این داستان زندگیه منه از خروج از ایران تا ازدواج با خالم
برای اینکه میخوام دقیق باشه شاید در چند قسمت بنویسم
☆ما باور میکنیم که یک داستان واقعیه یا نه پس این داستان واقعیه♡
من دانیال هستم (اسمامی مستعار) اکنون ۲۱ سالمه
شروع این داستان از ۱۷ سالگیم بود پس از زبان همان پسرک نوجوان شانزده ساله مینویسم تا برسیم به حال.
من دانیال ۱۷ سالمه قدم ۱۸۳ وزنم ۸۷ رشتم انسانی با اینکه ساز میزدم و میخواستم برم هنرستان ولی گفتن خوب نیس
رشته ورزشیه حرفه ایم والیباله و الان کاراته رو شروع کردم
شناهم میکردم ولی بعد چند سال ازش خسته شدم و کنار گذاشتمش
قدرت جنسی بالایی دارم طوری که اکنون با اینکه روزی ۴ ساعت تمرین بدنسازی و والیبال دارم باز هم در روز بیین ۲ تا ۶ بار خودرضایی میکنم و اکثرا هم با
داستان های سایت
و فیلم های bdsm و فوت فتیش
خودرضایی میکنم.
داستان من از اونجایی شروع میشه که در اوج نیاز جنسی بودم و داشتم کلافه میشدم انتخواب رشته داشتم درس خوندنم و بقیه کار هام داشتند داغون میشدند و من هم هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم میدونستم که این نیازو دارم پس عذاب وجدان پس از خودرضایی یا جق رو نداشتم و این رو هم میدونستم تنها راهش سکس هست برای همین شروع کرده بودم گشتن تو سایت تو گپ های تلگرام تو اینستا ولی به چیزی نرسیدم پس برام راهی نموند جز اینکه بتونم خودم رو به خالم نزدیک کنم چون روش کراش داشتم __
من ۳ تا خاله دارم یعنی با مامان من کلا ۴ تا خواهرن و دایی ندارم خاله هام ازدواج کردند جز این خالم که اون موقع۳۲ سالش بود کارش هم حساب داری بود و نمیگم کجا فقط اینکه با مامانبزرگم زندگی میکرد بابازرگم هم وقتی مامانم بچه بود تو تصادف میمیره ولی خیلی پولدار بوده پس مادربزرگم نیاز مالی نداشته خب دور نشیم اسم خالم رو میزارم مریم ؛ مریم قدش حدوداََ ۱۶۵ بود وزنش هم فک کنم ۷۰ چون تو پر بود سینه هاش ۸۰ فیسش هم حدودا شبیه بازیگر پورن kendra lust
__ من با این خالم رابطه خوبی داشتم گاهی وقتی خونه مامانبزرگم بودیم ماساژش میدادم چون کلا ماساژ دادن و ماساژ گرفتن رو دوست دارم و در این حال وقتی ماساژش میدادم به قولی کمی هم میمالیدمش مخصوصا کون و پاهاشو چون فتیش پا دارم.
خلاصه تصمیم گرفتم یه حرکتی بزنم و ببینم چراغ سبز نشون میده یا نه این شد تشویقش کردم به ورزش که دوباره بره باشگاه و اینکه بهش گفتم حیفه تو جذابی و اگه ول کنی شکم میاری و اینکه کلی ازش تعریف کردم و گفتم اگه ورزش نکنی دیگه هیچکی باهات دوست نمیشه که خندید و گفت
_ تو نگران خودت باش نه من
. مگه من چمه ورزش که میکنم شکمم ندارم
_ منظورم این بود نگران خودت باش کسی باهات دوست بشه
. از کجا میدونی کسی باهام دوست نشده
_ یعنی دوست دختر داری
. اگه داشته باشم چی میشه
_ هیچی ، فقط خوشبحالش
. نه ندارم (اینو با خنده گفتم)
وقتی گفتم ندارم قیافش یکم خوشحال شد و این باعث شد من مصمم بشم که میتونم مخشو بزنم چونکه از ۱۲ سال پیش که نامزدیشو بهم زده بود و رفته بود سر کار همه میگفتن دیگه سرحال نیست و اینکه منم دیده بودم کلا یا سر کاره یا خونه کمی هم سفر های زنونه با خاله ها و مامانم گوشیشم دیده بودم خبری از پسر نبود و این وسط با من خیلی راحت بود چون من تنها کسی بودم که استایل مدرنی داشتم و مامانم و خاله بزرگم چادری بودن یکی دیگشونم که مانتو گشاد ولی این خالم مانتو جلوباز و راحت تر برای همین با من بیشتر اوکی بود
بعد از اینکه یکم خوشحال شد گفت
_ باشگاه با مربی خوب سراغ داری
. اره باشگاه بدنسازی که خودم میرم از۸ صب تا ۴ زنونس معلم هم داره
_ خب کی میتونیم برا ثبتنام بریم
. هروقت بخوای
_ فردا صب خوبه
. اره
_ پس امشب ایجنا بمون باهم بریم (خونه مامانبزرگم)
. باشه
خلاصه رفتیم و ثبتنام کرد گاهی باهم میرفتیم گاهی هم تنها میرفت و این باعث شد بهم نزدیک تر بشیم تا رسید موقع امتحانای نوبت اول من هم واسه درس خوندن و راحت بودن خونه مامابزرگم زیادتر میموندم قبلا داداش کوچیکم باهام میومد ولی چون اونم امتحان داشت مامانم نمیزاشت منم مثلا برا درس میرفتم ولی هر شب با مریم فیلم میدیدم و اکثرا هم فیلم های صحنه دار و کالجی
یه شب که مامانبزرگم نبود و رفته بود خونه یکی از خواهراش که برن فداش دکتر منم رفتم خونه مامانبزرگم که خالم تنها نباشه منو مریم مثل همیشه میخواستیم فیلم ببینیم وسطای فیلم گفت هی کتفشو میمالید گفتم چیه که گفت درد میکنه منم شروع کردم ماساژ دادن از کتف تا کمر رفتم پایین که گفتلطفا برو پایینم ماساژ بده منظورش پاش بود ولی من همونو رفتم پایین و کونشو میمالیدم اکثر عمای نداشت منم مالیدم و اروم اروم رسیدم به پاش پاهای نازشو گرفتم دستم و اروم انگشتاشو فشار میدادم اون وسط یه نفس عمیق کشیدم که برگشت نگام کرد و گفت
_ پاهام بو میده ببخشید از سرکار اومدم نشستم
. نه اصلا اتفاقا بوش خوبه
_ این طوری میگی ناراحت نشم
. نه جدی میگم ( دماغمو چسبوندم به پاش و نفس کشیدم)
دیدی خیلیم بوش خوبه
_ صورتش خندون شد گفت این چه کاریه
. ناراحت شدی
_ نه خب ولی
. جملش کامل نشده بود که پاشو بوسیدم و گفتم پاهات مث خودت خوشگل و خوش بو هستن
خنده ی قشنگی اومد رو لبش و گفت مرسی حالا بیا بقیه فیلمو ببینیم
رفتم بقلش و دستمو باز کردم که اومد داخل بقلم با اینکه سنش زیاد بود ولی هم فیس جوونی داشت هم روحیش جوون بود
رسید به یک تیکه خنده دار فیلم داشت میخندید منم اصلا حواسم به فیلم نبود و زل زده بودم بهش چرخید تا منو دید با تعجب گفت
_ چرا این طوری نگام میکنس خب خنده دار بود
. هیچ چی نگفتم و فقط نگاش کردم
_ دستشو تکون داد و گفت چته
. به خودم اومدم ، هیچی داشتم نگات میکردم
_ مگه تاحالا ندیدیم
. چرا خب
_ خب چی
. خیلی خوشگلی
_ مرسی ولی
. ولی چی
_ ببین حس میکنم این حرفا درست نباشه اینارو باید به دوست دخترت بگی
. ندارم
_ خب برو به یکی درخواست بده باهاش دوست شو این همه دختر
. مثلا چی بگم
_ چمدونم برو ازش تعریف کن بعد بهش پیشنهاد بده
. مریم ( دفعه اول بود با اسم صداش کردم )
_ بله
. دوست دختر من میشی
_ پوکر فیس نگام کرد و یهو زد زیر خنده
. جدی گفتم
_ خندش مهو شد
. لبمو چسبوندم بهش و یک بوسه ریز زدم
_ این درست نیست
. دوسم نداری
_ چرا ولی
. ولی نداره
شروع کردم به لب گرفتن و اونم بعد چند ثانیه همراهیم کرد
کم کم رفتم پایین و گردنشو خوردم رفتم پایین تر و تیشرت لششو در اوردم (سوتین نداشت) شروع کردم به خوردن و مالیدن سینش انقدر این کارو کردم که بالای سینش کبود شد بعد بوسه زنان رفتم رسیدم به کش دامنش دامنو در اوردم شرتشو مثل یک فیلم پورن با دندونم کشیدم پایین و برای اولین بار کص از نزدیک دیدم خوشگل و خوش بو بود از اونجایی که لیزر میکرد بدون مو بود شروع کردم لیسیدن یه لیس زدم روشو و زبونمو کردم داخلش کمی هم مک میزدم یکم که این کارو کردم و نالش زیاد شد دوباره رفتم لب گرفتم و سینه هاشو میمالیدم در همون هین تیشرتمو در اوردم و باز لبامو چسبوندم بهش چن ثانیه بعد شلوار و شورتمو با هم در اوردم و کیرمو گذاشتم رو کصش با دستش تنظیم کرد و گفت بکن داخل منم اروم کردم داخل و با بهترین حسی که داشتم تا اون لحظه مواجه شدم کمی نگه داشم و بعد شروع کردم عق جلو کردن هنوز ۲ دقیقه نشده بود که لرزید یکم وایستادم و باز ادامه دادم تا اینکه ابم داشت میومد کشیدم بیرون بدون اینکه چیزی بگم سریع بلند شد و شروع کرد ساک زدن خیلی خوب بود ابم اومد تو دهنش همشو قورت داد کریمو در اوردم و بیحال افتادم روش و ازش لب گرفتم و قربون صدقش رفتم بعد چن دقیقه دوبارا شق کردم و اون شب ۴ بار سکس داشتیم که یک بارش داخل حموم بود
از اون شب زندگی جنسی من و خالم که دیگه شده بود همه چیزم شروع شد.
نوشته: Dani
۱۷ سالته ۱۸۳قدت وزنت ۸۷ کوس کش رونی کلمنم توی اون سن اون همه حجم نگرفته بود که تو گرفتی
روزی ۴تا ۶بار خودارضایی میکنی،پشمای کینگ کونگ ریخت از این همه قدرت جنسی،یکم دیگه تلاش کنی میتونی رکورد گینسو جابجا کنی
امیدوارم ادامش ندی . و سعی کن کمتر فیلمای پورن هاب رو ببینی
یکی گفته در اون سن اون قد و وزن اوکی نیست ولی من از ۱۶ سالگی که یک دفعه قدم بلند شد قدم همون موند
متاسفانه امشبم داستان ها یا اکثرا گی هستن یا اینطوری آبدوخیاری.
چطوری یکی ورزش میکنه تازه والیبال بعد ۱۸۳ قدش و ۸۷ وزنش ؟؟؟ تا رسیدم به قسمت تعداد خود ارضایی هات دیگه ادامه ندادم.
تاکید بر واقعی بودن یه داستان خودش میتونه دال بر فیک بودن اون موضوع داشته باشه، چون نویسنده نمیتونه به خواننده بگه که اثرش بر اساس واقعیت نوشته شده یا فیکشن، این خود اثر هست که به خواننده القا میکنه.
به قول اون دوستمون پشمای کینگ کونگ هم ریخت…
تخم جن جقی این داستان تخمی رو میخوای ادامه دار هم بنویسی
کیرم تو اون تک تک سلول های مغز جقیت
تو خودت انتخاب ( با استناد به نوشتار خودت انتخواب) کردی که آخر کستان فحش بخوری😂😂😂😂
لعنتی نزن خشک میشیا! انقد زدی مغزت له شده توی سرت این خزعبلاتو تحویل ملت میدی دیگ
همونجاش که گفتی ۶ باز تو روز جق میزنی دیس دادم کص کش .
و اما واقعیت : ۱۷ سالم که بود به شدت لاغر مردنی بودم و روزی ۶ بار کون میدادم
یعنینمیذارین لذت خوندن داستانایی مثل همسایه ها یه چندروزی با آدم بمونه فرداش نشده میاین تر میزنین با حال آدم.
آخه بزغاله تو میدونی روزی ۶ بار خودارضایی یا به قول خودت خودرضایی یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا میدونی سکس چیه ؟؟؟؟؟؟؟ عمو جانی بفهمه موجودی مثل تو هست خودشو با قمه پاره میکنه . بماند که تو و امثال تو با تراوشات مغز جقی شون حرمت واسه هیچکس و هیچچیز نذاشتن دیگه ننویس
در مورد ورزش و خود ارضای… من اوایل جوانی ورزش بطور حرفه ای ، ولی طولی نکشید بیخیال شدم.اما ی پسر عمو دارم ماشاالله هیکلی و واقعا قدرتمند از هر نظر که بگی و (((در مورد اینکه چطور پسر عموی من هست اما او عرب زبان و من شیرازی الاصل هستم بحث طولانی هست بماند)) این شخص عرب زبان و عرب اصیل هم هست یعنی از لحاظ جنسی عالی، یک موردی دقیقا در همین رابطه را خودم دیدم میگم. ی بار دوست دخترش آورده بود خونه ما چون کسی نبود و منم خیلی فضول بودم یکراست پشت در که اینا چکار میکنند، حدودا نیم ساعت با اون ور رفت و ارضا کرد اونو خودشم شقه شق کرده بود اما همینکه اون دختره ارضا شد دست کشید و هر کاری که اون دوستش کرد این حاضر نشد خودشم ارضا بشه تعجب کردم دوست داشتم بدونم چرا اینکارو نکرد، ولی ترس اینکه الان میان بیرون رفتم چند سال بعد بش گفتم و یادش اوردم خندید و کلی فحش نثار ما کرد و دقیقا گفت:
ورزشکار بودن آسون نیست یا اینکاره نشو یا درست برو جلو من اون روزا هفته ای سه بار ارضا میکردم خودمو در صورتیکه میتونستم روزی یک بار اینکارو کنم اما روزی یکبار = یا اون روز ن حوصله ورزش نه کار کردن و پیشرفت خودم را داشتم ن اعصاب درست و حسابی.
عامو اون شخص با اون همه قدرتی که داشت اینو میگفت و یادم رفت بگم یک روز در میان ۴ ساعت در روز فقط ورزش هم بیشتر نمی کرد. حالا تو روزی ۶ ساعت ورزش ۶ بار !!! باور کنم من این داستان شمارو ایا احمق نیستم؟
سواد نوشتن نداری
چسی زیاد میای
نکته بعدی هم اینه که کصشر زیاد میگی
تو گوز کدوم کونی؟ من شنا میکنم، تکواندو کار میکنم، والیبال بازی میکنم، کیر خرم بکن تو کونت که کار نکرده نداشته باشی
کله کیری
یادش بخیر قدیما کراش اسم یه بازی بود
ولی بجای اینکه کلمات و اصطلاحات خارجی رو یاد بگیری
یکم سعی کن املای زبون مادریت رو قوی کنی
اکثر عمای (عکسالعمل)
خودرضایی (خودارضایی)
انتخواب(انتخاب)
کریم (کیرم)
هین (حین)
دوست عزیز لطفا خودت یهبار از اول بخون داستانت رو
خیلی غلط املایی داره
تورو خدا به ما بگو خالت حسابدار کجا بود من چجوری بخوابم حالا تا این سوالو دارم ؟
برو جقتو بزن داداش
دیگه هرکسی برای کاری ساخته شده شمام برا جق
دیس لایک ۳۰
بیا یه بوس بده. آفرین پسرم بیا بغل عمو.
کونکش اَذَل اَبَد اینا چیه تلاوت میکنی.
خجالت هم اگر دوس داشتی بکش.
احمق نه هااا اخمخ جان فقط قسمت اول کوصع شعرتو خوندم
که حالم از خودم بهم خورد که دنیا و روزگار کاری کرده که باید بیاییم کوصع شعرهای تو رو بخونیم.
فینیقییه گوتوَرَنعععع
اوه مای فاکینگ گاد این کس کش چیه خلق کردی ؟
روزی ۶ بار جق میزنه بعد هنوز رو خاله مادر مردش فانتزی داره
کریم حاج محمود با کله تو کونت دانی کونی
کریمو در آوردی؟
کریمو از کجا در اوردی؟
من فکر میکنم کریم ازت در آورده
کوسمغز
دوست عزیز شما که روزی 4 تا6 بار تو مصرف آب صرفه جویی نمیکنی حداقل برکنار دریاچه های کم آب آنها را احیا کن تا کشاورزی هم رونق بگیره
لامصب نمیدونم این خاله ها چی دارن هی زود زود میکنن داستان مینویسن
آخه کسی نیست بگه جناب بی ش ر ف خان وقتی مادر .ج ن ده… ات که تو رو پس انداخته وقتی توله بوده بابابزرگت گوزیده مرده این خاله ۳۲ساله از کجا در اومد؟ حتما مادر بززکت …ج ن د ه… بوده بعد مرگ شوهرش اونو از قصاب و بقال محله شون باگیری کرده
عموها! دائی ها! بترسید از روزی که داستان شمارا هم بنویسند که در این آشفته بازار هیچ کس امان ندارد…