تلمبه زدن تو عمه رفیقم

1402/09/24

اول سلام به همه کاربران سایت شهوانی
بعدش اینکه تو خوندن این داستان هیچگونه اجباری وجود نداره
که بعدش حرف نامربوط بزنین
ی تقریبا ی سال خورده ای میشه که تو این سایتمو داستان های زیادی خوندم کاری با راست و دروغ هیچکدوم ندارم
از خودم شروع کنم ک ی پسر قد بلند با ی قیافه ن خیلی خوب ولی بد نیست ۱۷ سالمه
داستان از اینجا شروع شد که سر کوچه ی ما ی مغازه ی سوپر مارکتی کوچیک هستش که صاحبش عمه ی بیوه ی رفیقمه
و اسم هارو هم بخاطر ی درصد احتمال اینکه بخوره ب پست آشنا عوض میکنم و مستعاره
این عمه رفیق ما ۵۵ سالشه وکلا ام برعکس افراد قدیمی یه شکم زاییده و جوجه کشی راه ننداختن قدش متوسط ولی ی بدن رو فرم برعکس سنش و از علاقه شدید من ب زنان سن بالا خیلی نسبت بهش حشری بودم
اسم هارو ام یادم رف بگم ک من علی و عمه ی رفیقمون اسمش خدیجه این خدیجه خانم محل ما خیلی آدم مذهبی و نمازش رو هم اول وقت میخونه و تو مغازش شیر محلی ام روزانه میاره و برای مشتریهای ثابت و کسایی که سفارش دارن نگه میداره و میفروشه
و هر روز هم برای ما یه کیلو شیر نگه میداره
یه روز که رفتم شیر و بگیرم خم شد تا از یخچال شیر و بردارع رفتم چسبوندم لا چاکش و چند ثانیه نگه داشتم به بهانه ی رفتن ب اونور مغازه برداشتن جنس از اونجایی که ما تو روستاییم و سمت ما از ساعت ۶ بعدازظهر ب اونور پاییز و زمستون ها دیگه تردد خیلی کمی میشه و این رو هم بگم این داستان و اولین سکس من برای همین دیشب هستش
خلاصه روزها می‌گذشت و من به یاد خدیجه جق میزدم و تو فکر کردنش و هی سبک و سنگین میکردم که اگه بگم آبرو ریزی نشه از ی جهت میگفتم اون ۱۰ سال که بیوه است و شوهرش رو تو تصادف از دست داده و طبق شنیده ها شوهرش آدم خلافی بوده خیر ندیده ازش
و خیلی وقته ک کصش رنگ کیر ندیده و از ی جهت ام میگفتم آدم مذهبی و طبق عرف سرمو با گفتن ب بابام میبره بهترین راه بزور متوسل شدن بود
و گفتم هرچه باداباد یا شهوت زنانه و سنش ک خیلی حساسه برای سکس غلبه میکنه ب اعتقاداتش یا فوقش اگه قبول نکرد میگم اگه ب کسی بگی خب ب گوش همه میرسه و مردم هزارتا حرف در میارن آبروی خودت میره ی روز هشت کیلو شیر می‌خواستیم برای درست کردن ماست و از این هم مطمئن بودم که خونش همیشه خالیه چون دخترش ازدواج کرده
و پیام دادم بهش و گفتم امروز هشت کیلو شیر میخوام و گفتش شیر برام امروز دیر میاد تقریبا ساعت یازده شب اینا اومد زنگ میزنم بیا ببر
و به خودم گفتم ممکنه دیگه همچین فرصت طلایی پیش نیاد البته چند دفعه قبلش ام همین اتفاق افتاده بود و دیگه نمی‌رفتم مغازه و میرفتم جلو درشون اما اونا همه یه کیلویی بود
و بخونه گفتم که خدیجه خانم گفت فردا صبح بیا ببر
و گفتم امشب خونه نیستم و با بچه ها زیر زمین رفیقام میمونیم و اونجا هم میخوابیم و دورهمی امشب و سطل شیر برداشتم گفتم صبح شیر و میگیرم و میام خونه اما خبر نداشتن که همش فیلمه او نقشه است
ساعت موعود فرا رسید و کیرم داشت از شق دردی میترکید و باید غلبه میکردمو جق نمیزدم
رفتم و دیدم خلاف همیشه جلو در نیست زنگ خونشونو زدم اومد گفت ببخشید هشت کیلو باید سطل تون رو بگیرم و ببرم بریزم و بیام
با خودم گفتم ای شانس کیری اگه میتونستم برم تو خونه خیلی خوب میشد
از اونجایی ک از خونشون هم به مغازه راه داشت و یکم راهروی درازی بود وسط حیاط برگشت گف اگه میشه خودتون بیاید بریزم ببرید چون یکم کمرم درد میکنه و سنگینه برام من تو دلم گفتم ای جاااان همینو میخواستم در خونه رو کیپ کردم پشتش رفتم
وسط خونه از پشت گرفتمش و خوابوندمش زمین داد زد ای واییییییییییی چیکار میکنین گفتم اگه داد بزنی و همسایه خبر دار بشن اول آبروی خودت رفته
گفتش تو رو خدا ول کنید توروخداااا اما کو گوش شنوا و تقلا میکرد و دستو پا میزد و بعد یکم دید که هیچ جور نمیتونه قصر در بره و زد زیر گریه هین همیشه لباسای گشاد و پوشیده ای تنش بود لخت عریانش کردم و همیشه فک میکردم ی کس پشمالو داشته باشه
چون انگیزه ای برای شیو نداره ولی دیدم ن کصش سفیده و بدون مو
خودمم لخت شدم عین وحشیا میخوردمش اونم فقط گریه میکرد
رسیدم به کصش حرفه لیس میزدم ک دیدم همراه با گریه آه و ناله شم بلند شده جز این ام انتظار نداشتم و یکم تف مالی کردم این رو کوتاه بگم که اگه اولین بارتون باشه که کس می کنید هر چقدر هم کمر سفت باشید بیشتر از یه دقیقه نمیتونید تلمبه بزنید
و دیگه گریش قطع شده بودو کثش لزج بعد تف مالی کردم تو کصش و ناله بلند شدوتو اون سن خیلی تنگ بود چون ده سال کار ندیده بود و کلا ی بچه زاییده بود ولی باز اطلاعات دقیقی ندارم
و بعد ۵،۶ تا تلمبه آبم خالی کردم تو کصش و بلند شدیم خودمونو با دستمال کاغذی تمیز کردیم
و بهم بدوبیراه می‌گفته فحش میداد ولی میدونستم ن من سیر شدم ن اون
و بهش گفتم و حرومزاده ولدزنا می‌بست به ریشم اما مطمئن بودم فیلمش چون اون ناله هایی ک اون میکشید و خودشم بخاطر زود ارضا شدنم فهمید بار اولم ولی انقدر فیلم سوپر دیده بودم حرفه ای بودم
دوباره وارد عمل شدم و این بار باورم نمیشد ک چطور همراهی می‌کرد و لب می‌گرفت ازم دوباره رفتیم رو کار اینبار چون ی دفعه آبم اومده بود عین سنگ شده بود کیرم حالا الان نزن کی بزن بعد تقریبا ۶، ۷ دقیقه دوباره داشتم ارضا میشدم تو همین ۶ ، هفت دقیقه خدیجه ۳ بار آبش اومد ک انگار سد ترکیده بود و این بار خودش گفت بریز توم ک لولمو بستم
تا آخرین قطره خالی کردم راجب نگرانی خونه پرسید ک گفتم اون حله تا صبح اینجا تقریبا ۴ ساعت لخت تو بغل هم خوابیدیم ک بعدش بلند شدیم بریم حمومو بهم میگفت چقد خوبی تو پسر فک نمیکردم دیگه تو عمرم سکس داشته باشم چ برسه دیگه ب اینطوری ک تو حموم ده دقیقه فقط همو می‌خوردیم و لب بود ولی کونش هوش از سرم برده بود خم ک شد خواستم بذارم تو کونش که از حموم فرار کرد گرفتم و گفت اول خشک کنیم همو
بعدش نیم ساعت توجیهش میکردم ک آروم پیش میرم وازلین میزنم با کلی عشوه قبول کرد گف هر وقت گفتم در بیار در ار بعد دوباره شروع کن ولی سرش ک رفت فشار دادم تا تهش رف نالش خونه رو برداشته بود و زد زیر گریه بعد ۲ ، ۳ دقیقه گریش تبدیل به آه و ناله شد و تو کونش ارضا شدم گف دیگه تا چن وقت کونی در کار نیست احتمال عفونتش بالاست ک ریختی تو
بعدش صبحونه رو زدم شیر بردم خونه امروز از بیرون ک اومدم دیدم بابا رفته و شیر و گرفته و پیام بازیمون شروع شده قرار بعدی فرداست ولی دیگه نمیتونم شب بمونم کارمو باید بکنم و بیام و تمام تلاشم الان بر اینکه تا فردا جلو خودمو نگه دارم کمرو خالی نون ک کمر پر برم برای ترتیب دوباره خدیجه خانم

نوشته: حمید


👍 10
👎 23
98101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

962406
2023-12-15 23:35:09 +0330 +0330

شاخ گاو مش حسن که نه شیر داره نه پستون تو کو. نت

5 ❤️

962407
2023-12-15 23:37:17 +0330 +0330

خیلی غیرواقعی نوشتی
امیدوارم یه روزی سکس رو تجربه کنی

3 ❤️

962420
2023-12-16 00:16:07 +0330 +0330

۱۷ سالته؟؟
تو خودت ضتو این سن زیر خواب بقیه ای.
راستشو بگو شوهر عمه دوستت کون گذاشته؟

3 ❤️

962431
2023-12-16 01:36:17 +0330 +0330

اول اینکه با اون داستان نویسیت ریدی، دوم اینکه ما در هر حال بهت فحش میدیم پس بیخودی شاخ و شونه نکش. برو جقت رو بزن ، علی خالی بند.

1 ❤️

962433
2023-12-16 01:40:38 +0330 +0330

تمام تلمبه های دنیا تون کون دروغگو

1 ❤️

962448
2023-12-16 03:30:37 +0330 +0330

به جلق بدبخت به جلق تا واشر سر سيلندر بسوزونى نكبت

1 ❤️

962466
2023-12-16 07:21:27 +0330 +0330

فقط منم که اول میرم کامنتارو بخونم؟

1 ❤️

962478
2023-12-16 09:21:14 +0330 +0330

چی میگی‌ملجوق کس ندیده دهاتی

1 ❤️

962492
2023-12-16 11:56:34 +0330 +0330

منم یه دوست بیوه ۵۵ساله دارم. دوست داشتی کسش را با کونت طاق میزنم 😀

1 ❤️

962511
2023-12-16 14:53:01 +0330 +0330

همون دو خط اول تر هاتو خوندمو تصمیم گرفتم فقط بیام کامتتارو بخونم بخندم😂

0 ❤️

962536
2023-12-16 19:02:40 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

0 ❤️

962591
2023-12-17 01:03:04 +0330 +0330

این برعکسه رفتی شیر بگیری عمهه خم شده حشریت کرده وفهمیده چه نظری دادی عمه دیده بچه جقی خوشگلی بردت توطویه خوابوندت زیر حیواناش یه سرویس گوسفند نره یه سرویس گاوه یه سرویس خره و یه سرویس اسبه راسی باور کنید یا نه بز مانده اخرش بزه کردت وتوهم گفتی تا یه هفته کونم پارس دبگه نمیام شیر بگیرم بابات رفته گرفته

0 ❤️

962979
2023-12-19 20:49:25 +0330 +0330

برو کونتو بده کون اجاره ای

0 ❤️

963972
2023-12-27 00:27:52 +0330 +0330

نگفتی داستان مذهبی بودن و نماز خون بودنش و اینا چیشد؟
اول داستان مذهبی بود همینکه لیس به کصش زدی مذهب رفت سد جیندا؟
فقط اونجا که گفت" چون ی دفعه آبم اومده بود عین سنگ شده بود کیرم حالا الان نزن کی بزن بعد تقریبا ۶، ۷ دقیقه دوباره داشتم ارضا میشدم"
کوگشاد سنگ و ۶,۷ دقیقه؟🤣
نکشیمون مرد کمرسنگی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها