سکس تو پارک با دختری که میخارید

1393/08/27

باسلام خدمت تمام دوستان گل من خیلی خیلی وقت هست که اینجا میام و داستان میخونم زیادم بلد نیستم داستان بنویسم واین اولین بارمه که داستان مینویسم پس اگه خوب یا بد بود به بزرگی و کوچیکی خودتون ببخشین.من اسمم عطا هست 18سالمه بچه…هستم این ماجراکه میگم برمیگرده به دوسال پیش که مامانم یه دخترخاله داره که دوتا دوختره داره یه پسر داره.اسم دختر کوچیکش زینب بود که17سالش بودو میخارید.اسم دختر بزرگش مرجان بود 22سالش و اسم پسرش سهیل که 23سالش بود

از همون اول که ما هم دیگرو دیدم خیلی باهم جور شدیم یعنی مامانم با دخترخالش اینا خیلی وقت بود رابطه و رفت وآمد نداشتن تو عید پارسال بود که اومدن خونه ما و من و سهیل خیلی خیلی باهم جور شدیم یعنی دوستای صمیمی بعدا رفتو آمدمون زیاد شد و خیلی باهم صمیمی شده بودیم هم با دخترا هم با سهیل من یه موتور داشتم و این زینب خانومم که یه سال از من بزرگ عاشق موتور بود جلوی خونه ماهم پارک بود و همش اونجا بودم و بادوستام میگفتیم و میخندیدیم خلاصه سرتونو درد نیارم منو این زینب خیلی باهم جور شدیم و باهم میگشتیم حتی مامان و بابا و داداشش هیچ مخالفتی نمیکردن چون من یه پسر مثبتم و زیاد شیطونی نمیکنم تو بین فامیل از این رو بود که همه به من اعتماد داشتن.یه روز تو پارک داشتیم با دوستامون موتور هامونو نگاه میکردیم و تعمیر میکردیم که بریم یه دور تو شهر بزنیم که دیدم زینب جون با یه مانتو زرد رنگ تنگ و یه شلوار چسبون سیاه براق و یه شال سیاه بایه اندام خوش فرم که هرکسی ببینه راست میکنه من که زمین نشتسه بودم و داشتم نگاه میکردم تا الان اونو از اون زاویه و به اندامش دقت نکرده بودم من که همش داشتم نگاه میکردم و تو فکر اندامش بودم اصلا نمیدونستم که جلوم چی هست انگار مرده بودم و هیچی نمیدیدم جز فکر کردن به اندام اون که یه دفعه یه چیز محکم خورد تو سرم نگو زینب با آچارفرانسه زد تو سرم و داد زد الاغ به چی نگاه میکنی و به چی فکر میکنی من که مثل برق گرفته ها پریدم زبونم بند اومده بود گفتم سلام هییچچیی گفت:چیکار داری میکنی و چرا موتورتو این طوری کردی گفتم میخواستم بریم بادوستام یه دور تو شهر بزنیم گفتیم یه نگاهی بکنیم که خراب نباشه و یکم کس شعر تحویلش دادم (اینم بگم منو زینب خیلی باهم راحت بودیم و هرجوری باهم حرف میزدیم جز حرفای سکسی فوشم به هم میدادیم باهم دعوامیکردیم و توسرو بدن هم میزدیم ولی من تو فکر سکس و کردنش نبودم)من به دوستام اشاره کردم که شما بریم من نمیام و مهمون اومده دوستام رفتن زینب برگشت گفت زود باش موتورو درست کن یکمی برونم گفتم تاحالا روندی میدونم عاشق موتوری و باهام همه جا میری ولی فکر نکنم بتونی برونی گفت توکه بلدی میتونی یادم بدی گفتم باشه ولی هرچی گفتم باید بگی چشم و به حرفم گوش کنی گفت باشه خلاصه این سوار شد و بهم گفت توهم پشت سوار شو یه دفعه میزنم زمین حداقل تو نگهش داری گفتم نمیتونم و با اصرار سوار شدم و همیشه اون پشت میشیند و سینه های خوشگلشو به پشتم میچسبوند ولی من خر هیچی نمیفهمیدم و میگفتم شاید میترسه و بغلم میکنه.خلاصه از پشت دستامو دراز کردم و فرمونو گرفتم و مرحله به مرحله بهش یاد میدادم که خودشو کشید عقبو کونشو چسبوند به کیرم منم کیرم نیمه بلند بود چون از پشت یکمی بهش میخورد به خاطر همین وقتی کونش به کیرم خورد یه دفعه گفت آخخخخ خودمو کشیدم عقبو بهش گفتم چی شد گفت هیچی دستم خورد به فرمون درد گرفت من خرم نفهمیدم منظورش چیه و گفتم شاید دستش خورده و دردگرفته اومدیم خونه و ناحارو خوردیم همش موقع خوردن ناهار بهم نگاه میکرد منم سرمو هی مینداختم پایین خلاصه اون روز گذشت و دوماه هم دیگرو ندیدیم اونارفته بود تهران نمیدونم برا چی ولی دوماه اونجا بودن وقتی برگشتن فرداش اومدن خونه ما زمستون بود و برف هم که خیلی زیاد باریده بود و هوا خیلی خیلی سرد بود یه دفعه زینب برگشت گفت بریم پارک عکس بندازیم و یادگاری نگهداریم من گفتم نه مرجانهم گفت نه سهیلم همین طور دیدم زینب خیلی خیلی ناراحت شده گفتم باشه ولی زود برمیگردیم ها من سهیل و مرجانو راضی کردم رفتیم وقتی عکس گرفتیم مرجانو سهیل گفتن بریم خونه دیگه یخ زدیم گفتم باشه که زینب گفت نه گفتم سرما میخوری ها گفت نمیخورم و بخورم هم به خودم مربوطه خلاصه سهیل و مرجان گفتن مامیریم منم دیدم زینب تنهاس و تو پارک کسی جز ما نیست گفتم من میمونم و با زینب میام زینب ازخداخواسته گفت آره میمونه شما برین اونا رفتن و منو زینب موندیم اون ور درختا هم سرسره و تاب و…بود اونورشم پشت ساختمان های بلند بود زینب گفت بریم اونجا و یکمی بازی کنیم گفتم بچه شدی گفت تو بیا بریم بایه حالت مظلومانه ای گفت که دلم سوخت و گفتم باشه بریم ولی زود برمیگردیم خونه ها گفت باشه خلاصه ما رفتیم و یکمی بازی کردیم و بهم گفت بیا تاب و دونفری سوار بشیم منم گفتم آخه تاب که دونفی نمیشه گفت تو میشنی و منم تو بغلت میشینم گفتم توکه پسرنیستی تودختری و نمیشه بشینی تو بغلم برگشت باپرویی گفت نمیخوای که بکنیم میخوایم فقط تاب سواری کنیم منم ازخجالت سرمو انداختم پایین و گفت برو سوار شو دیگه الان میگی پاشو بریم و دیر میشه گفتم باشه من سوار تاب شد و اونم برعکس من اومد بشینه تو بغلم که کسشو درست گذاشت رو کیرم و پاهاشو انداخت عقب من منم ازحرارت و گرمای کسش داشتم میمردم (باخودم گفتم الاغ این داره بهت چراغ سبز نشون میده و میگه منو بکن و میخاره چرا هیچ کاری نمیکنی)واقعا از گرمای کسش تو اون سرما لذت میبردم و اونم آروم آروم بهم میچسبیدو چشماشو آروم آروم داشت میبست خیلی یواش تاب میخوردیم و من کیرم داشت بلند میشدو زینب هم هیمنو فهمید و هی ول میخوردو بهم نزدیک میشد من دیگه داشتم میمردم و دستاشواز زنجیر ول کردو بغلم کرد منم دیدم این طوریه و خودش میخاره بغلش کردم و کیرمم بلند شده بود (کیرم18سانته و کلفته)و چسبیده بود به کسش سرش رو شونم بود و لباشو آورد کنارگوش گفت آهههه عطام عاشقتم و من بادستام ازخودم جداکردم وتوچشماش نگاه کردم و گفتم منم دوست دارم خودش لباشو اورد رو لبام و لبمو خورد منم کم نیاوردم و شروع کردم لبشو خوردن بهش گفتم مطمعنی تا اخرش بری گفت اون قدر مطمعنم که حتی میخوام دختریمو بهت بدم(منظورش همون بکارتش بود)گفتم باشه و بدنم خیلی گرم شده بودو سرما حالیمون نبود دوباره لباشو گذاشت رو لباو لبمو میخورد یکمی دور شد و گفت میدونی چقدر منتظر این لحظه بودم بهش گفتم عزیزم منم همین طور (البته دروغ میگفتم اصلا تو فکر سکس باهاش نبودم)بهم گفت نمیخوای تو کاری بکنی گفتم چرا عزیزم و دکمه های پالتوشو باز کردم و یه پلیوریقه باز پوشیده بود از زیر سوتین نداشت به هر زحمتی بود پلیورشو دادم بالا و اون سینه های خوشگلش منو دیونه میکرد حداقل سایز سینه هاش 65میشد من همین طوری نگاهشون میکردم که بهم گفت عشقم نمیخوای به هشون دست بزنی و مزشو بچشی ببینی چی برات دارم گفتم چرا و دستامو گذاشتم روشون خیلی نرم بودن همین که دستمو گذاشتم روشون یه اه کشید که نزدیک بود آبم بیاد خودشو بهم نزدیک کرد و من سینه راستشو کردم دهنم و میخوردم و میک میزدم واقعا خوشمزه بود تو اون سرما یه سینه گرمی به اون خوشمزگی بخوری میفهمی چی میگم هی آهههه و اوخخخخخ میکردو میگفت بخور عشقم بخور همش مال تو منم هی وحشی تر میشدم و سینه راستشو ول کردم و رفتم سینه چپشو خوردم و زینب هم بی کارنبود هی ول میخورد رو کیرم و حال میکردم تو آسمونا بودم سینه هاشو ول کردم پلیورشو کشید پایین و پالتوشو بست گفتم چرا این کارکردی گفت سردم شد حالا نوبته اون پایینی هست یه لب گرفت و گفتم نمیشه یکی میاد میبینه گفت برام مهم نیست دارم میمیرم گفتم باشه حداقل بریم تو اون سر سره که روش بسته بود و مثل تونل بود گفت باشه گفتم تو برو منم الان میام اومدم این وردرختا و نگاهی به دورو بر و لای درختا کشیدم و رفتم پیشش تا رسیدم پیشش دیدم شلوارشو کشیده پایینو پاهاشو چسبونده به سقف سرسره و داره کسشو میماله تامنو دید گفت عشقم بیا دارم میمیرم زود باش من رفتم شلوارشو تا مچ پاش کشیدمو گفتم پاهاتو تا جاداره باز کن از بین پاهاش رد شدمو خودمو انداختم روشو شرو کردم لبشو خوردن و پالتوشو به زور بازکردو گفت سینه هامو بخور منم پالتوشو کنار زدم و پلیورشو دادم بالا و شرو کردم به خورد سینه هاش اونم هی آهههههههه و آخخخخخ و جون عشقم بخور همش مال تو هس میگفت کیرمم داشت میترکید تو شلوارم و داشتم میمالوندم به کسش تو آسمونا بودیم که گوشیم زنگ خوردو دیدم سهیل منم نفس نفس میزدم به زور جواب دادم بله گفت نمیاین گفتم داریم بازی میکنیم بعد یه بیست دقیقه میاییم که گفت داریم شام میخوریم بیایین گفتم شما بخورین ما الان میاییم گوشیو قطع کردمو افتادم به جون سینه هاش و میخوردم و کیرمو میمالیدم به کسش تو آسمونا بودیم و زینب جونم هی آههه و آخ میکرد که من کم کم داشتم دیونه میشدم سینه هاشو ول کردمو خودمو کشیدم عقو از بین پاهاش اومدم بیرون تو سرسره ها روشن بود دیدم یه کس بدون مو و صورتی رنگ کوچیک وخیلی هم خیس شده بهش گفتم این مال کیه که گفت مال توعشقم گفتم میخوام کستو بخورم اجازه هست گفت بخور همش مال توهست انگشت اشاره مو گذاشتم روکونشو و ازاونجا کشیدم و تا رو چوچولش که یه آخخخخخخ گفت که فکر کنم دوتا محله بالا ترم رفت صداش گفتم آروم گفت نمیتونم تحمل ندارم من کیرمیخوام کیرعشقمو میخوام دارم میمیرم منم با انگشتام وسط کسشو باز کردم و سرمو بردم نزدیک کسش که بوش مستم کرد کسشو بیشتر باز کردمو نوک زبونمو فرو کردم تو کسش که نفسش بند اومد و دستاشو فروکرد تو موهام و سرمو هی فشار میداد توکسش منم داشم کسشو میخوردم و نوک زبونمو تا میشد فرو میکردم تو کسش و اونم هی با آههه و آخخخ بخور عشقم بخور منو جر بده کیرتو میخوام آهههههه منو دیونه میکرد که دیدم آه و آهش بیشتر شده وداره به خودش میپیچه زبنونمو تندتند حرکت میدادم که آبش اومدو پاشید رو صورتم که بادیدن صورتم گفت عشقم ببخش کثیف کاری کردم منم همه آبشو خوردمو گفتم این شربته کثیف نیست من زبونم خسته شده بود از خوردن کسش بهم گفت الاغ دارم میمیرم اون کیرتو میخوام زود باش دیگه گفتم اگه میخوای بیا درش بیارو هرکاری میخوای بکن باهاش زود بلند شد و طفلکی سرش محکم خورد به سقف سرسره که دردش اومد و گفت نامرد منو کشتی تو بغلش کردمو یه دفعه گفت آیییی اونم با صدای بلند گفتم چی شد گفت کسم خورد زمین و اونم خیلی خیلی سرد بود هردوتامون خندمون گرفته بود بهم گفت دراز بکش منم کشیدم و کمربندمو با کمک خودم باز کردو دکمه شلوارمو باز کردمو زیپو نکشید پایین از رو شلوار یه بوس از کیرم کردو یکمی نازش کرد گفت همچین الاغی باید کیر به این گندگیم داشته باشه بهش گفتم الان الاغو بهت نشون میدم چجوریه و چه شکلی و چیکارمیکنه باآدم.زیپ شلوارمو کشید پاییو شلوارمو تا زانوهام با کمک خودم کشید پایین و کیرمو از روشرتم گرفت دست که من نفسم بند اومد گفت چیه؟این مال کیه؟گفتم مال توعشقم شرتمو کشید پایین و کیرم مثل یه فنر اومد بیرون یکمی کیرمو نگاه کردو گرفت دستشدیدم چشماش بزرگ شد گفتم چته؟چیزی شده؟ گفت نمیخوام پاشو بریم این منو جرمیده گفتم شوخی نکن بخورش یکمی با یکمی عشوه کیرمو برد نزدیک دهنشو نوک زبونشو چسبون به سرکیرم بعد یکمی بازبونش بازی داد و نوکشو که کرد دهنش کیرم آتیش گرف و داشتم میمردم دهنش مثل یه کوره داغ بود بعدش سرشو گرفتمو فشار دادم کیرمو تا نصفحه رفته بود دهنش که یه اوق زدو کیرمو کشید بیرونو گفت بسه گفتم باشه حداقل یکمی سرشو بخورو یکمی هم لیزش کن گفت باشه و همین کارم کرد گفتم بسه دیگه گفت الان چیکارمیکنی گفتم تا حالا ازکون دادی گفت بیشعور الاغ حرف دهنتو بفهم این اولین بارمه گفتم باشه ولی اولش درد داره ها گفت فقط میخوام جرم بدی گفتم باشه و بهش گفتم بر گردو چهاردستوپا بشین به زور برگشتو نشست بهش گفتم تا جایی که میتونی برو پایین تا منم روت جابشم لنبرهای کونشو باز کردمو یکمی کونشو خوردم و کسشو خوردم که اخ و اوفش بلند شد و بهم گفت تموم کن دیگه دارم میمیرم گفتم باشه یه تف غلیط انداختم دم کونش و بهش گفتم شل باش اومدم روش و سرکیرو که گذاشتم رو کونش کونشو منقبض کرد منم گفتم این طوری بکنی درد میکنه ها شایدم جربخوری خودشو آروم آروم شل کرد منم کیرمو با دستم گرفتمو گذاشتم دم کونشو آروم اروم فشار دادم دیدم اصلا نمیره انگشت اشارمو کردم دهنشو گفتم بلیسو اب دارش کن و این کارو کرد اومدم عقب انگشتمو آروم آروم فرو کردم تو کونش یکمی باکونش بازی کردم دیدم کونشو تکون میده گفتم چیه گفت قلقلکم میاد انگشت وسطمو یکمی تف زدمو آروم آروم فرو کردم تو کونش که خودشو جلو کشیدو گفت آخ درد داره گفتم صبرکن الان حال میکنی دوانگشتی حسابی عقبو جلو کردم و انشتامو کشیدم عقب وقتی انگشتام اومد بیرون گفت آیییی باز تف زدم دم کونشو سه انگشتمو مچاله کردمو گذاشتم دم کونشو فشاردادمو یه بند از انگشتام رفته بود تو که دیدم گفت درش بیار مردم گفتم صبر کن الان تموم میشه و حال میکنه با اون یکی دستمم داشتم کیرمو میمالوندم انگشتام که کامل رفت تو کونش یه جیغ آروم کشیدم و گفت آی درد داره آخه عشقم گفتم صبر کن درست میشه یکمی انگشتامو همونجوری نگهداشتم تا جابازکنه ولی یکمی کونش شل شد شروکردم عقبو جلو کردن نمیدونم قبلا میدونست میخواست اینکارو بکنه خودشو خالی کرده بودو کونش تمیز تمیز بود من که همین طوری عقبو جلو میکردم اونم اخو اوفش بلند شدو من هی تف میزدم تو کونش و از کون خودشم آب میمومد یه آب چسب ناک انگشت کوچیکمم کردم تو کونشو چهارانگشتی داشتم عقبو جلومیکردم و اونم میگفت عشقم بکن من کیر میخوام عشقم کیرتو بده میخوام جرم بدی گفتم باشه صبر کن دارم برات انگشتامو کشید بیرون کونش یه دوبند انگشتی بازمونده بود دیدم اماده هست یه تف دیگه انداختم روش و کیرمو گرفتمو گذاشتم دم کونش و فشاردادم تا سرکیرم رفت تو یه جیغی کشید که گوشام کر شد و بهم گفت عشقم غلط کردم بهت گفتم الاغ درش بیار مردمو خواست خودشو بکشه جلو ازپهلوهاش گرفتونزاشتم گفتم صبر کن الان لذت میبری و بهش دل داری دادم یه چن لحظه ای گذشت دیدم داره گریه میکنه گفتم عشقم چرا گریه میکنی بهم گفت درد داره بهش گفتم الان درست میکنم تامیتونی زور بزن و کونتو گشاد کن وقتی این کارو کرد محکم کیرمو فشاردادم که نصف کیرم رفت تو که سرشو بلند کردو خوردبه سقف و جیغ کشید گریه هاشم بیشتر شد منم شرو کردم یواش یواش تلمبه زدن و قربون صدقش رفتن و هربار بیشتر فشارمیدادم تا خایه هام جاکردم تو کونشو نگهداشتم گفتم عشقم یکمی ازدردش کم شد گفت آره گفتم الان کم ترم میشه آرو آروم تلمبه زدم و بعد از کمی تلمبه زدن کیرمو کشیدم بیرون و گفت آخ عشقم بکن خیلی میچسبه بکن تو بکن دارم میمیرم بکن جرم بده آه کیرمو محکم تاته کردم توکونش که گفت آخه عشقم منو بکش بکن جرم بده و دستشو آوردو کسشو مالید منم داشتم تلمبه میزدم و یه دفعه کیرمو میکشدم بیرونو دوباره میزاشتم تو که میگفت حال میکنم و دارم میمیرم بکن عشقم آه بکن کونم مال تو هست بکن جانم بکن دارم میمیرم منم محکم تلمبه میزدم و داشتم کیف میکردم کیرم داشت آتیش میگرفت یه 10دقیقه ای داشتم تلمبه میزدم و اونم هم هی اخ و اوخ میکردو میگفت بکن عشقم بکن منو بکن منم بدون حرف زدنی فقط تلمبه میزدم یه دفعه دیدم کونش چنان منقبض شد که فکر کردم کیرم الان قطع میشه و دیدم بی حال شدو صداش بند اومد و نفس نفس میزد ارضا شده بود و دیدم داره آب کسش میریزه رو شلوارم کیرمو کشیدم بیرونو دهنمو چسبوند به کسشو تمام آبشو خوردم و گفتم اومممم عشقم چه خوشمزه بود با بی حالی گفت عشقم همش مال تو هست زود کیرمو کردم تو کونشو یه چن دقیقه ای تلمبه زدم دیدم داره آبم میاد گفتم عشقم داره میاد کجا بریزم گفت همشو بریز توش میخوام کونم همیشه به خاطرکیرتو بخاره و کیرتورو بخواد گفتم باشه چن تا تلمبه زدمو گفتم اخخخخخخ و تمام آمو بافشار ریختم توکونش که گفت آههههه سوختم عشقم چقدر داغ بود منم از بی حالی چشمام بسته شد و افتادم روش کیرم یواش یواش کوچیک شد و از کونش اومد بیرون خواستم بلند شم محکم سرم خورد به سقف که داد زدم و گفت حالا دیدی چقدر درد داره دوبارسرمو زدی به اینجا حالا ببین چقدر درد داره خواست بلند شه دیدم آب کیرم یکمی زد بیرون گفتم عشقم آبم میریزه بیرون ها گفت کفشامو دربیارو و شرتمو از پام دربیارو پاکش کن شرتشو در آوردم و کونشو تمیز کردم و گفتم یکمی زور بزن همش بیاد بیرون و همه آبمو با شرتش پاک کردم گفتم بچرخ و بخواب گفت چرا گفتم میخوام شلوارتو بپوشونم گفت بچه ام گفتم این طوری از اینجا بریم بیرون شاید یکی باشه و ببینه گفت باشه به زور شلوارشو پاش کردمو شلوار و شرت خودمو به زور و به سختی کشیدم بالا و بستم و اومدیم بیرون شکر خدا کسی نبود مارو ببینه خودمونو جمو جورکردیم که بریم دیدم میگه عشقم نمیتونم راه برم کونم خیلی درد میکنه گفتم اینطوری بکنی جلوهمه میفهمن گفت باشه سعیمو میکنم عادی باشم و یه لب گرفتیم و اومدیم تو خونه که سرمیز بشینیم و غذامونو بخوریم که زینب ننشسته پاشو و گفت من میتونم برم اتاق عطا و اونجا غذامو بخورم مامانم گفت از عطا اجازه بگیر منم فهمیدم نمیتونه بشینه و کونش درد میکنه یه خنده کردم که همه برگشتن منو نگاه کردن منم خندم بند نمیومدو بلند داشتم میخندیدم که دیدم زینب گفت زهرمار چیه؟مامانم گفت به چی میخندی دیدم خراب کاری کردم گفتم اخه اتاق من و تو نداریم با این حرف یکمی خراب کاریمو جموجورکردم شرتش تو جیبم بودو مامانم گفت اون چیه تو جیبت که خواست دستشو بکنه تو جیبم گفتم دست نزن یکی از دوستام امانتی داده نگهشدارم که دیدم زینب خودشو ازاتاق پرت کرد بیرون مامانم گفته تو چته و همه بروبرماونگاه میکردن گفت هیچی آب میخوام خلاصه این اولین سکس مابودو اولین داستانمون امیدوارم خوشتون بیاد فش ندین چون فوش بدین میزان غیر انسانیتونو میرسونین قربون همتون تادرودی دیگر به درود به خدامیسپارمتون

نوشته: عطا


👍 0
👎 0
107012 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

444448
2014-11-18 16:45:50 +0330 +0330
NA

pofiiiiiuse jaghi
riidam tu zehne khallaghet
dayyus to khodet in khozabalato bavar mikonii???dayyooos
vaghan chetori fek kardi ke yeki biad in charandiato bavar koneo bah bah chah chah kone vasat
kalle kiriye kos maghz

0 ❤️

444449
2014-11-18 18:12:47 +0330 +0330
NA

چی؟!!! کل این داستانا و اسکریپت ها و نمایش نامه همش تو پارک بود؟!! چند دقیقه میکردید همدیگه رو؟!!
بعد شماها احیانا گلادیاتور نیستید که سر همدیگه رو میکوبوندید به سرسره؟تو پارک شرتشو در اوردی؟!!شرتش جیبت بود بعد مامانت میخواست دست بزنه نزاشتی؟
.
.
.
.
.
دوستان بقیشو شما بگید خسته شدم خداییش!!

0 ❤️

444450
2014-11-19 00:48:15 +0330 +0330

مثنوی کسنوی هفتاد من بود ???عملیاتی که انشا کردی فکر کنم یه هفته بیشتر وقت نیاز داشت تا ۲۰ دقه ای گفتی !!! ضمنا چند بار که اب کوسشو خوردی مطمئنی تو حلقت نشاشیده ??? به نظر من با این توصیفی که کردی به احتمال قریب به یقین هم شاشیده و هم با قدرت رو کله ات ریده که سرت درد گرفته

0 ❤️

444451
2014-11-19 01:48:17 +0330 +0330
NA

باید اونی که تورو زایید رو گایید

0 ❤️

444452
2014-11-19 02:29:52 +0330 +0330
NA

وای که چقد کس شعر گفتی
وای
اخه اوسگل من یبار میخاستم تو پارک محلمون بشاشم اینقد آدم رفت و امد داشتن که وقت نمیشد حالا توی کونی برا من یه ساعت یه دخترو تو پارک کردی و هیشکی ام نیومد
اخ کیری مجبوری اینقد دروغ بگی
از اول تا آخر صد بار آبش امد و تو خوردی
مگه تانکر داشت؟!؟
زیاد سوپر میبینی
من نمیدونم چه خری هر دفعه میخاد با موتور بره دور بزنه یبار کل سیلندرو میریزه بیرون
کم خیال بافی کنی
بچه کون

0 ❤️

444453
2014-11-19 03:50:04 +0330 +0330
NA

کسکش مگه با موتور میخوای بری شمال که سرویسش میکنی چاقال جقی

1 ❤️

444455
2014-11-19 06:16:18 +0330 +0330
NA

گاییدمت با خودتو کس شعری ک تلاوت کردنت

0 ❤️

444456
2014-11-19 06:16:18 +0330 +0330
NA

رمان نوشتی کونی؟
کیر تو کون آدم دروغگو!
تو اون سرما 2 ساعت داشتی میکردی؟

0 ❤️

444458
2014-11-19 07:30:10 +0330 +0330
NA

(کیرم 18سانته وکلفته ) کوسکش جقی بچه کونی
برو کونتو بده شاشیدم تو داستانت

0 ❤️

444459
2014-11-19 09:28:15 +0330 +0330

با عرض پوزش مامان ایت آقا ایشونو نزاییدن بلکـــــه ریـــــــــــــــــــــــــــــــــدن

1 ❤️

444460
2014-11-19 10:50:36 +0330 +0330

مجلوق تخمی تو پارک مگه ادم نبود که رفتین یه سال همدیگرو گاییدین لاشی های کیری dash1

0 ❤️

444461
2014-11-19 11:58:21 +0330 +0330
NA

یاد قدیمای سایت به خیر!!چرا این سایت اینجوری شد؟

0 ❤️

444462
2014-11-19 12:48:11 +0330 +0330
NA

به نظرت خیلی طولانی نبوذ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حس خوندنش نبود

0 ❤️

444463
2014-11-19 12:55:32 +0330 +0330
NA

فک کنم سرسرهه غار علیصدر بوده که اینا راحت کس کلک بازی در میاوردن

0 ❤️

444464
2014-11-19 19:16:54 +0330 +0330

بچه ها مسخرش نکنید.اینم خدا آفریده…
دروغ سکسی ای بود

0 ❤️

444465
2014-11-20 00:22:57 +0330 +0330

عزیز جقی. شما همچنان جقتو بزن. عمرا بتونی کونی را که دفعه اولا میخواد کیر توش بره با تف گشادش کنی. یک ساعت باید با روغن با اون کون بازی کنی تا گشاد بشه. سعی کن بری حداقل یه کون بکنی تا بهتر بنویسی.
درضمن خوب شد زمستون بود وگرنه اگه تابستون بود تمام فامیلتونو میکردی.
حداقل بنویس تخیلات یه جقی.

0 ❤️