ماجرای سعید و زنش و داداشش (۱)

1403/03/05

من سعید ٢٨ سالمه و زنم غزل ٢٢ سالشه، من و غزل تو یك خانواده مذهبی بزرگ شدیم ولی من شیطنت خودمو داشتم و غزل هم از سر اجبار خانواده چادری بود ولی بعد گذشت شیش ماه از ازدواج با من با رضایت من چادر رو گذاشت كنار و مانتویی شده بود كه البته اوایل خانواده ها حساس شده بودن و كنایه میزدن و بعدش بیخیال گیردادن شدن.
من یك برادر دارم به اسم محمد كه ١٠ سال از من كوچیكتره، من و برادرم قبل ازدواج خیلی باهم جور بودیم طوری که باهم مینشستیم پای تی وی، وقتی تنها بودیم فیلم پورن میدیدیم و جق میزدیم و حتی واسه همدیگه جق میزدیم و من كیر داداشمو میمالیدم و اونم كیر منو و حتی بعضی وقتا کیرشو میخوردم تا آبش بیاد و آبشو تف میکردم تو دستمال و مزشو دوست داشتم و كیرشو دوست داشتم البته گی نیستما ولی چون داداشمو دوست داشتمو سنش كم بود خوشم میومد. من وقتی ازدواج كردم تو خیالم موقع سكس با غزل تو خیالم حضور داداشم محمد رو تصور ميكردم كه اونم داره با غزل سكس میكنه و منم لذت میبردم. ولی تو واقعیت تردید داشتم كه واقعا بخوام این کار رو انجام بدم و غیرتم اجازه میده یا نه ولی فكر كردن بهش حشریم میکرد. غزل زن حشری بود ولی نمیدونستم اون اصلا راضی میشه یا نه؟
من چون با داداشم خیلی رفیق و خودمونی بودم از سكسم با غزل تعریف میکردم ولی غزل نمیدونست و داداشم میگفت خوش بحالت كه هر شب با غزل پیشت میخوابه و باهاش معاشقه و سكس ميكني. منم با خنده میگفتم دوس داشتی تو جای من بودی و بغلش میخوابیدی اونم با پررویی میگفت معلومه و میخندید و خوشش میومد از این حرفا میزدم. حتی مواقعی كه با محمد در مورد غزل حرف میزدم تحریك میشدم ودوست داشتم فیلم سكسمو با غزل بهش نشون بدم با عكس های سكسی شو ولی سعی میكردم خودمو كنترل كنم چون یه خورده ای تعصب داشتم و دلم رضا نمیداد تا این حد برم جلو ولی عكس های نیمه لخت غزل رو بهش نشون میدادم و اون با لذت تماشا میکرد و تو حسرت میموند یه جورایی.
با این حال بدمم نمیومد یه روزی فیلم عكس سكسمون رو بهش نشون بدم و با هم جق بزنیم و ارضا بشیم.
بعضی شبا كه با غزل سكس میکردم بهش میگفتم دوس داشتی غیر از كیر من یكی دیگه اینجا بود و سه تایی باهم سكس میكردیم اونم كه معلوم بود شهوتش بیشتر شد چشاشو میبست و لباشو از شهوت گاز میگرفت ولی چیزی نمی گفت احتمالا روش نمیشد ولی بعد دو سه بار سوال با خجالت می گفت عاررره خیلی عالی میشد. بعدش بهش میگفتم فكر كن داریم باهم سكس ميكنيم و محمد یهویی میاد تو اتاقو سكسمونو تماشا میکنه و تو و اون چشم تو چشم میشی و با چشمات ازش میخوای لخت شه بیاد كنارت بخوابه و ازش لب بگیری و موقعی که من میکنمت باهاش معاشقه كنی و كیرشو بمالی و اونم ممه هاتو بماله و بخوره كه غزل با این حرفم حسابی تحریك شد و بعدش ارضا شد و منم ارضا شدم و آبمو تو كس غزل خالی میکردم، و روش در حالی که خوابیده بودم بغلش کردم و بوسش میکردم و اونم همراهی میکرد و میگفت مرسی عشقم خیلی حال داد. بعد از مدتی كه از سكسمون گذشت پرسید حرفایی كه در مورد محمد زدی راست بود یا فقط واسه تحریك كردنمون بود منم پرسیدم تو چی دوس داری واقعی باشه و سه تایی سكس كنیم؟ اونم یه نگاهی با تعجب کرد و بهم خیره شد و بعد كمی مكث ازم پرسید یعنی تو رو من غیرت نداری؟ گفتم چرا ولی من از لذت بردن تو بیشتر حشری میشم و اونم میگفت منم الانشم با تو لذت میبرم و نیازی به كس دیگه ای نیست كه تو سكسمون شریك بشه ولی مطمئن بودم كسشر میگه و ته دلش میخواد.
