کون دادن من به بابابزرگ

1402/04/29

سلام خدمت همه دوستان شهوانی
من النازم ۱۹ سالمه از بندرعباس خانواده مادریم اصالتا از تبریزن برا همین رنگ پوستم روشنه ولی خانواده پدریم سبزه هستن به خاطر همین تو خانواده پدریم خیلی تو چشمم و همه حواسشون بهم هست ولی بابابزرگ از وقتی بچه بودم کلا یه جور خاصی بهم توجه میکرد خیلی بغلم میکرد و لمسم میکرد از وقتی هیجده سالم شد خیلی اصرار میکرد که شبا پیشش بمونم ولی من زیاد راحت نیستم شبا خونه کسی بمونم برا همین بهش نه میگفتم.
یکشنبه همین هفته مامان‌بزرگم نوبت دکتر داشت و بابابزرگم دوباره اصرار که من تنهامو دلم تنهایی میگیره و بیا پیشم بمون و از این حرفا مامان و بابامم که اصرارهای بابابزرگ رو دیدن گفتن بمون پیش بابابزرگت منم تو رودربایستی قبول کردم بمونم
مامانم و بابام و مامان‌بزرگ رفتن دکتر و من و بابابزرگ تو خونه تنها بودیم یکی دو ساعت گذشت که مامان زنگ زد گفت حال مامان بزرگ خوب نیست و باید بستری بشه و برای همین مجبورم تا حالش بهتر بشه پیش بابابزرگ بمونم
خلاصه شب شد و من تشک هارو پهن کردم تا بخوابیم داشت کم کم خوابم عمیق میشد که حس کردم یکی داره کونمو فشار میده متوجه شدم که قصد بابابزرگ از اون همه اصرار چی بوده و کنجکاو بودم تا کجا میخواد پیش بره برا همین هیچ واکنشی نشون ندادم
بابابزرگم که دید من بیدار نمیشم به خودش جرات داد و دستشو کرد تو شورتم و کونمو بیشتر مالید و اون دستشو کرد تو لباسم و با نوک سینه هام ور میرفت
من رو نوک سینه هام خیلی حساسم برا همین تا لمسشون کرد ناله م در اومد و چشمامو باز کردم
بابابزرگ که دید بیدار شدم یکم ترسید و خواست عقب بکشه ولی دستشو گرفتم و گفتم ادامه بده
بابابزرگم که دید مشکلی ندارم شلوارم و شورتمو کشید پایین و لباسمو در آورد.
یکم خجالت کشیدم ولی با خودم گفتم گور بابای خجالت مگه کی دوباره فرصتش پیش میاد؟
دستمو گذاشتم رو کیر بابابزرگ و مالیدم
بابابزرگ گفت عجله داری عزیزم؟دوست داری ببینیش؟
منم کلا خجالتمو گذاشتم کنار و گفتم آره دوست دارم کیر بابابزرگمو ببینم
بابابزرگ خندید و گفت پس درش بیار نوه عزیزم
منم از خدا خواسته شلوار و شورتو باهم کشیدم پایین جونم براتون بگه که کیرش زیاد بزرگ نبود فک کنم ۱۴ یا ۱۵ سانت بیشتر نمیشد ولی خیلی کلفت بود و رگای روش خیلی خوشگل بودن
بابابزرگ گفت چی شد خوشت اومد؟
منم خندیدمو کیرشو بوس کردم و گفتم مگه میشه خوشم نیاد؟
بابابزرگ موهامو گرفت و گفت برا بابابزرگ میخوریش؟
منم حشری تر شدم و کیرشو کردم تو دهنم محکم مکش زدم و با دستام تخماشو مالیدم
بابابزرگم با لذت نگام میکرد و میگفت بخورش قربونت برم بخورش کیر بابابزرگ تو بخور بابات کجاست که ببینه دخترش چه خوب کیرمو میخوره خدا به مامانت خیر بده با این بچه زاییدنش
منم حشری تر میشدمو خیس شدن کوسمو حس میکردم و همزمان که چوچولمو می‌مالید بیشتر کیرشو میخوردم بزرگی کیرش یکم فکمو اذیت میکرد
بابابزرگ موهامو عقب کشید و کیرشو از دهنم در آورد و گفت بسه عزیزم الان میخوام بهت لذت بدم
آب دهنم کیرشو براق کرده بود برا آخرین بار کیرشو بوسیدم و داگی خوابیدم و لپای کونمو از هم باز کردم و گفتم بیا بابابزرگ کونم میخوادت
