لیلا زن همسایه

1392/11/13

با سلام خدمت دوستان شهوانی
این خاطره مال همین چند وقت پیشه . اولش عذر خواهی میکنم که طولانیه.( لیـــلا زن همسایه )
دو سال پیش در همسایگی ما یک زن و شوهری خونه ساختند و آمدند نشستند.
شوهره کارگر شهرداری بود و زنه خانه دار اسمش هم لیلاست. خانمه خیلی خوش هیکل بود و کون و سینه ی خوش فرمی داشت . سینه ی 75 یا 80 بود.صورت گرد و سفید و جذابی داشت.بعضی وقتا با مانتو میره بیرون که کونش و سینه هاش خیلی دیدنی میشن. خلاصه من رفتم تو کفش ولی فکرشم نمیکردم که اهل حال باشه.مدتی گذشت و من متوجه اوضاعش نبودم.اونم هی ردمیشد و با من سلام میکرد.
یه روز یک میهمان داشت که ماشین داشت و اونم ماشینشو گرفت که تمرین رانندگی کنه. تا منو دید بهم لبخند زد ولی هول شد و آمد روی تپه ی شنی که کنار خونه ی ما بود گیر کرد. بعد کمکش کردم و ماشینو در آوردم و تشکر کرد رفت.
ازون روز بیشتر ازش خوشم اومد . تا اینکه یک روز یکی از همسایه ها گفت شنیدی که فلانی ها همیشه میان خونه ی لیلا میکنن و میرن.گفتم نه بابا اون اینجوری نیست ولی اون گفت خیلی هم هست ولی با هر کس نه.
خلاصه رفتم تو نخش تا متوجه شدم سه نفر ثابت اکثر اوقات میان پیشش و میرن . منم گفتم باید اونو بکنم.هروقت میدیدمش باهاش احوالپرسی گرم میکردم .
تا اینکه یک روز بعد ازظهر خانم و بچه هام رفتند خونه مادرش که شب هم اونجا باشن منم هر وقت خونه تنها میشم لخت مادرزاد میشم و دراز میکشم . داشتم فیلم سوپر میدیدم که آیفون صدا کرد.نگاه کردم دیدم لیلا خانمه…
من: بفرمایید لیلا: ببخشید خانمتون هستند؟ من: نه خیر،امری دارید در خدمتم
لیلا با کمی مکث : یه لحظه تشریف میارید دم در. منم خوشحال شدم و پریدم یک رکابی و شلوارک پوشید م و رفتم دم در دیدم یک چادر رنگی رو سرشه و روسری هم نداره . گفتم بفرمایید در خدمتم.
لیلا: ببخشید آقای … میتونم یک تلفن او خونتون بزنم؟ من : بفرمایید خواهش میکنم
لیلا خانم اومد داخل تا منو با شلوارک دید یه جوری شد ولی سریع تعارفش کردم و راهنماییش کردم اومد تو خونه و بردمش تو اتاق تلفنو نشونش دادم و رفتم تو هال . با خودم گفتم امروز خودش با پای خودش اومده، باید بکنمش. فورأ کیرم انگار شنیده باشه بلند شد.
دو تا چای ریختم و رفتم طرف اتاق دیدم هی شماره میگیره و فورأ شاسی رو فشار میده منم فهمیدم داره فیلم بازی میکنه.
تو کونم عروسی راه افتاد. انگار متوجه شد دارم نگاش میکنم سریع برگشت و چادر از روی سرش سر خورد افتاد روی شونه هاش ، دیدم تاپ پوشیده ، خشکم زد.
لیلا: نمیدونم چرا گوشیشوُ جواب نمیده! من: خوب لیلا خانم بیا بشین یک چایی بخور بعد دوباره زنگ بزن
سریع چادرشو درست کرد که منم دیدم لیلا خانم با تاپ و شلوار پارچه ایه . تعارفش کردم اومد تو هال نشست یکم آجیل هم جلوش گذاشتم و چایی هم گذاشتم و رفتم روی مبل روبروییش نشستم .اولش تعارف کرد ولی بعد کمی آجیل خورد و چاییشو برداشت که بخوره دید داغه گذاشت پایین .
لیلا: آقای … خانم بچه ها کجا رفتند . منم با این سوالش فهمیدم که میخواد آمار بگیره.
من: رفتن خونه مادرش . لیلا:کی میان؟ من: شب
منم که مطمئن شدم میخاره . سریع سر صحبت ره باز کردم از شوهرش پرسیدم و یکم حرف زدیم و حرفا کشید به زندگی خصوصی و بالاخره خودش گفت : من خیلی وقته که یه جورایی عاشقت شدم . منم گفتم : چطور مگه لیلا خانم ، شما که شوهر دارید و منم زن و بچه دارم.
لیلا: آخه شوهرم بی عرضه هست نمیتونه راضیم کنه . تو خیلی جذابی و سرحال . دوست دارم باهات باشم موافقی؟
منم سریع رفتم کنارش دستمو گذاشتم دور گردنش و بوسش کردم که یهو شل شد و افتاد تو بغلم . چادرشو برداشتم و شروع کردیم لب گرفتن و خوردن لب همدیگه.خیلی وارد بود و مست.چند دقیقه لباشو خوردم و با یک دستم شروع کردم مالیدن سینه هاش . لیلا هم سریع دستشو برد از رو شلوارک کیرمو مالید. کم کم تاپشو در آوردم سوتین مشکیش هم در آوردم و شروع به خوردن سینه هاش کردم . لیلا هم کیرمو در آورد و میمالید . همینطور سینه هاشو خوردم و اومدم دیدم جاش بده . یک پتو پهن کردم درازش کردم رو زمین شلوارشو درآوردم دیدم شورت نداره و کسش صاف صافه. بلند شدم رکابی و شلوارکمو در آوردم سریع کیرمو گرفت تو دستش. بلندش کردم گرفتمش بغلم( حدودأ 60 کیلو وزن داشت) بردمش تو حموم آبو باز کردم قشنگ کسسشو داخل کسشو و کونشو شستم کیر خودمم شستم . بردمش رو تختم دراز کشید شروع کردم به خوردن کسش خیلی خوشبو بود . یه ربع خوردم که لرزید و راضی شد .بعداز چند دقیقه بلند شد سریع کیرمو گرفت دهنش و شروع کرد به ساک زدن خیلی قشنگ ساک میزد . چنددقیقه بعد دراز کشید گفت بکن تو عزیزم . دارم منفجر میشم.کیرمو با آب کسش خیس کردم گذاشتم در کسش با یه حول رفت داخل . تنگ بود ولی نه اونقدری که باید تنگ باشه. بچه هم نداشت. حدود ده دقیقه تلمبه زدم . برگردوندمش سگی و گذاشتم تو کسش . تو این حالت بیشتر حال میکرد و میگفت :
آخ بکن عزیزم بکنننن . تا بحال اینقدر حال نکرده بودم . آه ه ه ه اوممممممم خیلی تلمبه زدم اونم دادو بیداد میکرد باز دوباره طاق بازش کردم گذاشتم تو کسش . حدود ده دقیقه بعد خیلی لرزید و ارضا شد. چشاش بدجور خمار شد که باعث شد منم آبم بیاد سریع در آوردم و یکمش ریخت روی کسش بقیشم ریختم روی شکمش باکیرم آبمو پخش کردم روی شکمش و روش خوابیدم . ساعت سه و نیم بود که خوابمون برد.
بیدار شدم دیدم ساعت پنجه . بیدارش کردم یک کم ازش لب گرفتم بردمش تو حموم زیر دوش . داشت خودشو آب میکشید منم رفتم پشتش زیر آب کیرم بیدار شده بود که خورد به چاک کونش یهو برگشت و بغلم کرد و لبمو خورد . دوباره شهوتی شد . آبو بستم شروع به مالیدن کردم چنددقیقه بعد دراز کشید گفت بازم بکن/ گفتم لیلا جون کون میخوام . گفت نه عزیزم تا بحال ندادم میترسم از جلو بکن .خلاصه با التماس راضیش کردم گفتم آروم آروم میکنم دردت نیاد . گفت باشه پس بریم رو تخت . خشکش کردم بردمش رو تخت یه کم که مالیدمش وازلینو برداشتم مالیدم به کونش خیلی مالیدم و انگشتش میکردم و دادش به هوا رفت . بعد کیرمو حسابی لیزش کردم و با فشار نرم سرشو فرو کردم که جیغ کشید. یه کم نگه داشتم بعد نرم نرم حولش دادم تو تا ته رفت بعد که آروم شد شروع به تلمبه زدن کردم و اونم آه اوه میکرد و میگفت از کون چه حالی داره و من نمیدونستم . وای بکن عشقم بکنننننن .خلاصه بعد ده پانزده دقیقه تلمبه همزمان باهم ارضا شدیم آبمو ریختم تو کونش . چنددقیقه استراحت کردیم رفتیم حموم خودمونو شستتیم اومدیم بیرون .
همینطور لخت نشستیم یه کم آجیل و چای خوردیم و فیلم سوپر نگاه کردیم و حرف زدیم.که دوباره حوسش کرد و گفت بازم میخوام
منم باز شروع کردم و یک ساعتی طول کشید هم از کون هم از کس کردم و گفت آبمو بریزم داخل کسش. منم ریختم تو کسش اونم ارضا شده بود. خلاصه حسابی حال کرده بود . ساعت هفت و نیم بود که لباس پوشید و بهم قول داد که دیگه فقط به من بده و حال کنه. چون خیلی خوش گذشته. قرار شد فرداشب برم خونه اش چون شوهرش شیفت بود.
خداحافظی کرد و لب گرفتیم و رفت .
واقعأ منو ببخشید که خیلی طولانی شد ولی واقعی بود خواهشأ فحش ندید. دوست نداشتید باور نکنید. بای

نوشته: م


👍 1
👎 2
181335 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411546
2014-02-02 04:28:21 +0330 +0330
NA
0 ❤️

411547
2014-02-02 08:13:13 +0330 +0330
NA

هیچی ولی زن شوهردارخیلی بده بکنی
فکرزن خودت باش
عصابم سگیه ازاین وضع
آخه بااین همه داف زن یکیو؟؟؟

0 ❤️

411548
2014-02-02 08:43:04 +0330 +0330
NA

یکی لطف کنه این جمله رو برام معنی کنه…؟ :|
///یه روز یک میهمان داشت که ماشین داشت و اونم ماشینشو گرفت که تمرین رانندگی کنه///

0 ❤️

411550
2014-02-02 18:29:08 +0330 +0330

عجب!!!
پس اومد خونتون اول برديش حموم بعد كرديش! بعد باز برديش حموم بازم كرديش! باازم برديش حموم باازم كرديش…
پول آبتون زياد مياداا :|
جق ميزنى مرتيكه؟ :-D
بزن عب نداره ولى حداقل موقع نوشتن داستان دستتو ازتو شرتت در بيار
جقى :-D

0 ❤️

411551
2014-02-02 18:57:09 +0330 +0330
NA

فعل های نوشته بین زمان حال و گذشته سر به کون موندن ، تکلیفشون رو معلوم می کردی بد نبود ها . باز یه بی سواد زنا زاده دست به خشتک شد و توهم نویسندگی گرفتش .

0 ❤️

411554
2014-02-03 17:52:05 +0330 +0330
NA

>:P
چرت بود

0 ❤️