گفتم اره خیلی بهرام مرد خیلی خوبیه
دوسش دارم گفت حتما باید بیایین ترکیه پیش من تا محبتتون رو جبران کنم
گفتم اره دوست دارم بیاییم
بلند شدم به بهونه چایی یکم جلوش با عشوه راه رفتم تا عکس العمل شو ببینم
برگشتم دیدم داره نگام میکنه سریع روشو برگردوند
گفم چیزی لازم داری گفت نه همه چی خوب بود و تشکر کرد
بلند شد بره بیرون همون لحظه من داشتم میرفتم پشت میز باید از کنارم رد میشد
خودمو نزدیک میز کردم اونم از پشتم باید رد میشد یه لحطه حس کردم خودشو چسبید بهم
بعد رد شد
یجوری شدم و قلبم تند تند زد
رفت تو نشیمن و نشست رو مبل پای تی وی
منم میز جمع کردم و بهش گفتم چیزی میخواد گفت نه
چند دقیقه گذشت داشتم ظرف هارو میشتم
یهو از پشت چسبید بهم دستشو دور شکمم حلقه کرد
برگشتم و هل اش دادم دادم عقب گفتم چیکار میکنی من زن دوستتم
گفت از لحظه ای که دیدمت ازت خوشم اومده
دوست دارم باهات باشم
من امشب میرم و دیگه همدیگه رو نمی‌بینیم
هر کاری کنیم همین جا میمونه
میدونم توام از من خوشت میاد راست می‌گفت ازش خوشم اومده بود ولی اینجوری یهویی
نمیدونستم چیکار کنم ساکت بودم و جوابی ندادم بهش
دوباره اومد سمتم بغلم کرد و منم مقاومتی نکردم
گردن ام رو بوسید یکم حس داغ شدن داشتم
تنم گرم شده بود نمیدونم از شهوت بود یا استرس
آروم دستاشو دور کمرم می‌کشید و گردنمون می‌بوسید صورتشو آورد بالا لباش رو گذاشت رو لبام دیگه شروع کردیم با ولع لبای همو خوردن
یهو گوشیم زنگ خورد
داشتم سکته میکردم
سریع از هم جدا شدیم رفتم سمت گوشیم
بهرام بود احوالپرسی کرد و گفت سیاوش کجاست گفتم فکر کنم خوابه
گفت تا ۲ ساعت دیگه کارش تموم میشه و میاد خونه خداحافظی کردم و برگشتم رو به سیاوش که مات و مبهوت من رو نگاه می‌کرد
گفتم ۲ ساعت وقت داریم
اینو که گفتم چشماش برقی زد و لبخند رو لباش اوند رفتیم تو اتاق خواب دوست داشتم رو تخت خودمون بدم بهش چون که بهرام با اون زن رو همین تخت بهم خیانت کرده بود
جلوی تخت بغلم کرد و لبامون قفل شد تو هم خیلی شهوتی شده بودم
آروم لباسم رو داشت در میاورد همونجوری که از هم لب می‌گرفتیم
منم دستمو بردم پایین و از رو شلوار کیرشو شروع کردم مالیدن
پیرهنم رو در آورده بود چرخیدم که سوتین ام رو باز کنه
باز کرد و از پشت دوباره بغلم کرد دستاشو رسوند به سینه هام دستای بزرگی داشت خیلی خوب بلد بود چطوری شهوتی تر کنه منو
تن عضله ای ایش چسبیده بود بهم مثل ی کبوتر تو بغل عقاب بودم
همینجوری که میمالیدشون کیرشو چسبونده بود به کونم
منم خودمو هی میمالیدم بهش
بعدش برگردوند و دستشو کرد تو موهامو لبشو گذاشت رو لبم شروع کرد به خوردن
منم همراهیش میکردم
بعدش سرمو به سمت پایین فشار داد فهمیدم منظورش اینه کیرشو بخورم
نشتم رو زمین شلوارشو باز کردم و شورتشو کشیدم پایین کیرش افتاد بیرون خوب بود اندازه واسه بهرام بود
سرشو لیس زدم کردم دهنم با ی دستم کیرشو گرفتم و با اون یکی تخماشو مالیدم
آروم آروم میخوردم و اونم آه می‌کشید
بعدش بیشتر کردم دهنم و دستامو بردم پشتشو باسن اش رو گرفتم شروع کردم خوردن کیرش
داشت حسابی لذت می‌برد
سعی می‌کردم تا ته بخورم ولی عق میزدم
خیلی خوشش اومده بود
دستامو آوردم جلوش رو سینه های عضله ایش میکشیدم از بدنش لذت میبردم
دستشو گذاشت پشت سرمو تو دهنم کیرشو عقب جلو میکرد
به زور تا ته کرد کم موند بالا بیارم
کشید بیرون لبامو بوسید دوباره کرد تو باز فشار داد
تا ته کرد تو نگه داشت،سرمو کشیدم عقب
کیرش حسابی خیس شده بود
هل ام داد رو تخت اومد لای پام شروع کرد خوردن کس ام که حسابی خیس بود
منم فقط آه میکشیدم
کشیدم سمت خودم و گفتم بکن تو
اومد بالا لبش رو گذاشت رو لبام و کیرشو کرد تو واییی خیییییلی خوب بود شروع کرد عقب جلو کردن یکم که کرد کشید بیرون دوباره یکم کس ام رو خورد همزمان سینه هامو میمالید خیلی دوست داشتم اینجوری
لذت زیادی می‌بردم رو اوج بودم صدای ناله ام تو اتاق پیچیده بود
بلند شد کیرشو آورد سمتم منم بلند شدم و شروع کردم به خوردنش
باز سرمو گرفت و تا ته میکرد تو دهنم اینبار راحت تر بودم
حسابی لیز شده بود
یکم بعد کشید بیرون گفت برگرد برگشتم و هلم داد رو تخت جلوش چهار دست و پاشدم شروع کرد لیس زدن کسم خیلی شهوتی شده بودم
گفتم بکن تو جرم بده
سرشو کشید عقب و وایساد کیرشو کرد تو کس ام شروع کرد عقب جلو کردن
صدای برخورد بدنش بهم تو اتاق پیچیده بود و خیلی شهوتی ترم میکرد
با دست میزد رو باسنم
دوس داشتم اینجوری
حسابی کرد و با اسپنک باسن ام رو سرخ کرده بود
تند تند داشت کیرشو تو کس خیس من عقب جلو میکرد که من ارضا شدمو تنم لرزید تو همون حالت دراز کشیدم اونم باهام دراز کشید و به کردن کس ام ادامه داد خیلییییییییییی لذت می‌بردم تند تند میکرد حس کردم کلی آب ازم اومده
یهو گفت دارم میشم کجا بریزم گفتم بریز رو کمرم
کشید بیرون و ی آه بلند کشید گرمای ابشو رو کمرم حس کردم
چند تا آه کشید و بعدش ولو شد کنارم
لبامو بوسید و تشکر کرد
منم ازش تشکر کردم خواست دستمال بیاره گفتم
رو میز هست
آورد و منو تمیز کرد
گفت میره دوش بگیره منم بلند شدم تخت مرتب کردمو یکم به خودم رسیدم تا بهرام میاد شک نکنه
سیاوش اومد بیرون گفت اصلا فکر نمی‌کرده که بتونه باهام سکس کنه
منم شروع کردم جریان خیانت بهرام رو تعریف کردن و اینکه اون باعث شد اینکارو بکنم
گفت یعنی اگه بهرام خیانت نمی‌کرد تو بهم نمیدادی
گفتم نه اصلا
گفت پس خوش به حال من که بهرام خیانت کرد
یکم بعد بهرام اومد نمیتونستم تو چشماش نگاه کنم حس بدی داشتم
استرس داشتم ی وقت نفهمه
سعی می‌کردم نزدیکش نشم
به سیاوش گفت همه کاراش اوکی شده مشکلی نداره
غروب وقت رفتن سیاوش بود
خدافظی کرد و با بهرام رفتن
این اتفاق تاثیری تو رابطه من و بهرام نداشت
هنوز هم دوسش داشتم ولی خب باز دوست داشتم با کس دیگه هم باشم
خوشم اومده بود
چند روز گذشت ی روز پیام تو اینستا اومد دیدم از طرف سیاوش هستش
نوشته بود سکس با تو فوقالعاده بود با اون هیکل زیبا و کس تنگت
منم گفتم سکس با توام عالی بود با اون هیکل سکس و عضله ایت
گفت حیف که نیست تا دوباره با هم باشیم
گفتم منم دوس داشتن بیشتر با هم باشیم
چند وقت ی بار با هم تو واتس اپ و تلگرام گپ میزدیم و برام گیف و فیلم سکسی میفرستاد
ی بار ی فیلم فرستاد که دو تا مرد و ی زن بودن
خیلی سکسی و شهوت انگیز بود
خیلی خوشم اومد
خب من پورن زیاد میدیم و کلا از سکس با چند نفر تو فانتزیم خوشم میومد و خودمو میزاشتم جای زنه تو رویاهام
بهش گفتم اینو خیلی دوست داشتم
گفت دوست داری امتحان کنی
گفت آره واسه ی بار بدم نمیاد احساس میکنم خیلی لذت‌بخشه
گفت اگه بتونی بیایی اینجا من و دوستم میتونم حسابی بهت لذت بدیم
گفتم فکر نکنم بتونم بیام
گفت با بهرام صحبت میکنه که ما بریم پیشش
چند وقت گذشت ی روز بهرام گفت سیاوش خیلی اصرار داره بریم اونجا تا لطف ما رو جبران کنه
قرار شد ماه بعد بریم ترکیه
اگه دوست داشتین لایک کنین تا سفر ترکیه امون رو بنویسم که چقدر متفاوت از چیزی که فکر میکردم شد

نوشته: شراره


👍 156
👎 29
300701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

925664
2023-04-30 00:29:04 +0330 +0330

ننویس جنده مجلوق بدبخت جدیدا اسم جنده گریاتون شده خیانت شوهر حتما دیده جنده ای که خیانت کرده


925677
2023-04-30 00:45:34 +0330 +0330

توی هر خانمی یه جنده درون زندگی میکنه . این جنده درون با هر بهونه ای بیدار میشه


925686
2023-04-30 01:08:49 +0330 +0330

یه بار خیانت دیدی یه بار خیانت کردی به نظرم زندگیت از هم میپاشه چون این کارا بدجور اعتیاد داره یکی رو که چشیدی دوست داری بعدی و بعدی و بعدی همینطوری ادامه پیدا میکنه

7 ❤️

925703
2023-04-30 01:49:03 +0330 +0330

حتما ادامشو بزار

2 ❤️

925725
2023-04-30 05:38:50 +0330 +0330

کار خوبی کردی

1 ❤️

925726
2023-04-30 05:43:56 +0330 +0330

شراره خانم عزیز ضمن اینکه تشکر میکنم بابت اشتراک گذاری این خاطره زیبا و خواندی ، خواهش میکنم حتماً ادامه داستان را بگو و از توهین یک عده حرف مفت زن ناراحت و دلسرد نشو، ممنون

4 ❤️

925735
2023-04-30 06:04:21 +0330 +0330

الان شوهرت کون بده توام میری میدی چون اون داده؟ خیانت کرده طلاق بگیر گمشو خونه ننت چرا جامعه رو به گه میکشی یه عده لیسنده هم ک دارن برات میلیسن بیا اینارم مستفیظ کن


925738
2023-04-30 06:17:10 +0330 +0330

سلام بانو میترا هستی یا شراره؟

2 ❤️

925741
2023-04-30 06:45:31 +0330 +0330

نوش جونت عزیزم. حقت بوده

0 ❤️

925743
2023-04-30 07:02:04 +0330 +0330

اونجا که گفتی بهرام زنگ زده و گفته دوساعت دیگه میاد… واقعا از نگرانی در اومدم …ممنونم ازت که فکر خواننده ها رو می‌کنی …دلشوره داشتم …بدبخت

3 ❤️

925753
2023-04-30 08:46:36 +0330 +0330

۲۸ لایک برای خیانت !!! من با هیچ موضوعی ن مشکلی دارم ن مخالفم هر کسی تو قبر خودش میخوابه، اما اگر نویسنده مرد بود آقایون ۲۸ لایک میدادن؟
یا خوارو مادره طرفو زیر سوال میبردن؟
در ضمن خانم خیانت هیچ توجیحی نداره
یکبار دادی شدی فاحشه رفت.
👍🏻امضا:اینجانب


