کردن عمه سمیه

1402/04/07

سلام به دوستان . علی هستم ۳۱ ساله و متاهل و ساکن شهرستان و این قضیه مربوط حدود یه یک سال پیش هست . قبل از نوشتن بگم خیلی وقته خواستم ماجرا و تجربه خودم را بگم ولی دیدم توی سایت چه حرفایی میان میزنن افراد معلوم الحال و دیدم گاهی بعضی دوستان میرن پایین داستان دیگران اهانت میکنن و قضاوت میکنن و حتی ناراحت میشن چرا این اتفاق پیش اومده و به خودشون اجازه میدن هر چی خواستن به نویسنده نسبت بدن . هر کسی ماجرا را میخونه از عنوان داستان یا متن میتونه حدس بزنه راجع به چی هست موضوعش و اگه مایه دلخوری میشه بهتره خوانده نشه و بعد به جبران اون ناراحتیش بخواد حرفای زشت را به دوست نویسنده حواله بده . پیشاپیش از لطفتون تشکر میکنم و افرادی که توهین میکنن قطعا دارن خودشون را مطرح میکنن و به خودشون اون حرفا را نسبت میدن. یه عمه دارم ۳۹ ساله به اسم سمیه که شوهر کرده بود استانهای مرزی و از بد شانسی شوهرش سر یه حادثه کاری فوت شد و خودش موند و یه طفل ۴ ساله و چون پدربزرگ و مادربزرگم سالها قبل فوت شدن جایی نداشت برگرده و یکی دو سال بعد فوت شوهر عمه سمیه موند همون استان مرزی ولی چون اونجا عشیره قبیله ای و طایفه ای بود مسلک و مرامشون و درگیری بین شون زیاد بود عمه سمیه به پدرم گفت که میخواد برگرده شهرستان خودمون و از اینجا ماجرا شروع شد . چون ملک و ساختمان گرون هست عمه سمیه اول که اومد شهر خودمون مجبور شدیم کمکش بدیم خونه رهن و اجاره کرد . یه مجتمع تجاری مسکونی بود که داخلش ما هم دو واحد آپارتمان تک خوابه جفت همدیگه طبقه دوم در حال ساخت و تکمیل داریم و من یه واحدش را برای خودم یواش یواش میسازم و یه واحدش هم متعلق به پدرم هست که اونم خرد خرد می ساختش . برای عمه سمیه یه شغل ساده جای مطمئن پیش آشنا ردیف کردیم و مستمری شوهرش را هم میگرفت و امور میگذروند .‌ جایی که بعد اومدنش اول خونه رهن و اجاره کرد یه مجتمع بزرگ مسکونی آپارتمانی بود . برای اینکه عمه سمیه حس تنهایی کمتر بکنه همه جوره هواش را داشتیم . برای نگهبان مجتمع مسکونی رهن و اجاره ای هر وقت میرفتیم میومدیم یه کیلو میوه یا تنقلات یا غذا یا حتی نذری می بردیم و همش سفارش می کردیم بهش که یهو عمه سمیه وقت و بی وقت کاری داشت نگهبان مجتمع که یه پیرمرد زحمت کش بود هوا داری عمه را بکنه . ۶ ماهی که از سکونتش گذشت یه شب برای سر زدن به عمه سمیه رفتیم و برای نگهبان توی راه ۲ کیلو موز خریدیم و وقت رفتن داخل بهش دادیم . وقت برگشتن نگهبان مجتمع مسکونی صدا کرد منو و گفت علی آقا یه کاری باهاتون داشتم و اگه میشه شمارتون را بدین . فردای اون روز نگهبان زنگم زد و گفت یه وقت بیا حرف دارم باهات . عصر اون روز رفتم پیشش سر راه و نشستیم اتاق نگهبانی و چایی آورد و چند دقیقه که حرف زدیم گفت شما منو نمک گیر کردین و آدم های با محبتی هستین و مشخصه آبرو دارین و شرم میکنم یه حرفایی را بگم و روم به دیوار و بخدا احساس وظیفه و دین کردم و ببخشین و مرتب عذر خواهی کرد و گفتم راحت باش بگو حرفتو و ازم قول گرفت بین خودم و خودش تا ابد بمونه حرفامون و گفت ۶ماهه خانواده و آشنا های ما را دیگه میشناسه کامل و عمه سمیه با یه مردی یواشکی رفت و آمد داره و مشخصه پسره ازش کوچیکتره و چند بار نزدیک اپارتمان سوار پیاده ش کرده و گاهی هم دیده پسره میره خونه عمه سمیه و با همدیگه روی همی دارن . تشکر کردم و دیگه ذهنم رفت به سمت کنترل و پیگیری عمه سمیه ولی کاملا غیر محسوس و گاهی ساعت ورود خروج خونه و کارش را دورادور پاییدم تا بالاخره یه روز با چشم خودم اونی که نگهبان مجتمع تجاری میگفت را دیدم . خواستم دخالت کنم ولی صبر کردم و گفتم لو دادن اینکار یه جورایی توف سر بالاست و خودمون هم بی آبرو میشیم . وقتی عمه سمیه را رسوند خونشون و برگشت سعی کردم طرف را تعقیب کنم و متوجه شدم کجا خونشون هست . بعد از طریق تحقیق و دوستانی متوجه شدم اون مرد خوش تیپ و هیکل خودش هم متاهل هست و آدم با آبرو و بی آزاری هم هست و کسی ازش بدی نگفت که خلافکار یا مشکل داره و همه تایید میکردن آدم خوبیه اینایی که من ازشون آمار گرفتم . دیدم به هر کسی بگم قضیه حادتر میشه و خودم گاهی مراقب بودم و کنترل میکردم و عمه سمیه را مرتب می برد میاورد و حدس میزدم کارش را می ساخت ولی این راز را من سعی کردم با کسی مطرح نکنم و با خودم نگهش دارم چون ماجرایی بود که بوی گندش اگه در میومد بد جوری مایه دشمن بشادی میشد و سرافکندگی زیاد داشت ولی فکرش ولم نمیکرد و با فکر کردن بهش گاهی حس تنفر گاهی حس فضولی و حتی گاهی شهوتی میشدم . عمه سمیه پولش کم بود برای خرید خونه ولی پدرم کمکش کرد و گفت بیا یه واحد از آپارتمان ها که داریم را میسازیم برو داخلش سکونت کن و از مستاجری در بیار خودتو و هر چی پول خونه را داشتی بده و بقیه ش را هم خرد خرد می سازیم باهات و با وام و کار کردن پرداخت میکنی و همراهی و کمکت میکنیم صاحب خونه بشی . قرار شد یه واحد آپارتمان ها که ما برای خودمون میسازیم را سریعتر تکمیل کنیم و هزینه های اضافی و غیر ضروریش را مثل کناف کاری و تجملاتی را کم کنیم تا هم زودتر و هم ارزونتر تموم بشه و عمه سمیه بره اونجا ساکن بشه . یه روز به ذهنم یه فکری رسید وقتی خونه کاراش تموم بود و نازک کاری و نصب کابینت و آبگرمکن و همه تموم بود اول از روی کلید درب ضد سرقت ورودی یه دسته کلید کامل زدم که داشته باشم برای روز مبادا و بعد رفتم دریل آوردم و یه سوراخ مورب زدم توی دیوار نزدیک سقف حال و اتاق خواب آپارتمان عمه سمیه و الکی یه تکه لوله خرطومی کردم داخلش به سمت آپارتمان مجاوری که مال خودم بود و دو تکه سیم هم رد گم کنی کردم داخلش که کسی شک نکنه و مثلا جایی هست برای سیم کشی برق و کار بخصوصی که به هر علتی نیاز نبوده تکمیل بشه و یه موقعی اگه بخوام بتونم از توی آپارتمان خودم داخل آپارتمان عمه سمیه را ببینم امکانش باشه . حتی فکر نصب دوربین مخفی و اینا کردم ولی منصرف شدم چون ممکن بود لو برم . نمیخوام بگم قصد بدی داشتم یا نداشتم ولی دوست داشتم بیشتر بتونم کنترل کنم عمه سمیه را و سر از کارش در بیارم . گذشت و اسباب کشی کرد عمه سمیه و ساکن آپارتمانی شد که پدرم کمکش کرده بود تا بتونه صاحبش بشه . کار من شده بود آمار گرفتن و دید زدن عمه سمیه و گاهی گوش دادن مکالماتش با کمک اون لوله خرطومی و سیم ها که آخرای کار تکمیل آپارتمان تعبیه کرده بودم( نردبون میزاشتم و دید میزدم و گوش میکردم حرفای عمه سمیه را مرتب) . عمه سمیه سبزه و هیکلش بزرگ بود . بالای ۷۰ کیلو وزن و سینه هاش بزرگ بودن و لب های کلفتی داشت و بدن پشمالو و صورتش هم خوشگل بود . دو سه بار که از حمام اومد اتاق خواب موفق شدم ببینمش از طریق سوراخ لوله خرطومی و سیم کشی ساختگی که کرده بودم . عمه سمیه خیلی حشری بود و مشخص بود از کوس و کون قلمبه ای که داره توی سکس خیلی مهارت داره و حریف کیر های کلفت میشه و جثه و بنیه سکس خفن را داره . بعد دیدن هیکل لخت عمه سمیه بدجور دلم خواستش چون واقعی کردنی بود. دیگه کارم شده بود دائم مراقب عمه سمیه بودن . از گوش کردن مکالمات و لاس تلفنی زدن هاش مطمئن شدم دوست مردی که داره میکنتش و عمه سمیه خودشه که خیلی دوست داره به دوست مردی که داره کوس بده . گاهی خجالت گاهی تاسف گاهی شرم گاهی شهوت و هر دفعه یه حسی مثبت یا منفی بهم دست میداد از این دید زدن ها و کنترل کردن ها ولی یه جورایی شده بود تفریح برای من . یه روز که تماس گرفته بود عمه سمیه با دوست مردی که فرزاد صداش میکرد تلفنی متوجه‌شدم پریودی عمه سمیه تموم شده و قرار میزاره برای حال کردن مثلا رمزی حرف میزدن با هرهر و کرکر و دقیق تر که گوش کردم متوجه شدم میخواد صبح بچه را ببره بزاره مهدکودک و برگرده خونه و دوتایی مرخصی ساعتی بگیرن و خونه جدید عمه سمیه محل قرار شون هست . صد جور فکر اومد سراغم که بهترین وقت هست که اگه قراره با عمه سمیه و فرزاد برخوردی بکنم الان وقتش هست و بقول قدیمی ها دزد حاضر و بز حاضر هستن و میشه همه کاری کرد ولی دلم نیومد آبرو کسی ریخته بشه و شر درست کنم . فردا صبح با احتیاط رفتم توی آپارتمان خودم و ماشین را یه کوچه دورتر پارک کردم عمه سمیه نبینتش و کشیک کشیدم و منتظر قرار عمه اینا شدم تا اول عمه سمیه رفت بچه را گذاشتش مهدکودک و خیلی زود برگشت و بیست دقیقه بعدش هم فرزاد اومد . منم دوتا سوراخ لوله خرطومی را سیم هاش را قبلش اورده بودم و آماده و منتظر با نردبان نگاه میکردم . عمه سمیه لباس خواب بنفش پوشیده بود و از شدت شهوت شورت پاش نبود و به محض ورود فرزاد و بستن درب آپارتمان از پشت شروع کردن بهم لب دادن و قربون صدقه هم رفتن و لباسها فرزاد را در آوردن . من بعضی صحنه ها را می دیدم بعضیش توی زاویه دید روبروی سوراخ لوله خرطومی ها نبود و گوش می چسبوندم به سوراخ و فقط