گفتی کوچه بالایی منو پیاده کن بقیشو پیاده می رم یه وقت کسی منو با تو نبینه تو کونم عروسی بود پیاده که شدی اومدم سریع جلو خونتون پارک کردم می دیدم داری از دور میایی منو که دیدی لبخند خوشگلت مستم کرد همش با خودم میگم آخه چرا قدر تو رو ندونستم ولش کن بابا همینطوری هم که هستی از سرم زیاده رفتی توی خونه با خودم گفتم برم دیگه که یهو دیدم اومدی پشت پنجره تا حالا ندیده بودم اینطوری برام عشوه بیایی وای دیوونم کردی بسه دیگه خدایا این چه فرشته ایه که قسمت من کردی که یهو بهم اشاره کردی بیا بالا دور و برم رو نگاه کردم باورم نمی شد وقتی دیدی خشکم زده اس ام اس دادی بیا بالا گفتم خطرناکه گفتی می ترسی؟ گفتم من پررو تر ازین حرفام ولی الان سرویس بچه هات میاد گفتی بیا بالا دیگه دفعه اول بود که تو زندگیم میخواستم همچین ریسکی بکنم درب ماشینو بستم اونم آیفون رو زد پله هارو دو تا یکی رفتم بالا دیدم جلو در وایستاده برام عشوه میاد همون تو گردش پله ایستادم گفت بیا بالا دیگه دو دل بودم پیش خودم هزار تا فکر میکردم یعنی اینقدر شجاعت داره میخواد منو ببره تو خونش اگر کسی بیاد چکار کنم ؟ کجا قایم بشم ؟ دوباره گفت بیا دیگه دل رو زدم به دریا و رفتم بالا من که وارد شدم در رو بست و قفل کرد و کفشام رو هم بردم تو در آوردم وقتی دیدم امنیت برقراره کشیدمش سمت خودم و لبامون به هم قفل شد و حسابی لب و لوچه همدیگه رو خوردیم منم نامردی نکردم با دو تا دستم حسابی کونش رو چنگ میزدم و انگشتمو چاک کونش بالا و پایین میکردم این پر رو گری رو از ایتالیا یادم مونده بود اولش اومد عکس العمل نشون بده ولی بی خیال شد بعداز چند دقیقه ای که همدیگه رو لیس زدیم و سیر شدیم خودشو از من جدا کرد و گفت بسه دیگه برو قشنگ میشد شرم رو تو چشماش دید منم کفشامو پوشیدم اومدم تو ماشین نشستم دیدم سرویس بچه هاش اومد و خودش هم اومد پایین که بچه هاش رو ببره بالا تا دید من تو ماشین نشستم هنوز دوباره یدونه ازون لبخندای قشنگش رو نثارم کرد و رفت بالا منم خرکیف شدم و راه افتادم تو مسیر اس ام اس داد خوش گذشت؟ گفتم عالی بودی تو یه فرشته ای گفت خیلی دوستت دارم.

نوشته: دوباره