ماجرای ماساژ و اعتیاد به انگشت شدن

1402/05/08

وقتی نوجوان بودم پسرعمویم که دو سه سال از من بزرگتر بود گاهی من را یواشکی انگشت می کرد . بیشتر این کار را وقتی در خواب بودم انجام می داد . پدرم یک تولیدی کوچک داشت و پسرعمویم برای کار و کمک به خانه ما می آمد و شبها همیشه ما کنار هم می خوابیدیم . یک بار در خواب بودم که ناگهان لذتی کوچک و ناگهانی در سوراخ کونم حس کردم . احساس عجیبی بود . هم خوشم می آمد و هم کمی احساس گناه می کردم . بین خواب و بیداری بودم و نمی دونستم چه اتفاقی داره می افته . از خواب بیدارم شدم و دیدم بله . پسر عمویم با کونم مشغوله . پررو پررو دستش رو توی شلوار من کرده بود و با انگشتش با سوراخم بازی می کرد . نمی دانستم چه عکس العملی نشون بدم ؟ هم عصبانی بودم و احساس حقارت می کردم و هم خوشم می اومد . گفتم خودم رو به خواب بزنم بلکه بی خیال بشه . اما به خواب زدن همان و پررو شدن بیشتر او همان . انگشتش را تا نصفه توی کونم کرده بود و عقب و جلو می کرد . نفسم بند اومده بود و هیچ عکس العملی ازم بر نمیومد . چون کمی هم از پسرعمویم می ترسیدم .

بعد که دید من عکس العملی ندارم . رویش بیشتر شد شلوار من را پایین کشید و سعی کرد که کیرش را به کونم نزدیک کند که دیگر طاقت نیاوردم . خودم را کنار کشیدم و با فاصله از او خوابیدم . او هم بی خیال شد . اما او شبهای دیگه هم دست بردار نبود . جای خوابم رو عوض کردم و دیگه کنار اون نخوابیدم . حس گناه بر حس لذت کاملا غلبه کرده بود . اما ته دلم هم لذت عجیبی را حس کرده بودم که تا اون موقع باهاش بیگانه بودم .

پسر عمویم وقتی دید که در خواب دیگه دستش به من نمیرسه سعی کرد در عالم بیداری دست درازی را به من دنبال کنه . توی بازی ها به هر بهانه ای خودش را به من می چسباند و من هم همیشه سعی می کردم خودم رو از دستش رها کنم . بالاخره که یک دفعه که بازیمان گل کرده بود من را از عقب گرفت و دستش را توی شلوارم کرد و شروع به انگشت کردنم کرد . همین طور خشکم زده بود و نمیدونستم چیکار کنم . اون منتظر عکس العمل من بود . اما من مثل صاعقه زده ها هیچ کاری از دستم برنمیومد . او هم نامردی نکرد و به انگشت کردن ادامه داد . اعصابم خیلی خورد بود اما این دفعه حس لذت بر من غلبه کرده بود. واقعا نمی دانستم که چرا دست و پایم حرکت نمی کند . بعد آرام شلوارم را پایین داد و کون نرم و قمبلی ام را نوازش داد و کمرم را به سمت پایین خم کرد . مثل گوسفندی که منتظر سر بریدن باشه هیچ عکس العملی نداشتم . او هم شلوارش را پایین داد و کیرش را به سوراخ کونم مالید . باز هم بدون عکس العمل سعی کرد فشار بدهد به سمت تو که صدایم درآمد که نکن درد داره . او که حشرش بد جوری بالا زده بود گفت صبر کن . و رفت کرم را از اتفاق بغل آورد و با انگشت به دور کونم مالید و کمی هم به کیر خودش مالید .

کیرش را آرام به سمت سوراخم فشار داد و خیلی راحت کیرش داخل کونم جا گرفت . واقعا نمی دانستم باید چه کار کنم . لذت ببرم ؟ درد یا آه بکشم ؟ حدود ده دقیقه من رو سفت و سخت گایید . آخرها دیگه خیلی سریع تلمبه می زد . انتظار داشتم بیشتر از این درد داشته باشه . اما دردی در کار نبود . اما احساس لذت هم با استرس شدید در هم آمیخته شده بود و نمی گذشت که راحت باشم . حس این که اگه پدرم می فهمید چه بلایی سر من و اون می آورد بدنم رو به لرزه می آورد .

بعد از این که خوب از خجالت کون من درآمد آبش را داخل دستمال ریخت و کونم رو بوسید . مثل لشگر شکست خورده ها روی زمین نشسته بودم و حرکتی نمی کردم . بعد سرم رو بالا آوردم و هر چی از دهنم در آمد نثارش کردم . تهدیدش کردم که اگه یه بار دیگه این کار رو بکنه به بابا میگم و این حرفها . اما کار از کار گذشته بود . او کارش رو کرده بود و مثل احمق ها به من می خندید ؟ واقعا ؟ این بود نصیب من ؟ به زور من رو کرده بود و بعد هم می خندید ؟

پسرعمویم تهدیدم رو جدی گرفت و دیگه سراغ من نیامد و کار کارگاه رو هم پیچوند و نیومد . اما خاطره این لذت همراه به تحقیر بدجوری در روان من باقی ماند و تقریبا تمام عمر دست از سرم بر نداشت . بعد از آن دیگر تجربه همجنس بازی نداشتم .

در سن جوانی دوست دخترهای فراوان داشتم و با اونها سکسهای خوبی رو تجربه کردم که بعدا براتون تعریف می کنم . اما هنوز اون حس عجیب در من باقی مونده بود .

یک بار که از میدان آریاشهر رد می شدم تابلویی را دیدم که نوشته سالن ماساژ . خیلی کنجکاو شدم . تابلو آدرس طبقه دوم در یک ساختمان بزرگ بود . جای دنج و آرامی به نظر می اومد . در زدم و داخل شدم . سالن بسیار کوچکی بود . در واقع یک اتاقک بود که آقایی جوان پشت میز نشسته بود . شرایط ماساژ رو پرسیدم و اون هم منویی جلوی من گذاشت که انواع ماساژ و قیمت را روی آن نوشته بود . یکی را انتخاب کردم . گفت دوش گرفتید ؟ گفتم نه . من رو به سمت سالن دوش هدایت کرد . دوش که گرفتم یک حوله دور خودم پیچیدم و بدون شورت و همان حوله روی تشک چرمی نرمی که روی زمین پهن شده بود ( سالن تخت ماساژ نداشت ) . همان آقای جوان که هیکل ورزشکاری هم داشت با احترام آمد و شروع به ماساژ کمر من کرد .

دستش که به من خورد احساس عجیبی در بدنم حس کردم . همون حس غریبی که موقع سکس با پسرعمو بهم دست داده بود . نفسم به شماره افتاده بود . آیا ماساژور به سراغ کونم هم خواهد رفت ؟ بعد که ماساژ کمر تموم شد باسن رو به صورت فشاری از روی حوله فشار داد تا به رانها رسید و بعد شروع به ماساژ ران رفت . ماساژور حرفه ای و مهربانی بود . روم نمیشد که حرفی بزنم که برداشت بدی از من کنه . وقتی رانهایم رو ماساژ میداد دیگه نفسم به شمارش افتاده بود همان طور که ران را ماساژ میداد دستش را به سمت کونم می برد و کفلها را هم ماساژ‌می داد . عزمم رو جزم کردم و گفتم : شما باسن رو هم ماساژ میدید ؟

او که انگار با این سوال آشنا بود گفت : بستگی به مشتری داره . اگه مشتری بخواد بله . در حالی که زبانم به درستی در دهانم نمی چرخید گفتم : من مشکلی ندارم .

او هم به آرامی حوله را از روی باسنم برداشت و کون لخت و بدون مویم در برابر او هویدا گشت . وقتی کون بدون مو و قلمبه ام را دید حدس زد که اوضاع از چه قراره . اما به روی خودش نیاورد . به آرامی روغن را روی کونم ریخت و با دستان قدرتمندش کونم را ماساژ‌داد . بعد آمد وسط دو تا پایم نشست پاهایم را از هم کمی باز کرد و به صورت هفتی کونم را ماساژ داد . وقتی کونم رو ماساژ میداد قشنگ سوراخ کونم به صورت قلمبه بیرون می زد . کمی آه کشیدم و او گفت : درد دارید ؟ گفتم بله لطفا این قسمت را بیشتر ماساژ بدید . او هم نامردی نکرد و ده دقیقه روی باسنم وقت گذاشت . اما اصلا به سمت سوراخ کونم نرفت و بعد از ماساژ کون دوباره به سمت ران و ساق پاهایم رفت و بعد از ماساژ کف پا با احترام گفت . خسته نباشید . ماساژ تمام شد .

خیلی حس بدی داشتم . وقتی آدم تا این درجه تحریک شود و ارضا نشود مثل آدمی می ماند که کتک خورده باشد . لباسهایم را پوشیدم و پول را حساب کردم . گفتم شاید این دفعه رویش نشده . دفعه بعد سعی میکنم کاری کنم که مرا ارضا کند .

دفعه بعد که آمدم همان اول کون برهنه و بدون حوله روی تشک خوابیدم و حسابی باهاش خوش و بش کردم . با خوش رویی به من خوش آمد گفت و مثل دفعه پیش از نوک سر تا انگشتانم را شامل کون حسابی ماساژ داد . وقتی کونم رو ماساژ‌می داد دستانش را تا نزدیکی سوراخ کونم حرکت داد اما باز انگشتش رو به سوراخ کونم نرساند . دیگه اعصاب و روانم به فنا رفته بود .

اما باز هم جرات نکردم بهش قضیه رو بگم . دیگه پیش این ماساژور نیامدم چون احساس کردم داره با روانم بازی می شه . تا اینکه یک روز روی دیوار تبلیغ یک ماساژور دیگه رو دیدم . این یکی سالن نداشت و در خانه ماساژ‌می داد . او هم تخت ماساژ‌نداشت . و روی زمین ماساژ می داد . خانه ای کوچک و محقر داشت که تقریبا کل خونش به ارایه ماساژ اختصاص پیدا کرده بود .

او هم جوان با ادب و خوشرویی بود . گفت برو دوش بگیر و بیا رو تشک بخواب . من هم دوش گرفتم و پررو پررو کون برهنه و بدون حوله روی تشک خوابیدم . حس غریبی که از سالها پیش داشتم باز هم به سراغم آمده بود . این ماساژور حتی از ماساژور قبلی هم خیلی حرفه ای تر بود . حسابی همه بدن از جمله کونم رو خوب ماساژ داد . روی بخاری چند عدد هم سنگ داغ کرده بود و آن رو با حوله روی کونم گذاشت . از شدت لذت داشتم به خودم می پیچیدم ولی باز هم آن حس لذت اصلی که دنبالش بودم سراغم نیومده بود و باز هم جرات ابرازش رو نداشتم . ماساژور به من گفت برگرد تا سینه و و شکمت را ماساژ بدم وقتی برگشتم و کیر راست شده ام را دید بو برد که در چه حالی هستم . وقتی داشت آرام با روغن شکمم را ماساژ می داد گفت : راستی می دونستی یه ماساژ داریم به نام ماساژ پروستات ؟ تا حالا امتحان کردی ؟ گفتم نه . چی هست ؟

گفت یه ماساژ هست که خیلی هم برای پروستات مردها مفیده اما از راه مقعد انجام میشه . انگار که برق به تمام بدنم وصل کرده باشند گفتم : چطوری ؟

گفت : به پروستات مردها فقط می شه از راه مقعد دسترسی داشت اگه دکتر پروستات هم رفته باشی این طوری معاینه می کنند . بدون معطلی گفتم . بدم نمیاد امتحان کنم .

ماساژور گفت : برگرد و به صورت درازکش باسنت رو بیار بالا . من هم بدون معطلی اطاعت کردم و کون قلمبه ام را که از شدت هیجان می لرزید به سمتش بالا بردم . او باز هم خیلی حرفه ای رفتار می کرد و رفتارهای خارج از عرف نمی کرد . کمی روغن به سوراخ کونم مالید و آرام انگشت سبابه اش را به داخل سوراخ کونم فشار داد . همان هیجانی بهم دست داده بود که پسرعمویم وقتی در خواب مرا انگشت می کرد . آهی از ته دل کشیدم . ماساژور گفت هر وقت درد داشت بهم بگو . گفتم نه اوکیه . از این احساس که کونم به صورت تمام باز شده به سمت مردی غریبه عریان شده بود احساس لذت فراوانی داشتم . او انگشتش را تا آخر تو کونم فشار داد . درد عجیبی داشتم ولی به روی خودم نمی آوردم . بعد شروع کرد انگشتش را عقب و جلو کشیدن. حس عجیبی بود . ما در حال سکس نبودیم و انگار که داشت یک کار ریلکسی روی من انجام می داد . اما در عمل انگشتش توی کونم بود و من هم به صورت داگ استایل کل کون قلمبه ام را به سمت او حواله کرده بودم .

همین طور به عقب و جلو بردن انگشتش در کونم ادامه می داد که ناگهان انگار که چیزی را در بدنم لمس کرده باشد ، آبم با شدت فراوان بیرون آمد و فریاد بلندی کشیدم . ماساژور که انتظار همچین لحظه ای را داشت قبلش پارچه ای یک بار مصرف زیرم پهن کرده بود . آرام انگشتش را از کونم بیرون آورد و مرا آرام روی تشک خواباند . و با یک پارچه دیگر آب کیر را از روی بدنم پاک کرد . رفتارش اینقدر آرام بخش بود که ازش تشکر کردم . ماساژور گفت که ارضا شدن در ماساژ پروستات امر عادی است و این حرف تمام حس بدی که ممکن بود از این وضعیت داشته باشم از بین برد . واقعیت اینه که من گی نبودم و دوست دختر داشتم . اما نمی دانستم این حس لذت بخش از کجا آمده است ؟

دیگر تا یک سال کارم این بود که برای ماساژ پروستات پیشش بروم . بهش گفتم ماساژ های دیگه رو نمیخوام فقط ماساژ پروستات . وقتی پیشش می رسیدم عین کونی ها کونم رو به طرفش خم می کردم و اون هم که از حس من با خبر شده بود یک دستش رو دور کونم حلقه می کرد و با انگشت دیگرش انگشتم می کرد . وسط انگشت کردن با هم گپ هم می زدیم و از ماجراهای روزمره حرف میزدیم . این حس عادی سازی داستان لذت رو دو چندان کرده بود . انگار که داریم یک کار عادی انجام می دهم . گاهی هم که آبم دیر می امد خودش کمک می کرد و با کیر و خایه ام بازی می کرد که آبم زودتر بیاید . اواخر دیگه خیلی پررو شده بودم . بدون این که لباسم رو در بیاورم روی تشکش می خوابیدم و خودم رو به خواب می زدم . او هم میادم لباسم رو در میاورد خودش من رو خم می کرد و شروع به انگشت کردنم میکرد اینقدر انگشتم می کرد تا آبم بیاید گاهی هم پاهایم را بالا می برد و به سمت خودم خم می کرد و انگشت می کرد و آبم روی شکم خودم می ریخت . بعد هم آبم رو با مواد ضد عفونی پاک می کرد و لباس رو تنم میکرد من هم تشکر می کردم و پول رو پرداخت می کردم و می رفتم . این کار تا یه سال ادامه داشت تا اینکه ازدواج کردم و دیگه این داستان رو گذاشتم کنار .

نوشته: بهنام


👍 15
👎 4
32901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

940041
2023-07-31 00:22:01 +0330 +0330

فک کن دست یارو تا ته تو کونت باشه بعد درباره گرونی پیاز و سیب زمینی حرف بزنید 😂 😂


940049
2023-07-31 00:41:16 +0330 +0330

شماره ماساژور رو برام‌پی وی بفرست ممنون

2 ❤️

940146
2023-07-31 13:43:08 +0330 +0330

خوبه که برا انگشت شدن پولم میدادی
تو اگه میخواستی کص بکنی چی کار میکردی

0 ❤️

940158
2023-07-31 15:03:02 +0330 +0330

آخه پلشت بجز ماساژ تای سنتی همه ماساژها روی تخت ماساژ انجام میشه . ضمنا حتما شورت یه بار مصرف میدن . پس گوه اضافه نخور پول خرج کن یه بار برو ماساژ

0 ❤️

940273
2023-08-01 03:15:21 +0330 +0330

ماساژ رایگان پروستات میدم 🤣😅

0 ❤️

940333
2023-08-01 16:35:47 +0330 +0330

دقیقا پسر عموی من همینجور منو کونی کرد

0 ❤️

940401
2023-08-02 01:08:12 +0330 +0330

کصکش کون دادی اوکی .اصن هر غلطی کردی اوکی بکیرم
مثال ادبی میزنی تو داستان کون دادنت؟
مگه داری کتاب مینویسی؟
کونتو بده برو دیگه مثل لشکر شکست خورده چه کصشعری بود

0 ❤️

943126
2023-08-19 10:05:39 +0330 +0330
MQ4

اینقدر کسشعر بود که حوصلم ندارم ایراد های کستانت رو بنویسم.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها