زياد ميومد پيشم , دوستش داشتم زيــــــــاد ، ولي هميشه دوست داشتن كافي نيست…
طول كشيد تا با هم صميمي بشيم ، مثل اين داستانا يه روز دوست نبوديم و فرداش اس ام اس بديـم ُ پس فرداش اون بگه مكان جور شُـد بدو بيا من ديگـه طاقت ندارم، منــم از اين دختراي اوكي بدو ام برم حال كنيم بعد اونم ٥،٦ بار ديگه هم ، مثلا حال كنيــمُ از اين شــــِر و وِرا!! نــــه اصلا اينجوري نبود هنوزم اولين شبي كه ســـَرِ لج ولجبازي پيشم موندو خوب يادمه … هر فكري كه پيش خودش كرده بــــود رو نقش بر آب كردم و خودم تو اتاق خودم خوابيدم و اونو بردم تو اتاق مامان بابام خوابوندم … تازه از ترسم در اتاقمم قفل كردم …دفعه بعدي كه شب خونمون بود تا دير وقت بيدار بوديم و ويلاي من ميديديم نميذاشت از بغلش جـــُم بخورم, سرم همش رو سينش بــود البته اين عادته هميشــگيش بود نه فقط اون شب و صداي قلبشو كه محكم تو سينش ميكوبيد رو ميشنيدم و كلي ذوق مرگ بودم كه اينجوري تو بغلشم ولـــي نميذاشتم كه بفهمهُ باهاش سر سختانه سر جنگ داشتم… چون اون موقع نميخواستم قبول كنم كه دوستش دارم و از اينكه دوستش داشتم حـــِرسم ميگرفت چون واقعا خودشو راحت تو دلم جا كرده بوده … خلاصه داشتيم ميرفتيم هر كدومــمِــون توي اتقي كــه دفعه ي پيش خوابيديم بهم گفت;
نوشته: ؟
حداقل قبلشو هم مینوشتی تا بگیم مثلا طرف بعد سه سوت اینکارو نکرد، شایدم ما آخرش رسیدیم
اونجا که گفتی برو پایین فکر کردم پایین تنتو میگی :))
ولی جدا داستان دخترا از پسرا سرگرم کننده تره، کلا هرکی دیرتر تخلیه شه بیشتر میگه، حالا میشه خوب باشه میشه بد
اسم این حرکت خر شدن نیست، زیر شدی، خر شده بودی که اشک پسر مردمو دراورده بودی :D
بازم طرز نوشتن به نسبت بقیه بهتر بود، سر و ته داشت
به نسبت بقیه (عمه بازای جدید، خاله بازای اسبق) امید بیشتری به خودت داشته باش
گفتم ؛
-برو پايين …
ب نظرم خوب نوشتی داستان اروتیک بود تا سکسی
وا،،،،،این چس بود،،،ببخشید چی بود؟؟؟؟ داستان سکسی؟؟؟ رویای به دختر 14 ساله؟؟؟؟؟؟ بازم؟؟؟؟؟
دیگه ننویس انتر بانو…الان منظورت چی بود؟یعنی سفتی؟یعنی لجبازی؟یعنی پسره رو سر کار گذاشتی…یعنی خودت خر شدی و سر کار رفتی؟یعنی دوسش نداشتی؟یعنی دوسش داشتی ولی نمیخواستی دوسش داشته باشی…یا نمیخواستی اون بفهمه که دوسش داری؟ بالاخره نفهمیدم چه گوهی میخواستی بخوری یا چه گوهی خوردی؟اصن یه بار دیگه این متنی رو که نوشتی بخون، ببین خودت فهمیدی منظورت از اینکه تو بغلش خوابیدی چی بوده…واقعا که خری…اصلا شک نکن…من جفت پا میریم تو قالب مرکب چینی و میام زیر برگه خریتت رو مهر میکنم…گمشو برو پی کارت…دیگه هم ننویس…
فیلم کره ای زیاد میبینیا
نبین این چش تنگا رو
که مخت تنگ میشه
که شده
اخرشو همین الان بگو ،، بالاخره بعدها بهش دادی یا ندادی ؟ اینش مهمه وگرنه اینککه یه ماه طول کشید راضی بشی یا یه سال مهم نیست :)
منظورت چى بود؟ سکسى که نبود! عاشقانه که نبود! يه ماجراى عجيب يا غيرقابل تصورى هم نبود, سر و ته ام که نداشت, خب مسخره کدوم فرد بالغى همچين اتفاق ساده بى معنى رو تجربه نکرده؟؟!!
جان من اينقدر لوس و بى نمک نباشين, اصلا تو اين سايت تو چکار ميکنى…
حواست هست عضويت اينجا محدوديت سنى داره
راستش ميخواستم ماجراى واقعى خودمو بنويسم براتون کف کنين, اما انگار جاش نيست کلا پشيمون شدم! انگار کوچولوموچولو زىاده
خرکی بود، دیگه ننویس . . . . . . . . . . . . . .
در اینکه خر هستی که شکی نیست. مگه کرم کدو داری که رفتی تو بغلش خوابیدی و آبت هم شُر شُر اومد و پسر مردم رو روانی کردی؟ کونت مگه میخاره؟ کُس خُل تو که نمیخوای بدی مگه مرض داری که شب تا صبح رفتی پیشش؟ شاشیدم تو خریتت، دیگه ننویس.
شدی خر چونکه کُس را بـش ندادی
در آغوشش خودت را وا ندادی
بگو آخر چه دردی داری امشب
کُست ارزان، چرا کون را ندادی؟
چون همرنگ جماعت هستم ميگم خر هستی
کس مشنگ هم هستی
کون تلق تولوق چى بود نوشتی؟