بابابزرگ جووونی گفت و شروع کرد به خوردن و لیس زدن سوراخ کونم
حس زبونش رو سوراخ کونم فوق العاده بود محکم مکش میزد بعد چند دقیقه خوردن دو تا از انگشتاشو کرد تو کونمو محکم تکونو داد منم ناله میکردم و بابابزرگ از شدت حشر هیچی حالیش نمیشد و هی به کونم سیلی میزد و میگفت دارم کون نوه مو آماده میکنم کیرمو بخوره کیرم قراره کون نوه مو جر بده کون تنگت چجوری میخواد کیرمو بخوره ها؟
بعد از اینکه کونم برا چهار تا از انگشتاش جا باز کرد انگشتاشو کشید بیرونو سوراخمو بوسید تف انداخت روش خودشو انداخت رومو کیرشو به سوراخم می‌مالید گوشمو لیس زد و گفت آماده ای جر بخوری؟
منم که که مست گرمای کیرش رو سوراخم شده بودم گفتم آره بابابزرگ کیر کلفتتو بکن تو سوراخم کون نوه تو جر بده
بابابزرگم تا اینو شنید کل کیرشو با یه فشار کرد تو کونم
بالشتو گاز گرفتم تا جیغ نزنم حس میکردم واقعا جر میخورم خیلی کلفت بود با اینکه چهار تا انگشتشو کرده بود توم ولی بازم بزرگ بود
بابابزرگ با لذت ناله میکرد و موهامو میکشید و میگفت آخخ کیرم تو کونته کون تنگت کیرمو کشید توش قربون کونت بشم چقد کیرم تو کونت خوشگل شده
بعد چند دقیقه که بی‌حرکت تو کونم بود و قربون صدقه کونم میرفت حس کردم جا باز کردم و بهش گفتم حرکت کنه
بابابزرگم خیلی سریع و محکم توم تلمبه میزد و به لپای کونم سیلی میزد
منم زیرش از لذت ناله میکردم و کوسمو می‌مالید و میگفتم بابابزرگ کونمو جر دادی منو مال خودت کردی
بابابزرگ با حرفام حشری تر میشد و بیشتر تلمبه میزد فک کنم حدود ۱۰ دقیقه گذشت بابابزرگ تلمبه میزد که یه ناله بلند کرد و آبشو ریخت تو کونم
با حس کردن آب بابابزرگ تو کونم منم با شدت ارضا شدم
بابابزرگ کیرشو از کونم کشید بیرون و پشت گردنمو بوس کرد
حس میکردم آب بابابزرگ داره از کونم بیرون میاد برا همین با انگشتام آبشو از از سوراخم پاک کردم و از رو انگشتام خوردمش
برگشتم سمت بابابزرگ و بابابزرگ لبمو بوسید و گفت خیلی خوب بود عزیزم حس میکنم به کونت اعتیاد پیدا کردم میخوام دوباره و دوباره بکنمش فک نکنم هیچوقت ازش سیر بشم
بعد باهم رفتیم حموم و لباسامونو عوض کردیم و تو بغل هم خوابیدیم
فرداش که مامان و بابا و مامان بزرگ اومدن هم خیلی عادی با هم برخورد کردیم و خوشبختانه هیچکس بهمون مشکوک نشد.

نوشته: Kos.kir.koon


👍 4
👎 22
66601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

938679
2023-07-21 00:43:56 +0330 +0330

اوووقققققق حالم بهمخورد

2 ❤️

938681
2023-07-21 00:50:13 +0330 +0330

عجبا

0 ❤️

938705
2023-07-21 02:18:26 +0330 +0330

کسخول شدن مردم

1 ❤️

938728
2023-07-21 04:42:05 +0330 +0330

نویسنده که پسره
خدا به داد پدربزرگ بدبختت برسه که روش سیخ کردی
آبی که تو کون عنی بدون تخلیه شدن بودو در آوردی خوردی؟

4 ❤️

938786
2023-07-21 15:10:26 +0330 +0330

نویسنده این داستان بدون شک یه پسر کسخل که تو دبیرستان کون میداده

3 ❤️

938790
2023-07-21 16:01:54 +0330 +0330

اول داستان بگو برگرفته از سایت پورن تا تکلیف روشن باشه

2 ❤️

938942
2023-07-22 20:10:57 +0330 +0330

خیلی کیری نوشتی .کونی

0 ❤️

973819
2024-03-05 15:32:54 +0330 +0330

اوووووم عالی بود

0 ❤️