سلام من علی اکبر هستم خاطره ای که تعریف میکنم برای ۲ سال پیش هست من خیلی اهل سکس و اینجور چیزا نبودم تا اوایل۲۰ سالگیم من یدونه زن دایی دارم اسمش معصومه هست حدود ۹۰ کیلوهست وقدش هم نسبتا بلند هست و خیلی باشوهرش بد رفتار هست و شوهرش اکثرا بیرون غذا میخوره و کلا مشکلات دارن یه روز تصمیم گرفتن که بامینی بوس غذا ببرن یکی از روستا ها واقوام رو دعوت کنن دوتا مینی بوس گرفتن وصبح ساعت ۷ صبح راه افتادیم و ساعت ۱۰ صبح رسیدیم یکی از روستا های خوش آب وهوا اونجا ناهار روخوردیم وحدود ۲ ساعت بعد باشوهرش دعواشون شد و زن داییم قهر کرد بعد از اون اتفاقات برگشتیم خونه بعدش همسرش چند روز برای کار رفت شهرستان وقتی فهمیدم که تنها هست تو خونه رفتم خونشون و گفتم چرا بحث کردید گفت برای خونه وسایل نمیگیره و برای لج من هر هفته فامیلاشو دعوت میکنه ناهار وشام دیگه خسته شدم میوه آورد خوردم بعد چند دقیقه رفت از سالن بیرون داشتم گوشی نگاه میکردم صداش کردم گفتم که من دارم میرم وقتی داشتم از سالن در میومدم دیدم داشت بغل حموم نوار بهداشتی شو عوض میکرد دیدمش یهو هول شد و دستش رو گذاشت روی پاهاش رفت تو حموم منم یه خنده ریز زدم صدام زد وگفت برو بشین تو خونه چایی بیارم رفتم نشستم دوباره انگار خوشش اومده بود که من دیده بودمش
یه دختر ۸ ساله هم داره)نشستیم به من گفت نمیخوای ازدواج کنی و این داستانا گفتم فعلا نه گفت که یکیو سراغ داره بعدش دوباره پاشد رفت حموم
گفتم کجا میری گفت میرم پیرهنمو بردارم با تیشرت بود بعدش که اومد گفت منو دیدی با اون وضع گفتم آره بعدش خندید رفتیم اتاق که عکسایی که گرفته رو نشونم بده وقتی داشت عکسارو درمیآورد کاندوم رو دیدم بغل عکسا سعی نکرد قایمش کنه من که خیلی راست کردم تخت هم بغلمون بود بهم گفت رابطه داشتی تا حالا گفتم نه گفت دوست داری باهم سکس داشته باشیم من یهو هول شدم و یکم خجالت کشیدم گفت کسی نباید با خبر بشه بعد رفتم پیش عکسا دیدم لخت شد بهم گفت میخوام برات بخورم من که خیلی حشری شدم برام ۵ دقیقه ساک زد خیلی حرفه ای بود رو تخت خوابید یدونه بهم کاندوم داد گفت بکن خوابیدم روش و یکم ازش لب گرفتم یه ذره روم باز شد و خجالت رو گذاشتم کنار بعدش کاندوم رو گذاشتم و حدود ۱۰ دقیقه از کص کردمش خیلی خوب ناله میکرد محکم تلمبه میزدم بهش بعدش لرزید و ارضا شد منم ارضا شدم بلند شد یه بوس رمانتیک از لبش کردم و شلوارمو پوشیدم ادامه داستان رو پارت بعدی میذارم…
نوشته: علی اکبر
هیچ حیونی موقعی که جنس ماده پریوده سمتش نمیره
دایت بفهمه با تخیلات زنش جق میزنی به سیخت میکشه ها گفتم بهت نگی کسی بهم نگفت 😂😂😂
تو زندگیت زن از نزدیک ندیدی چ برسه ب رابطه. نمیدونم کدوم زنی چون ی جغله بچه دیدتش فوری میاد بهش میده
پریود بود و از کُس کردی؟ لابد کاندوم رو کشیدی روش که کیرت خونی نشه!!
دخترش چی شد؟
اصل داستان
دایی که از بداخلاقی زنش به ستوه اومده بود و دعوای توی مسافرت، باعث برگشتن و تلخ شدن اوقاتش شده بود، علیاکبر رو میکشه خونهش تا نصیحتش کته که موقع ازدواج، خوب چشماش رو باز کنه تا به درد داییش دچار نشه، ولی دیدن کون تاقچه و پنبهایش، بحث رو منحرف کرد و باعث شد دایی خودش اقذام به باز کردن چشمای علیاکبر کنه، فلذا جوری بهش فرو کرد که همزمان سوراخ کون و چشماش باز باز شد!!
تمام گلدونای سایز ۲۰ حوالهت بادا ابله متوهّم بیسواد الدنگ گشاد داغون!!
پریود بود محکم تلمبه میزدی بهش بعد لرزید ارضا شد ؟
یالانچی نین دده سینه لعنت🤣🤣🤣
نمیدونم چرا سعی میکنید هر موضوعی را بنویسید انگار ما ایرانی ها افتخار میکنیم بگیم ما هم سکس کردیم. خب ناسلامتی در طول سال چیزی حدود نود بار سکس میکنیم این دیگه چی داره که مهم باشه . چرا باید حتما دیگران از جریان باخبر شوند . ؟ البته اگر داستان قشنگی باشه و خاطره جالبی باشه اشکال نداره اما هر چی که هست چرا باید حتما بادیگران درمیان گذاشته شود . شاید من ایراد دارم که فکر میکنم نباید این مسائل و مطرح کرد ، من در هفده سالگی وارد یک رابطه شدم شاید هرکسی بود همه باخبر میشدند ولی هنوز نخواستم با هیچ کسی درمیان بگذارم چون رابطه خصوصی بوده و شخصی که بمن اعتماد کرده بود قول گرفت کسی باخبر نشود ومنم هیچ وقت زیر قولم نزدم البته این رازداری برایم ارزشمند بود و موجب شد بمن بیشتر اعتماد کنند در زمینه های دیگه . کلا حرفم این هست هر رابطه ای تعریف کردن نداره چون چیز جالبی در داستان نبود .
علی اکبر ت جقی مفلوک نواربهداشتی عوض کرد تو دیدی بعد گفت بیا بکن چی میزنید خدایی
خوار کوسه رفتی طویله یونجه بریزی برای گاوها بعد به عشق زندایی نود کیلویی بند کردی به گاو،خدای شما چطور اومدی شهوانی شرط می بندم ی پولی دادی به یک نفر عضو شدی
رفتی پیش عکسا؟ کوص پریود کردی لب رمانتیکم گرفتی؟ خیلی تو کفی
جونمادرت ننویس
مگه مجبورید بیاید کص و شعر بگید و فحش بخورید
من یه لیوان آب بخوام بخورم از این سخت تره برام بابا لامصب ها شما چطوری به این راحتی مخ نزده میرید رو کار اونم با اقوام نزدیکتون
مریضی آخه مرتیکه این مزخرفات دروغ موروغ چیه مینویسی خجالت نمیکشی وقت مردمو میگیری بابا داستان واقعی و دروغین کاملا مشخصه ،نکنید ننویسید
یا تا حالا کس ندیدی
یا نوار ندیدی
یا نمیدونی پریودی چیه
بچه جقی به تو میگن احمق الدنگ یه با اتفاقی زن داییت دیدی تو اون وضعیت شده سوژه جقت ولی اینقد نادانی که نمی دونی زن تو پریودی هیچ خس سکسی نداره نمیده مگه از کون با هزا ر جور دنگ و فنگ شاید حال بده ولی تو کوسش نمی زاره
کص محض