مهتاب دختر حشری

1392/11/13

سلام اسمه من ميثمه اين خاطرم واسه چند ماهه پيشه كه سرباز بودم…من سرباز بودم تو يكي از شهرهاي استان لرستان تقريبا اخرايه خدمتم بود به همين خاطر گوشيم داشتم تو پادگان…ي روز نشسته بودم ي اسمس اومد رو گوشيم كه سلام من مهتابم شناختي…منم اولش نشناختم ولي بعدش كه درست خودشو معرفي كرد فهميدم دوست دختر پسر خواهرمه…اينو بگم كه اونا با هم كات كرده بودن و به همين خاطر مهتاب اس داده بود كه اماره رسولو كه پسر خواهرم بود بگيره…خلاصه سرتونو درد نيارم من مخشو زدم و باهاش دوست شدم…چند وقت بود باهاش بودم و خدمتم تموم شده بود ولي من هنوز با مهتاب ملاقاتي نداشتم…از اس دادنايه مهتاب و حرفاش متوجه شدم اون خيلي حشريه بخصوص كه واسه يكي از شهرايه جنوبي بود…گاهي وقتا ما باهم با اسمس سكس ميكرديم…

ي روز قرار شد من برم و مهتاب خانومو ببينم چون مهتاب بهم اعتماد داشت و روم شناخت داشت قرار شد بريم خونه داداشم همو ببينيم.خلاصه به هر زحمتي شد خونه رو خالي كردم و از قبلم با مهتاب هماهنگ كردم كه با هم سكس داشته باشيم و اونم با هزار ناز قبول كرد…روز ملاقات رسيد من اماده تو خونه بودم كه زنگ زده شد من درو باز كردمو رفتم تو اينه ي نگاه به خودم انداختمو اومدم جلو در كه مهتاب اومد…واااي چي ميديدم حسابي به خودش رسيده بود…تا رسيد بهم گرفتمش تو بغلمو محكم فشارش دادم…قلبش داشت تند تند ميزد…طبق قراره قبليمون كلي لباشو بوسيدمو و بعد راهنماييش كردم تو پذيرايي…يخورده تنقلات باهم خورديمو بعد كنارش نشستمو گرفتمش تو بغلم…هم من خيلي حشري شده بودم هم اون.تو چشايه همديگه نگاه كرديمو يهو لبامون تو همديگه قفل شد واااي كه چه لبايي داشت اينقدر حشري شده بودم كه چشمام به قول مهتاب شده بود مثله خون…گرفتمش تو بغلو اوردمش تو اتاقه خواب…واي اوله همه مانتوشو در اوردم چي ميديدم دوتا سينه بزرگ با رونايه پاش كه حال ميداد ليسشون بزني…روش دراز كشيدمو لبامو گذاشتم رو لباش خيلي خوب همراهي ميكرد اگه دسته خودش بود زبونمو تا ته ميخورد،،يواش تابشو كه رنگه قرمز داشت از تنش در اورم ي سوتين پوشيده بود كه منو صد برابر حشري ميكرد اخه رنگش قرمز بود…كمكم سينهاشو ماليدم ناله هاش شروع شده بود سوتينشو از تنش دراوردمو افتادم به جونه سينه هاش اينقدر خوردمشون كه كبود شدن دست كشيدم رو شكمشو شلوارشو يواش دراوردم ي شورته قرمز زيرش بود كه خيسه خيس بود…از روي شورت كلي كسشو ماليدم حسابي كه ناله هاش در اومد شرتشو در اورم واااي چي ميديدم ي كسه توپول تا ديدمش افتادم به جونش و خوردمش تو همين حال مهتاب منو لخت كرده بود و داشت بادستاش پشته گوشامو ميماليد كه باعث ميشد بيشتر حشري بشم…از روش بلند شدمو كيرمو گرفتم جلو صورتش اونم بي معطلي شروع كرد به خوردن يكم كه خورد سرشو با دستام گرفتمو شروع كردم تلنبه زدن تو دهنش…كيرم خيسه خيس بود…ازش خواستم به پشت بخوابه تا از كون بكنمش ولي گفت از جلو بكن من پردم ارتجاعيه منم كه از خداخواسته معطل نكردم و به پشته كمر خوابوندمشو پاهاشو انداختم رو شونم سره كيرمو گذاشتم رو لبه هاي كسش و اروم فرو كردم اينقدر ليز بود كه گيره منو خورد كسش…كم كم شروع كردم تلنبه زدن اه نالش بلند شده بود داشتم حال ميكردم همش ميگفت درد داره وقربون صدقم ميرفت ولي معلوم بود كه قبلا از جلو داده…يه ١٥دقيقه به اين حالت تلنبه زدم كه يهو با ناخوناش بدنمو چنگ زدو التماس ميكرد محكم تر تلنبه بزنم منم با تمام قدرتم داشتم كسشو ميگاييدم كه بدنش شل شد و جيغه محكمي كشيد و ارضا شد،،حالا نوبته من بود…حالت سگي خوابوندمشو گيرمو تا دسته كردم تو كسش چند دقيقه مدام ميكردمش و اونم2بار دي ديگه ارضا شد…داشت كم كم ابم ميومد بهش گفتم بخورش اونم قبول كرد چندتا تلنبه محكم زدمو كيرمو گذاشتم تو دهنش اينقدر ميك زد تا ابم اومد و همشو خورد…چند دقيقه تو بغله م خوابيديمو بعد باهم رفتيم بيرون چرخيديم همش تو خيابون پاهاش باز بود و راه ميرفت…بعد اونروز چند باره ديگه باهم سكس داشتيمو و بعد باهم كات كرديم…بووووووووووس از همتون كه خونديد…

نوشته: میثم


👍 0
👎 0
73392 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

411589
2014-02-02 02:11:20 +0330 +0330
NA

یه سوتین پوشیده بود که صد برابر حشریم کرد آخه رنگش قرمز بود…
ببین "میثمه مگه تو بوفالویی که رنگ سرخ احساساتتو صد برابر میکنه؟
‏"کیرمو گذاشتم رو لبه های کسش و اروم فرو کردم اینقدر لیز بود که کیر منو خورد کسش !
مگه چرخ گوشته ؟! مطمئنی سگی، گربه ای، تو ک.س.ش جاساز نکرده بود ؟! :دی
یه دوست دختر داشتم به ک.س.ش میگفت "جیکویی ! یه بار بهش گفتم این جیکوی دیگه چه کوفتیه ؟ گفت اسم یه دایناسور گوشتخواره !!
‏:|

0 ❤️

411590
2014-02-02 04:16:27 +0330 +0330
NA

" چون مهتاب بهم اعتماد داشت و روم شناخت داشت قرار شد بريم خونه داداشم همو ببينيم"
ادامه ندادم

0 ❤️

411591
2014-02-02 11:12:37 +0330 +0330
NA

خدمت ‏Diyannaa ‎‏ عزیز عرض کنم خیلی فمینیست میزنی بابا یخورده واقع بین باش.
اینجا که گفتی ما ایرانیا اکثرا سرنا رو از سر گشادش میزنیم و از کلیه نشانه های زندگی غربی بی بند و باری و رابطه آزاد رو یاد گرفتیم موافقم، من تا حالا از مرز پر گهر! پامو بیرون نذاشتم اما از فامیلای نزدیک ،دوستان، و آشناهای دور که در فرنگستون بسیار گشت و گذار کردن زیاد درباره اونجا پرسیدم، زیاد شنیدم;
در بسیاری از موارد ما هفتا صور به اونا زدیم مثل دروغ، دزدی، مثل فساد، مثل درویی و ریاکاری…
البت اگه اشتباه نکنم بهش میگن فرمالیسم ، یعنی ما نواده های قوم پاک آریا هنوز نتونستیم بین مظاهر فرهنگ سنتیمون با نمودهای متجدد و غربی به یک آشتی و همخانی دست پیدا کنیم و شده این آش شله قلمکاری که میبینی …
بگذریم که اینجا جای این حرفا نیست

0 ❤️

411592
2014-02-02 16:26:42 +0330 +0330
NA

داستان خیلی بد…وکیری…درضمن دیگه زمان بحث گذشته

0 ❤️

411593
2014-02-02 18:17:22 +0330 +0330
NA

آسیب های جنگ ، الان خودشو داره نشون میده .
به قول انور سادات : ما شش روز با اسراییل جنگیدیم ، 16 ساله داریم فاحشه صادر می کنیم به دنیا . شما فکر کن ما که هشت سال جنگیدیم ، تا چند سال باید این وضع رو داشته باشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مقصریم هم زن و هم مرد. چرا ؟ چون عقلمون رو کردیم تو قوطی ، و داریم با بازی روزگار بازی می کنیم و بازی می خوریم . داریم با جریان می ریم بدون اینکه فکر کنیم کجا داریم می ریم .

0 ❤️

411594
2014-02-02 18:47:19 +0330 +0330
NA

دوستان عزيز خونسردي خودتون رو حفظ کنيد و زياد به اعصابتون فشار نياريد متأسفانه جامع ما دچار فقر فرهنگيه و تا اين فکر که غرب گرا بودن و خيانت و خودفروشي يعني فرهنگ بين ما هست هيچگونه تغييري در اوضاع کنوني بوجود نمياد و انگشت اتهام به سمت اشخاص دراز کردن چيزي رو حل نميکنه،اين مملکت از ريشه خرابه و به ظاهر جامعه اي پاک و آرام ولي در واقع پر از خيانت و هرزه گري داريم. باعثشم اينه که بجاي اينکه مکاني باشه که کسايي که اهلشن برن اونجا خودشونو ارضا کنن، بدو خوب باهم قاطي شدن و تشخيصش از هم کار سختي شده،علت اصلي اينه ما جوونا عقده اي هستيم چون نميتونيم آزاد باشيم و هرکاري رو در جاي مناسب ودر وقت مناسب انجام بديم.
دوستون دارم.

0 ❤️

411595
2014-02-02 22:17:32 +0330 +0330
NA

دوستان عجب حرفای جالب و خوبی زدین .من شخصا با همتون موافقم و نظرات همه رو هم خوندم .و خوشحالم که بجای فحش دادن به نویسنده یه مبحث قشنگ و جذاب رو باز کردین. ایول. به همتون.

0 ❤️

411596
2014-02-02 23:45:52 +0330 +0330
NA

bad nabod ke bacheha

0 ❤️