سکس دانش آموزی در شلمچه

1394/01/16

سلام من مصطفی هستم 16 سالمه میخام یه داستان سکس دانش اموزی براتون تعریف کنم که مال همین امساله یعنی سال 93 قرار بود دانش اموزان سال دوم رو به شلمچه ببرند من به همراه چند تا از دوستام و بیشتر بچه های مدرسمون اماده ی سفر شدیم صبح شد و من به همراه دوستم به سپاه رفتیم تا از اونجا به شلمچه بریم بعد سوار اتوبوس ها شدیم و به سمت شلمچه حرکت کردیم من برای حسین تو راه فیلم سوپر گذاشتم و اون خیلی شهوتی شد و به من گفت که امشب باید یه نفرو بکنم من هم با اون موافق بودم چون خودم هم خیلی شهوتی بودم. ما در اتوبوس کنار هم نشسته بودیم که دیدم حسین رفت عقب اتوبوس و بعد از مدتی اومد پیشم و گفت که یه نفرو راضی کردم گفتم جان من گفت اره من هم رفتم اسم اون پسر سجاد بود من رفتم پیشش نشستم و دست گذاشتم زیر کونش و با پسوناش بازی کردم اخه یه کم چاق بود بعد هی با حسین جا عوضی میکردم و هروقت که توقف میکردیم بچه ها که همه پیاده میشدند من و حسین کیرمونو میزدیم قد کونش اما بهش گفته بودیم که 10000 تومن بهت پول یدیم .
وقتی دست تو لاپاش میکردم بهم میگفت دستتو بردار بعد بلند میشد و دستمو میذاشت زیر کونش بعد رسیدیم به خوابگاه تو خوابگه با گوشی حسین داشت بازی میکرد و اما باطری گوشی حسین خالی شد وقتی خواستیم بخوابیم با سجاد رفتیم تو تخت های زیری بعد صبحانو خوابوندیم وسط و براش فیلم سوپر گذاشتم و سجاد اوب گرفتش و چراغا که خاموش شد و همه خوابیدند صبحان با یه دست کیر منو و با دست دیگش کیر حسینو گرفت و بعدش رفت زیر پتو و کیر منو و بعد کیر حسینو ساک زد و بعد اونوری شد و من کیرمو کردم تو سوراخش و اون یواش یواش ناله میکرد و چون گوشی حسین باطری نداشت با گوشی من بازی میکرد وقتی که خوب کردمش ابم درومد و ریخت روی کونش.
بعد حسین شروع به کردن کرد و اونم بعد کردن حسابی ابشو ریخت و بعد منو حسین حسابی با پسوناش بازی کردیم و بعد من خوابیدم و حسین نیم ساعت بعد بیدار شد و به من گفت من دوباره سجادو کردم ولی من دوباره خوابیدم و حسین چند دفعه منو بیدار کرد و بلا خره من بیدار شدم و دوباره سجادو کردم و صیح روز بعدش به خونه برگشتیم . ولی منو حسین و سجاد تو یه کلاسی و وقتی که خونه من یا حسین خالی میشه سجادو میاریم و میکنیم.
این داستان سکس در شلمچه بو امید وارم خوشتون اومده باشه اگه غلط املایی یا چیزی داشت به بزرگی خودتون ببخشید.

نوشته: مصطفی


👍 0
👎 0
103216 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

457750
2015-04-05 16:17:35 +0430 +0430
NA

این صبحانه کیه؟؟؟ من برام سوال شده دوستان

0 ❤️

457752
2015-04-05 16:38:53 +0430 +0430
NA

معلوم نسیت داستان نوشته یا اومده مستراح ریده …

0 ❤️

457753
2015-04-05 16:52:52 +0430 +0430
NA

فقط یه روز رفتین کردین برگشتین
مراقب نداشتین؟
بقیه مردم هم که بوق بودن لابد :-D :-D

0 ❤️

457754
2015-04-05 17:48:24 +0430 +0430
NA

میخوای بگی راهیان نور کون کونک بازی میکنن؟؟؟ به چی میخوای برسی کونی؟ پسر تو این سن و سال معمولا اهل اینکاراست حالا چه شلمچه باشه چه سفر آنتالیا، خودتونو با این کارها ضایع نکنید، فکر نون باشید که خربزه آبه.

0 ❤️

457755
2015-04-05 17:56:47 +0430 +0430

بعد حسین شروع به کردن کرد و اونم بعد کردن حسابی ابشو ریخت و بعد منو حسین حسابی با پسوناش بازی کردیم و بعد من خوابیدم و حسین نیم ساعت بعد بیدار شد بعد کیرم توی اون کله جقیت

0 ❤️

457757
2015-04-05 19:10:02 +0430 +0430
NA

اصلا فکر نمیکردم یه ادم اینقدر کس مغز میتونه باشه

0 ❤️

457758
2015-04-05 23:43:02 +0430 +0430

نسل پرورش یافته زمان شاه خدابیامرز تو جبهه ی شلمچه چکار میکردن، نسل خمینی جاکش تو جبهه ی شلمچه چیکار میکنن… ای شاشیدم توی قبرت خمینی پفیوز دهاتی مادرجنده

0 ❤️

457759
2015-04-05 23:43:57 +0430 +0430

نسل پرورش یافته زمان شاه خدابیامرز تو جبهه ی شلمچه چکار میکردن، نسل خمینی جاکش تو جبهه ی شلمچه چیکار میکنن… ای کیرم توی قبرت خمینی پفیوز دهاتی حرومزاده

2 ❤️

457760
2015-04-06 00:15:07 +0430 +0430
NA

تخت های زیری چند نفره بود که شما ۳ تایی خوابیدید با هم.? کینگ سایز دادن بهتون .? والا.
حالا همه اینا به کنار . چرا وسط سکس و اه و ناله با گوشی بازی می کرد یارو?
shok

0 ❤️

457761
2015-04-06 04:09:32 +0430 +0430
NA

کوچولو

برو سره مشقات
نمیخواد به مغزه معیوبت فشار بیاری کونی

0 ❤️

457762
2015-04-06 06:53:41 +0430 +0430
NA

کسخل تو برو دو سال دیگه شدی 18 سال بیا داستان کون دادن هاتو اینجا بنویس

0 ❤️

457763
2015-04-06 09:07:52 +0430 +0430

بمیر کونی خودتو داستانت

0 ❤️

457767
2015-04-06 15:19:22 +0430 +0430
NA

اره چرت بود

0 ❤️

457768
2015-04-07 01:32:25 +0430 +0430
NA

اول بگم کیرم تا خایه تو اون داستان کوس شعرت بعد مادر به خطا برو جلق بزن که دیر شده تو خودت کونی باید فعلا همکلاس هایت را کون و سوراخ کون مهمون کنی بعد نوبت بهت میرسه کونپاره چه کونی کرد راننده اتوبوس حتما سه تای خوابوند تا خایه جا کرد تو باید داستان کون خونی در راه شلمچه را می نوشتی سوراخی

0 ❤️

457769
2015-04-07 04:47:38 +0430 +0430
NA

جالب بود نزن تو ذوقش

0 ❤️

457770
2015-04-07 06:11:12 +0430 +0430
NA

کسی بیش نبود

0 ❤️

457771
2015-04-07 08:34:04 +0430 +0430
NA

کسکش یه بار خودت بخون ببین فهمیدی چه عنی بالا آوردی؟
صبحانه چیه اون وسط؟

0 ❤️

457773
2015-04-07 10:19:12 +0430 +0430

باو ب خودم پیام بده ک برا کس و کون جور کونم خو .

این کس شرا چیه ک نوشتی :|

0 ❤️

457774
2015-04-07 12:19:06 +0430 +0430
NA

کوته فکری دست خودت نیست

0 ❤️

457775
2015-04-07 15:08:48 +0430 +0430
NA

تاحالا برا هیچ داستانی نظر نداده بودم ولی واسه تو نظر میدم
کیرم وسط داستانت.
کیرم تو کونت.
کیرم تو همه چیت
کونی
ابی
برو کون بده
کونده

0 ❤️

457776
2015-04-07 16:31:22 +0430 +0430
NA

كوس كش ما يه بار از طرف بسيج رفتيم اردو تفريحى ماهم همسن تو بوديم
شب ميخواستيم يكيو بكنيم انقد بالا سرمون رژه ميرفتن و چراغ قوه مينداختن جقم نتونستيم بزنيم تا صبحم از شق درد كونمون پاره شده
اونوقت شما دونفرى دوسه بار كونا كردين و اونم صداش درنيومده
تورا بايد گرف رو يه آجر كرد
بدبخت جقى

0 ❤️

457777
2015-04-08 05:14:29 +0430 +0430

فتحی؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها