سکس مریم و محسن در ترکیه

1392/10/07

جلو ریسپشن هتل گفت تو بگو میدونست که من ترکی بلدم. وقتی داشتم فرمها رو پر میکردم داشت بهم نگاه میکرد، نگاه شهوت آلود. از توی فرودگاه داشتم به این چند روز فکر میکردم. بار اولم نبود اما اولین بار بود که مامان و بابا رو پیچونده بودم بهشون گفته بودم میرم ترکیه ماموریت، اما با محسن…
مستخدم چمدونمون رو گرفت. توی آسانسور به هم نگاه میکردیم و لبخند میزدیم. خسته بودیم. داخل اتاق وقتی مستخدم رفت یهو پرید و بغلم کرد. داشتم میگفتم محسن صبر کن که لبهاش رو روی لبم حس کردم. افتادیم روی تخت. یه لب دااااغ. آروم دستشو گذاشت رو سینه ام بعد با سرعت تیشرتم رو زد بالا نوک پستونم رو میمکید. گفتم محسن بیا بریم حموم. رفتم توی حموم داشتم لباسهامو در میاوردم که پشتم اومد تو سوتینم رو باز کردم. منتظر شرتم بود شلوارم رو درآوردم که شرتم هم باهاش دراومد.یهو چرخید پشتم باز لبم رو مکید و دستش روی کسم بود.سفتی کیرش رو از روی شلوار رو کونم حس میکردم دستم رو بردم پشتش که کیرش رو بگیرم یهو ولم کرد و خیلی سریع لباسهاشو در آورد. محسن چند سال از من کوچیکتر بود اما عشقی که بهش داشتم مانع میشد که به این چیزا فکر کنم. یه نگاه به بدنش انداختم. موهای تنش رو زده بود یه کم شکم داشت اما مردونگیش واقعا بهم حس زنونه میداد. خودم رو انداختم تو بغلش و دوباره لبا توی هم. همونطوری رفتیم زیر دوش. حس قسنگی بود. دیگه کم کم انگشت وسطش ته کسم بود. یهو لرزیدم همه ماهیچه هام منقبض شد و یه حس گرم خوب. بی حال شده بودم. محسن گفت مریم جان بیا بریم بیرون روی تخت. سریع خودمون رو خشک کردیم و رفتیم روی تخت. با یه حرکت پاهامو از هم باز کرد و سرش رو گذاشت لای پام . با زبونش شروع کرد به تحریک چوچوله م هر ضربه ای که میزد همه بدنم بی حس میشد. دیگه واقعا اختیاری نداشتم. گفتم بزار واست بخورم اونم از خدا خواسته کیرشو آورد جلو صورتم. یه کیر سایز متوسط اما خوشمزه
شروع کردم با ولع خوردن اونم هی آه و اوه میکرد. یهو گفت مریم میخوام بکنمت. نگاش کردم بدون اینکه چیزی بگم پاهامو باز کرد رفت عقب کشیدم سمت خودش پاهامو داد بالا اما کاندوم مونده بود با حرص کاندوم رو پوشید و سر کیرشو گذاشت در کسم. داشتم دیوونه میشدم. گفتم زود باش دارم دیوونه میشم که کیرشو داد تو. یه لحظه انگار همه جام آتیش گرفت شروع کرد به تلمبه زدن گاهی هم میومد پایین لبم یا سینه ام رو گاز میگرفت دیگه تند تند میزد صدای منم در اومده بود که یهو دوباره همه جام سفت شد منقبض منقبض اینبار بیشتر اونم انگار آبش اومده بود خوابید روم و محکم بغلم کرد کیرش رو زیر شکمم حس میکردم انگار بزرگتر شده بود و میخورد ته شکمم کاملا بی حال شده بودیم جفتمون! کیرشو درآورد و افتاد روم فکر کنم دو ساعتی خوابیدیم.
شاید خاطرات روزهای بعدی سفر ترکیه رو هم بنویسم بستگی به نظراتتون داره.

نوشته: مریم


👍 0
👎 0
74400 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

408637
2013-12-28 13:05:06 +0330 +0330
NA

:D کیر منم مردونست… میخوری… :))

0 ❤️

408638
2013-12-28 15:56:26 +0330 +0330

با حرص کاندوم رو پوشید !!!
مرده این استعاراتتم حرص ولع و …
دوستان توجه کنید کاندوم هم به دسته البسه پیوست قبلا جزیی از خوراکی ها بود!!!
نگارشت متوسط بود بیشتر تمرین کنی دست به قلم بهتری پیدا میکنی برای نشوندادن
حست (یه لب دااااغ ) نیازی به کشیدن اصوات نیست باید فضاسازی کنی که داغی بوسه هات رو خواننده درک کنه وقتی هم که ادبی مینویسی از جملات کوچه بازاری استفاده نکن
( یهو گفت مریم میخوام بکنمت) برای این جمله از استعارات بهتری میتونی استفاده کنی
چون فضا رو احساسی و عاشقانه توصیف کردی این نوع جملات کاربردی نداره در کل:
مرسی

0 ❤️

408639
2013-12-28 16:58:20 +0330 +0330
NA

ملالی نیست جز کردن نویسنده…
حالا کی بریم ترکیه مریم خانوم؟

0 ❤️

408640
2013-12-28 18:47:29 +0330 +0330
NA

مغز نداری… آمیب…

0 ❤️

408641
2013-12-28 20:37:52 +0330 +0330
NA

خیلی ام خوب بود تخیلی نبود مرسی

0 ❤️

408642
2013-12-29 00:59:45 +0330 +0330
NA

بد نبود ولی می تونستی خیلی طولانی تر و بهتر توضیح بدی . این که در حد اس ام اس بود.

0 ❤️

408643
2013-12-29 01:56:29 +0330 +0330

حالا چرا ترکیه؟ این اتفاق هر کجا میتونست اتفاق بیفته. ضمن اینکه هیچ نشونی از ترکیه توی داستانت نبود به جز هتل محل اقامتتون. خب میتونستی یه مقدار شهر رو توصیف کنی وگرنه صحنه های سکس رو که میشه زیر زمین هم نوشت. خیلی ضغیف بود…

0 ❤️

408644
2013-12-29 02:58:36 +0330 +0330

تخمی بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . . .
خاطرات روزهای بعدی هم مثل روز اول خواهد بود. ترکی بلد نیستی ولی زبان انگلیسیت حرف نداره، شاشیدم تو ریسپشن هتل، دیگه ننویس.

0 ❤️

408645
2013-12-29 03:31:31 +0330 +0330
NA

طوله سگ

0 ❤️

408649
2013-12-29 07:18:13 +0330 +0330

بد بود ننويس

0 ❤️

408646
2013-12-29 10:56:12 +0330 +0330

نوشتنت هم مثل سکست تلگرافی بود…جیگر…

0 ❤️

408647
2013-12-29 12:12:39 +0330 +0330
NA

آخه چطوری آشنا شدین؟
چطوری عاشق شدین؟
چطوری رفتین ترکیه؟
چطوری گذاشتن بری؟
کجای ترکیه رفتین؟
اصلا چرا ترکیه؟

0 ❤️

566119
2016-11-27 19:28:47 +0330 +0330
NA

کاش داستانو از اول و چجوری دوست شدنتون مینوشتی تا بعد که برسید ترکیه.خوب اگه حوصله نداشتی همینم نمینوشتی.مجبورت کرده بودن مگه

0 ❤️