می شنیدیم چی بهم میگن . عمه سمیه که آماده ی آماده بود و تا فرزاد شلوار در آورد زانو زد جلوش و شروع کرد ساک زدن همونجا توی حال کوچیک آپارتمان و مشخص بود خیلی هوس کرده و فرزاد هم میدونست یه زن خیلی حشری الان چی میخواد دلش و نهایت استفاده را میبرد و حرفای سکسی به عمه سمیه میزد و میگفت من تو را امروز مثل جنده ها میگامت و چند روزه نکردمت معلومه باز کوست خارش گرفته و جنده خودمی و … عمه هم فقط اوووم اووووم جوووون جوووون آره آره و ساک میزد با تمام توان و کیر سفید و قلمی فرزاد را با جون و دل میخورد و فرزاد هم کمک کرد همون لباس خواب را از تن عمه در بیاره و عمه سمیه را مهیا کنه تا محکم بکنتش . توی حال آپارتمان روی مبل های راحتی عمه را یه کم مالوند و سینه های بزرگش را خورد و عمه سمیه بهش گفت فرزاد کوس منو نخورش که خیلی خیس شده و کثیفه و زود ارضا میشم بخوریش کوس منو فوری ابش میاد و بزار من خودم بشینم روی کیرت و فرزاد نشست روی کاناپه راحتی و عمه سمیه که هیکلش از نظر عرض و پهنا تقریبا دو برابر فرزاد بود نشست سر کیر فرزاد فیس تو فیس و راحت کیر فرزاد را تا تهش بلعید و صدای تلمبه ها و نفس زدن عمه سمیه بلند شد و قربون صدقه فرزاد میرفت و میگفت این کیر باید مال من باشه و فرزاد هم همزمان سینه های عمه دهنش بود و دستش را حلقه کرده بود دور کمر عمه و کمکش میکرد تا کوس حشریش را با کیر حال بیاره . شنیدن و دیدن بعضی حرفا و صحنه ها منو تو شوک برد و بعد ها که با عمه سمیه اوکی شدیم ازش پرسیدم بعضی چیزا را تا به دلیلش پی ببرم و خیلی حقایق زندگی شخصی خصوصی عمه سمیه و فرزاد را متوجه شدم . فهمیدم عمه عاشق پسر کوچکتر از خودشه عاشق مرد با صورت و بدن سفید است و … خلاصه فرزاد روی مبل ها چندتا پوزیشن عمه سمیه را حسابی کردش و توی حالت داگی عمه سمیه آب کوسش اومد و ناله هایی کرد که آدم از شنیدنش دیونه ی کردنش میشد و فرزاد هم که مشخص بود زیاد کوس کرده و بلده چیکار کنه زن جماعت خیلی خوشش بیاد عمه سمیه را سر مبل قمبلش کرد و کیر لاغرش را راحت با یه توف کرد کون بزرگ عمه سمیه و مشخص شد عمه سمیه کون زیاد داده قبلا چون لذت برد و اخ و ناله درد همراه لذت میکرد و از فرزاد خواست آب کیر را توی کونش بریزه و فرزاد محکم‌میکرد با صدای برخورد بدنش با بدن عمه سمیه و ریخت توی عمه سمیه و در آورد و پاک کرد و رفت سمت دسشویی و بعدش هم عمه سمیه رفت دسشویی و فرزاد گفت باید بره و عمه سمیه بهش گفت یه راند دیگه بکنیم بعد برو ولی فرزاد گفت باشه یه وقت دیگه و وقت کم میارم و کار دارم و اگه باز بکنیم تا ظهر طول میکشه و به هر زبونی بود عمه را راضی کرد یه دفه دیگه بزودی سکس میکنن و با احتیاط رفت از آپارتمان بیرون و رفتش دنبال کار و زندگیش . عمه سمیه داشت ردیف میکرد که بره بیرون و یه دوش چند دقیقه ای گرفت و شروع کرد آرایش کردن و اماده شدن . من فرصت را غنیمت شمردم و سریع رفتم پشت در