عشق رو احساس کردم

1392/05/26

سلام . اسم من ترانه ست. 2ساله با دوست پسرم پیمان دوستم . پیمان ازونایی بود که اوایل رابطمون خیلی ازم خجالت میکشید تااینکه بعد از پنجمین قرارمون که به اصرار من و چون گریم گرفته بود بوسم کرد . بعد این قضیه یخش کم کم آب شد ! یه شب بهش زنگ زدم و گفتم مامانم اینا امشب رفتن مشهد و تا هفته دیگم نمیان ( موقع امتحانا بود و من تو خونه بودم ) ، میشه امشب بیای پیشم؟تنهام و میترسم . 45دقیقه بعد خونمون بود . اولش یکم خجالت میکشید . رفتم یکم تنقلات اوردم ، یه فیلم ترسناکم گذاشتم . کم کم وسطای فیلم دیدم دستش اومد رو شونم . منم سرم و بهش تکیه دادم . یه بخش از فیلم یهو یکی پرید تو دوربین ، منم از ترس جیغ زدم پریدم بغل پیمان . به خودم اومدم دیدم کامل بغلش م و من و قشنگ بغل کرده . سرم و اروم اوردم بالا . چشمم که تو چشمش افتاد یه چیزی ته دلم لرزید . شروع کردیم به لب گرفتن از هم.دلم نمیخواست لباش و ول کنم . خیلی حس قشنگی بود . ولی سریع خوذم و جمع و جور کردم . پاشدم که برم یه چیزی بیارم بخوریم که پا گیر کرد بهش و میخواستم بیفتم . رو هوا منو گرفت و دوباره ازم لب گرفت . اروم اروم منو اورد بالا و همونطور که همو میبوسیدیم روی مبل دراز شدم . دستش شروع کرد به بالا اومدن . از روی کمرم همینطور میومد بالا . دستشو برد توی لباسم . میخواست دستشو بزاره رو سینم که مانع شدم ولی هرطوری بود دستشو رسوند . و شروع کرد به ماساژ دادن.لباشو ازم گرفت و روی گردنم اومد پایین . خیلی به گردنم حساسم . تا دید لرزیدم شروع کرد به بوس کردن گردنم . بند سوتینم و باز کرد و اروم رفت روی سینه هام و شروع کرد به خوردن سینه هام .منم دکمه های پیرهنش و باز کردم . یه بدن ورزشکار و خوشگل داشت . یه دستم و گذاشتم رو تنش که خیلی گرم بود و دست دیگم لای موهاش بود .دستام داشت شل میشد . کشیدمش بالا . لبا و سینه هام واقعا داغ بود . وقتی بوسش میکردم لبام داشت میسوخت . دستمو بردم دکمه ی شلوارش و باز کنم متوجه شدم داری شلوارم و در میاره . راستش یکم ترسیده بودم . دستش و گرفتم . تعجب کرد . سریع پاشدم لباسم و پوشیدم . دیروقت بود . بهش گفتم من میرم تو اتاق خودم تو م برو تو اتاق خواهرم اگه میخوای بخوابی . گف اینهمه راه نیومدم جدا بخوابم . گفتم آخه تختم یه نفریه گف بهتر ،مجبورم به عشقم بچسبم تا باهم دراز شیم . رفتیم دراز شدیم .از پشت بهم چسبید .یکم با گردنم ور رفت . بهم گفت خوشت میاد؟ راستشو گفتم و گفتم اره . دستشو اورد رو سینم و میمالوندش . دست دیگشم برد تو شلوارم و باسنم و فشار میداد . نفهمیدم چی شد ، یهو برگشت و افتاد روم. لباسامو در اورد . منم لباسای اون و همینطور که سینه هامو میخورد در اوردم .کم کم رفت پایین . کسم و میخورد . و انگشتای دست راستش و اروم اروم ، اول یکی بعد دوتا و بعد بیشتر میکرد تو کونم .داشتم دیوونه میشدم . پاهام شل شد . بهش گفتم بسه پیمان نمیتونم خودمو تحمل کنم . هردومون کاملا خیس شده بودیم . دیدم گوش نمیده . دستمو بردم و کیرشو گرفتم . بلند شد . با این که ساک زدن خیلی بلد نبودم ولی یه پیزایی از تو فیلما بلد بودم .شروع کردم به خوردنش.مزش و دوست نداشتم ولی چون اون خیلی بهم حال داده بود گفتم نامردی نباشه منم شروع کردم به ساک زدن . وقتی کیرش کاملا راست و سفت شد یهو ابش مثل فواره زد تو صورتم . بهم گفت برگرد . شنیده بودم از پشت خیلی درد داره واسه همین گفتم نه . گف خواهش میکنم . تو چشمش که التماس میکرد نگاه کردم . اروم برگردوند منو و خیلی اروم اروم سرشو وارد کونم کرد . یهو تا ته کیرشو برد تو کونم .منم یه جیغ بلند کشیدم و سرم و بردم زیر بالشتم . اون تلمبه میزد و منم ناله میکردم . ولی خیلی اروم گریه میکردم . دیگه نمیتونستم دردش و تحمل کنم . سرم و اوردم بیرون و گفتم خواهش میکنم ، پیمان بسه ، جون من بسه . صورتم هنوز رو به بالشتم بود و نمیدیدمش . یهو فهمیدم واستاده . نه کیرش و حس میکردم نه دست و نه حتی خودش و . برگشتم دیدم اشک رو صورتشه . ازم لب گرفت و گف ببخشید عشقم ، الهی میمردم ولی اشکای ترانم و نمیدیدم . کشوندمش جلو . پاهام و دور کمرش حلقه کردم .از لبای قلوه ای و خوشمزش یه لب جانانه گرفتم و گفتم خیلی دوست دارم .
اشکام و پاک کرد و اونم منو بوسید . تا حالا انقد عشق رو عمیق احساس نکرده بودم . حس میکردم تو ابرام . چون دیدم ناراحت شده بدون اینکه چیزی بگم اروم کیرش و گرفتم ، برگشتم و اروم کردم تو کونم.گفت اما … گفتم عب نداره . چیزی نگفت و اروم شروع به تلمبه زدن کرد . یهو متوجه صدای فیلم شدم که قطع نشده بود . یه اهنگ رمانتیک و قشنگ داشت . یکم که گذشت منو برگردوند. خودش دراز شد و منو رو خودش دراز کرد.تو پشام نگاه کرد و گفت بهترین شبم و داشتم ، خیلی ازت ممنونم .
با یه لبخند جوابشو دادم و سرمو گذاشتم رو شونش . بعد از چند دقیقه بلند شدم . گف کجا میری ؟ گفتم حموم . یکم مکث کرد و گفت میشه … ؟؟ گفتم جرا که نه عزییییییییزم ؟ . با هم رفتیم حموم . تو حموم م3 بچه ها بازی میکردیم . با دستمون حباب درست میکردیم و تو صورت هم میترکوندیم . کارمون که تموم شد گفتم بیا بریم اتاق مامانم اینا ، من خیلی خوابم میاد .دوتایی رو تخت دراز شدیم . بهم گفت میشه با لباس زیر بخوابی؟میخوام وقتی بغلت میکنم بدن نرمت تو دستم باشه . منم همینکارو کردم .

اونشب بهترین شب عمرم بود 3>
با وجود اینکه هردومون شکمو ایم ولی اونشب شام نخورده خوابیدیم و اولین بار بود معدم اعتراض نکرد :D
این اولین و اخرین خاطره ی سکسم بود.ازون به بعد دیگه خونمون نیومد ( ینی شرایطش پیش نیومد).
مرسی که این خاطره رو خوندید
نظراتون واسم محترمه ( چه فحش باشه چه نباشه مهم نیس در هر صورت مرسی که این و خوندید )

نوشته: Taraneh_95


👍 0
👎 0
40209 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

395872
2013-08-17 10:42:33 +0430 +0430
NA

آخى چه رمانتيک

0 ❤️

395873
2013-08-17 11:45:08 +0430 +0430
NA

حداقل این داستان تنوع داشت واین دفعه دختره خونه خالی کرد . دمش گرم . خدا بده همه چیز با هم بده . دوست دختر شهوتی و خونه خالی با همممم. :D
موفق باشی

0 ❤️

395874
2013-08-17 14:27:04 +0430 +0430
NA

زکی . جوونای روغن نباتی رو. جلوش لخت بودی و کلی باهات ور رفته بوده هنوز سفت و صاف نشده بوده؟؟؟؟؟ همچین هم که سفت و صاف شد آبش پاشید؟‌ فقط من موندم چطوری بلافاصله کردش تو کونت؟؟؟؟؟؟ اینی که با این همه تحریک هنوز شق نشده بوده بعد اومدن آبش چطوری کون آکبنده تو رو باز کرد باهاش؟ فکر کنم فاصله زمانی رعایت نشده بود تو این خاطره و همه رو چسبونده بودی به هم.

0 ❤️

395877
2013-08-20 10:58:33 +0430 +0430
NA

ah ah ah …motenaferam azin kun dadanaye ru tarahoom…cheto to delet vase un misukht vali un tokhmesham nabud saret zire baleshe dari nare mikeshi!!!..che khosh moghe ham geryash gerefte…heyf nabud? bayad kune hamsayatunam mizash bad gerye mikard…rasti tarane jan dar morede un moghavematet bishtar migofti…vaghean moghavemate felestin javunayi me3 toro kam dare
asan entekhabe filme tarsnak yani mano bega bere…vallaaaaaaaaaaa

0 ❤️