من مرد نیستم (۲)

1397/08/28

…قسمت قبل

داستان گی می باشد

برا خوندن من مرد نیستم (۱) ،تو بخش گی ها یه ۳۲۰تا برید پایین میبینیدش
البته ببخشیدا :|

چقد اون شب برام سخت گذشت
تا صبح نخابیدم
ارضا شد و خوابید …
چقد من دردناکم …انقد دردناک ؟
چرا درک نمیکنم …مفزم کوچیکه؟ دنیام کوچیکه؟یا هنوز برام عادی نشده یا عادت نکردم یا من سختمه یا اون براش اسونه؟
مهم نیست …
_شایان؟بیدارشدی؟!
+سلام اصلا نخابیده بودم
_عه چرا
+…
_هوم؟
+میخای بزنم زیر گریه؟

پیرهن زرد با شلوار مشکی …
داره اونارومیپوشه
موهاشو مرتب می‌کنه …
به جماعت جا بدی ، از پارک جمعش کنی ، تازه بعدشم باید بدهکار شی

به من گفت اینو؟اره دیگه به من گفت

برا جماعت ساک بزنی و بدهکارت نباشن …
_ساکت شو بچه
من رفتم بای

اضافی بودم …قراره چی بشه؟
چرا اونی که انتظار داشتم نشد
چرا کامران انقد جذابه؟

بمیر بابا

بیا نکات مثبتشو ببینیم
همین که الان بهم اعتماد کرد و خونشو سپرد به من رفت …
همین که دیشب نکرد منو :|
همین که بهم جا داد …
همین که به درد ودلام گوش کرد
یا اصلا همین که انقد پولداره!!!

یه ساک زدی دیگه تموم کن …ساده بگیر …
چشامو بستم و از خستگی زیاد خوابم برد
سرد بود
چشامو باز کردم …چقد سردم بود
حتما نیومده اگه اومده بود یه پتو مینداخت روم
اما نه اومده …
تو که تلویزیونو باز نکردی
_عه بیدار شدی ؟راستی اسم اون شرکت داداشتو بگو ، به بهرنگ بگم
+یعنی می‌تونه داداشمو پیدا کنه ؟!
_اره ولی قول نمیدم

_الو به سلام بهرنگ مشتی قراربود زنگ بزنی که …

خوشحال بودم افتاده بود دنبال کارم
یعنی امیدی هست؟

+بازم خابم میاد
_خو بخواب
+توگی هسی؟
(از همون سوالایی بود که باید می‌پرسیدم )
خندید
+جاان؟؟
میگم تو گی ای؟…
خندید …آخ لعنتی خندت
+نه
_پس دیشب؟
+دیشب چی ؟ چون برام ساک زدی معنیش اینه من گی ام ؟بعدشم دیشبو فراموش کن
حشر از چشای خودتم می‌بارید

چرا قفل شدم ؟
شماهم بودین …
_قراره بازم برات ساک بزنم که کمکم میکنی ؟که به یه بدبخت تو خونت جا دادی ؟که باهام حرف میزنی ؟که بهم گوش میدی؟
هااااا؟
قراره چه سودی برات داشته باشم ؟؟؟
+من به دختر حس دارم اما شاید مجذوب پسر هم شدم
فقط نگام کرد …
کاش این لحظه تموم نشه …
برچسب خورد
ماندگار شد …تمام نشد
+جدی نگیر منو

(جدی نگیرمت ؟یعنی چی؟الان این جوابت یعنی هم به دختر حس داری هم به پسر …یعنی بین پسر و دختر …
خو منم ترنسم !جای امیدواری هس !میشه بین پسر و دختر :|یا…یانه …نمی‌دونم اصلا )
_جدی نمیگیرمت

مغرور بود جذاب بود اما خوشگل نبود :/
هه …کم حرف میزد اصلا وقتی حرف میزد باید غرق می‌شدی تا یه کلمشو هم ازدست ندی
چن روز گذشت که رفیقش بهرنگ زنگ زد یه چیزایی پشت تلفن گفت که اون موقع نفهمیدم …
+خو چیشد کامران
_هیچی میگه هنوز خبری ازش نگرفته
و … ومن باور کردم
تو نگاه های کامران یه این چه کاری بود کردمه خاصی بودش !
معلوم بود براش دردسر شدم
میخاستم برم …اما دلم که نمی‌رفت
مونده بودم عاشقش کنم
مونده بودم بهش بگم یه پسرم می‌تونه اندازه دختر برات جذاب و سکسی باشه

برام غذا درست میکرد نمیدونستم چجوری تشکر کنم ؟
(کامران میشه بغلم کنی و بخندی ؟میشه محکم بپرم تو بغلت ؟میشه دستات قفل شه دور گردنم ؟میشه نفسات بخوره به تنم؟میشه آرومم کنی ؟
میشه آرومم کنی اما ساک نزنم ؟
میشه یکم شیطونی ؟
یکم عشق بازی؟!..)
+دستت درد نکنه
_نوش جون

یه بار با دوستش تو اینستا لایو داشت یهو من اومدم وسط لایو
دوستش گفت اون کیه؟
انتظار داشتم بگه دوستمه
یا حداقل معرفیم کنه یا …گفت:
_هیچی ولش کسی نیس…خندید …
خیلی ناراحت شدم براهمین هیچ وق یادم نمیره !
اون شب به خودشم گفتم
+مثلا چی میشد بگی دوستتم ؟طرفدارات کم میشد ؟یعنی انقد قیافم بده؟
_هووووف
هووف یعنی چی ؟یعنی از دستم دیگه خسته شده ؟ ای خدا …
+قیافم بده کامران؟
بهم نگا کرد و گفت
نه برا ساک زدن خوبی

یه حرفایی میزنه که واقعا ناراحتم میکنه…
اصلا دیگه ازش سوال نمیپرسم
بغضم گرفت …
بلند شدم رفتم
+بیا ببینم
_میرم بخابم
اومد تو حال …نزدیکم شد
ترسیدم …اصلا نزدیکم میشه میترسم ، بهم نگاه می‌کنه میترسم یا از هر حرفی که میخاد بزنه واهمه دارم …
+خیلی هم دوست داشتنی هستی
داداش خوشگل خودمی …
حرفشو خوب نرسوند؟داداش؟
_داداش؟
+ای وای ببخش آبجی خوشگلم
خوبه؟
(نمیشد بگی عشق خوشگلم؟!چرا من انقد تمنای عشق تورو دارم ؟)
_خوبه
نگام کرد از همون نگاه ها
نگاش کردم …قلبم تند تر زد …کاش بشه نگاتو بوسید …

بعد چند روز همون بهرنگ دوستش اومد
من رفتم تو اتاق …
اما شنیدم
_داداشم برش گردون پیش مادرش ، براخودت دردسر درس نکن
+یواش می‌شنوه
سعی کردم بهتر بشنوم
_بهش گفتی؟
+نه هنوز
_حداقل بگو داداشت مرده …شاید بخاطر داداشت پیش تو مونده و…
درست شنیدم ؟یه بار دیگه تکرار کن یه بار دیگه …
افتادم …آخ خدا …افتادم جلو در …سنگ گذاشته بودن تو گلوم …
آروم آروم گریه کردم آروم آروم
آروم باش شایان آروم …
هق هق کردم …داد زدم …محکم داد زدم
دستامو گذاشتم رو سرمو و بدیختیمو این بار داد زدم …
_شایان نگام کن شایان یه لحظه منو ببین
دیدمت کامران اره دیدمت
همون لحظه که محکم بغلم کردی
آخ کامران …
اون لحظه حس شیرین بغل کردنتو نفهمیدم اما الان موهای تنم سیخ شد …

یاد داداشم افتادم دارم با گریه تایپ میکنم …
صدام قفل شد …دیگه گریه نکردم
چشام تو بغلت کور شد …بی جون افتادم تو بغلت ‌…دست و پاهام سسرد بود مال خودم نبود …حسش کردی کامران؟
همون موقع که دستامو گرفته بودی تا تو سرم نزنم همون موقع …
دوست دارم …
دیگه سعی کردم حرف نزنم ساکت باشم
…باهم رفتیم سر قبرش اما من سساکت بودم …کامران میخاست گریه کنم اما من ساکت بودم …

مامانمم پیداش شده بود خیلی ماجراها پیش اومد که منو برگردونه پیش خودش
اما نرفتم …

این بار من بودم که حرف نمیزدم
اما کامران انگار یه دنیا برام حرف داشت …برام از بدبختیاش می‌گفت …
اصلا مهم نیست کی بدبخت تره
مهم اینه کی ضعیف تره !

به چه امیدی منو پیش خودت نگه داشتی ؟
اگه ولم نکنی من تااخرش پیشت میمونم …تا آخرش مزاحمتم …الان دیگه داداشمم نیست بیاد منو ببره …

چقد بهونه گیر شده بودم
چقد آرومتر شده بود …

_چون قراره برام ساک بزنی
(راست گفت ؟شوخی کرد؟
چرا هیچ وق نتونستم حرفاشوتو لحظه درک کنم ؟!)
+من امادم
خندید …
_پاشو دیونه جان
+خو چیه ؟من ادمادم واست ساک بزنم
شاید دیگه وقتش شده
_خفه دیگ

باورم نمیشد
من التماس میکردم اما اون می‌گفت نه
برعکس قبلنا …
بااین که منم از ته دلم راضی نبودم …

بغض کردم چشام پر شد …
اون خندید …
کاش میشد دستمو ببرم سمت صورتش
…با صورتش عشق بازی کنم …با خندش !
_میشه بیای بغلم ؟

این لحظه باید ثبت میشد تو ذهنم
کاش یکم طولانی بشه این بغل

نوشته: شایان


👍 7
👎 2
9789 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

731252
2018-11-19 21:39:39 +0330 +0330

لایک اول.
دو قسمتشو الان خوندم. قشنگ بود.
من خوشم اومد ازطرز نوشتنت!

0 ❤️

731296
2018-11-20 01:14:31 +0330 +0330

واقعن عالی بود قلمت . منتظر بقیه داستانتم

0 ❤️

731352
2018-11-20 09:54:10 +0330 +0330

خعلی دوس داشتممم کاش باز ادامه میداش به اینا میگن گی نه فقط سکس انال!!!

0 ❤️

731359
2018-11-20 10:49:40 +0330 +0330

ترنس گی نیست ک پس چرا برچسب گی هستش؟

0 ❤️

731498
2018-11-21 11:55:16 +0330 +0330

دوست داشتم نوشته تو کامل و بی غلط و با حس فقط امیدوارم فقط داستان باشه .یعنی واقعی نباشه.
لطفا زودتر بنویس و اگه امکانش هست خصوصی ی پیام بده

0 ❤️

731570
2018-11-21 22:24:25 +0330 +0330

دوست داشتم
موفق باشی
لایک

0 ❤️