مالیدن کیر راننده تاکسی

1394/09/04

این موضوع مربوط به دو ساله پیشه که برام اتفاق افتاد

عصر یه روز بارونی بود حدود ساعت پنج عصر که تو راه مونده بودم تقریبا چهل دقیقه برای تاکسی وایساده بودم و بارون تند تر و تند تر می شد موجی از جمعیت کنارم بودن که منتظر تاکسی بودن هر از گاهی یکی رد میشد و مردم همه میرختن سمتش که حالا شانسی چند نفر موفق می شدن سوار بشن .

خلاصه قرعه به نام من افتاد! سوار تاکسی شدم من جلو بودم و یه خانم و دو تا اقا عقب نشسته بودن ترافیک عجیبی بود به مادرم زنگ زدم که دیرتر میرسم. خلاصه تقریبا نزدیک خونه بودم همه پیاده شده بودن و منم کم کم داشتم پولو اماده میکردم که پیاده بشم داشتم بیرونو نگاه میکردم که راننده تاکسی گفت ببخشید خانم گفتم بله گفت یه خواهشی داشتم. گفتم بفرمایید گفت خواهش میکنم ناراحت نشین اما من خیلی حالم بده میشه کمکم کنین . گفتم منظورتون چیه؟ گفت خواهش میکنم سر و صدا نکنین من خیلی وقته رابطه نداشتم حالم خیلی بده فقط در حد مالیدن . گفتم یعنی چی اقا نگه دارین میخوام پیاده بشم. گفت خانم خواهش کردم . یکم فکر کردم نگاش کردم . صورت نیمه کشیده و چشمای درشتی داشت از اون مردای جا افتاده بودم منم که عاشق مردای سن بالا مخصوصا یکم شکم داشت اصلا حشری میشم . یه نگاه مرموز انداختم لا پاش دیدم بله . حسابی سیخه. یکم اخم کردم که مثلا راضی نیستم ولی دلم خیلی میخواست. گفتم ببخشید نمیتونم. گفت لطفا همین یه بار. نگاش کردم گفتم فقط یادت باشه همین یه بار این اطراف مزاحم من نشیا گفت نه خانم من مردم ازار نیستم . بهش گفتم پس برو تو یه کوچه نگه دار خلاصه وارد یه کوچه شدیم هوا تقربا تاریک شده بود بارونم همچنان می بارید. یه گوشه ای پارک کرد. گفت خانم خیر ببینی. لبای همو بوسیدیم دستمو کشیدم روی روناش . احساس میکردم چشماش می لرزه از حشر. اروم دستمو گذاشتم رو کیرشو شروع کردم به مالیدن که خودشو ولو کرد و پشتیه صندلیشو خم کرد و خودشو داد جلو پاهاشو باز کرده بود و اه میکشید منم که عاشق کیر . گفتم اینجوری نمیشه شما ابت بیاد شلوارت کثیف میشه از زیر بمالم؟ گفت هر کاری میخوای بکن منکه از خدامه. کمربندشو باز کردمو زیپشو دادم پایین یه شورت مشکی پاش بود شلوارشو تا سر زانو دادم پایینو حسابی کیرشو از رو شورت مالیدم داشت میمرد. شورتشو دادم پایین . اخ چه کیری داشت . گندمی رنگ با یه سر برجسته تقریبا کلفت بود اندازش بین 17 تا 18 سانت . عالی بود منم که اندازه شناس . جون. کیرشو گرفتم دستمو سرشو کشیدم رو لبام یه ناله ای کرد که دختر کشتی منو. سرشو گذاشتم دهنمو خوردم حسابی مکیدم . داشتم دور کیرشو زبون میکشدم که گفت عزیزم میشه یکم سینتو بمالم . منم که حسابی داشتم حال میکردم مانتومو باز کیردم سایز سینه هام 85 است دوتاشو گرفته بود دستشو قربون صدقش میرفت . سوتینمو داد بالا نوکشو لیسید دستشو گذاشت رو شکمم گفت میشه کستو یکم لمس کنم . منم مست شده بودم کسم حسابی خیس بود گفتم اره برام بمالش . دکممو باز کردم دستشو کرد تو شورتم اخخخخخخخخخ دست میکشید لای کسم چوچولمو میمالید خیلی حال میداد . دستشو در اورد خوابیدم رو پاشو شروع کردم به خوردن کیرش تا ته میکردم در میوردم دوباره میخوردم دست میکشیدم رو تخماش اونم از پشت دستشو برده بودم تو شلوارمو کونمو مبمالید گاهیم دست میکشید لای کسم . کلی سر کیرشو خوردم که یهو دیدم یه نفس عمیق کشید سرمو داد کنار و دولا شد چندتا دستمال برداشت ابشو ریخت توش چه اهی میکشید جون . حسابی ارضا شده بود. یکم بازوهاشو شکمو بدنشو مالیدم گفت دمت گرم خیلی حال دادی میخوای منم حال بدم؟ گفتم چطوری؟ گفته رو صندلی بچرخ سرتو بزن به شیشه پاهاتو باز کن سمت من . منم یه پا انداختم رو فرمون و یه پام به صندلی بود گفتم من دخترما کاری نکنی گفت نه حواسم هست . شورت و شلوارمو داد پایین اومد لای پام . کسمو با دستاش باز کرد اخخخخ . زبون میکشید لای کسم یکم به سمت جلو کشید پاهامو سوراخ کونمو میلیسید عالی بود چوچولمو میخورد و سینه هامو میمالید اه و نالم بلند شده بود حسابی لای کسمو خورد که یهو ابم خالی شد . خیلی حال داد . بلند شدم تقریبا ساعت هفت و نیم اینا بود لباسامونو پوشیدیمو بهش گفتم چه شانسی داشتیم بارون میومدا اونم تو تاریکی قسمت بود حال کنیم حسابی خندید. منو رسوند تا دم خونه . لبای همو بوسیدمو از هم جدا شدیم . من دیگه ندیدمش اما خوب تیکه ای بود.

نوشته: جیگر


👍 0
👎 1
102548 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

475275
2015-11-25 15:40:42 +0330 +0330
NA

دروغ بود تو خیابون پاهاتو دادی بالا کسی رد نشد

0 ❤️

475277
2015-11-25 15:43:01 +0330 +0330

اخه تو پاریس هم تو تاکسی نمیشه کوس خورد تو کردی جقی مغزت رو گایدم یه وقتی بچه ککن نبودی که تو تاکسی راننده خفتت کرده و حسابی گایدتت

0 ❤️

475281
2015-11-25 18:50:03 +0330 +0330

گرفتم پس از خواندن داستان
که تصمیم بر اخذ بنز گران
زنم رنگ زرد و کنم تاکسی
سوارت کنم ، رو به سو بی کران
از این بگذریم پس شود هر کسی
نویسنده ، دارد تخلص بسی
بذارم برایت تخلص که بعد
صدایت کنند : جنده ی تاکسی

1 ❤️

475282
2015-11-26 00:24:16 +0330 +0330
NA

خععععلی تابلوعه که تخیلی بود ROFL

0 ❤️

475284
2015-11-26 01:12:20 +0330 +0330

تابلو بود کس شعره هیچ کدوم از کارایی که گفتی تو تاکسی جا نیست انجامش بدی شغال
ولی در کل خوب بود کاش ما هم شانس داشتیم به یکی میگفتیم بیا ساک بزن اونم بدون سر و صدا قبول میکرد
کیرم تو مغزت گوزو

0 ❤️

475286
2015-11-26 02:38:00 +0330 +0330

نگفتی ازت کرایه تاکسیو گرفت بالاخره یا نه ؟
اگه درامدش خوبه ما هم شغلمونو ول کنیم بیایم تاکسی بخریم؟

0 ❤️

475287
2015-11-26 04:10:06 +0330 +0330
NA

کیرم تو مغزت جقی.
اونقد جق زدی و توهم رفتی که این کس شعرا رو مینویسی.
کیرم توی اگزوز تاکسی

0 ❤️

475288
2015-11-26 04:14:03 +0330 +0330
NA

جنده خوبی میشی عزیزم
بانو الکسیس رو سرمشق خودت قرار بده

0 ❤️

475289
2015-11-26 04:31:37 +0330 +0330

معلوم بود همش دروغ بود

0 ❤️

475290
2015-11-26 04:37:01 +0330 +0330
NA

تو جقي منتظر يكي بگايدت

1 ❤️

475298
2015-11-26 09:42:22 +0330 +0330
NA

کاش اون راننده من میبودم اینقد میخوردم که آبت می ریخت تو دهنم

0 ❤️

475299
2015-11-26 10:32:50 +0330 +0330

جالب اینه که ماشالا همه سینه ها 85 قد رعنا هیکل عالی بعد میری خیابون و …
موندم یا این داستانا رو یا دخترای اروپایی خوب فارسی تایپ میکنن یا تخیل مردامون بالاس
دختر ایرونی که فکر نکنم اینا رو عمرا بنویسه

0 ❤️

475300
2015-11-26 10:51:39 +0330 +0330

دوستان دیگه همه چی رو گفتن من دیگه حرفی ندارم …

مثلا من داور آخر هیئت ژوری نکست پرشین… biggrin

0 ❤️

475301
2015-11-26 12:51:24 +0330 +0330
NA

از اسمت معلومه چه خرى هستى جيگرررر lol

0 ❤️

475302
2015-11-26 14:54:38 +0330 +0330

جنده كه جنده هم هست اينطوري پا نميده كوس شعر ننويس

0 ❤️

475305
2015-11-27 01:53:01 +0330 +0330

Taxi na otobos sherkate vahed to kose madare adame doroghgo

0 ❤️

475306
2015-11-27 08:51:19 +0330 +0330
NA

حال تو ماشین فک کنم خیلی کیف بده

0 ❤️

475307
2015-11-27 14:31:13 +0330 +0330

گل پسر خیلی بد نوشتی
*کون واسه خودش دنیاییه *

0 ❤️

475308
2015-11-27 15:09:19 +0330 +0330
NA

چقدر کس شعر بود
کی باور میکنه؟

0 ❤️

475309
2015-11-28 02:43:00 +0330 +0330

یکبار پشمک حاج عبدالله بخوری خوب میشی

1 ❤️

524822
2015-12-07 20:27:28 +0330 +0330
NA

كم كس بگو
جقي

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها