مهسا

1391/01/23

دستم رو لای موهای لخت و مشکش می کردم و باهاشون بازی می کردم…
سرش رو روی سینم گذاشته بود و چشم های زیباش رو بسته بود .
آروم لپش و کشیدم و گفتم : جات راحته ؟ — هی بد نیست !!! ----- برو شکر خدا کن گلم…راستی مهسا چند روزه که یه غمی تو چشمات موج می زنه!!!چیزی شده عزیزم ؟----- آره با خواهرم دعوام شده ---- چرا ؟ ---- فضول رو بردن جهنم گفت هیزمش تره !!!-----مرسی گلم ---- خواهش میکنم…
از روم برش گردوندم روی تخت و لبام و نزدیک لبای زیبای صورتیش بردم و شروع کردم به خوردن…چشم هاش رو بسته بود…نفس گرمش رو روی پوست صورتم احساس می کردم. دست راستش رو از زیر تیشرتم به کمرم رسوند و آروم نوازش می کرد.
مهسا دختر خیلی هشری بود…قبل از من با یه پسر دیگه دوست بوده. یه روز پسره بش زنگ میزنه و می گه بیا خونمون پیش هم باشیم . مهسا قبول می کنه وقتی میره خونه ی پسر ناگهان متوجه می شه که دو تا از دوست هاش هم اونجان…خلاصه بهش تجاوز می کنن و پردش و از دست می ده … هنوز می شه غم حاصل از این خاطره ی بد رو تو چشماش خوند … از وقتی دیدمش احساس می کنم تمام سلول های بدنم می پرستنش. بدون اون حتی یک لحظه هم نمی تونم زندگی کنم
اون هم برای فراموش کردن خاطرات بدش به من پناه آورد و الان با همیم و لحظات خوشی رو با هم داریم …
آروم شروع کردم به خوردن گردنش وقتی براش با زبون لیس می زنم کاملاً معلوم می شه که خیلی حال می کنه…نفس عمیق می کشه و لب پایینیش رو به دندون می کشه …
به گوش هاش رسیدم…اول با زبون لیس میزدم و بعد قسمت پایین گوشش و داخل دهنم می کردم و با لبام گازش می گرفتم
شروع کردم به مالیدن سینه های گرد و خوش فرمش…صدای نازش فضای اتاق رو پر کرده بود
تیشرت زرد رنگش رو از تنش در آوردم.سوتین نداشت و شروع به خوردن کردم و با دست راستم پهلوهاش رو می مالیدم.
به خودش می پیچید و لپ پایینش و با دندون گاز می گرفت
از دیدن این منظره خیلی هشری شده بودم دستم رو به داخل شرتش کردم همین که دستم به کسش خورد یه آه بلندی کشید و گفت : اشکان عاشقتم!!!
بعد از کمی مالیدن شلوار و شورتش رو با هم در آوردم یه بوس از کس صورتی رنگ زیباش کردم که تازه اصلاحش کرده بود و صاف صاف بود بلند شد و تی شرتم و در آورد و بعد شروع کرد به باز کردن کمربندم در همین حین سینم و می خورد…شلوارم و تا زانو داد پاینن و بعد شورتم و کشید پایین…کیرم و گرفت دستش و بعد از کمی مالیدن شروع به خوردن کارد. سر کیرم و می کرد تو دهنش و میک میزد و زبونش و دورش می چرخوند…
بسته گل---- می خوام بخورم خو ---- آخه نوبتت تموم شده …حالا وقتشه من وارد میدون بشم ---- ( یه خنده کوچیک کرد ) باشه…بفرمایید این گوی و این میدان …
پاهاش و از هم باز کردم و شروع کردم به لیس زدن کوسش و همه جاش و خوردم…کمرش و بالا و پایین می داد و حسابی آه و اوووه می کرد. هر دو عرق کرده بودیم و رنگ پوست صورتمون قرمز شده بود
گفت : بسه اشکان وقته اصله کاریه ! ----- در خدمتم گل باغ دل من…
حالت چهار دست و پا به خودش گرفت و یکم باسنش و داد بالا. اول یکم سر کیرم و به کسش مالیدم و بعد خیلی یواش کردم تو
شروع کردم به تلمبه زدن ( البته خیلی آروم ) صدای آه و اووهش دوباره بلند شده بود
عجب منظره بود واقعاً خیلی بدن سکسی داشت همینجور که تلمبه میزدم با دستم با سنش و می مالیدم
گفتم : گلم حتماً بابات معمار بود !!! یه خنده ی شیطنت آمیز کرد و گفت سرت تو کارت باشه
برش گردوندم و به کمر خوابوندمش و دوباره شروع به تلمبه زدن کردم…سینه هاش بالا و پایین می شد و دیدن این منظره واقعاً دیوونم کردم بود با دست راستم شروع به مالیدن سینش کردم و تلمبه زدن رو تند تر کردم
کیرم و کشیدم بیرون و آبم و ریختم کف دستم…بعد با دستمال پاکش کردم و دوباره برگشتم روی تخت و پاهاش و باز کردم و شروع به خوردن کس نازش که حالا یکم سرخ شده بود و آبش راه افتاده بود کردم
بعد از چند دقیقه اون هم ارضا شد و کنارش خزیدم و یه بوس از پیشونیش کردم و گفتم : مهسا…دوستت دارم — منم همینطور…

دوستان من تازه به این سایت اومدم و این اولین خاطره ای هست که من اینجا گذاشتم
اگه بد بود ببخشید…
راهنماییم کنید تا نقطه های ضعفم رو بفهمم تا دفعه ی بعد بتونم داستان بهتری بنویسم
مرسی.

نوشته: HIDDEN BOY


👍 0
👎 0
33395 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

316370
2012-04-11 21:02:16 +0430 +0430
NA

kotah bod nakhondam.

0 ❤️

316372
2012-04-11 23:03:29 +0430 +0430

گفتی چیکارکنم که بهتر بشم توکاری نکن فقط موقعی که مینویسی دستت رو از توشرتت بیرون کن بعد بنویس کیر تو ارواحت

0 ❤️

316373
2012-04-12 02:48:50 +0430 +0430
NA

نحوه نوشتن و قلمت خیلی خوب بود و با همه داستانهای دیگه ای که مینویسن فرق داشت و از نظر ادبی هم عالی بود
فکر میکنم یا کتاب رمان زیاد میخونی و یا حتما یه سررشته ای تو نوشتن داری… بسیار عالی بود
طرز نوشتنت رو عوض نکن و به همین روال ادامه بده ، امیدوارم که بهتر بشه
هم کوتاه بود و هم همه چیز توش گفته شده بود… عالی

0 ❤️

316374
2012-04-12 03:06:40 +0430 +0430
NA

خوب بود . کوتاه بودنش به جذابیتش کمک کرده و اگر می تونی روی یک داستان بلند تر کار کن.
چون قلمت گیرا است و توان نوشتن بهتر از این رو هم داری .
موفق باشی…

0 ❤️

316375
2012-04-12 03:18:11 +0430 +0430

به عنوان داستان اول در کل بد نبود چندتا عیب کوچک داشت:
1- کون رنگ بقیه پوست بدنه و صورتی و سبز و آبی نداره. ضمنا کونشو با موچین اصلاح کرده بود؟ بند انداخته بود ؟مگه میخواسته زیر ابرو برداره؟
2- غلط دیکته هم داشتی : حشری درسته.
3- دختری که بهش خیانت و تجاوز بشه به این راحتیها به مرد دیگه ای اعتماد نمیکنه.

0 ❤️

316376
2012-04-12 05:18:43 +0430 +0430

داستان خوب بود حداقل انقدر وحشی بازی و کثافت کاری توش نداشت نمیشه بگی بی عیب بود اما اگر شروع کارت هست میشه بگی خوب بود اما سعی کن داستانهای بعدی رو انقدر با عجله پیش نبری یه داستان سکسی فقط سکسش نیست که جذابش میکنه میشه داستان رو به شیوه ای پیش برد که خواننده با شخصیت داستانت ارتباط برقرار کنه
تو فقط اومدی یه سکس ملایم و بدون هیجان رو نوشتی که تا میخوای بخونیش داستانت تموم شده
پس سعی کن یکم فضا پردازی کنی شخصیتت رو به خواننده هات بشناس که چه شکلین چه خصوصیتی دارن چه دلمشغولیتی دارن اینجوری داستانت جذابتر میشه و حتی اگر 2-3 قسمت هم باشه با اشتیاق دنبالش میکنن
اما ممنون که سکست رو مثل ادم نوشتی
موفق باشی

0 ❤️

316377
2012-04-12 06:54:55 +0430 +0430
NA

خیلی تخمی بود
اول کردیش
بعد معرفیش کردی
کسخل
مقدمات آشنایی تون چی بود
خیلی تخمی بود بیشتر به این تخمی که تو کلته فشار بیار شاید بهتر نوشتی
در ضمن توسکس هم کم تجربه هستی
چون تمام اینایی که گفتی تو فیلمهاست

0 ❤️

316378
2012-04-12 08:32:16 +0430 +0430
NA

هی بدک نبود نبود،حداقلش اینه که جای فحش دادن نداشت،فقط اون غلط های املایی مثل هشری،عین یه انار ترشه که میخوره تو پیشونی داستان، با این ریتمی که شروع کردی و سبک ادبیت،لازم بود که بعد از تموم شدن قسمت سکسی داستان،بر میگشتی به زمان قبل تر و از نحوه ی آشنا شدن و حرف زدن و… می رسیدی تا موقعیت فعلی یعنی تو آغوش هم قرار گرفتن،این طوری که تو نوشتی خیلی بی محتوا بود و خواننده اصلا با تو و طرف مقابلت ارتباط برقرار نمیکنه چون اصلا شخصیت ها رو نمیشناسه،
آقا گیر ندید که اینا چیه بلغور میکنی واسه خودت،کتاب بینوایان که نمیخواد بنویسه! اینا رو یرای راهنمایی برای هیدن بوی گفتم،
عزیزم میتونی همین داستانت رو ادامه بدی منتها از زمان قبل تر واینکه چطوری تونستی اعتماد طرف مقابلت رو جلب کنی،(آخه گفتی یه شکست ناجور داشته)، تا ادامش رو نخونم نمیتونم یه فحش درست و حسابی بدم!

0 ❤️

316379
2012-04-12 09:04:07 +0430 +0430
NA

سلام بچه ها با انصاف باشید خداییش قشنگ بود و با احساس

0 ❤️

316380
2012-04-12 12:31:02 +0430 +0430
NA

ما پسرها در محبت دزد کاهدانیم وبس
دختران مهر میورزند و ما خوانیم هوس
مردی ما زور ما و چشم بدبین و غرور
عشق احساس امنست ای پسر بس کن تو زور

0 ❤️

316381
2012-04-12 12:53:19 +0430 +0430
NA

بد نبود ولی خیلی کوتاه و خالی از جزئیات بود
اگر این اولین کارت بود فکر کنم در آینده خیلی بهتر بشی.
موفق باشی.

0 ❤️

316383
2012-04-15 20:39:17 +0430 +0430
NA

برای شروع خوب بود. ولی اگه قصد داری رومی بنویسی نباید از طولانی شدن بترسی.
یه داستان خوب نیاز به فضاسازی داره که میتونی از استاین بک تقلید کنی. ضمنا اولویت شخصیت پردازی با قهرمان داستانته، که اینجا راوی یا همون خودته که کاملا فراموشش کردی.
برای گفتن دیالوگ، وقتی داستانت به واقعیت نزدیکتر میشه که خودتو بذاری جای شخصیت داستانت و از زبون اون بنویسی(همزاد پنداری) که اینجا انگار داری خودت با خودت حرف میزنی.

0 ❤️

316384
2012-04-21 23:07:46 +0430 +0430

خیلی تخمی بود . . . . . .
همون اولش که نوشتی هشری بود فهمیدم که بیسوادی. کله کیری کسی که مطلب مینویسه اول بهتره کمی هم فارسی بدونه. بسته گل و باغ گل و هرچی گل تو کونت. ریدی با این داستانت. نمیگم ننویس ولی سواد نداری به درد نویسندگی نمیخوری. خودت میدونی که بعدا چه غلطی میخواهی بکنی. کیری نوشتی.

0 ❤️