اسم من کامرانه پدرم ارتشی بود و در مهران خدمت میکرد. برادر بزرگم محصل بود و سرش تو کتاب ودرس مدرسه بود و برادر کوچیکه منم کلاس چهارم ابتدایی بود. منم حدودا چهارده سالم بود یه روز که داداش بزرگم رفته بود مدرسه داداش کوچیکه منم رفته بود دبستان. من مونده بودمو مامانموخواهر کوچیکم.
یادمه خواهرم یه یکی دوماهه بود که من تو این فکر بودم که بچه از کون مادر در میاد یا نه. خیلی دراین مورد فکر میکردم خلاصه سردر نمی اوردمو بی خیال میشدم. یه روز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم مامانم خوابیده (به من نخندید اون موقع بچه های تو سن من کمتر به این چیزا فکر میکردن )مخصوصا تو خونه ما من کلا از اول منحرف بودم خلاصه داشتم میگفتم تازه از خواب بیدار شده بودم که چشمم به کون قنبل شده مامانم افتاد یواش یواش رفتم جلو اروم چسبوندم به مامانم. حس عجیبی داشتم نمیدونستم باید چکار کنم خلاصه فشارو بیشتر کردم دیدم واقعا ازدستم خارجه. آخر ترسیدم که مامانم بیدار بشه. رفتم دستشویی که وضع کیرمو ببینم.
خلاصه وقتی از دستشویی اومدم حس کردم کیرم داره درد میگیره ویواش یواش دردش شدید شد و دیگه طاقتم تموم شد یواش یواش شروع کردم به ناله کردن که مامانم بیدار شد و گفت چی شده؟ من هم گفتم اونجام درد میکنه به خودم میپیچیدم. خلاصه گفت ببینم چی شده یه ذره خندش گرفته بود. خلاصه گفت اروم باش تا ببینم یواش یواش شلوارو شورت منو کشید پایینو دید کیرم رنگش شده قرمز و سیخ رفته بود هوا. گفت بچه من با این چه کار کنم؟ شروع کرد به فشار اوردن کیرم که من فریادم رفت آسمون. دید اینجوری نمیشه اروم اروم شروع کرد به دلداری دادن منو گفت خوب میشه گریه نکن! منم امیدوار شدم میخواستم اعتراف کنم که چه غلطی کردم که دیدم رفت از آشپزخانه کرم افسون آورد و شروع کرد به مالیدن کیر اینجانب. گفتم چیکار میکنی؟ گفت خفه شو تو بالا سرتو نگاه کنو حرف نزن به منم نگاه نکن!
منم اروم شدمو بالا سرمو نگاه میکردمو بعضی وقتا زیرزیرکی مامانمو نگاه میکردم خلاصه کرمو مالید رو کیرمو شروع کرد مالیدن. مالیدومالید دید من اروم شدمو چشامو بستم. صدام کرد فکر کرد ازحال رفتم منم جوابشو دادمو گفت بد که نمیگذره؟ منم ازخجالت هیچی نگفتم. گفت دیگه درد نمیکنه؟ منم حس کردم دردش بهترشده گفتم دردش کم شده اونم گفت پس شلوارتو بکش بالا. منم تازه داشتم حال میکردم گفتم اخه …یه ذره دیگه بمال. گفت دیگه بسه پرو میشی هر روز کارت میشه. این خلاصه شلوارمو دادم بالا و رفتم پیش مامانم دراز کشیدم. ازش در مورد درد کیرم سوال کردم وگفت بعدها خودت میفهمی. منم شروع کردم از رو لباس باسینه مامانم بازی کردن. البته چیزی نمیفهمیدم.
خلاصه همین جور که باهم حرف میزدیم ازش خواستم به من ممه بده که با خنده گفت خاک تو سرت زشته بزرگ شدی! دید من اصرار میکنم یکی از سینهاشو دراورد و گفت بیا به تو تو بچگی شیر ندادم بیا بخور ولی چشاتو ببند منم ازرو ناچاری چشامو بستمو شروع کردم به خوردن. همین که داشتم سینههاشو میخوردم دوباره کیرم شروع کرد به راست شدن منم تو اون لحظه یه فکری به سرم زدو یواش یواش خودمو چسبوندم بهش. اروم اروم خودمو مالیدم بهش. دیدم چیزی نمیگه بعد بهم گفت دوباره درد میگیرها! بهش گفتم برام میمالی اول مخالفت کرد ولی دید دیگه چاره نداره گفت خیلی خوب شلوارتو بکش پایین منم کشیدمو اروم اروم کیرمو مالید. منم دستمو گذاشتم رو پهلو مامانمو یواش پیراهن یکسره مامانمو کشیدم بالا وفکر میکردم نمیفهمه درصورتیکه کاملا حواسش به من بود ولی چیزی نمیگفت خلاصه اینقدر کشیدم بالا که دستم یهدفعه خورد به شورتش حس کردم خودشو کشید به سمت منو کیرمو گذاشت لای پاهاش.
بعد از یه مدت گفت بلند شو که من فکر کردم بازم میخواد ضدحال بزنه اعصابم داشت خورد میشد. یه لحظه تصمیم گرفتم که بپرم روشو حسابی بکنمش که دیدم به پشت خوابیدوگفت بیا روم منم کلی حال کردمو رفتم روش بعد از یه مدت سرکیرم میخورد به شورتشو اعصابمو خورد میکرد بهش گفتم اونم چون شاید حشری شده بودشرتشو تا زانو کشید پایینو منم شروع کردم بالا پایین کردن همینجور که بالاپایین میکردم یه دفعه سر کیرم رفت تویه جای گرمو تنگ یکدفعه خودشو جمع کردو گفت بکش بیرون پدرسگ! منم چون از هیچ جا خبر نداشتمو نمیدونستم اصلا چی شده ترسیدمو ازجام پریدم گفتم چی شد؟! گفت فقط بزار لای پام. منم گذاشتم لای پاهاشو شروع کردم به تلمبه زدن خلاصه بعد از چند دقیقه حس کردم تمام ماهیچه هام دارن منفجر میشن گفتم مامان چرا دارم اینجوری میشم دیگه منتظرجوابش نشدم خودمو گم کرده بودم که این چیه از سر کیرم با فشار داره میزنه بیرون که بیحال شدمو افتادم رومامانم وقتی به حال اومدم دیدم داره منو صدا میزنه و یه لیوان شربت که بوی بیشتر گلاب میداد بهم خوروند و بعد گفت چطوری دیگه اونجات درد نمیکنه؟ منم تازه سرحال شده بودم وگفتم نه ولی اون چی بود ازم ریخت روت اونم با خنده گفت بعدا خودت میفهمی این تنها سکسی بود که با مادرم داشتم و دیگه تکرار نشد امیدوارم از خاطره من خوشتون اومده باشه ممنون
من کاری به آدرس داستان مامانت ندارم
ولی !
اگه آدرس مامانتو بهم بدی قول میدم برات یه شکلات خوشمزه بخرم و با خودم برات بیارم .
Sex ba maman!!! Ey bi adab. Ya’ khak bar un sarat. Rasti nagofti alan chand salete jooje?
manam unjam dard mikone . be mamanet begu biyad male manam bemale. =P~
من14 سالم بود جنده میکردم اونوقت تو ابت اومد ترسیدی؟؟؟؟؟
منم کیرم درد میکنه نمیدونم چشه لطفا به مامانتون بگید یه نظر کارشناسی به کیر من هم بندازه
mamanam khandido goft koskhol/
goftam maman on chi bod rikht rot.
haminjoer ke mikhandid goft
badan mifahmi.
alanam ke 8sal az on moghe migzare madaram behem mige koskhol.!!!
goftam chera az vaghti abamo
az vaghti abamo rikhtam rot behem migi koskhol?
ba khande goft abet.?;!!!
goftam are
goft :akhe koskhol onja shshidi rom,
goftam khob chera migi koskhol.?
goft;akhe koskhol on moghe 8salet bod.alan 16 salete hanoz farghe maniro az shah tashkkhis nadadi koskhol/
ای کیرم تو کس مادر بزرگتو کون بابا بزرگت تا آخرین بچه های فامیلت با این دروغایی که نوشتی
كوچولو كير منم درد مي كنه به مامان جونت ميگي كير منو برام بماله.
آفرين بچه ي خوب!!!
با داستاناش حال میکنین اونوقت فحش بهش میدین؟
شما دیگه چه جور آدمایی هستین
حالم بهم خورد ازتون چقدر دوست دارید فش بدید اگه سایت سکس چرا فش میدید یکی هم پیدا میشه داستانش به واقعیت شبیه شما کسخلا بهش فش بدیدا
داستانت قشنگ بود متن نوشتاریتم خوب بود اینا جقشونو مزنند بعد وقتی راحت شدن تازه یادشون میاد برن حموم بعد فش میدن
خوب بود دستت درد نکنه ولی امیدوارم حقیقی نباشه اینجور داستانا وقتی خوبه که تخیلی باشه.بازم از تو تشکر میکنم کوتاه وخوندنی بود :X :X :X :X :X
کامی داستانت خیلی باحال بود! راستی ادمین کسایی رو که فحش میدن رو یا بن کن یا اخراج یا اکانت لاک کن لطفا ! طرف میاد زحمت میکشه داستان مینویسه بعد اینطوری فحش بدن بهش؟؟؟؟؟!!
اولین بار چه جوری ابت امد
اصلا چه جوری تلمبه زدی
عجیبه!
زندگیه حلالوحروموکشتند
باکریه قبل از ازدواج مرد
ملوان زبل تامیتونست ازجیب منوتواسفناج خورد اسکناس برد
بی ناموسی افتخارشد
داستانت بد نبود ولی ماماناهم نباید اینقد جنده باشن
نوشتاریتم بد نبود .
اونوقت تو که 14 سالت بود چجوری به مامانت گفتی کیرم درد میکنه خاک توسرت
اه اه
درسته این داستان سکس با محارم جذابه ولی ای کاش یه خرده کوچولو غیرت داشتی اونوقت به خودت اجازه نمیدادی ده ها نفر به یاد مامانت جلق بزنن.موفق باشی بای
واقعا غیرت خوردین یه آبم روش
حالا میگییم نامحرمو میکنه یارو خره دیونس…ولی دیگه با محرم چرا آخه…ریدی با این داستانت پسره گلم!
همه برای شفای مریضا دعا کنین
همه فحش میدن و بدشون میاد ؛ نمیدونم پس چرا انقدر طرفدار دار اینجور داستانا ؛ هیچ مامانی همچین کاری نمیکنه ولی باحال بود
داستانت خوب بود کسکش مادر جنده…بازم بذار عوضی جقی بذار حالشو ببریم…اصلا مامانتو بهم قرض بده بقیه داستانتو خودم مینویسم خوب…
Kirm too mokhet khejalat nakeshidi ino neveshti bi gheyrat kirrrrrrrrm b soorate ofoghi too koonet martike jaghie bi gheyrate kos maghz dash1
به مامانت بگو کیر منم درد میکنه کمکم میکنه ؟؟؟؟ biggrin
والا ما همه چیو میدونیم ولی قسمت نشده کسیو بکنیم
این چیزی نمیدونستو و مادرشو سیخ زده
خاااار و خاشاکتو زندگی
در ضمن کیر تو مادرت که توی حرومی رو پس انداخته.
سیهدیر
کاری ندارم واقعی یا غیره واقعی … قشنگ بود. بیشتر از چند بار خوندمش
به جون ننت کیر منم قرمز شده…مامانت بگو کار اینم راه بندازه ثواب داره یتیمم…
کس کش کوني جقی****
اخه جقی بچه 4ساله هم بیشتر تو حالیشه رفتم چسبيدم به مامانم بعد کیرم درد گرفت بعد ناله کردم مامانم آمد ماليد برام بعد راحت بهت داد حالا که بزرگ شدی فهمیدی مامانت ج ن د ه بوده
مطمعنی چهارده سالت بوده آبداشتی؟؟؟ خدایا توبع ?
تو 14 سالگی نمیدونسته کس چیه -_-
یه جای گرم و نرم (dash)
جان من وقتی داستان مینویسید جلق نزنید :|
عاغا من که بیشتر خندیدنم تا تحریک شم ? باید میزاشتی قسمت خنده دار
فقط ی سوال برام پیش اومده!چطوری دوتا داداشت میرفتن مدرسه تو تپی خونه بودی؟ ترک تحصیل کرده بودی؟
الکی الکی این داستانت شد ۸ساله!!!
چقدر زود میگذره زمان!
بدبخت میدونی چقد میتونی با این مامانت پول دراری؟
معلومه دروغه ولی خیلی دیوثی.تو رو مادر از کون زاییده!راستی بالاخره فهمیدی جریانو؟
نویسنده این داستان الان خودش مامان شده دیگه. مال ۹سال پیشه یا ابرفرض.
mamaneto bede ma ham bokonim