اسم من سامانه و 17سالمه این خاطره تلخ ماله یک ساله پیشه …
یک روز که از خونه رفتم بیرون دیدم همسایه جدیدمون داره اسباباشونو دارن میارن توی خونشون یه پسر 15ساله هم داشتن که اسمش محمد بود (محمد یه پسر لاغر اندام با موهای بلوند بود و بدنش بجز سرش و ابروهاش جای دیگش اصلا مو نداشت بدنش هم سفید بود). محمد یه لبخندی زد . سرشو به نشانه سلام تکون داد منم یه لبخندی زدم و سرم رو تکوم داد.این اولین برخورد من با محمد بود.
چند روز بعد محمد اومد در خونمون گفت اینترنتم وصل نشده اینترنت داری چند لحظه ازش استفاده کنم منم گفتم آره اومد داخل و نشست پای سیستمم منم بالای سرش وایسادم بعد کارش توموم شد بهش گفتم میای پلی استیشن؟؟گفت باشه اون یه تیشرت و شورت پاش پاهاش پیدا بود که مو نداشت. بعد اون روز همیشه میوند خون با هم بازی میکردیم. همیشه جلو تلوزیون میخابیدیم و بازی میکردیم . همیشه هم که میومد از بس با هم صمیمی شده بودیم منو بوس میکرد منم خوشم میومد یه بار که خابیده بازی میکردیم بهش گفتم موهات بلند شدن خیلی خوشگل شدی کوتاشون کن کسی جز من نگات نکنه خندید و گفت توهم چه کوتاه کنی چه نکنی خوشگلی بعدش دستمو انداختم دور گردنش و بوسش کردم بعدش گفت دیگه میخام برم اونم منو بوس کرد و رفت.
یه بار که اومد خونه گفت شونه هام درد میکنن خیلی خستم منم گفتم میخایی ماساژت بدم؟ گفت بلدی گفتم آره بعد لباسشو درآوردم کمر وشونهاشو با دست ماساژ دادم کمرش حوش فرم و بدون مو بود بهش گفتم پاهاتو هم ماساژ بدم گفت آره پاهاشو تا کونشو ماساژ دادم حسابی شارژ شد گفتم بهتری اونم جواب داد خیلی بعد کمرشو چندتا بوس کردم و یهو گازش گرفتم از جا پرید و داد زد بعد تو بغلم گرفتمش گفتم آروم عزیزم نترس گفت چرا گاز گرفتی گفتم دوست دارم . بعد پرید روم و صورتمو گاز گرفت بهش گفتم این چی بود؟ گفت منم دوست دارم خوشگلم. بعد تو بغل هم بودیم منم دست میکشیدم تو موهاش و نوازشش میکردم تا خواب رفت منم خوبم برد تا بعدظهر بیدار که شد منم بیدار کرد گفتم خوب خوابیدی گفت تو خیلی مخصوصا تو بغل تو .گفت یه چی بگم ناراحت نمیشی گفتم بگو
گفت تنت بدجوری بوی سکسی میده .منم یه نیشخندی زدم گفتم خوبه یا بده گفت خوبه راحت خوابیدم .منم خودمو روش انداختم یه بوسش کردم رفتم زیر گردنش و بوس بارون کردم بعد سینهاشو مک زدم خیلی خوشش اومده بود بلندش کردم
بردمش رو تختم خوابوندمش خواستم صورتشو ببوسم روشو کرد بهم لبمو رو لباش گذاشتم وبوسیدمش بعد گفت دوست داری با من سکس داشته باشی گفتم اگه تو بخایی بعد باهام یه لب گرفت منم شلوارشو پاش درآوردم شورتشو هم درآوردم به دریغ از یک تار مو گفت برات ساک بزنم گقتم نه از این کارا بدم میاد .کیرمو کرم چرب کننده زدم درازه و باریک منم اول یکم لاپایی زدم بعدش یواش داخلش کردم که دردش نکنه بعد آروم تلمبه میزدم اونم خیلی حال میکرد بعد یکم از پهلو کردمش داشت آبم میومد بهش گفتم تو کونت بریزمش یا رو کمرت گفت هر کاری خودت کردی بعد تند تند تلمبه زدم که آبم ریخت تو کونش یه چد لحظه ای بیحرکت بودم بعد محمدو بلند کردم بردمش تو حموم اون رفت دستشویی منم رفتم حموم .
بعد اون ماجرا هر دو سه روزی میکردمش تا اینکه حدودن چهار ماه پیش زنگ زد بهم گفت خونه عمومم بیا دنبالم منم با ماشین رفتم دنبالش که ببرمش خونه بکنمش اون ور خیابون منتظرش شدم که بیاد سوار شه که یه ماشین با تموم سرعت زد بهش که هر کدومشون رفتن یه طرف منم اول شوکه شدم جام خشکم زد چون باورم نشد اولش بعدش به خودم اومدم از ماشین در اومدم رفتم تو بغل گرفتمش از سرش داشت خون میومد منم برداشتمش با ماشینم بردمش بیمارستان تو راه باهاش حرف میزدم که از هوش نره موقعی که رسوندمش از تو ماشین درآوردم که گفت سام… و…
دنیا رو سرم خراب شد حس کردم هفت آسمون رو سرم ویران شده چند بار صداش زدم جواب نداد تکونش دادم که بیدار شه ولی تکون نمیخورد که یه پرستار اومد بالای سرم گفت مرده تو بغلم محکم گرفته بودمش و گریه میکردم که بزور ازم جداش کردن .
***خواستم اون قسمت آخری رو ننویسم که روباره برام خاطرش زنده شد هر وقت بهش فکر میکنم گریم میگیره چون دیوانه وار دوسش داشتم ولی اون مرد…مرد…مرد .بعد از مراسم خاکسپاریش تصمیم گرفتم به احترامش تا آخر عمرم لباس سیاه تنم کنم اکنون از اون اتفاق سه ماه میگزره و من هر روز بیش از بیش دلتنگش میشم…
نوشته: سامان
من الان تحت تاثیر قرار گرفتم بیاین با هم گریه کنیم فاتحه مع الصلوات ایهی ایهی (صدای گریه ) :( :( :(
الان تهش یارو پارتنر خیالیت رو کشتی گیر ندیم فحش ندیم کور خوندی خالی نبند بچه ک…
اول اینکه بی جا کردی اینجا اومدی مگه ننوشته +18 باید باشی
اون اومد خونه شما با شورت ؟شورتش مامان دوز بود؟:D ای جان بلوند بود و سیفید میفید ( حق داره زیاد پورن خارنجکی دیده ولی فهمید که دخترش بهش پا نمیده واسه همین گفت بذار بگم پسره )
تنت بوی سکس میده؟بوی سکس چیه دقیقا اینو روشن کن بفهمم؟
مشکی رنگ عشقه =)))))))))))))))))))))))))))
چه گوهی خوردم من.شاشم گرفته بود ،چشمام قرمز شده بود نفهمیدم گی هستش؟…فقط خواستم حال عبدول رو بگیرم در اول شدن!، اما شانس کیری ما رو توی یه داستان گی اول شدم!کیرم رو میکردم توی یه گونی سوزن بهتر از این بود…عبدول اصلا نخواستم!! ،این داستان کونی واسه تو…خدایا این چه نوع آزمایشی هست!!
ببین مجبور شدم بخونم… یاده فیلم های وسترن افتادم،اونجای که گفتی یه گاز من گرفتم ،بعد نوبت اون شد…آخر تو زودتر کیرت رو کشیدی بیرون؟…بابا دست به کیر.
کسکش جان درسته گفته چشمام قرمزه…اما بعد از دستشویی نمیدونی چشم، روشنایی پیدا میکنه!!! فکر کردی کورم…
آخه جاکش ماشین زده به پسره…بعد هر کدوم رفتن یه سمت؟…جنده پسر …نکنه کون پسره مثل جلو بندی ماشین شولت هست که ازفولاده!! ماشین قور نشدش!!یا وقتی پسره قنبل کرده بود به هم اصابت کردند .بعد دوچرخ عقب ماشین بلند شد چند تا پشتک بارو زد …افتاد.
بعدش تا آخر عمرت برو شرت سیاه بپوش ،که هروقت که میدی یادش بیوفتی.
ننویس جقی
درآخر:
یکی مهندس میشه …یکی دکتر میشه…
منم درس عبرتی میشم واسه اینایی که میخوان اول بشن.
سامان عزیز .اگرچه از گی خوشم نمی یاد ولی خیلی متاسفم برای دوستت.
امیدوارم روزهای شادی در پیش داشته باشی. ولی نه به همجنس خودت .
ببین بچه فک کنم جای فاعل و مفعول اشتباه نوشتی شما میدادی اوشون میکرد(اوشون بر وزن ایشون محلک) خیلی بهت حال میداد کونی خان. این معلومه میدادیه،چون اگه بکن بودیه میگفتی 28سانت کیر داریم که از بابای خار کونیه ام به ارث بردیوم.بچو برو چاااااق
من که عمرا گی نمیخونم . اما می خوام بهت بگم گرز گران رستم تو کونت بچه کونی .
گی ننویس دوست عزیز . چون من حالم از گی بهم میخوره . الان هم برو با دودلت بازی کن تا 18 سالت بشه . بدو عمو جون بدو .
خوشمان نیامد.وسط سه تا داستان خوب ریدمان کردی امشب حال خوبمان را.
کرم چرب کننده دراز وباریک بود یعنی چی اونوقت؟دردش نکنه یعنی چی؟خیلی انی یعنی چی ؟کونی هستی یعنی چی ؟چاقالی یعنی چی ؟کیر قهوه چی.چی؟کلّش باند پیچی.چی؟سیم پیچی.چی؟…
سلام عبدول جان …واقعا دلم واست سوخت!اشک درچشمانم جمع شده!!اینقدر زیاده که نصفش رو میخوام بشاشم روی این نویسنده جلقی…چیکار کنم این گریه تمومی نداره!!..آهان بذار یه فکری کردم بذار این نویسنده رو فحش بدم…
-توکه پسر رو بردی بیمارستان پس راننده نقش کیر خر بود؟…پس اون راننده چی شد؟…نکنه راننده هم مردش!!..
بعد پرستار دوان دوان اومد وگفت: “خودت رو چس نکن مرده”!..از دور فهمیده که مرده…چاقال ننویس خواهشا
درآخر:
تاخ تاخ…
کیه کیه؟…
و اینجاست که باید گفت
من نبودم دستم بود تقصیر استینم بود استین مال کتم بود کتم مال بابام بود!!
بچه ها کسی نمیدونه اسم پدر پسر شجاع قبل از این که پسر شجاع بدنیا بیاد چی بوده؟
یکی راهنماییم کنه لطفا
هنوز هم جای برای جلاقان پیدا میشود
عبدول یه بار دیگه از این حرفا بزنی نویسنده این داستان رو آتیش میزنم…اشکام زیاد بود،بعدش عصبم میزنه بالا کلیه هام فعال میشند.
اه اه اینا دیگه کین؟ببین چی نوشته: بهش گفتم موهات بلند شدن خیلی خوشگل شدی کوتاشون کن کسی جز من نگات نکنه خندید و گفت توهم چه کوتاه کنی چه نکنی خوشگلی بعدش دستمو انداختم دور گردنش و بوسش کردم بعدش گفت دیگه میخام برم اونم منو بوس کرد و رفت!!!
من نمیدونم این دهه هفتادیا چرا اینطوری بار اومدن؟والا دخترهای زمون ما هم این ریختی حرف نمیزدن…
به یکی میگفتی بچه خشکل انگار که فش خار مادر بهش دادی.نصف اینا بودیم خواهرمونو تا مدرسه اسکورت میکردیم که یه وقت کسی متلکی،حرف زشتی بهش نزنه اونوقت اینا میشینن تو خونه عین دخترها قربون صدقه همدیگه میرن…تفففففففففف
هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه ای خدا عجب دنیای شده موفق باشی جناب
سلام دوستان با اینکه حالم از گی بهم میخوره ولی بانظر پروازی جان موافقم.نازنین خانم اسمش اگه اشتباه نکنم شب کنه مادرپسرشجاع بوده!!!
عبدول جان داداش منم باخودت میبری روستا برات گوسفند داری کنم؟بیل وکلنگت رو هم برات حمل کنم؟
کوس ننه.بی صفات.ننه فراری.
چی فکر کردی این داستانو نوشتی حروزاده.
لاشی.نه خدایش اون قسمت آخرش خیلی سکسی بود حال کردم
ماشین زدش افتاد
رفتم بالا سرش گفت بیا دم آخر کونمو بزار
منم وسط خیابون شرت و شلوار و باهم دادم پایین سیر کردمش
بعدش خوب شد دوباره کردمش
کله کیری کون گلابی لاشی حرومزاده
عبدول تابه تاإ
tanha 24 :
منم می یام. می خوام گوسفند ببینم
دورازجون داداش عبدول حالا پروازی جون یه حرفی زد شما خودت رو با گوسفند مقایسه نکن . پروازی جون من گوسفند زیاد دیدم بعضی موقعها باید حسشون کرد.مثل الان که حس کردم نویسنده ی این داستان یه گوسفنده که اسهال داره مغزش داره ازکونش میزنه بیرون.
:))
واقعا می خوای گوسفند ببینید؟ من فکر کردم از صنعت استعاره استفاده کردید .گفتم بیام فضولی.
این همه راه بکوبم بیام گوسفند ببینم .خب اینجا تو ده خودمون هست.
عبدول تابه تاإ :
بقیه بچه هارو نبریم؟ امنیتمون می ره بالا ها .
:D
ولی عبدل تا حالا کی دیدی یک خانوم جوان و زیبامثل من با یک پیرمرد کچل مثل تو برن گوسفند ببینن؟
پروازی جون ازمنو عبدول خان میترسی یا از گوسفنداکه میخوای نفرات بیشتری ببری باخودت؟نترس عزیزم من از قومی هستم که پلنگ روهم حریفم چه برسه به گوسفند داداعبدل هم که از اسمش معلومه پلنگیه براخودش.این شعر هم برا خالی نبودن عریضه: صورت زیبای ظاهر هیچ نیست./ای برادر سیرت زیبا بیار. البته ابجیه گلم شما که از وجناتت معلومه که سیرتت هم زیباست.چیکار داداشم داری قربون اون پیرمرد کچل برم.
رشما سمت چوپانی گرفتم از دو بزرگوار.
جهنم قبول. کلاه نمدی واسه من یادتون نره.
پروازی جون دوره کلاه نمدی دیگه تموم شده.الان چپونا باکت وشلوار میرن سرکارشون .به قول عبدل جون یه گوسفند الان 700قیمت داره تازه جنس نرش[قوچ] زیر1ونیم گیرت نمیاد.فقط جلیقه ضدضربه گیر بیار اونجا قوچ شاخت نزنه فدات شم
بچه مزلف تو خودت میگی مردی و اومدی اینجا داری فحش میدی به همه مادر و خواهر مردم چرا زیر هر مردی میخوابی؟خوابیدن زیر جنس مخالف عیب و ایراد نداره و خارج از ذهن و عرف نیست ولی همجنسگرایی اصلا قابل توجیه نیست و یجور بیماریه شما خودتو ناراحت نکن پوستت خراب میشه کونت چروک میفته دیگه کسی سمتت نمیادااا بعد باید بیای بشینی از این داستانای عجق وجق بنویسی و خودت باهاش جق بزنی به یاد اونی که تو رو گاییده. پس خفه شو فحش به خونواده کسی نده کون گشاد
داش عبدول مونده این روان پریشا این چیزارو بفهمن اگه میفهمیدن که اینجور با افتخار ازش حرف نمیزدن کاری که به قول سارا جان نه عرف میپسنده نه شرع.واما توگوسفند فقط توی نت شاخی بهت میگم کجایی هستم تابهت بفهمونم اگه اراده کنم میرینم به خودت وهفت جد وابادت که بااب زمزم هم تمیز نشین.شهر من نوراباد ممسنی از توابع استان فارسه بلد نیستی پرس جو کن میفهمی راست میگم یانه. کثافت اشغال نفهم
ارادت خاص دارم خدمت اونایی که الان بیدارشدن درددلاشون رو باخداشون کردن بعدش اومدن اینجا سرگرم شن مخصوصا داداش عبدول جان که خیلی دوسش دارم
داش عبدول صبح اول هفته ای یه گوساله ای مثل این شاشید به اعصابمون جنس این هفتمون روجورکرد برا اعصاب خراب.ولی اگه دستم بیفته اگه دستم بیفته بلایی سرش میارم که از 1کیلومتری کیر هم جرات نکنه رد شه.
والا چی بگم داداش نمیدونم توقع شما از خدا چیه که اینجور ازش یاد میکنی ولی یه جایی شنیدم که بنده ای که عزیزتره رنجاش هم بیشتره فدات شم. همه درد ورنج دارن همه سختی کشیدن من خودم اگه بخوام دردام رو بهت بگم دوتاشاهنامه میشه .لپ کلام داداش هر وقت یه شونه خواستی براتکیه دادن ،یه جفت گوش خواستی برا گوش دادن، یه دست خواستی برا گرمی منه حقیر هستم.من داداش ندارم یعنی از دستش دادم ولی خدارو چه دیدی شاید شما شدی داداش ما؟
جای نیش هم خوب میشه داداشی فقط مرد باش قوی باش.راستی مسابقه باکی؟ نکنه باپروازی واسه کامنت اولی؟
عبدل تا به تا
عبدل جان شنبه یکشنبه تعطیلمو حیفه بخوابم من اینجا واستادم هرکی حرف زیادی زد فحش بدم بهش یجورایی سادیسم فحش دادن به این گری گرویام شما بخواب که سارا بیدارست :دی
راستی منم واه نماز شب بیدار موندم گفتم اینجام بیام تنهایی مناجات نکنی میگن جماعتش خوبه LOL
خیلی کثیفی
از گی متنفرم و حالم بهم می خوره تو که دوستتو می کردی حتما اونم تو رو می کرده
ناراحت نباش لباس سیاهتم در بیار برو دنبال یه ابنه ای دیگه مثل خودت بگرد تو این مدت هم جلق بزن …
خوب بود.ولى لوتى حيفت نمياد.اون کيرتو ميکنى تو کون همجنسات.ب نظرم تنها دليل آفرينش زن سر گرم کردن مردها بوده.همونطور که گوسفند برايه خوردنه زن هم برايه کردنه.ب نظرم دخترا از گربه هم گربه صفت ترن.نامرد و بيمعرفتن.همشون مثل همن.
همه نظراتو خوندم ببینم کسی میگه یا نه
که دیدم هیشکی حواسش نبود!
آخه پسرجون، تو که هنوز هیجده سالت نشده، چه جوری جنازه ممد و گذاشتی تو ماشینت؟!! نکنه کون دادی به افسره، اونم گواهینامه داده بهت؟!
Gay Proud
homophobia is gay
یعنی چی این جمله؟!
الان داری به اونایی که از گی بدشون میاد، میگی هرکی از گی بدش بیاد، گی هستش؟!!!
الان داری توهین میکنی مثلا؟!
خدا شفات بده
بذار برم دستشویی الان میام