من و مادرزن چاقم

1400/11/29

سلام از اون جایی که من مادر زنم میشه زندایی قبل از ازدواج هم چشم دنبال اون بود از مادر زنم بگم که تو داستان اسمشو میزارم زهرا.
زهرا به زن ۳۷ ساله بود و اختلاف سنی با من ده سالبود یه زن چاق و چاق نه از اون مانکنی تور یه زن شکم گنده با پاهای لاغر و سینه های بزرگ ۸۵‌
بریم سراغ اصل مطلب من هر جور میشد زهرا رو دید میزدم وقتی میرفتیم خ نشون شورتاشو بو میکردم می‌مالید به کیرم تا یه روزی که ما خونه تکونی داشتیم و مادر زنم اومده بود به زنم کمک کنه( راستی یه چند باری وسط سکس از زنم درباره مامانش پرسیده بودم که دیدم خیلی ناراحت میشه دیگه بهش چیزی نگفتم)مادر زنم داشت آشپزخونه رو تمیز می‌کرد و واسه اینکه لباسش کثیف نشه از لباسای زنم که واسش تنگ بود پوشیده بود و قشنگ ممه ش زده بود بیرون منم بهش کمک میکردم بد جوری حشرم زده بود بالا بخاطر اینکه آشپزخونه ما کوچیکه عرضش یک و نیم ه گفتم هر چه بادا باد از نبود همسرم که رفته بود دستشویی استفاده کردم و کیرم از پشت چسبوندم به کون زهرا خانم اونم انگار برق گرفته باشدش چند لحظه بی حرکت موند که دیدم خودشو کشید جلواز من جدا شد راستش خیلی ترسیدم گفتم آبروریزی نکنه دیدم نه ولی اخماش رفت تو هم ولی همین که چیزی م.فته بود واسه شروع خوب بود…گذشت تا روزی که زهرا خانم مریض شد و پدر زن گرامی تو ماموریت بود و نتی ته تو اسنپ بودم(کار اصلیم یه چیز دیگست)قرار شد زهرا بانو رو ببرم دکتر وقتی بردمش دکتر دکتر آمپول نوشت و چون امپول زن زن تو اون درمانگاه که کوچیک بود نبود قرار شد یه آقا هه بزنه خلاصه زهرا خانم خوابید رو تخت و شلوارو یه کم داد پایین منم چون آمپول زن مرد بود اونجا واستادم که با دیدن کون مادر زن جان دوباره فکر فتح کوص و کونش افتاد به جونم بعد آمپول برش داشتم بردمش خونشون تو راه واسش سوپ و میوه خریدم تا بهونه بشه منم به بهونه بردن اون وسایل برم تو خلاصه رفتیم تو منم از حشر و ترس صدام میلرزید مادر زنم فهمیده بود بهش گفتم بزار ماساژ بدم زود تر خوب میشی ولی اون که فهمیده بود قبول نمی‌کرد پس از اصرار من یعنی بیچاره دید چاره ای نداره رو زمین نشست رو باسن پاهاشو دراز کرد گفت پاهام و ماساژ بده منم که از خدام شروع کردم از پاها ماساژ دادن اومدم بالا تا رون که گفت بسه گفتم کجا بسه دراز بکش قشنگ ماساژ برم اونو به زور خوابوندم رو شکم و یخورده ماساژ دادم دیگه نتونستم خودمو مگه دارم شلوارشو بزور دادم پایین با اینکه خودش فهمیده بود از رفتارم ولی بازم شکه شد و با بغض گفت من جای مادرتم چیکار میکنی اگه شوهرم بفهمه اگه زنت بفهمه زندگیمون از هم میپاشه گفتم قرار نیست کسی بفهمه اگه تو نگی خودمم کیرم و در آوردم و می‌مالید م رو کونش که دیگه دید کاری نمیتونه انجام بده حرفی نزد شلوارشو کلا دادم پایین پیراهنشم در آوردم بدم سفید و چاق اینقده چاق که انگار شکمش ریخته بود رو پاهاش شاید بگین آه چه بدن کیری ولی من عاشق اون بدن بودم.خلاصه خودمم لخت شدم کوص زهرا خانم یه کم مو داشت پاهاشو باز کردم شروع به خوردن کونش که فکر کنم تا حالا کسی واسش نخورده بود که انگار شل شد خوشش اومده بود بعد رفتم سراغ کیر خودم چون زهرا جون لوله هاشو بسته بود ترسی نداشتم کیرم و کردم تو کسش چه تلمبه زدم حس میکردم آبم میخواد بیاد میکشیدم بیرون که بیشتر لذت ببرم آبم زود نیاد با سینه های ۸۵ بازی می‌کردم با سیلی میزدم رو باسنش که قرمز بشه دو سه بار تلمبه زدمو در آوردم که دیگه صداش در اومد که تمومش کن منم آوردمش روم نشست رو کیرم بالا پایین می‌پرید که آبم اومد ریختم تو کونش ولی باز با این که ارضا شده بودم ۱ ،۲ دقیقه ادامه دادم تا زهرا جونم ارضا بشه ارضا که شد یه چند لحظه کنارم افتاد بعدش سریع بلند شد رفت ت اتاق خابشون درو بست منم نادم ولی به آرزوم رسیده و البته ترس ابرو رفتم خونه از اون ماجرا ۳ ماه میگذره به کسی نگفت ولی از من دوری میکنه. ولی من بازم دوسش دارم و بازم تنها بشیم ایندفعه از کون میکنم.

نوشته: حشری ۷۲


👍 4
👎 29
143401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

859764
2022-02-18 01:05:44 +0330 +0330

بمالم برات خوب شی ؟ 😂 آب و بریز اونجا که … اره 😎

2 ❤️

859782
2022-02-18 01:47:35 +0330 +0330

اخر اب رو تو کون ریختی تا کوس ،خالی نبند پسر.

2 ❤️

859783
2022-02-18 01:48:57 +0330 +0330

باشه بیا بمال خوب شم

0 ❤️

859809
2022-02-18 02:32:15 +0330 +0330

کسخل داشتی کسش میکردی که آبت اومد ریختی تو کونش؟😂😂😂
دفه بعد کونش میکنی🤣🤣🤣
از خواب بلندشو گند زدی به همه جا😅😅

2 ❤️

859889
2022-02-18 11:59:12 +0330 +0330

سلام
ظهر ادینه تون بخیر
چندین بار
تاکید کردم
نویسندگان تنبل
داستان و ویرایش کنین.
ولی
کو گوش شنوا.
فقط انگاری نوشتن واسشون مهمه.
فکر میکنن جام جهانی رو میخوان کسب کنند!!!

💅💅💅💅💅💅💅

0 ❤️

859943
2022-02-18 20:02:24 +0330 +0330

خیلی داستانت بی خود بود. جدا فکر کردی برای ما کردن یه مادر زن چاق که از روی نفهمی تو و بخاطر دختر و زندگی خودش مجبور شده حرف نزنه، جالبه ؟
خدا کنه داستان کس دادن مادرت هم آپ لود بشه

1 ❤️

859991
2022-02-19 00:38:50 +0330 +0330

خدایی تریاک ایرادش چیه آخه
نتیجه صنعتی شیمیایی میشه همین که از کس داری میکنی ولی ابتو تو کونش خالی میکنی و تازه دفعه بعد میخوای اگه بشه از کون بکنیش
به جونیت رحم کن

0 ❤️

859999
2022-02-19 00:58:49 +0330 +0330

یادت رفت انگار الانم گفتی از کون کردیش که

0 ❤️

860044
2022-02-19 02:29:59 +0330 +0330

کوص نگو مومن بخودت وکیرت تهمت نزن

0 ❤️

860232
2022-02-20 14:40:57 +0330 +0330

تو ماموریت داشت ترتیب ننتو میدا قرمساق جقی

0 ❤️

860240
2022-02-20 16:11:37 +0330 +0330

افتصاح بود

0 ❤️