925771
2023-04-30 10:25:13 +0330 +0330

یه زن ناموسشوبخاطرخودش حفظ میکنه نه شوهرش.هم ازشوهرت خیانت دیدی هم دوستش داری (جمع نقیضین!!) و این محاله.مگه میشه خیانت مردبه زن سالم مسجل بشه وبازم دوستش داشته باشه؟زن سالم بمحض دیدن همچین صحنه ای منزل مشترک روترک میکنه وطلاق میگیره.وزیرخواب دوست شوهرش نمیشه جنده خانوم


925784
2023-04-30 12:24:39 +0330 +0330

قشنگ بود ولی کاش از اندامت یکم تعریف کنی تا تجسم کنیم

1 ❤️

925786
2023-04-30 12:53:12 +0330 +0330

ادامه بده

1 ❤️

925798
2023-04-30 15:27:44 +0330 +0330

خدا مرگ هرچی خیانت کاره بده چه زن چه مرد تف به شرفتون
نکته جالب داستان
دست بردی تو شلوارش چجور کیر خر نیامد دستت

2 ❤️

925807
2023-04-30 16:52:50 +0330 +0330

جونم نوش‌جونت بشه سکس‌گروهی حالش بیشتره سعی کن‌شوهرتو‌متقاعد کن سه نفری باشین یا ضربدری

0 ❤️

925811
2023-04-30 17:21:48 +0330 +0330

میترا یا شراره؟شایدم امیر یا حسنعلی؟

0 ❤️

925840
2023-05-01 00:28:09 +0330 +0330

داستانت خوب بود خوب نوشتى
من خودم با زن شوهردار رابطه داشتم رابطه عميق احساسى و جنسى كه اشتباه محض هست اما خيانت زن و شوهر با رفيق و اشنا و فاميل كثيف تر از هر كثافتبه

1 ❤️

925841
2023-05-01 00:46:38 +0330 +0330

متفاوتش این که حتما شوهرتم بی‌غیرت شدو تو هم جنده عالم ؟؟
حالا اینا که کصشعر ولی تو این دنیا ، نباید آدم زیادی به خودش بنازه و ادعا کنه که من سفتم و پا نمی‌دم و … . اون بدبخت یکبار خیانت کرد به قول تو و باز دروغ بعدی که گفتی چون اون خیانت کرد منم با یه مالیدن بهت دادم ، بهانه نیار طفره هم نرو ، جنده هم به این زودی وا نمی‌ده پس جنده درون تو هرزه تر از شوهرت . حالا بگذریم ، کرد ، دادی ، تمام شد رفت پی کارش اون نمک نشناسم بهت گفت اولین و آخرین بار و تمام ، اون رفت تو هم تو اینستا ، حذف و دیلیت و … میکردی نه شروع تازه و خیانت تازه و چت سکسی و دوبل دادن و توهمات جلقی ، با این اوصاف حالا بگیم اون عذاب وجدان و روگرفتن چی بود ؟! مثال تو این جنده
قسم حضرت عباس و باور کنیم یا دم خروس

2 ❤️

925885
2023-05-01 04:27:49 +0330 +0330

خوبه همیشه دم رفتن شوهرکارکوچیکی پیش میاد زنش وبادوستش تنهامیزاره وبعدهم چنددقیقه که گذشت برای اینکه خیال زنش ودوستش رو راحت کنه یه تماس میگیره زمان میده که من فلان قدر کارم طول میکشه یعنی شماراحت باشید من فعلامزاحم سکستون نمیشم.همون اوایلش رو خوندم ادامه ندادم چون موضوعات واتفاقات داستان کاملا مشخص و خیلی کلیشه ایی وتکراری بود.حالاموندم اونایی که باذوق میگن خوبه ادامه اشوبزار واقعا تاالان سیرتاپیاز این داستان براشون مشخص نشده؟

2 ❤️

925890
2023-05-01 05:43:42 +0330 +0330

چقدر حس واقعی بودن و راحت نوشتن داشت.عالی بود👌🌺

0 ❤️

925902
2023-05-01 06:53:37 +0330 +0330

حرم زاده های جنده چرا شما اینجورین ؟

0 ❤️

925919
2023-05-01 10:48:36 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

925928
2023-05-01 13:48:26 +0330 +0330

کس مال کردنه پس تا میتونی بده

0 ❤️

925946
2023-05-01 17:53:42 +0330 +0330

فرض کنیم بخاطر خیانت شوهرت این کار رو کردی و خواستی تلافی کنی.خب چرا داری ادامه ش میدی؟
اون چیزی که من به عنوان خواننده این داستان برداشت کردم اینه که تو از اون آدمایی هستی که از اولش هم بدت نمیومد ولی بهرام باخیانتش باعث شد دلیل داشته باشی برای این کار.
مرد یا زنی که خیانت میبینه اگه واقعا پاک باشه خودشو در حد طرف مقابل پایین نمیاره بااین کار…از زندگیش بیرون می‌رفتی این بدترین تنبیه بود

4 ❤️

925963
2023-05-01 20:54:05 +0330 +0330

خوبه، مرسی

0 ❤️

925980
2023-05-01 23:52:33 +0330 +0330

قشنگ بود دوس داشتم
یکم متفاوت بود نوع نوشتنت
برعکس کسانی که کامنت منفی دادن
من درکت میکنم خیانت کرده اینم جواب داده
شاید خوشش بیاد بخواد ادامه بده
چون شوهرم ادامه میده پس به کامنت منفی نگاه نکن مردم حرف زیاد میزنن مهم نباشه برات

0 ❤️

926302
2023-05-04 01:04:34 +0330 +0330

دستتو درآر سوخت سرش🤣

شق مرام تربتی 😎

0 ❤️

926408
2023-05-04 14:49:47 +0330 +0330

ای جقی بدبخت . خیلی فیلم سوپر میبینی ها 🤣

0 ❤️

926465
2023-05-05 02:59:34 +0330 +0330

اولا از خیانت متنفرم
دوما چرا هر کی میخواد بده میره ترکیه؟

0 ❤️

926533
2023-05-05 15:25:09 +0330 +0330

ب نظر شخصی من دیگه ادامه نده البته اگه مزه کنه زیر زبونت محاله حداقل چند خط اخرو نمینوشتی تا ذهن مردای سرزمینم رو خراب نمیکردی

0 ❤️

926538
2023-05-05 16:53:48 +0330 +0330

نود درصد داستانارو پسرا مینویسن بدبخت حقی

0 ❤️

926690
2023-05-06 21:37:30 +0330 +0330

ادامە بدە

0 ❤️

926768
2023-05-07 05:59:15 +0330 +0330

اگه واقعی بود نوش جونت منم خیلی دوست دارم زنم با یکی سکس کنه من وایشکی نگاه کنم

0 ❤️

927090
2023-05-09 00:12:42 +0330 +0330

یا سیاوش با همکاری بهرام سرت برنامه کردن جندت کنن یا دروغ بود
عمرا یکی ک رفیقش اگه رفیقش باشه جرات نمیکنه راحت بیفته ب کردن زنش نترسه ک بیاد،،، رفیقشم نباشه مرده زنش با ادم لاشی تنها نمیذاره
پس یا دروغ یا شوهرت داره جندت می‌کنه…
داستانتم خیلی بیش از حد سطحی و تخمی بود من ک اصلا لذت نبردم

1 ❤️

927351
2023-05-10 10:18:21 +0330 +0330

یکبار خیانت =جندگی برای تمام عمر

1 ❤️

927592
2023-05-12 06:34:45 +0330 +0330

خواهر کسه هر کی هر کاری کرد مگه تو هم باید بکنی؟؟؟ طرف رفت کون داد تو هم باید بدی؟؟
کس شعرهای وجدان راحت کنی نبافید

1 ❤️

927627
2023-05-12 12:31:31 +0330 +0330

درون هر زنی یه کس زندگی میکنه که دوست داره به من بده.تو همون زن هستی معطل نکن.فقط یه پیام بده بقیش با من… 😍 🌹 😏

0 ❤️

927776
2023-05-13 09:42:56 +0330 +0330

میترا هر چه زودتر داستان دومو بزار

0 ❤️

927917
2023-05-14 04:12:35 +0330 +0330

خوش فیس پیام بده ۲۸ تا ۳۲ سال

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها