مستی و لذت سکس

1393/08/22

سلام، من سحر هستم 21 ساله الان ساعت 2 صبحه و من دارم یکی از خاطرات سکسیم رو تعریف می کنم من مطلقه هستم خیلی زود ازدواج کردم و خیلی زود طلاق گرفتم اما الان دوباره نامزد کردم.اولین سکسم تو سن 16 سالگی بود که البته سکس نبود فقط عشق بازی با اولین و تنهاترین عشق زندگیم بود.اولین بوسه رو اون به گونه ام زد که هیچ وقت فراموش نمی کنم چون خالصانه دوستش داشتم اما به هم نرسیدیم و غصه های من از همونجا شروع شد حتی وقتی ازدواج کردم غصه دار بودم چون شوهرمو دوست نداشتم.وقتی طلاق گرفتم انگار از زندان آزاد شدم چون خیلی اذیتم می کرد، کتک میزد، شکاک بود، فکر و ذکرش کردن بود منم به زور بهش میدادم چون ازش متنفر بودم.

خلاصه بعد از طلاق یه نفس راحت کشیدم من یه دختر خوش اندامم با سینه های درشت و باسن گنده.پوستم سفیده و همه میگن خوشگلم یه دوستی داشتم که زیاد قیافه نداشت ولی شیطون بود اکثر اوقات با هم بودیم چون همکارم بودیم بعد از کار می رفتیم می گشتیم.یه روز که تیپم خفن تر از همیشه بود رفتیم اتو زدیم دوتا پسره فقط حواسشون به من بود.منم یه مانتوی تنگ و کوتاه پوشیده بودم که سینه هام داشت جرش میداد باسنمو که نگو موقع راه رفتن چنان بالا پایین می رفت که پسرا دیگه به دوستم نگاه نمیکردن، یه شلوار جذب کوتاهم تنم بود .موهامم که بلوند بود با یه آرایش غلیظ.خلاصه کلی لاس زدیمو پسرا از مشروب گفتنو ازمون دعوت کردن بریم خونشون بخوریم ما هم چیزی نگفتیم.بعد از چند روز امین که شمارمو گرفته بود زنگ زد دعوتم کرد خونشون دوستم گفت نمیام منم گفتم پس منم نمیرم ولی دلم می خواست برم، بهش گفتم تنها میام.واسه فرداش قرار گذاشتیم، منم کلی صفا دادم به همه جامو یه لباس سکسی تنم کردم و یه تیپ ناز زدمو رفتم.وقتی رسیدیم خونشون از گرما مانتومو در آوردم اونم تا منو با تاپ سکسی دید گفت لامصب چه سینه هایی داری منم یه اخم تصنعی کردمو رفتم پیشش تو آشپزخونه که داشت مشروبو آماده می کرد همونجا چند تا پیک زدیم و در حال صحبت بودیم که یه صدایی از اتاق اومد گفتم چی بود رفت نگاه کرد گفت هیچی نبود.بلند شدیم رفتیم تو اتاق خوابش هم یه کم خوردیم امینم نشسته بود کنارم رو تختش که یهو بغلم کردو من دیگه نفهمیدم چی شد داشتیم لبای همو می خوردیم، من خیلی مست شده بودمو حشرم زده بود بالا بدجور.امینم با ولع داشت لبامو گردنمو می خورد.بعد شروع کرد تاپم و سوتینمو در آورد و افتاد به جون سینه هام یکیشو می مالید اون یکیو می خورد و لیس میزد منم آه و اوه می کردم ولی اصلا تو حال خودم نبودم فقط می خواستم منو بکنه و جرم بده.بلند شد شلوارم و از تنم کشید بیرون و شرتمو در آورد که منم شرت اونو در آوردم واای چه کیری داشت کلفت و دراز.شروع کرد لیس زدن کسم خیلی خوب می خورد منم حال می کردم.یه چند دقیقه که کسمو خورد بلند شد رفت پایینه تخت ایستاد پاهامو داد هوا کیر گندشو یهو کرد تو کسم منم یه آه بلند کشیدم اونم شروع کرد تلمبه زدن منم سینه هامو می مالیدمو آه و اوه می کردم وسطاش یهو از کسم در آورد گفت بخور یه کم ساک زدم و دویاره کرد تو کسم منم مگفتم جووووون بکن عزیزم منو بکن اونم تند تر می کرد. اولین باری بود که تو مستی سکس می کردم فوق العاده بود خیلی حال میداد گاهی هم چرت و پرت می گفتم که امین هر هر می خندید.یه چند دقیقه که تلمبه زد آبش اومد ریخت رو سینه هام منم با انگشت همشو برداشتم خوردم خیلی خوشمزه بود. امین رفت آب بخوره بیاد که اومد بهم گفت سکس سه نفره دوس داری منم که مست بودم نمی فهمیدم چی میگم گفتم آره یهو دیدم یه پسره لخت اومد تو اتاق که بعدا فهمیدم همون دوستش بوده منم رو تخت دراز کشیده بودم حال نداشتم چیزی نگفتم که دیدم اومد رو تخت شروع کرد دو دستی سینه هامو مالوندن امینم اومد کنارم یکیشو اون می خورد یکیشو امین .خلاصه پسره که امین فرشاد صداش میزد رفت پایین یه کم تف زد سر کیرش بعد بدون مقدمه تا ته کرد تو کسم و تلمبه زدنو شروع کرد.امینم کیرشو کرده بود تو دهنم.یعد از چند مین فرشاد بلند شد امین گفت بشین روش منم نشستم رو کیرشو تا ته رفت تو کسم که دیدم فرشادم گفت خم شو می خواست بذاره تو کونم منم حال نداشتم چیزی نگفتم اونم اول سرشو گذاشت بعد تا ته کرد تو کونم که حس کردم کل تنم سوخت ولی حال میداد دوتایی داشتن منو می کردن داشتم جر می خوردم.فرشاد یه کم تلمبه زد بعد بلندم کرد خوابیدم رو تخت دوتایی کنارم دراز کشیدن پاهامو دادن هوا امین کونمو می کرد فرشاد کسمو منم چند بار اون وسطا ارضا شدم ولی بازم دوس داشتم منو بکنن آخ چه حالی میداد.امین از کونم در آورد گفت لیس بزن منم لیس زدم و تا ته خوردمش تخماشو مالیدم و خوردم دوباره قمبل کردم کرد تو کونم اینبار فرشاد کیرشو آورد جلو دهنم منم واسش کلی ساک زدم که یهو آبش اومد پاشید تو صورتم امین هنوز داشت کونمو جر میداد و هر چند بار تلمبه یه ضربه میزد به کون گندم که اونم آبش اومدو خالی کرد تو کونم سه تامون بی حال افتادیم رو تخت.بعدش رفتیم حمومو اونجا هم کلی منو کردن ازم عکس گرفتیمو حال کردیم صبحم منو رسوندن خونمو رفتن.تمام

نوشته: سحر


👍 0
👎 0
57321 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

443962
2014-11-13 15:41:43 +0330 +0330
NA

شبیه داستانهای تخیلی بود

1 ❤️

443963
2014-11-13 17:08:27 +0330 +0330
NA

کاش منم یه دوستی مثل تو داشتم

0 ❤️

443964
2014-11-13 17:19:42 +0330 +0330
NA

0 ❤️

443965
2014-11-13 17:20:47 +0330 +0330
NA

0 ❤️

443967
2014-11-13 17:44:22 +0330 +0330
NA

پسره این داستان و نوشته از نوشتنش مشخصه با اسم دخترونه داستان نوشته چند خط اول رو خوندم بقیه رو نخوندم

0 ❤️

443968
2014-11-13 22:04:40 +0330 +0330

خسته نباشی دلاور خدا قوت پهلوان … 21 سالت هست یه عشق ناکام داشتی بعد ازدواج کردی اون اذیتت میکرد بعد جدا شدی با این سن کار هم داری و … چیز نگو لدفن … نکنه واسه شما هر یک سال انداره 5 سال طولانی هست … نکنه سر ما کلاه رفته خدا عمرمونو زده رو دور تند …

1 ❤️

443969
2014-11-14 01:36:36 +0330 +0330

ghashang malume pesari ya nahayatan dokhtari hasti ke khodeto jaye bazigare film super gozashti.

0 ❤️

443971
2014-11-14 08:03:24 +0330 +0330
NA

خیلی کیری بود اخه تو کونت که بکونه بد تودهنت اصلا تا حالا سکس داشتی

0 ❤️

443974
2014-11-14 13:25:38 +0330 +0330
NA

گفت دو نفره بکنیمت من حال نداشتم قبول کردم.
گفت کونتو پاره کنم من حال نداشتم قبول کردم.

0 ❤️

443975
2014-11-15 09:59:20 +0330 +0330
NA

ﺍﻛﻪ ﺗﻮ ﺟﻨﺪﻩ ﻧﻴﺴﺘﻲ… ﺟﻨﺪﻩ ﻛﻴﻪ?

0 ❤️

443976
2014-11-15 17:57:08 +0330 +0330
NA

عرقتون سگی بوده که دوتا کیر رو تونستی تحمل کنی
یه بارم که شده یه مشروب درست و حسابی بخور
به نظر من یه دوجنسه این داستان رو نوشته
ولی قضاوت رو میدم دست علما!

0 ❤️

443977
2014-11-16 02:03:56 +0330 +0330
NA

تو.پسری اینو نوشتی نه یک زن بیوه , همچین میگه اومد تو اطاق منم لخت رو تخت بود حال نداشتم چیزی نگفتم , یا میگه کیرش و خیس کر یهو کرد تو.کسم منم حال نداشتم چبزی نگفتم . تو اصلا کی حال داشتی که حالا داشته باشی , عملی حرف مفت میزنه و میگه حال نداشتم معلومه حال نداره بنویسه

0 ❤️

443978
2014-11-16 05:31:52 +0330 +0330
NA

کیر همه خوانندهای این داستان تو کوس مامان اگه دروغ گفته باشی

0 ❤️

443979
2014-11-16 08:21:41 +0330 +0330
NA

من از همه شهوانی ها به خصوص دوستانی که زحمت زیادی برای تهیه و تایپ داستان ها متحمل میشن به خصوص اون دسته که با استفاده از قوه تخیل داستانی رو خلق میکنن خواهش میکنم :
به کامنت ها اصلا توجهی نداشته باشن !! چون پرواضحه که کامنت گذارها یه عده ساندیس خور سایبری ، چند تا خایه مال ، صد پدر و ننه صیغه داده کس کشن !! که مادرقحبه ها همدیگرو هم خیلی خوب میشناسن !!! بخصوص اون دسته حرومزاده ها که تو سایت سکسی ! دنبال اخلاقیات و اهداف استکبار و صهیونیست و رد پای بوشن !!!
لطفاً به تعداد خوانندگان توجه کنید و تعدادی که رای مثبت به داستان شما میدن !! اگر نه این حروم لقمه ها یه مملکت ریدن حالا اینجا نشین شاشنوش مینوشن شعار میدن !!!

0 ❤️

443980
2014-11-30 03:39:55 +0330 +0330
NA

به نظر من نباید تیتر این بخش داستان سکسی باشه چون همه خاطره تعریف میکنن و بقیه هم انتظار شنیدن خاطره دارن .
این که نشد داستان . داستان یعنی تخیل یعنی صحنه سازی نه قسم و آیه که راست نوشتم

0 ❤️