تیرماه ١٤٠٢ بود كه از ازدواج من و غزل یکسال گذشته بود. تصمیم گرفتیم باهم بریم آبگرم لاریجان اونجا رفتیم یه سوئیت اجاره كردیم واسه دو شب كه تو خود واحد حوضچه آبگرم داشت و تمیز بود و توی واحد یه تخت خواب دونفره بود و یه آشپزخونه كوچیك هم یك گوشه بود واسه پخت و پز. محمد رو هم با خودمون بردیم.كلی تو راه حرف میزدیم و كسشر میگفتیم و شوخی میكردیم و حتی شوخی های سكسی و میخندیدیم. وقتی رسیدیم وسایل رو از تو ماشین خالی كردیم و چون نزدیك ناهار بود من و محمد رفتیم كمی وسیله واسه ناهار و خوراكی خریدیم و برگشتیم سوئیت و غزل مشغول آماده كردن غذا بود برنج بار گذاشت و داشت خورشت قرمه سبزی درست میكرد كه از قضا آشپزیش هم خیلی خوب بود. ناهار رو خوردیم بعدش رفتم حوضچه رو شستمو شیر ابگرم رو باز كردم تا حوضچه پر بشه.
محمد رفته بود رو تخت كنار دیوار دراز كشید و گوشیشو چك میکرد و منم رفتم لبه تخت دراز كشیدم و منم گوشیمو چك میکردم البته قبلش به غزل توی شستن ظرف های ناهار كمك كرده بودم. غزل هم اومد كنارم دراز بكشه ازم خواست برم وسط تخت بخوابم كه قبول نكردم(عمدا نرفتم كه اون وسط ما دوتا بخوابه) و بش گفتم وسط بخواب و اشاره كرد زشته، پیش داداشت بخوابم؟! منم در گوشش گفتم مگه چیه فك كن دو تا شوهر داری و خندیدم اونم یه اخم با خنده ای كرد و گفت بی غیرت بی تربیت و منم خندیدم و گرفتمش کشوندمش رو تخت بین خودم و داداشم و پتو رو كشیدم رومون. من قبلش تیشرت و شلوارمو در آورده بودم و فقط شورت اسلیپ پام بود. آخه عادت داشتم موقع خواب لخت بخوابم و تو خونه كه حتی بدون شورت میخوابیدم. رومو كردم طرف غزل و غزل كه دمر دراز كشیده بود و داشت گوشیشو چك میکرد دستمو بردم پشت غزل از زیر بلوزش بدنش رو نوازش میکردم و غزل هم معلوم بود خوشش میومد ولی اشاره میکرد پیش محمد حواست باشه و منم به شوخی گفتم عب نداره اونم دل داره و خندیدم و اونم قیافشو یجوری كرد و لبخند زد و چیزی نگفت. نگاه كردم به محمد دیدم دیوث داره تو گوشیش فیلم سكسی میبینه و مثلا گوشیو جوری گرفته ما نبینیم ولی دیده میشد و غزل هم فهمید و بهم گفت محمد رو نگاه چی میبینه عجب دیوثیه این بشر و میخندیدم. گفتم ولش كن بروت نیار بذار كیفشو بكنه طفلكی كه مثل من نیست كس بغلش باشه و هر شب بكنش و باهم اروم میخندیدیم. منم دستامو پست غزل بالا و پائین میکردم و بعد از زیر شلوار غزل بردم تو شورتش و كون و لاشو میمالیدم اینم بگم كه غزل جلوی محمد بلوز آستین بلند میپوشید و شلوار بلند منزلی ولی گفتم نمیخواد روسری سرش كنه ولی جلوی خانواده روسری سرش میکرد برای حفظ ظاهر. همونطور گفتم دستمو كردم تو شورت غزل كون و لای كونش رو میمالیدم و انگشتمو میبردم لای كونش و سوراخ كونشو میمالیدم و غزل حشری شده بود و منم كه قرص خورده بودم كیرم حسابی راست شده بود. كیرم سایزش خوب بود و كلفت و نسبتا دراز و غزل خیلی دوسش داشت. دیدم غزل حسابی حشری شده گوشی رو انداخت كنار سرشو گذاشت رو بالش و روش سمت من و لذت میبرد منم لبمو بهش نزدیك كردم شروع كردیم به خوردن لب همدیگه و چشم افتاد به محمد و دیدم اونم داره مارو نگاه میكنه و یه چشمكی بهم زد و بهش اشاره كردم تابلو نكنه كه مارو میبینه. یه لحظه غزل برگشت ببینه محمد چیكار میكنه و محمد سریع گوشیشو نگاه كرد كه مثلا حواسش نیست و دوباره غزل روشو كرد سمت من و ادامه لب گرفتن حسابی لب و لوچه همو میخوردیم و منم با دستم سینه های غزل رو میمالیدم و اروم بلوزش رو در اوردم و زیرش سوتین نبسته بود و شروع كردم به مالیدن سینش و لب خوردن همدیگه. بعد دستمو بردم سمت شلوارش و با شورتش همزمان درشون آوردم. منم شورتمو در اوردم الان من و غزل زیر پتو لخت كنار هم خوابیده بودیم در حالی که داداشم گوشه تخت مشغول دیدن فیلم سوپر تو گوشیش بود. منم با دستم كس غزل رو میمالیدمو انگشتم و میكردم تو كسش و اونم اروم اه و ناله میکرد و ظاهرا دیگه واسش مهم نبود كه محمد كنارمونه. غزل چرخید و طاقباز خوابید منم به محمد گفتم شیطون چی میبینی اینور كن ماهم بینیم و غزل غافلگیر شد فكر نمیكرد من این حرفو بزنم الان وسط حالمون. محمد هم گفت بدرد شما نمیخوره فیلم خانوادگیه و شما خودتون اصلشو دارین و خندید و ماهم خندیدیم، گوشیشو گرفتم گفتم اینورش كن لااقل سه تایی ببینیم و من و غزل در حالی که محمد گوشیش سمت سه تامون بود داشتیم فیلم سكسی تماشا میكردیم و همزمان من كس غزل و ممه هاش و بدنشو میمالیدم و غزل لذت میبرد. تو فیلم یه زن بود كه شوهره داشت كسشو میخورد و یه مرد دیگه انگار دوست یا همکار مرده بود کیرشو فرو كرده بود تو دهن زنه و زنه حسابی ناله میكرد و واسه مرده ساك میزد و با دستش سر شوهرش رو به كسش فشار میداد. منم به غزل گفتم دوست دارم كس و كونتو بخورم گفت چطوری میخوری كه محمد نفهمه، منم از لبه تخت اومدم پائین سرمو بردم زیر پتو و رفتم پای غزل و شروع كردم خوردن كس غزل و زبونمو تو كس غزل فرو میکردم و غزل آه و ناله میکرد و داداشم متوجه شد و دید من نیستم از غزل پرسید سعید كجا رفت اونم نامردی نكرد در حالی كه ناله میکرد با لبخند گفت گشنش بود رفت كلوچه بخوره و هر دوشون خندیدن. و مشغول دیدن فیلم شدن ظاهرا شوهره و دوستش دوتایی داشتن زنه رو میكردن. منم دست راستمو بردم سمت شلوار محمد از رو شلوار کیرشو مالیدم و آروم شلوارشو كشیدم پائین و اونم كمك كرد شلوارشو از پاش دراوردم و از یه طرف كس غزل رو میخوردمو و از طرف دیگه با دستم كیر محمد رو میمالیدم. غزل هم مثل فیلم سرمو گرفت فشار میداد به كسش و منم از زیر پتو پاهاش رو دادم بالا تا بتونم سوراخ كونشو بلیسم و زبونمو تو كونش فرو ميكردم. همزمان كیر محمد رو میمالیدم. دست چپ غزل كه زیر پتو بود رو گرفتم اروم بردم سمت كیر محمد و همینكه دستش خورد به كیر محمد از حشریت زیاد كیر محمد رو گرفت و شروع كرد به مالیدن و دیدم غزل هم بدش نیومده و منم دست محمد رو گرفتم گذاشتم رو بدن لطیف غزل و محمد داشت ذوق مرگ میشد. گوشیشو قفل كرد انداخت كنار روشو كرد سمت غزل شروع كرد به مالیدن تن غزل و صورتشو نزدیك صورت غزل كرد ولی همچنان تردید داشت چیكار كنه غزل هم كه داشت ناله میکرد و چشاش از شهوت خمار شده بود زل زده بود تو چشای محمد و محمد هم صورتش اروم بود نزدیك غزل دیگه لباشون یه سانت با هم فاصله داشتن و منم زبونمو فرو كردم تو كس غزل و یه انگشتم تو كونش كه غزل از شدت ناله و لذت تكون خورد طوری که لباس ناخواسته خورد به لبای محمد و محمد بی هوا لبای غزل رو بوس كرد و غزل هم لبخند زد و دستشو انداخت گردن محمد و شروع كرد به خوردن لبای محمد و محمد كه انتظار نداشت شروع كرد به خوردن لبای غزل و دستش هم دور گردن غزل انداخت و همدیگه رو حسابی بغل میكردن طوري كه بدناشون به هم چسبیده بود و محمد با دستش سینه های غزل رو میمالید و لباشو میخورد. غزل دو سه باری كه كسشو خوردم ارضا شد ولی دوباره حشری میشد. منم بلند شدم رفتم یه لب از غزل گرفتم و كیرمو بردم سمت صورت غزل و غزل هم شروع كرد به ساك زدن كیرم و به محمد اكی دادم بره زیر پتو كس و كون غزل رو بخوره و اونم با خوشحالی رفت زیر پتو شروع كرد به خوردن كس و كون غزل لامصب با چه ولعی می خورد صدای ملچ و مولوچش میومد و من غزل خندمون گرفت ولی از چهره غزل فهمیدم از این سكس خیلی راضیه و داره لذت میبره بعدش شصت و نه شدیم من و محمد باهم كس و كون غزل رو میخوردیم. بعد خوردن كیر و كس همدیگه پتو رو زدم كنار چشای محمد افتاد به بدن سكسی و زیبای غزل و از ذوق زیاد برق میزد و رفت روی غزل و شروع كرد لباشو خوردن و هر دو قربون صدقه هم میرفتن و منم محمد رو زدم كنار رفتم روی غزل كیرمو گذاشتم لای كس غزل و میمالیدم و لبای غزل رو میخوردم و قربون صدقش میرفتم و ازش پرسیدم حال میده اونم میگفت با لبخند آره عشقم خیلی، خیلی زیاد مرسی عزیز دلم و منم بوسش میکردم و میگفتم عاشقتم و محمد تماشامون میکرد و كیرشو میمالید. منم آروم كیرمو كردم تو كس غزل تلمبه میزدم و غزل هم با كیر محمد ور میرفت و كیرشو كشید سمت خودشو شروع كرد به خوردن كیر محمد و منم تو كسش تلمبه میزدم. منم انقدر تلمبه زدم و ابم اومد و بعدش كیرمو در اوردم كنار غزل دراز كشیدم. كیر محمد درسته اندازه كیر من نبود بخاطر سن كمترش ولی بد هم نبود، غزل كیر محمد رو همچین با ولع میخورد و محمد هم لذت میبرد آبش اومد و ریخت تو دهن غزل و غزل هم تا قطره آخرش رو خورد و كیرشو حسابی میك زد تا آب توی كیرش خالی بشه، بعد به محمد گفت دراز بكشه به پشت و غزل رفت روی محمد و كسش رو روی كیر محمد میمالید و بعد كیرشو كرد تو كسش و رو كیرش بالا پائین میكرد و لذت میبرد. بعد غزل به پهلو كنار محمد خوابید و محمد رو بغل كرد و به خودش فشار میداد و ازش لب میگرفت و كیر محمدو به كسش میمالید و فرو كرد تو كسش. بعد همینطور كه سعی میکرد به پشت بخوابه محمد رو كشید رو خودش و محمد هم پاهاشو گذاشت دو طرف غزل و تلمبه میزد و غزل لذت میبرد و لبای همو میخوردن و گاهی هم محمد موقع گاییدن غزل سینه هاشو میخورد و لذت میبرد.
محمد تند تلمبه میزد تا اینکه آبش رو تو كس غزل خالی كرد و غزل هم محمد رو رو خودش فشار میداد و بغلش كرد و قربون صدقش میرفت و لبای محمد رو میخورد و باهاش معاشقه میکرد.
غزل از محمد خواست كه كيرشو تو كونش فرو كنه، و بعدش غزل چهار دست و پا شد و محمد هم روی زانوش بلند شد رفت پشت غزل سوراخ كونش اول با زبون لیس میزد و توش فرو میکرد و با انگشتش سعی كرد سوراخش باز بشه بعد کیرشو با آب دهانش خیس كرد و آروم فرو كرد تو كون غزل و وقتی كمی فرو كرد نگه داشت تا جا باز كنه و بعد تا ته فشار داد تو كون غزل و آروم عقب و جلو میکرد و غزل حال میکرد و بعد غزل در حالی که مراقب بود كیر محمد از كونش در نیاد دمر دراز كشید و محمد هم همزمان روی غزل خوابید و کیرش رو تو كون غزل عقب جلو میکرد و تلمبه میزد و هردوشون حال ميكردم كه باز هم آب محمد اومد و من با دیدن صحنه حسابی تحریك شدم و رفتم سمت غزل و ازش لب میگرفتم و بدنش رو میمالیدم. غزل حسابی حال كرده بود و ارضاء شد.
بعدش رفتیم خودمونو شستیم و سه تایی رفتیم روی تخت ساعتی خوابیدیم. بعد از اینکه از خواب بلند شدیم رفتیم سه تایی تو حوضچه آبگرم و اونجا هم یه دست حسابی سكس كردیم سه تایی و بعدش اومدیم بیرون و رو تخت تصمیم گرفتیم من و محمد دوتایی كس و كون غزل رو همزمان بگاییم. من به پشت خوابیدم و غزل اومد روم و كیرمو كرد تو كسش و ثابت نگه داشت و محمد هم رفت پست غزل همزمان فرو كرد تو كون غزل و دوتایی غزل رو گائیدیم. اول محمد ابش اومد و خالی كرد تو كون غزل و بعد از چند دقیقه ای هم آب من اومد و خالی كردم تو كس غزل و بعدش غزل رفت قرص خورد تا حامله نشه. اون دو سه روزی كه كه اونجا بودیم حسابی سه تایی سكس میكردیم تا اینکه سفرمون تموم شد و برگشتیم تهران. محمد رو رسوندیم خونه بابام اینا و كلی تشكر كرد و من و غزل هم رفتیم سمت خونمون و تو راه مدام تشكر میکرد و از لذتاش می گفت كه اونجا برده و حسابی بهش خوش گذشت و دوس داره بازم تكرار بشه و راستش به منم خیلی خوش گذشت.
بعد از اون اتفاقهای جالبی افتاد و بعدا واستون اگه خوشتون اومد تعریف میکنم.

نوشته: سعید


👍 43
👎 20
52301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

985148
2024-05-25 23:22:25 +0330 +0330

هر مدل تجسم می کنم از زیر پتو وقتی سرت تو کص و کونه چطور بیرون را می دیدی جور در نمیاد
جون خودتون وقت نوشتن داستان جق نزنید

4 ❤️

985157
2024-05-26 00:15:08 +0330 +0330

چی میشه نوشتنت که تموم شد به خودت زحمت بدی ویکبارهم مرورش کنی اون وقت میفهمی کسی که می‌ره زیرپتو،نمیتونه چیزی ببینه

2 ❤️

985162
2024-05-26 00:32:01 +0330 +0330

مرز های گی‌بودنو و اوبی‌ هارو جابه حا کردی

میگی گی نیستما!

1 ❤️

985174
2024-05-26 01:03:21 +0330 +0330

من ریدم دهنت که کونت گذاشتن واسه کسشعر گفتن
آخه کونی کیر داداشتو خوردی بی‌ناموس ننه سگ

3 ❤️

985177
2024-05-26 01:39:07 +0330 +0330

یعنی کوسشعرترین داستان تاریخ شهوانی بود،هزارتا سوتی و دروغ میشه از این درآورد،داستان ترشحات ذهن مریض نویسنده بود.

2 ❤️

985186
2024-05-26 02:38:32 +0330 +0330

به احتمال زیاد تو قسمت های بعدی یه نفر دیگه رو به داستانت اضافه میکنی که کونت بزاره، بیشتر داری کش میدی به کون دادن خودت برسی ، آخه گفتی یه کم غیرتی هستی روت نمیشه زود بری سر اصل مطلب.

1 ❤️

985195
2024-05-26 04:39:29 +0330 +0330

نمیدونم اونایی که داستان می‌نويسن قبلش چرا نمیرید چندتا داستان که لایک زیاد خورده رو مطالعه کنن ببینید چه سبک نوشته خیلی بهتره از کسشعرنوشتنه ، دوستان خودتونو با فوش دادن خسته نکنید طرف داره از کس دادن ناموسش میگه گفتم که خسته نشید آنتن نمیده…🤣😅

0 ❤️

985208
2024-05-26 06:45:53 +0330 +0330

کاش من جای محمد بودم

0 ❤️

985216
2024-05-26 08:11:39 +0330 +0330

کیر تو خودتون و چرت و پرت که میفرستید

1 ❤️

985226
2024-05-26 10:34:59 +0330 +0330

این دیگه نه کسشعر بود که خوندم

0 ❤️

985235
2024-05-26 11:56:37 +0330 +0330

فانتزی قشنگیه امیدوارم چیزهایی که نوشتی یه روزی واقعاً برات اتفاق بیفته

0 ❤️

985236
2024-05-26 12:00:37 +0330 +0330

شما یا واقعا در مورد شخصیت خودت و زنت و رابطه ایی که با برادرت داری دروغ میگی یا کلا از پایه کس شعر تفت میدی.آخه کسی ک پوشش اینجوری داره مشخصه اعتقاداتش.بعد یهویی این حرکات نمایشی رو میزنه؟داداش مجبورت نکردن بنویسی،شما استراحت کن و با کیر داداش کوچیکت بازی کن

0 ❤️

985254
2024-05-26 19:11:34 +0330 +0330

بعضیا واقعا چنان تنی دنیای فانتزی غرق میشن که دیگه فرق بین واقعیت و خیال براشون از بین میره

0 ❤️

985261
2024-05-26 20:37:28 +0330 +0330

آخه کیرم تو اون مغز کرم خوردت یعنی چهار بار پشت سر هم آب ممد اومد!!! کون گشاد اوبنه ای ممد فیل ام باشه نمیتونه چهار بار پشت سر هم زن جندتو بگاد و آبشو تو کص و کون و دهنش خالی کنه!

0 ❤️

985270
2024-05-26 23:23:13 +0330 +0330

من کمی اولش و خوندم حال نداد بمن چه چرندی بوداخه کی میاد با داداشش این کار و کنه اخه زنش و بگه باهم بکنیم . حال بهم زن نباشید انقدر .

0 ❤️

985311
2024-05-27 02:30:42 +0330 +0330

قشنگ بود… همزمان با اخر داستان زنم ابمو اورد

0 ❤️

985317
2024-05-27 03:00:41 +0330 +0330

این همه غیرت هم زیاد خود نیست میگی یخورده تعصب داشتم حسم میگه واسه توخیلیه

0 ❤️

985335
2024-05-27 11:26:57 +0330 +0330

کاملا مشخص بود که تراوشات یه ذهن جقی مریضه. هر سطرش دوبار توش غزل بود. تا نصفه خوندم و ولش کردم

0 ❤️

985371
2024-05-27 20:25:38 +0330 +0330

من داستانت رو قبول دارم چون خودم تجربش کردم و اگە خواستى بیا تا برات تعریف کنم

0 ❤️

985381
2024-05-27 23:46:18 +0330 +0330

از زیر پتو همه چیزو میدیدی تو دیگه چه دیوز کوس ندیده ای هستی مجلوق 😂😂😂

0 ❤️

985481
2024-05-28 23:00:48 +0330 +0330

آخه قوزو آخرش مینوشتی بلند شدم دیدم همش خوابه که این همه فحش نشنوی

0 ❤️

986203
2024-06-03 11:31:24 +0330 +0330

بچه جون، کیری که آبش بیاد دیگه به این سرعت راست نمیشه، پاشو مشقاتو بنویس، پاشو گم شو

0 ❤️

986937
2024-06-09 00:03:49 +0330 +0330

ایشالله توام بزرگ میشی دغدغه هات میشه کار پول .دست از جق توهم بودن بر میداری

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها