عاشق زن شوهردار شدم

1399/09/11

سلام امیرم اولین داستان ۲۲سالمه میلفی ک سه سال باهاش بودم
تو یکی از شهرای شمالی ایران زندگی میکردم ۱۶ سالم بود امتحانات میان ترم هنرستان بود دقیقن ساعت ده صب بود از امتحان نهایی سربلند🤣داشتم میومدم بیرون سر کوچه بودم با دوستام چن نفری دوستام داشتن حرف میزدن تو عالم خودشون ولی من نگاهم ب خانومی ک تو ماشین پشت ترافیک داشت ب من نگا میکرد بود پنج شیش ثانیه تو چشای هم نگاه میکردیم واقعا تموم نمیشد اون نگاها من ی چش ابرو تکون دادم اونم خندید پنج دیقه بعدش تو چنتا کوچه پایین تر ک بعدن فهمیدم خونشون تو اون کوچس ب طوراتفاقی همو دیدیم دوباره جفتمونم باورمون نشد این قضیه همونجا تموم شد رفت اصن فکری نمیکردم راجبش کاملا عادی بودم
گذشت و گذشت یروز ک منتظر اتوبوس بودم یهو دیدم با ی پسر ۱۳ساله اینا از جلوم رد شد بچش بود ماشینشم پژو بود صدمتر دور نشده بود ک دور زد وقتی دور زد دوباره رد شد ی فکرای اومد تو ذهنم رفتم تو نخش ولی خب دستم ب جایی بند نبود چنبار دگ همو اینجوری جاهای مختلف شهر دیدیم شهر کوچیک بود یروز ساعت هشت صب بود ک دیدمش از ی چهار راهی رد شد و رفت من دور تر بودم ندید منو فرداش ده مین قبل هشت اونجا وایسادم رد شدو دیدو خندیدو بچه هاشو میرسوند مدرسه برمیگشت میشد ساعت هشت هرروز صب ساعت هشت رد میشد از اونجا کار من شده بود هرروز ساعت هشت صب اونجا وایسادن ی ماه تمام اینکارو میکردم هرروز باچش باهم حرف میزدیم ی ماه تمام ز اول مدرسه رو نمیرفتم یکی از روزا بهم علامت داد ک بیا رفت او ی کوچه خلوت وایساد شیشه رو دادپایین اولین کلمه ای ک گف این بود، خببب صداش خیلی ظریف بود واقعا دوس داشتنی بود منم گفتم تو بگو گف میدونی من ی زن شوهز دارم میدونی من دوتا بچه دارم فک کردی من چن سالمه؟گفتم ۳۰ گفت دقیقن سی سالمه گفتم خب پس چ‌را گفت خب ازت خوشم اومد از چهرت از قیافت گفتم منم همینطور گفتم حالا شمارمو بگیر باهم حرف میزنیم اونروز شمارمو گرفت ساعت ده صب تو مدرسه بودم ک‌ واتساپ پیم داد شروع کردیم ب حرف زدن کلی باهم حرف زدیم قرار شد ک فقط باهم دوست باشیم و هرروزیم ک خاستیم بدون مزاحمت خدافظی کنیم بریم برا خودمون
ولی فقط ی دوستی معمولی نبود عشق بینمون ب وجود اومده بود اولین قرارمون تو خونه جاریش ک تو سومین داستانم سکس با جاریشو نوشتم بود (من اول این داستانو نوشتم ولی تو سایت قرار نگرفت نمیدونم چ‌را دارم‌د‌وباره مینویسمش )من قبلش دوس دختر نداشتم سکسم نکرده بودم ولی خب فیلم زیاد دیده بودم همین الانشم زیاد فیلم میبینم تا دیدمش دس دراز کرد دس بده جا خوردم اولش 😂 رفتیم بالا پشتبوم چون میترسید از این ک‌کسی بیاد نازی پوست خیلی سفیدی داشت صدای خیلی نازک و دلنشین قد۱۶۳ اینا صورت قشنگ تیپ پلنگی بدن گوشتی سایزممه هاشم ۷۵ باسن گرد و‌بزرگ تو پشتبوم باهم حرف میزدیم دستموگرفته بود تو دستش ولی خب هیچکاری نمیکردیم بیس دیقه اینا اونجا بودیم بعدش گف بسه بریم اومدیم تو پارکینگ ک‌من برم ولی خب هیشکدممون دوس نداشتیم بریم کم کم چسبیدیم ب هم شروع کردیم ب لب گرفتن واقعا خوشمزه بود اولین بارم بود واقعا وصف نشدنی بود اونجا ک تو بغل هم بودیمن اصن جدا نمیشدیم جرعت پیدا کردم دستمو گزاشتم رو باسنش چیزی بهم نگفت نازی خیلی حشری بود خیلی تو سه سال رابطه هر وقت منو میدید خیس میکرد اونجا حالش بد شده بودتقریبا دستمو گزاشتم رو سینش حرف نداشت ی دونشو برام دراورد شروع کردم ب خوردن ناشی بودم میک زدم کبود شد گف ببین چیکا کردی شوهرم میبینه بعد سفید کننده زده بود ک نبینه نکته اموزشی خلاصه در این حین بهم گف برات بخورم منم تو کف بدون حتی ی سانیه مکس دراوردم چشتون روز بد نبینه داشت میخورد برام یهو صدا دزدگیر ماشین دراومد نازی سریع بلند شد منم سریع کاپشن انداختم رو شلوارم همسایشون بود از پله ها اومد پایین ندید ولی فهمید ی چیزایی اون روزم تموم شد قرار دوممون تو همون هفته بود خونه جاریش اتاق پسر سه چهار سالش ی ساپورت طرح هیلتر پوشیده بود مستقیم رفتیم‌تو‌اتاق وقتی رفتم تو خونه بیس دیقه تو اتاق بودیم حرف میزدیم ک کم ک چسبیدیم بهم لبو اینا بهم گف بیاروم روش دراز کشیدم صحنه خیلی خوبی بود داشتم لب میگرفتم‌ازش ک تو ی حرکت انتهاری ساپورتو شرتو باهم کشیدم پایین اولین بار بود ک کس میدیدم قبلا ترمیم کرده بود نازی اینا وضعشون خیلی خوب بود اول انگشتمو کردم توش ی جنس خاصی داشت گرم و لزج شلوار و شرت خودمو نصفه کشیدم پایین با این ک اذیت میکرد ولی وقت نداشتم کامل دربیارم من سایزم ۱۳ سانته زیاد بزرگ نیست کردم توش پایینو نگا میکردم چونمو میگرفت میگف پایینونگا نکن هی من نگا میکردم هی سرمو میاورد بالا تو صورتش نگا میکردم وحشتناک خوب بود دو سه دیقه بیشتر نشد ک ابم اومد ریختم رو شکمش خندید بهم گف توحریف من نمیشی ده دیقه بعد این ک ابم اومد دوباره همینکارو تکرار کردم اینبارم همون دو سه دیقه طول کشید شاید کیفیت نداشت این دوتا سکس ولی خیلی حال داد بعداز اون دگ شده بود کار هر روزمون میانگین حساب کنی تو سه سال هفته ای سه روز پیشش بودم خونه خودشون وقتی اماده شد هشت صب ک بچه ها میرفتن مدرسه میرفتم پیشش تا ۱ ک میومدن شوهرش همیشه این شهر اون شهر بود دنبال عشق و حال ولی خب ب اسم کار.توی این سه سال ماهمه‌کار کردیم همه بیرون رفتنامون باهم بود همه چیمون کل روزو باهم حرف میزدیم چت میکردیم نازی عاشق من بود الانم هست رابطه ما خیلی عاشقانه بود ولی خب متاسفانه بعد سه سال مجبورم شدم کات کنم خیلی ضربه خورد بخاطر این موضوع من کمتر ضربه بهم وارد شد چون مث اون عاشق نبودم

نوشته: امیر


👍 5
👎 20
60101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

779562
2020-12-01 00:54:48 +0330 +0330

نمی‌دونم ما تو این سن کسخل بودیم یا این مارو کسخل گیر آورده😂😂😂😂

5 ❤️

779578
2020-12-01 01:50:47 +0330 +0330

1- شما 16 سالگی با این خانوم آشنا شدی! باشه قبول! سه سال سه روز در هفته تا ساعت 1 خونش بودی میکردی؟؟ مدرسه چی پس؟

پی نوشت: نوشته ساعت ده بود تو واتس آپ پیام داد یعنی تومدرسه به آسانی گوشی میبردن!! زمان ما بستن ساعت در مدرسه ممنوع بود چون میگفتن ممکنه سرکلاس به ساعت نگاه کنید یعنی کلاس کی تموم میشه و این بی احترامی به دبیره!!

3 ❤️

779594
2020-12-01 02:48:16 +0330 +0330

یه ماه ز اول مدرسه نمیرفتی؟
به اونجای ننت خنندیدی.
جاهای مختلف شهر همدیگرو دیدین؟
کیرم وسط اون مغزت گوزو

1 ❤️

779605
2020-12-01 04:43:23 +0330 +0330

همون فیلمتو ببین و جق بزن و گلنار رو بغل کن،توهم کیری نزن😂😂😂

2 ❤️

779609
2020-12-01 05:47:35 +0330 +0330

گل پسر اینو بدون یه زن اگه بخواد چیزی رو مخفی کنه راحت می‌تونه یه سناریو واسش بسازه حتی اون کبودی روی سینه اش
بعدش هم الاغ جان راهکارت بخوره تو سر اون یه نفر که لایک کرده
همین

1 ❤️

779614
2020-12-01 07:07:04 +0330 +0330

هر کسی آخر داستانت بخونه همچین که از ضربه نوشتی فکر می‌کنه تصادف کردین وضربه خوردین خدا شفاتون بده

1 ❤️

779615
2020-12-01 07:15:31 +0330 +0330

آخه تو چی داری که بخواد وابسته ات شده باشه ولی تو نه ؟به چی تو دلشو خوش کرده باشه خروس خان؟درثانی که باهاش ثانیه و مکث رو مینویسن و توبچه محصل کونی هنوز نمیدونی ما که یه عمره صد تاکس دیدیم به زور بفهمیم کسی ترمیم کرده باشه تو گوزو با نگاه اول به اولین کس فهمیدی؟خودت کُسی

3 ❤️

779649
2020-12-01 13:48:26 +0330 +0330

خیلی جالب بود ,و واقعی ,ممنون از تعریف داستان واقعیت

1 ❤️

779752
2020-12-02 04:24:08 +0330 +0330

مذخرف

1 ❤️

779779
2020-12-02 09:08:07 +0330 +0330

سلام من امیرم در جواب همتون بگم ک زمان شما ۱۶ ساله هاش با ۱۶ ساله های این دوره فرق میکنه
من سال اخر بودم ک باهاش دوست شدم بعدش دگ مدرسه نداشتم سر کار میرفتم اره ما گوشی میبردیم مدرسه عادی بود و این ک من همون سال ۸ تا تجدید اوردم اکسر روز ها فرار میکردم از مدرسه
من قدرت جذبم بالاس😂 بعدم من نفهمیدم با ی نگاه ک ترمیم کرده خودش بعد ها بهم گفت

0 ❤️

779780
2020-12-02 09:09:28 +0330 +0330

کسخل احمق توهمی. یا زن به جاری خودش آتو نمیده

1 ❤️

779847
2020-12-02 22:49:28 +0330 +0330

بیناموس دنبال زن شوهردار نرو…بیشرف…حرومی…نرو

0 ❤️

779890
2020-12-03 01:12:41 +0330 +0330

آخه دیوس شونزده سالگیت از بس فیس کیری داشتی مرغم نگات نمیکرد پشت چراغ قرمز میخ تو شد بسیک چاقال أفتابتو پر کن

0 ❤️

779909
2020-12-03 03:49:26 +0330 +0330

میخوای از سایز ممه هاش بگی بگو
سایز ممه‌هاش ۷۵ بود

ولی ننویس ممه هاشم
من هی فکر میکنم داری راجع به هاشم و ممه‌‌ش صحبت میکنی

0 ❤️

779944
2020-12-03 10:18:52 +0330 +0330

اخه چرا باید یه زن شوهر دار 30 ساله عاشق یه بچه گوزوی 16 ساله بشه که سه دقیقه ای آبش میاد و هفته ای سه بار بهش بده؟؟؟
کدوم خری باور میکنه اینو؟؟؟

0 ❤️