لز با دوست دخترم

1393/07/11

لیدا در حال دست و پا زدن بود ولی زور من بیشتر بود و از اونجایی که قوی هیکل تر بودم راحت تر می تونستم با بدنش ور برم و نذارم که از جاش تکون بخوره . دست و پاشو از این سمت به اون سمت حرکت می داد و حالتاش طوری بود که از لذت زیادش می گفت . -خودت رو خسته نکن دختر . من حالا داغ داغم خیلی روون شدم . با این ماساژِی که تو دادی فکر می کنم که کاملا سر حالم . حالا نوبت توست …

وقتی باهاش ور می رفتم یاد خودم افتاده بودم . کف دستمو که گذاشتم روی کسش همون حالتی رو داشت که منم در هیجده سال پیش که هم سن لیدا بودم داشتم . هر قدر که روی کسم دست کشیده می شد و آبش خشک می شد در جا بازم خیسی دیگه ای جاشو می گرفت . هر چند من در اون موقع تازه شعله رو به دنیا آورده بودم ولی سال قبلش که هنوز ازدواج نکرده بودم اوج دورانی بود که دلم می خواست زود تر از دواج کنم و بتونم خودمو در اختیار مردی بذارم که تا مینم کنه . این نمی تونه یک گناه باشه . این یک نیازه . یک حس و یک هوس که دست خودم نیست . خدا خودش اونو به من داده و خودش هم می دونه چه جوری ردیفش کنه . لیدا رو که زیر خوابونده خودم روش به یه حالت نیم دراز کش در اومدم به این صورت که تا قسمت کسمو روی بدنش خوابونده و حرکت کس روی کس رو شروع کرده بودم . نیمتنه امو رو نیمتنه اش طوری بالا آوردم که در یک حالت تقریبا چهل و پنج درجه قرار گرفته بود هر کدوم از دستاشو به نوبت گرفته انگشتاشو می لیسیدم . دو نه به دونه … اون فقط جیغ می کشید … -یواش تر دختر … می دونم تو هم خوشت میاد و داغ می کنی . اگه بخوای می تونم همیشه بیارمت اینجا و داغ داغت کنم و با هم خوش باشیم . فقط دست از سر شعله بر دار … یه نگاه به چشاش نشونم داد که داره با تمام وجودش التماس می کنه … -لیدا یه چیزی ازت می پرسم حرف راستو بزن … -بگو … هر چی بپرسی من راستشو بهت جواب میدم . لیدا بی اصل و نسبه … ولی دروغ گو نیست … ای که هی … اینجا هم داشت مظلوم نمایی می کرد و یه جورایی می خواست که دلمو به رحم بیاره -تو دختر هستی //؟-اووووووووهههههه شهناز جون این چه حرفیه که می زنی … فکر کردی من از اون دخترای بی خیال هستم که امروز خودمو فدای آینده ام می کنم . ؟/؟ مگه نمی تونی فر هنگ جامعه ما چه جوریه … طوری حرف می زد که مجبور شدم باور کنم و همین احساسو هم داشتم که این قدر نباید ناشی باشه . راستش ترس برم داشته بود و نمی خواستم که این طور فکر کنم که این دختر بی خبال بوده و شعله منو هم از راه به در و بی خیال کرده . انگشتای لیدا رو که دو نه دونه میکشون می زدم . زبونمو می کشیدم رو کف دستش … خیلی حالی به حالی شده بود . بعد ازاون خیلی آروم روش خوابیدم . نمی خواستم سنگینی خودمو بیارم روش . من بالای هفتاد کیلو وزنم بود و اون فکر کنم پنجاه وخوردی می شد . شعله من که درست پنجاه کیلو وزنش بود . لاغر بود ولی می دونستم که اگه از دواج کنه زیر پوستش آب میفته و چاق تر میشه . منم مث اون بودم . خیلی به خوشبو بودن دهن اهمیت می دادم برای همین وقتی که لبامو گذاشتم رولبای دختر حشری یه اعتماد به نفس خاصی داشتم که اونم لذت ببره و در آتیش هوسی که شعله ورش کردم بیشتر بسوزه . می خواستم بیشتر بهش لذت بدم . که دیگه فکر شعله ناشی منو از سرش به در کنه . این بار خودمو ار رو تنش ول کردم و با لبام افتادم روی کسش …می دونستم گرمای دهنم کسشو آتیش میده و اونو بیشتر به هوس میاره . همون حسی رو که من در هیجده سالگی وقتی داشتم که بهرام دهنشو میذاشت روی کسم و با زبونش لبه های کسمو به این طرف و اون طرف باز می کرد و با لباش دو تا لبه ها رو با هم و گاهی به نوبت قفلشون می کرد و یه حالی بهم می داد که دوست داشتم فریاد بزنم و تمام دنیا صداموبشنون . حالا لیدا هم همین حسو داشت . فراموش کن شهناز که اون چه تاثیری روی دخترت داشته . حالا باید به خودت و خودش فکر کنی . زندگی که فقط دخترت نیست . به خودت فکر کن . ببین چقدر تا حالا حال کردی ؟/؟ یه جوری بهش حال بده که همیشه بتونی باهاش باشی . بتونی عشق کنی با هاش و اونم ازت فراری نباشه و این خودبه خود فکر شعله رو هم از سرش به در می کنه . یه احساسی بهم می گفت که اونا هنوز تا آخر کار نرفتن . شاید در حد معمول و ابتدایی به دست هایی به هم زده باشن ولی این مدل کنترل کردنای من باعث شد که در دل اونا ترسی بیفته که سایه منو همیشه به دنبال خودشون حس کنن . راستش منم خودم به هوس افتاده بودم . حالا می تونستم حس زنایی رو که با هم حال می کنند درک کرده و دیگه مثل سابق بهشون متلک نگم و یا نظر بد در مورد اونا نداشته باشم . جالب تر این بود که من فکر می کردم در این عمل هر کسی فقط این براش مهمه که لذت ببره و حال کنه و به ار گاسم برسه . اما متوجه شده بودم وقتی که دو تا زن با هم لز می کنن یه دلبستگی خاصی بین اونا به وجود میاد که لذت دادن هم به معنای نوی لذت بردنه و. اعصاب آدمو آروم می کنه از این که اونم تونسته مفید واقع شه و کار مهمی رو انجام بده .معمولا کس و چوچوله ها هر قدر درشت تر باشه خب این سطح لذت رو بیشتر می کنه ولی اگه کوچیک و نقلی باشه مث کس لیدا برای اونی که بهش حال میده کار رو راحت تر می کنه تا بتونه راحت تر باهاش ور بره بهش عشق بده . سرمو میون لاپاش با سرعت زیادی حرکت می دادم … طوری واسش مایه می ذاشتم که واسه حال کردن بهرام همچه کاری نکرده بودم . لیدا راه فراری نداشت . پی در پی حالتشو عوض می کرد . دستاشو گرفته و اونا رو گذاشتم رو کمرم . -عزیزم بغلم بزن . فشارم بگیر . بهم چنگ بنداز … ناخناتو فرو کن توی تنم . با هام حال کن . نترس … -نههههههه … شهناز جون خیلی خوشم میاد … تا حالا این جوری نشده بودم … نهههههه نههههههه … دیگه جوابشو ندادم و. فقط به میک زدن کسش ادامه دادم . چه ناز بود اون کس کوچولوش … دستای لطیف و ظریف و دخترونه شو دور کمرم حلقه زده هر چند این جوری با سرعت و فشار کمتری می تونستم کسشو میک بزنم ولی گذاشتم راحت باشه و راحت تر حال کنه . به شونه هام طوری چنگ مینداخت که منم خوشم میومد و حس می کردم که داره ماساژم میده … ولی گردنم کمی درد گرفته بود … ادامه دارد

نوشته: ECH


👍 0
👎 1
101196 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

439079
2014-10-03 16:14:05 +0330 +0330
NA

کیرم تو کون دوست دخترت حالا بگو چرا؟؟؟؟؟؟؟؟چون کون پیدا نمیشه بکنیم…کیر این گرگم تو کون خودت حالا بگو چرا؟؟؟؟؟؟چون اینم کون گیرش نیومده بکنه همجنس بازم هست کنار بیا باهاش

0 ❤️

439081
2014-10-03 17:58:37 +0330 +0330
NA

كيلم د قينت.قيندي!

0 ❤️

439083
2014-10-03 18:27:50 +0330 +0330
NA

diablo diablo

0 ❤️

439084
2014-10-03 18:39:09 +0330 +0330
NA

کیرم دهنت باباننویس دیگه باقیشو.ریدی.

0 ❤️

439086
2014-10-04 00:31:55 +0330 +0330

قسمت آخرشو خوندم ببینم چی میشه ، اینجوری شد :
" فشارم بگیر "
ینی چی ؟!

0 ❤️

439088
2014-10-04 02:10:30 +0330 +0330
NA

همش دروغ

0 ❤️

439089
2014-10-04 02:50:27 +0330 +0330
NA

منم کیر میخوام کس توپولم

0 ❤️

439090
2014-10-04 02:51:14 +0330 +0330
NA

من کوس میخوام

0 ❤️

439091
2014-10-04 06:48:09 +0330 +0330
NA

تاریخ آفرینش نشون نداده 2تا حیوان هم جنس باهم حال کنن.بعضی وقتا آدما از حیوان هم بدترن.

0 ❤️

439093
2014-10-04 12:55:20 +0330 +0330

من که از داستانت سر در نیاوردم … دوستان هم که از خجالتت در اومدند … دیگه حرفی نیست …

0 ❤️

439094
2014-10-04 13:13:21 +0330 +0330
NA

کیرم تو توهمات مجلوقت…

0 ❤️

439095
2014-10-04 14:36:05 +0330 +0330
NA

دوست عزیز کیرم تو کونت ننویسسسس جقی بدبخت کونی کیری کیرم تو کونت کیرم تو زیر بغلت

0 ❤️

439096
2014-10-04 19:31:58 +0330 +0330

یعنی ثابت کردی خنک تر از یخچال طبیعی هم هست

0 ❤️

439097
2015-05-21 07:53:00 +0430 +0430

حقیقتش خیلی قر و قاطی نوشتی…اما مرسی

0 ❤️