سکس با پروین زن داداشم

1402/07/04

سلام دوستان این داستان واقعیم هست.برای حفظ اسرار اسامی رو تغییر دادم.این داستان مال ۱۷یا۱۸سال پیش هست که برام اتفاق افتاد.من کامران هستم والان۴۴سالمه و پروین زن داداشم که دختر داییم هم هست دو سال ازم کوچیکتره اسم داداشم حبیب هست.من ساکن اصفهان هستم و زنداداشم ساکن خوزستان هستند.من خیلی با خانواده داییم خیلی جور بودم چون خوش قیافه و شوخ و یه کمی هم شیطون بودم خیلی منو دوست داشتند من همیشه برای عید میرفتم خوزستان خونه داییم که اون موقع هنوز دختر داییم زن داداشم نبود خیلی باهام راحت بودیم و خیلی باپسردایی و دختر داییم شوخی میکردم چندتا از دوستای دختر دایی از من خوششون میومد هرروز به یه بهونه ای میومدن خونه داییم دختر دایی پروین بهم گفته بود که دلشون میخواد باهام دوست بشند همین کارو هم کردن خیلی با پروین راحت بودم و سر به سرش میزاشتم خلاصه بعدهاکه نامزد داداشم شد پروین و خانوادش بیشتر از قبل دوستم داشتند و باهام گرم بودند تا اینکه داداشم با پروین ازدواج کردند یه خونه نزدیک خونه خودمون اجاره کرد و زنش پروین رو آورد خونه داداشم جنوب کار می کرد و تا دو هفته بعد عروسیش مرخصی داشت بعدش باید میرفت.روز آخر مرخصی داداشم بود و باید میرفت جنوب و حداقل یک تا دو ماه میموند سرکار روزی که میخواست بره بهم گفت پروین روتنهانزار هرشب بیا پیشش که نترسه داداش کوچیک پروین هم اومده بود پیشش بمونه که کمکش باشه خلاصه داداشم خداحافظی کردو رفت منم هرروزمیرفتم ومیموندم پیشش تقریبایه یک ماهی ازازدواج داداشم با پروین میگذشت که یه شب اینقدر مشروب خورده بودم که نمیتونستم سرپاوایسم ساعت۹شب بودباموتوراومدم خونه پروین درزدم دروبازکردموتورروداشتم میبردم داخل که هی میخوردم به دیواربهم گفت چته گفتم مست وپاتیلم خندیدوگفت معلومه اینقدر خوردی که بایدکولت کنم ببرمت گفتم نه لازم نکرده ورفتیم توی خونه گفتم چیکارمیکردی گفت دارم داخل اتاقم درس میخونم چون دانشجوبودگفتم باشه برورفت منم یه کم درازکشیدم پای ماهواره بعدگفتم پروین یه پتوبیاربرام اومدگفت میخوای بخوابی من حوصلم سرمیره همش تنهام توخونه بیاتواتاقم درازبکش روی تخت وباهم صحبت میکنیم گفتم باشه بریم اون شب هم داداش پروین رفته بودخونه خواهرم تابابچه های خواهرم بازی کنه وشب میموندهمونجاخلاصه رفتم تواتاق دارزکشیدم روی تخت کنارپروین اونم بایه تکپوش ویه شلوارک نشسته بودروی تخت شروع کردیم به حرف زدن یه یک ساعتی گذشت منم مست مست بودم و هی سربه سر پروین میزاشتم و اونم هی میخندید که بهم گفت امروزمریم بهم زنگ زده بود.مریم دختر خالم بود که میشد دخترعمه پروین.مریم رو باهاش دوست بودم و خیلی حشری بودهرروزخودش میومدخونمون به بهونه سرزدن با هم حال میکردیم یه شش ماهی باهم بودیم تا آخرین روز که بردمش توی حموم و یه دوساعتی باهاش حال میکردم.سریه موضوعی باهم قهر کردیم.مریم به پروین گفته بود که کامران فقط با من در حد یه دوست معمولی بودیم واز ماجراهای منو خودش به پروین نگفته بود من به پروین گفتم که مریم بامن دوست بود هر روز زنگ میزد که بیاد خونه پیشم پروین هم با تعجب گفت نه بابا یعنی تا این حد گفتم اون خیلی حشری بود پروین زده به صورتش گفت خاک تو سرم کامران واقعا میگی گفتم آره منم مست بودم با آب وتاب براش تعریف میکردم اونم کتاب هاشو گذاشت کنار اومد نزدیک تر بهم گوش میداد منم گفتم مریم خیلی حشری بود ولی من نمیدونستم داشتم ازش لب میگرفتم و با نوک سینه هاش بازی میکردم اونم دراز کشیده بودتوبغلم دستم رواززیرشلوارجینش بردم طرف کوسش که دستم روگرفت گفت کامران اینجام نه اینجام خیلی حساسه پروین هم لبخند به لبش گوش میداد و میگفت تو خیلی شیطونی خونه ماهم که میومدی دوستام دهنشون آب می افتاد برای تو بعد با ناز گفت خوب جذاب هستی بعد گفت این مریم کلک بازیه چیزای دیگه برام تعریف کردکه کامران خودش میاددنبال من ومنم زیادنمیخواستم باهاش باشم پس همه کاراش روکرده بعدایناروبه من گفته.پروین گفت خوب بعدش منم گفتم پروین حالم خوب نیست میخوام سرم روبزارم روی پات اومدجلوگفت باشه بیاسرم روگذاشتم رورون پاش واقعا چقدنرم بود یه لحظه تحریک شدم منم آب وتابش روزیادترکردم وازتمام جریان سکسهایی که بامریم داشتم براش گفتم اونم باخوشحالی میخندیدودست میکشیدتوی موهام وبهم میگفت واقعا خیلی خاطرخواه داشتی وداری هنوزچون خوشگل وخوش تیپی گفتم پروین خیلی گرمم هست میخام لباس هامودربیارم کمکم کن گفت باشه عزیزم پیراهنم رودرآوردکمربندم روبازکردم گفتم پروین یه شلوارازداداش بده تابپوشم یه شلوارک آوردگفتم روتوبکن اون ورتاعوض کنم بامزه گفت همه دخترای فامیل روبردی توحموم لختشون کردی حالاشرم میکنی دربیارلوس نکن منم درآوردم وعوض کردم.گفتم من وقتی مستم چیزی حالیم نمیشه اصلانمیفهمم چیکاردارم میکنم فرداشم که ازخواب بیدارمیشم اصلاچیزی یادم نمیادچون مستی همینه گفت چه عجیب یعنی یادت نمیادشب قبلش چیکارکردی گفتم نه زیادخیلی کم بعدسرم روگذاشتم روپاش گفتم پروین چندتادوست پسرداشتی گفت وای خاک برسرم نه بخدامن نداشتم اهلش نبودم گفتم آره توگفتی منم باورکردم گفت چقدلوسی کامران بعد هی دستم رومیبردم طرف صورتش و لپش رومیگرفتم ودست میکشیدم به لباش اونم چیزی نمیگفت گفتم پروین لامپ روخاموش کن توچشمم هست چراغ خواب روروشن کن اون کردگفتم درازبکش پیشم دارزکشیدوهی باهاش درموردسکسهام حرف میزدم وهی دستم رومیزدم به بدنش دستم روشل کردم آروم انداختم روی سینه هاش چقدنرم بودخیلی تحریک شدم چشمام روهی میبستم یه لحظه دیدم پروین دستموداره فشارمیده به سینه هاش منم بانوک انگشتام هی باسینه هاش بازی میکردم معلوم بودخوشش میادگفتم پروین عزیزم بغلم کن اونم بغلم کرد گفتم چقدامشب خوشگل شدی مریم بازم اومدی پیشم اینوگفتم ببینم چی میگه وگفتم یه بوسم کن تاباهات آشتی کنم دیدم پروین لباش روگذاشت روصورتم ویه بوس خشگل ازم گرفت واقعاازگرمای لباش میشدحس کنم که تحریک شده گفتم خوب الان نوبت منه سرش روآوردجلومنم نامردی نکردم ولباشوبوسیدم دیدم همینجوری مونده لبام روگذاشتم رولباش وآروم شروع کردم به خوردن وای چه لذتی داشت صدای نفسش روکه به صورتم میخوردرودوست داشتم تحریک شده بوددست گذاشتم پشت سرش ولباشوفشاردادم تودهنم ومیمکیدم اون دستم روانداختم دورکمرش وکشیدمش روی خودم سینه هاش افتاده بودروی سینم چه بدنی داشت هنوزلباش تودهنم بودودودستم روانداختم دورکمرش ودستهاموبردم زیرپیرهنش شروع کردم به مالیدنش گفتم میشه یه کم ماساژم بدی منم توروماساژمیدم گفت چطوری گفتم بهت میگم ورکابیم رودرآوردم وروشکم خوابیدم گفتم حالاماساژبده گفتم بشین روکونم وماساژ بده شروع کردبه ماساژدادن پروین گفت روغن ماساژدارم بیارم گفتم نیکی و پرسش آورد زد و ماساژ میداد واقعا شق کرده بودم گفتم قربون اون دستات بشم دمت گرم عزیزم میخامت یه بیست دقیقه گذشت پاشدم گفتم حالانوبت منه که ماساژبدم بخواب گفت روم نمیشه پیرهنم رودربیارم خجالت میکشم منم خندم گرفت گفتم ای جانم بخواب منم جشمام رومیبندم گفتم کلاپیرهنت روبزن بالاوبخواب خوابیدوای چه بدنی داشت کیرم شق شده بودبندسوتینش روبازکردم روغن ریختم روکمرش وشروع کردم به ماساژیه ده دقیقه مالیدم گفتم پیرهنت رودربیارهم کثیف میشه هم نمیشه همه جاروماساژبدم آروم درش آوردوخوابیدمنم دست به کارشدم پروین واقعا حشری شده بودولی خودش روکنترل میکرددستم روآوردم سمت کونش ویه کم شلوارکش رودادم پایین چیزی نگفت یه چنددقیقه بعدبازم شلوارکش رودادم پایینتربدنش ازحشری شدن میلرزیدمنم آروم کلاشلوارکش رودادم پایین وماساژدادم چه کونی بزرگ وقشنگی داشت گفتم مریم بدنش خیلی توپ بودولی به پای تونمیرسه ودستم روبردم وسط پاهاش وکردم زیرشورتش پاشوبازکردم روغن ریختم ومیمالیدم اونم نفس نفس میزدو چیزی نمیگفت شورتش روکشیدم پایین دیدم دست آوردگفت نه اینودیگه درنیارمنم محل نزاشتم ودرش آوردم سریع دستم روبردم وسط پاهاش وشروع کردم باهاش بازی کردن دیگه موقش بودگفتم برگردآروم برگشت ودستش روگذاشت روصورتش منم رفتم نزدیکش ولباشوشروع کردم به خوردن سوتینش رو در آوردم سینه هاشوکردم تودهنم مستم بودم مثل این دیونه هامیخوردم سینه هاشودستم روگذاشتم رو کوسش ومیمالیدم شهوتش زده بودبالاگفتم پروین جون خوشت میاددوست داری سرش روتکون دادکه بله شلوارکم رودر آوردم دستش روگذاشتم روشورتم وتوگوشش گفتم باهاش بازی کن باانگشتاش نوک کیرم روماساژمیدادشورتم رودرآوردم کیرم رودادم دستش ومیمالیدبرگشتم69شدم وکوسش رومیخوردم گفتم توهم آروم بخورسرکیرم روکردتودهنش داغ شدم چه قشنگ میخوردانگارباراولش نبودبقیه کیرم روهم کردداخل دهنش همچین میمکیدبلندشدم خوابیدم روش کیرم روگذاشتم وسط پاهاش وهی بالاپایین میکردم چشماش بسته بودگفتم پروین عزیزم خوشگلم چشمای خوشگلت روبازکن دوست دارم بازکردیه جوری نگاه میکردکه صدبرابرحشری ترشدم آروم باهاشوبازکردم سرش روگذاشتم درکوسش یواش کردم داخل دیدم لباشوداره گازمیگیره یواش کردمش داخل دیدم شروع کرد به حرف زدن گفت قربونت بشم میخوامت شروع کردم به تلمبه زدن صداش دراومدوآه اوه میکردخیس عرق شده بودم هی میزدم توش مستم بودم آبم هم نمیومد پروین هم تمام بدنش خیس شده بودوهی دادمیزد که مردم دیدم بدنش لرزیدودادزدوپاهاشوجمع کردفهمیدم آبش اومدمنم هی میزدم نیم ساعت بعدازحال اومدنش هنوزداشتم میکردم دیگه داشت آبم میومدکه دوباره دادزدوخودش روجمع کرد و شل شد بازم آبش اومددوبارشدمنم بعدش میکم زدم آبم روبافشارریختم داخل کوسش دودستی بدنم روگرفته بودوفشارمیدادومیگفت بلندنشوازروم همینطوری دراز بکش تایه ده دقیقه روش بودم بعدبلندشدم اشک اومدتوچشماش گفتم عزیزم چته گریه میکنی گفت شرمم شدکه این کاروکردم گفتم یعنی دوست نداشتی که باهم سکس کردیم گفت نه خیلی لذت بردم عالی بود ولی ای کاش تو شوهرم بودی دیگه هیچی نمیخواستم منم گفتم هر موقع که دوست داشتی من هستم فقط خودت باید بخوای دراز کشیدیم تو بغل هم خوابیدیم تا یه مدت باهم بودیم ولی بعدش دیگه تمومش کردیم امیدوارم که لذت برده باشید

نوشته: کامران


👍 3
👎 22
59001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

949776
2023-09-27 00:14:12 +0330 +0330

تا « خوش قیافه و شوخ و کمی شیطون » خوندم
سگ تووو تعریف از خود

1 ❤️

949780
2023-09-27 00:20:12 +0330 +0330

تعقیر؟
نتونستم ادامه بدم!!
حفظ اسرار؟
یه کون دادی دیگه، چه اسراری!!
تمام گلدون‌های سفالی حواله‌ت بادا ابله داغون الدنگ متوهّم گشاد!!

5 ❤️

949785
2023-09-27 00:32:42 +0330 +0330

خاک عالم دو دستی بر سرت. گوساله دروغگو 👌 👎 👎

2 ❤️

949819
2023-09-27 02:25:47 +0330 +0330

ببین کامران جون ، من نظر شخصیمو میگم

بنظر من برای سکس کردن هیچ محدودیتی نیست ، وقتی هر دو نفر راضی باشند هیچ اشکالی نداره و خیلی لذت بخشه

اما

برادر موضوعش با همه یکی نیست ، برادر همخون تو هست ، از یه پدر مادر هستید ، ناموس برادر حرمت داره ، حتی حتی اگه در بدبینانه ترین شرلیط ،زن داداشت جنده هم باشه ، تو به حرمت شیر مادرت نباید حتی فکر سکس کردن باهاش رو بکنی

امیدوارم داستانت دروغ باشه ،

1 ❤️

949820
2023-09-27 02:29:26 +0330 +0330

آقای سری هرچی فکر میکنم به همچین زن هرزه ای که بعد دادن جای تأسف و شرم، اشک نداشتن تو رو می‌ریزه چی بگم ، ولی در مورد تو که برادرت زنش به تو سپرد و تو هم تمام کمال برادری کردی در حقش میتونم بگم یک بی‌وجدان ، دیوث، حیوان صفت ، کثیف … هستی و معلوم بعد سالها هم درست شدنی نیستی که بیای بگی بچه بودی حماقت کردی و …
طرف آمده تعریف خاطرات شما محال یادم بره می‌کنه انتظارم داره همه چه چه و به به و لذتم ببرن بعد بگن دمت گرم مردی ، نه کصخول شاید جلق بزنه یکی ولی شکی به حرومزادگی تو نداره ، مگه یکی مثل خودت .
خدا می‌دونه چقدر با زن تو مردم یه مدت داشتن ( کص و کونش) یکی کردن ، البته باکی نیست احتمالا بی‌غیرت زنتم هستی نه فقط داداشت .

1 ❤️

949826
2023-09-27 03:31:57 +0330 +0330

«…سرکیرم روکردتودهنش داغ شدم چه قشنگ میخوردانگارباراولش نبود…»
یعنی توئه جاکش خبر نداشتی که دختردایی جندت کُسو تشریف داشتن؟!!!😉

1 ❤️

949834
2023-09-27 06:10:21 +0330 +0330

کص ننت کامران جقی با این داستان و نوشتن کیریت.
مادر الکسیس…

1 ❤️

949925
2023-09-27 17:59:52 +0330 +0330

جقی کوس ندیده بدبخت تو میگس فردای بعد مستی هیجی یادت نمیاد بعد چجوری یادت بوده با پروین سکس و با حزئیات اینجا نوشتی

1 ❤️

949933
2023-09-27 18:36:09 +0330 +0330

قشنگ نوشتی راستو دروغشو کار ندارم

0 ❤️

950017
2023-09-28 03:14:19 +0330 +0330

۱۰۰ بار اسم کیر و کس رو میارید، واسه گفتن ممه خجالت می‌کشید
اسم اون لامصب سینه نیست، ممه یا پستونه
ممه
ممههه
مممههههه
ممممههههههه

0 ❤️

950124
2023-09-28 21:54:45 +0330 +0330

ازش خواستی ماساژت بده ولی بهت گفت ماساژ چطوریه؟ خب تا اینجا را اگر قبول کنیم، چطور شد که روغن ماساژ داشتن ولی نمیدونست ماساژ چیه؟ شاشیدم توی هرچی روغن ماساژی که داری.

1 ❤️

951530
2023-10-07 00:40:22 +0330 +0330

بیشرف ترین موجود شهوانی تا شوخ طبعی اولیه خوندم گوه تو دهنت دیوث

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها