سلام جواد هستم .این داستان رو براتون می‌نویسم ؛ اما به زبون دختری که
عاشقم شد این داستان برمیگرده به دوسال پیش اون زمان من ۱۷ سالم بود .

سلام من مهسام . داستان از جایی شروع میشه که یه روز دوستم بهم پیام میده میگه دوست پسر میخوای؟ گفتم آره چطور؟ گفتم یکیو برات پیدا کردم دوست محمد دوست پسرمه! امروز ساعت ۱ بیا اموزشگاه طراحی باش بریم ببینیمش . رفتم بعد دوستمم اومد رفتیم سر قرار ببینیمش یه پسر قد بلند لاغر خوش تیپ اسمش جواد بود. خلاصه بعد از آشناییو چند ماه بریزو بپاچو گشتو گذار پیشنهاد ازدواج داد. ولی بعدش بهانه آورد که مادر پدرم از تو خوششون نیومده. بعدها از یکی از دوستام شنیدم خواهرش دقیقا برعکسشو گفته. چن روز گذشت گفت فلان روز عقدمه اونو میخوام تورم میخوام! دقیقا یادمه بهش گفتم دیگه حاضر به ازدواج باهات نیستم اما اگه اونو انتخاب کنی از زندگیت بی سروصدا میرم بییرون اما اگه منو انتخاب کنی دل اونو شکستی. خلاصه گذشت اون نامزد کرد و باز منو سمت خودش کشید یه مدت از نامزدیش که گذشت شب قبل از شهادت حضرت عباس به من گفت برو حموم حسابی تمیز کاری کن بیا فلان جا منتظرتم من اولین بارم بود چون قبلش باهم حرف زدیم و اون منو قانع کرد که پشیمون نمیشم سر ساعت سر قرار بودم بعد چند دقیقه اومد دیدم دونفر تو ماشینن یکی پشت فرمون جوادم تا منودید پیاده شد نشست عقب پیش من ماشین راه افتاد اروم گفتم جواد این کیه گفت قابل اعتماده من میدونم کی رو میارم اگه محمد بود میدونستم ممکنه اونم بیاد سراغت اما این مطمعن باش حتی نگاهتم نمیکنه من وسط نشسته بودم جواد خودشو چسبوند بهم داشتیم از محل دور میشدیم شلوارمو باز کرد دستشو کرد تو شلوارم زیر شرتم شرو کرد با کسم بازی کردن از محل ک دور شدیم شلوارمو از پام در اورد سرشو برد لای پام شروع به خوردن کرد داشتم دیونه میشدم برا همین دستم ک رو سرو کتفش بود مچاله کردم و فشار دادم وایی زبونشو میکرد تو سوراخم میک میزد با لباش میخوردش بعد چند دقیقه بلند شد شلوارشو یکم کشید پایین من اولین بارم بود کیر میدیدم اصلا دوس نداشتم ببینمش هر چی گفت بخور راضی نشدم حتی نگاش کنم دستمو محکم گرفت گذاشت روش یکم با دستم لمسش کردم بعد یه دفعه دستمو کشیدم بهم گفته بود با خودت کرم بیار آورده بودم کرمو گفت زد به انگشتش بهم گفت یکم بلند شو بلند شدم انگشتشو کرد تو گفت بشین نشستم رو دستش سرو کرد بازی کردن با سوراخم بعد بهم گفت برگرد وقتی برگشتم سر کیرشو گذاشت لب سوراخم آروم عقب جلو کرد تا نوکش رفت تو چنان دردی داشتم ک قابل توصیف نیس بهم میگف درد داری جیغ بزن اما خودمو نگه داشتم کیرش تا نصف رفت تو بعد از خستگی افتاد روم اما بازم عقب جلو میکرد تا جایی که شروع به گاز گرفتن کتفم کرد که فهمیدم داره آبشو میریزه توم بعد که خودمونو جمعو جور کردیم دراز کشید سرشو گذاشت رو پام شروع خوردن سینه هام کرد یه جوری میخورد انگار گشنس بد بلند شد سرشو گذاشت رو شونم شروع کردیم به خوردن لب انقدر لبای همو خوردیم تا رسیدیم همون جایی ک سوارم کرده بود بود من خودمو ب دستشویی عمومی رسوندم تا آبشو خالی کنم بعد از اون یک بار دیگه باهاش سکس کردم و بعد باهاش کات کردم دیگم ازش خبری نداشتم تا این که چند وقت پیش خواب دیدم دوباره تو همون ماشینیم اما این دفعه کارم نداره فقط داره قهقهه میزنه . اما این شد شروع سکس های من تا الان شاید نزدیک ۶۰بار سکس کردم الانم اگه یه شب سکس نکنم میمیرم تو فکر زدن پردمم اما هنوز شک دارم ک این کارو بکنم یا نه؟

جواد ادامه داد: مهسا میگه عاشق کیرمه .پردشو زدم اگه خوشتون اومد از داستان های بعدی هم براتون میذارم 😍👍♥️

نوشته: جواتی