اپارتمان عمه سمیه و تا در را باز کرد بخواد بره جلوش سبز شدم و رنگش مثل گچ دیوار سفید شد جا خورد و هول شد پلاستیک تیره ای که دستمال هایی که آب کیر و کثیف کاری کون کردنشون و عرق هایی که کرده بودن باهاش پاک کرده بودن همش توش بود را از دستش قاپ زدم و گرفتم و گفتم واستا باهات کار دارم و برگرد داخل باهات حرف دارم . اول خواست حاشا کنه و گفت دیوونه چیکار میکنی و بلدم چیکار کنم و تهدید کرد تا گفتم کیر فرزاد را خوردی توهم برت داشته یهو ساکت شد و برگشت داخل و منم پشت سرش رفتم داخل و درب آپارتمان را بستم . گفتم همه چیز را میدونم و فیلم و ضبط صدا دارم ازت تا بخوای و ترسوندمش حسابی تا جایی که گفت ببینم و من حرفا را که میزدن با فرزاد تکرار کردم و واقعی افتاد به غلط کردن . گفت کیا دیگه آمار دارن؟ گفتم تا الان فقط خودم ولی ممکنه بقیه هم بفهمن . فورا گفت چی میخوای ؟ گفتم همونکه خودت میدونی . گفت خیلی نامردی . گفتم تو نامردی که آبرو میبری و حداقل نگفتی که به احترام بقیه هم شده اینجا غلط زیادی نکنی . چند دقیقه با عمه سمیه بحث کردیم تا قبول کرد بهم کوس بده و منم قضیه را تمومش کنم و حرفی به کسی نزنم . قبول کردیم و شروع کرد به لباس در آوردن و من همونجا روی مبلی که به فرزاد کوس داد شورت عمه را درآوردم و خم شد برام تا بکنم توش . منم لای کون بزرگ عمه سمیه را باز کردم و لیس زدم به سوراخ کونش و گفتم منم کون میخوام . کون عمه سمیه بزرگ و بی مو و سبزه بود . حسابی برق انداخته بود برای فرزاد قبلش و حالا نصیب منم شده بود . جوری برای عمه سمیه حالت داگی و قمبل کرده سر مبل کوسش و کونش را خوردم که که شل شد و دل خودش هم خواست و از حالت بی تفاوت و بی حس که گرفته بود اول کار به حالت داگی کاربلد برام تنظیم کرده بود تا بخورمش و اه و ناله ش هم در اومد و گفت همین یه بار را میدمت ها باز هر روز نخوای منو بکنی و من بیشتر میخوردم تا لذت ببره و مست شهوت بشه . حدود یه ربع فقط برای عمه سمیه ساک زدم و‌ هر کاری با خوردن بلد بودم انجام دادم واسش و زبون توش کردم تا دیوونه ش کنم . یهو عمه سمیه گفت علی زود بکن توش تا بریم . گفتم اگه فرزاد جونتون بود هم اینو میگفتی؟ گفت چیکار کنم زود حال بیای و بریم ؟ گفتم برام بخورش و انگار منتظر این حرف بود سریع برگشت و دید کیر من چقدره و چطوری به عشقش شق شده . بی معطلی کیرم را گرفت و ساک پر توف و محکمی برام زد . کم کاری نمیکرد و واقعی لذت میداد بهم و خودش هم لذت میبرد ولی مستقیم توی صورتم نگاه نمیکرد . خایه هام و کیرم را خیلی عالی خورد . گفتم بهش خوش بحال فرزاد و کاش بجاش بودم . گفت جاش داری حال میکنی چته دیگه؟ گفتم مثل اون بهم مرتب حال میدی؟ گفت پرو نشو همین یه باره و تموم . بهش گفتم قول که منم مثل فرزاد باشم همه جوره . گفت منو بکن آبت بیاد بریم . روی مبل قمبل کردمش و حالت داگی کیر کلفتم را کردم توی کوس عمه سمیه و تا دسته جا کردم . گفتم تا حالا کیر اینقدری رفته بود توی کوست؟ گفت نه یواش بکن میسوزه و جر خوردم . دستم را بردم و لای پای عمه همون حالت داگی و همزمان با تقه زدن توی کوس چوچوله نسبتا بزرگ کوس قلمبه عمه سمیه را مالش میدادم . خواهش می کرد و دستم را گاهی می گرفت که همزمان نمالم چوچولش را و تلمبه هم بزنم چون میفهمید خودش دلش میره واسه دادن و اون حالتی میشه که اختیارش دست خودش نیست و منم میدونستم چیکارش کنم حال کنه و مزه کنه بهش حسابی . بعد چند دقیقه یهو حسابی شل کرد و گفت علی منو بکن جر بده ولی تو را خدا کسی نفهمه و هر وقت بخوای میدم بهت و دیوونه منم هوایی کردی و قرص ضد بارداری نمیخورم و فقط توی کوس من آبت را نریز و عجب کیری داری و …خندیدم و گفتم چه عجب بالاخره ما را هم قاطی آدم حساب کردی و گفت چه حرفیه عزیزم و دوستت دارم علی جون و ببخشین و بزار من روی کیرت بشینم و تعویض پوزیشن کردیم و نشستم روی مبل و عمه سمیه بی درنگ نشست روی کیرم و سینه های بزرگش را شروع کردم به مکیدن و اونم تقه میزد و اه و ناله و تعریف کیرم را میکرد منم یواش یواش بین سینه هاش و زیر گلو و گردنش را بوس میکردم و کمرش را با دستم نوازش و کنترل میکردم . یهو سرش را آورد پایین و لب هاش را جوری که بتونم بمکم آورد نزدیک و من بی درنگ لباشو مکیدم و زبون هامون را بهم زدیم و مثل کسی که قهر بوده و آشتی کنن تازه بی خجالت شد سکس مون و واقعی مثل عاشق و معشوق ها سکس کردیم و عمه سمیه بهم کمر میزد روی کیرم و جووون جووون میکرد . بهم گفت کار خودتو کردی بالاخره لعنتی و منو بزار همین مدلی ارضا بشم و منم همه تلاشم این بود بهش بیشتر حال بدم و کمکش دادم تا خودش با کمر زدن سر کیرم آبش را بیاره و وقتی ارضا شد محکم لبم را مکید و گاز گرفت و آروم شد و گفت آبت را تو هم بیار . از خدا خواسته گفتم منم کون میخوام مثل فرزاد و راضیش کردم یواش از کون بکنمش و زود آبم را بیارم . به شکم خوابوندمش و یه کوسن گذاشتم زیر شکمش که باسنش بیاد بالا و گفتم با دوتا دستش لای کون بزرگ و سبزه ش را باز کرد . یه توف زدم به کون و با انگشت راهش را باز کردم و باز یه توف زدم به سوراخ کون عمه سمیه و سر کیرم را یواش فرو کردم توش و با حوصله همشو جا دادم کونش و خوابیدم روش و گفتم لب بهم بده . برگشت و لبم داد و منم کردم با تلمبه های ریز تا خایه هاش را توش کردم و حسابی گشاد که بود گشادترش کردم و گفت دیوونه دیگه با این کیرت که کردی توی من اصلا کیر فرزاد را حسش هم نمیکنم . گفتم آب کیرم را تو کونت میریزم و آبم را آوردم و توی کونش همش را خالی کردم . حسابی کیر و کوس و کون حال اومده بودن و کثیف هم شده بودن . با عمه سمیه رفتیم باز زیر دوش و همدیگر را شستیم و با هم اوکی شدیم و هر جور بود از دلش درآوردم تا بتونم از این کوس کون نازش بازم لذت ببرم . فرصت بشه یکی دوتا ماجرا دیگه هم میگم از کارهایی که کردیم . پیروز و موفق باشید

نوشته: علی


👍 16
👎 10
79801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

935241
2023-06-29 00:35:37 +0330 +0330

فک کنم واقعی نیس

0 ❤️

935246
2023-06-29 01:06:27 +0330 +0330

توف به غیرت نداشتت

0 ❤️

935250
2023-06-29 01:37:29 +0330 +0330

احساس میکنم داستان واقعی بود مخصوصا دید زدن از تو لوله خرطومی بیشتر مطمئنم کرد.!!داداش تا حالا لوله خرطومی دیدی؟؟ از لوله خرطومی که چند تا سیم رد شده باشه فنر به زور رد میشه شما از توش چطور نگاه میکردی فقط خودت می‌دونی!!!
ضمنن جناب اونی که ساک میزنن کیره نه کوس!!! احتمالا برای شوهر عمه ات ساک زدی حواست نبوده فکر کردی عمه جونته😉😉😉

4 ❤️

935251
2023-06-29 01:44:10 +0330 +0330

1978 داداش اولش گفتی احساس میکنم واقعی بود که

0 ❤️

935272
2023-06-29 05:14:33 +0330 +0330

کیرطفل چهارساله عمت تو دهنت…!!!

0 ❤️

935278
2023-06-29 06:10:40 +0330 +0330

بازهم دروغه راسته گفتن هاشروع شد.اقای نویسنده شماهم اینقدر اسراربه واقعی بودن داریدومقدمه چینی کردی که اگرواقعی هم باشه خواننده شک کنه.ببین اصلا گفتن اینکه واقعی هست ونیست لازم نیست وشما فقط متن داستان رو بنویس بزارخود خواننده بخونه.مهم اینه که داستان تحریک کننده وروان باشه باقیش زیادمهم نیست.ولی عرف شده تا داستان میخونن میان قضاوت الکی بود توجغی هستی یاواقعی بود و…
واسم کاراکتر داستان رولازم نیست درهربندیاخط چندین بار تکرار کنی زیبایی متن گرفته میشه.یکبار درابتدای متن کامل گفتی عمه سمیه دیگه درادامه همون عمه خالی روهم بگی کفایت میکنه اونم البته اگرکمتر استفاده کنی خوبه.این جزئیات هست که یک داستان رو مخاطب پسندمیکنه.نه مقدمه طولانی وتوضیح شرح حال سایت.

0 ❤️

935279
2023-06-29 06:32:08 +0330 +0330

علیه،علی

0 ❤️

935280
2023-06-29 07:11:59 +0330 +0330

فقط بگو چطوری از لوله خرطومی که نزدیک سقف هست از دو تا دیوار که هر کدوم با گچکاری 12 سانت ضخامت داره و در ارتفاع حداقل دو متر و نیمی از کف اتاق هست جنابعالی توانستی صحنه کس دادن عمه جان محترمت را کامل و با جزئیات ببینی و بشنوی؟ اکر اینو ثابت کردی یک بسته آدامس جایزه داری ـ باقیش بماند فعلا

0 ❤️

935289
2023-06-29 08:15:34 +0330 +0330

روایت است که میگه بعضی وقت ها فحش از نماز شب واجب تر است آخه گوزو تو اصلا از نزدیک کوس دیدی که کوس می‌نویسی معلوم نیست فرزاد چطور گاییدت که این چرت و پرتی هارا نوشتی آخه تو لوله خرطومی خوب یک چیزی بگو در عقل آدم بگنجد گوسفند بعدشم همه دستمال ها کرده بود داخل پلاستیک جلو همه دست گرفته بود و بو اب کیر میداد ؟؟؟؟؟؟؟خدای چند بار اب کیر بهت دادن که اینطور بوش را میفهمی

0 ❤️

935290
2023-06-29 08:17:59 +0330 +0330

روایت است که میگه بعضی وقت ها فحش از نماز شب واجب تر است آخه گوزو تو اصلا از نزدیک کوس دیدی که کوس می‌نویسی معلوم نیست فرزاد چطور گاییدت که این چرت و پرتی هارا نوشتی آخه تو لوله خرطومی خوب یک چیزی بگو در عقل آدم بگنجد گوسفند بعدشم همه دستمال ها کرده بود داخل پلاستیک جلو همه دست گرفته بود و بو اب کیر میداد ؟؟؟؟؟؟؟خدای چند بار اب کیر بهت دادن که اینطور بوش را میفهمی

0 ❤️

935296
2023-06-29 09:31:24 +0330 +0330

عمه سمیه بدن پشمالویی داشت یا راه حل تبدیل مرد بکن به عمه!

0 ❤️

935305
2023-06-29 10:42:00 +0330 +0330

جای این داستانا
مینوشتی عمم به یکی میداد
شوهر عمم فهمید
منو کرد
منم از لج عمم کس شعر نوشتم
الانم هم شوهر عمه هم پسر عمه هم بکن عمه دارن منو میکنن

1 ❤️

935318
2023-06-29 13:11:24 +0330 +0330

اگه نگی داستان واقعیه. و بعد کس شر نگی کسی بهت توهین نمی کنه. ریدم تو افکار و امیالت، جقی شاشو

0 ❤️

935326
2023-06-29 14:12:38 +0330 +0330

ممنون خوب بود مرسی

0 ❤️

935328
2023-06-29 15:05:13 +0330 +0330

لوله خرطومی تو کونت ولد زنای عمه ننه

0 ❤️

935344
2023-06-29 18:13:49 +0330 +0330

خیلی کونی.دیگ نردبون رو نمیگیرم که نیفتی!!.باز بگو فحش نده.عمه جنده.دیگه خودم میرم سراغش به توام نمیگم😋😋😋😋😋😋

0 ❤️

935345
2023-06-29 18:15:19 +0330 +0330

خیلی کونی.دیگ نردبون رو نمیگیرم که نیفتی!!.باز بگو فحش نده.عمه جنده.دیگه خودم میرم سراغش به توام نمیگم😋😋😋😋😋😋

0 ❤️

935360
2023-06-29 22:18:22 +0330 +0330
  1. چطور میشه از کس و کون قلنبه تشخیص داد یه نفر تو سکس مهارت داره رو بیا به ما هم یاد بده.
  2. تا کی این فانتزی که از یکی آتو بگیرید بعد با اون آتو شخص مورد نظر رو بکنید رو استفاده کنید؟ من فکر نمیکنم کلا به غیر از فیلمهای پورن جای دیگه ای حاضر بشه یه همچین کاری رو قبول کنه
  3. آخه کونی یه لوله خرطومی از یه خونه به خونه دیگه رفته باشه. اولا اون بابای کسکشت که خونه رو میساخت نپرسید اون لوله خرطومی رو نه ما گذاشتیم نه برقکار اونجا چکار میکنه. هیچکس دیگه ای هم ندیدش. فاصله بین دو تا واحد هم یکی دو سانت نیست که از تو سوراخ ببینی. یه دیوار کامل بین دو تا واحده. بعد سیم هم از توش رد کردی از توش چی میتونی ببینی؟ صدا از توش رد بشه کلاهتو بندازی هوا. بعدش هم آخه مجلوغ خونه عمه ات تازه ساز بود لوله خرطومی گذاشتی تو دیوار خونه خودتون که ساخته شده بود. دیوار خونه خودتون رو که دیگه نکندی.
0 ❤️

935363
2023-06-29 23:02:55 +0330 +0330

تو که راست میگی حتما کردی !

0 ❤️

935524
2023-06-30 23:42:15 +0330 +0330

داش علی راست و دروغ کار ندارم ولی این ماجرا اگر هم دروغ باشه دلیل نمیشه کسی عمه خودشو نکنه.واقعا کاش منم یک عمه داشتم باهاش سکس میکردم.حیف باشه.من یک مدت بخاطر داستانی زندان بودم اونجا خیلی ها بودن خواهر خودشونو کرده بودن زوری

0 ❤️

936027
2023-07-04 02:47:07 +0330 +0330

به راست و دروغش کار ندارم، به اینم که میشه از لوله خرطومی چیزی دید یا نه کار ندارم(چون اصن لوله خرطومی نمیدونم چیه)
ولی اگه دیدین کسی داره به این و اون میده، اگه عمه و خالتونم بود، شما هم بکنین!!! شما نکنین میره زیر سی تا دیگه میخوابه
بُکن بره بابا!!!
اینایی که فاز میگیرنو نمیفهممشون، تا حالا یه درصد کوس دادن عمه و خالتونو دیدین که بعدش ببینین چه حسی دارین؟!
بکن عشق کن

0 ❤️




آخرین بازدیدها