مهمون اومدن پسر عمو و تیپ زنم

1396/10/15

سلام داستانی که میخام بگم حدود 3ماه پیش بود اول من علی رضا 29سال وخانومم21 ساله من یه مدتی بود موقع سکس باخانومم میگفتم برا مثال رفتیم گردش یا مهمون اومده چه جور تیپی میزنی این چندباری گذشت و تکرار کردم و ازش پرسیدم تو هم دوس داری گفت تو دوس داری باشه تا که یه روزی جدی شد هی از مهمون اومدن حرف میزدم بالاخره قبول کرد گفت کی باشه فکر کردیم ومن گفتم راستی پسرعموت چندبارازم خواسته که مهمون بیاد آپارتمان و زندگی ماروببینه من که بهش اشاره دادم گفت باشه روزی زنگ زدم اسم اونم علیرضا بود ازش خاستم بیاد خونه ما اونم قبول کردخونه ما رو بلد نبود 5دقیقه مونده زنگ زد ومن رفتم سراغش ماکه دل تو دلمون نبود میخای چه بپوشی گفت نمیذارم پیش اون شرمنده بشی هرچی بپوشم اون پسرخوبی هست و سربه زیره چشمک زد و گفت تو که آرزوته بعدبرگشتن دیدم خیلی خیلی معمولی و محجبه ولی با آرایش غلیظ هست رسیدیم گفت علی رضا اول برو حموم منم گفتم باتوست لباساشو درآورد بره حموم یواشکی دیدم بی شورت رفت اوف عجب کیری داشت هم اندازه کیرمن بدنش بی مو بدنش خوشگل بود بعدحموم میخاست بیادبیرون صدا کردوگقت حوله بدین خانومم که حوله نیم تنه بردوبهش داد واومدبیرون وخانومم بدجوری ذوق زده بود ماکه رفتیم اتاق کامپیوتر اومد ازماپذیرایی کرد این بار خیلی فرق داشت شب بود وچراغ اتاق خاموش بود ونورکامپیوتربود اون بایک تاپ نیم تنه با یک جوراب شلواری خیلی نازک اومد چایی ومیوه روگذاشت گفت بعدتموم بیایین بخابیم بعد5دقیقه صدامون کرد وگفت بیایین دیروقته ماکه رفتیم اتاق خواب دیدم وسط تخت خواب زیر لحاف خوابیده اونم لخت لخت داشت باگوشی بازی میکرد پسرعموش که حوله پیچ بود اومدیم بخابیم وسط خابیده بود ومیخاست هم بخابه دوتادستاش که بیرون بود وچراغ خاموش بود ونورگوشی داشت نصف سینه های لختشو نشون میدادخاستیم که بخابیم خانومم گفت علیرضامیشه برام یه لیوان آب بیاری تاقرص بخورم رفتم واومدم دیدم پسرعموش فاصله اش زیاده وجابرام خیلی کم مونده گفتم خانوم میشه کمی بری اون ور اونم گفت باشه علیرضا حوله به کمر داشت قبل آب آوردن من گفتم اونو بنداز بغل تخت خواب کاملالخت بود وخانومم هم باخاسته من فاصلشوکم کردوچسبید بهش بعدحدود20دقیقه بعدعلیرضا شب بخیر گفت وخابید دیدم خانومم زیر لحاف چسبید به من ازم خاست سکس کنیم وگفتم شایدبفهمه بالاخره میخاستیم شروع کنیم دیدم هیچی نپوشیده علیرضاهم لخت بود لحاف رو کمی زد اون طرفی وچراغ خواب هم روشن کردم وبدن علیرضا کمی بیرون زد وسکس میکردیم ودیدم بهم گفت توکه دوس داشتی مهمون بیاد ومن تیپ بزنم بذار بفهمه سکس مثل دیشب وصدادار باشه منم قبول کردم و کم کم داشت اوف اوف میکرد وازبدنش لذت میبردیم واونم فهمیده بود ویهویی چشماشوباز کرد مارو دید زود خانومم گفت خاستیم تنها نباشی ببخشد ودرحالی که پشت دیوار حرف میزد تعارف کردیم وگفتیم بیا کمی دیگه تموم میشه اومددرحالی که من داشتم میکردم نشت روتخت خواب گفت به به و اونم اومد سه نفری سکس کردیم نامسب 20دقیقه کرد وتاصبح همون چسبیده به هم خابیدیم به اون گفتیم خوب بود گفت آره من وخانومم بدجور راضی شدیم ازسکس سه نفری
نوشته: علیرضا


👍 2
👎 26
61957 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

668065
2018-01-05 21:28:19 +0330 +0330

چه داستان کیریییییی بود

3 ❤️

668072
2018-01-05 21:54:27 +0330 +0330

اصلا نفهمیدم چیشد

4 ❤️

668086
2018-01-05 22:58:07 +0330 +0330

ببین دشمن تا کجا نفوذ کرده! جدیدا به صابون گلنار مواد توهم زا اضافه میکنه!

2 ❤️

668090
2018-01-05 23:56:11 +0330 +0330

ادبیات فارسی رو گاییدی با این نگارشت
مادر و هفت جد آبادتو گاییدم، کسکش بی ناموس خارکسده

2 ❤️

668093
2018-01-06 00:39:01 +0330 +0330

من فهمیدم چیشد، اومده داره بیلاخ میده که فحش بخوره،اما فحشت نمیدم تا کونت بسوزه

1 ❤️

668096
2018-01-06 01:20:59 +0330 +0330

نگارش افتضاح

0 ❤️

668098
2018-01-06 01:36:40 +0330 +0330

یکی ترجمه کنه این کسشر رو

0 ❤️

668100
2018-01-06 01:44:00 +0330 +0330

مهمون امد خونتون گفتین اول برو حموم؟بعد مهمونی ک خونتونو بلد نیست لباس نپوشید حوله دور کمرش بود؟داداش جنسش سم بوده ساقیت کیه؟

1 ❤️

668111
2018-01-06 04:15:02 +0330 +0330

خخخخ
قنداق پیچ شنیده بودم،اما حوله پیچ؟
هرکی بیاد خونتون اول میفرستینش حموم؟آخه مگه از جنگ برگشته بود مهمونتون؟امشب چه خبره سایت؟
داستانت رو بفرست واسه حداد عادل،رییس فرهنگستان زبان فارسی. قول میدم کل زبان فارسی متحول خواهد شد.حیف اونهمه استعداد نیست؟
بقول میثم داستان بالایی کنجی مغز

1 ❤️

668120
2018-01-06 06:48:13 +0330 +0330

لطفا دیگه ننویس

0 ❤️

668144
2018-01-06 09:29:31 +0330 +0330

مخم رید وای

0 ❤️

668171
2018-01-06 12:27:01 +0330 +0330
NA

تخمی تخمی تخمی (dash)

0 ❤️

668253
2018-01-07 00:21:32 +0330 +0330

و درحالی که پشت دیوار حرف میزد تعارف کردیم… مگه 3 تایی رو یه تخت نبودین دیوار کجاش بود نکنه رو تخت دیوارکشیدین //

0 ❤️

668256
2018-01-07 01:01:37 +0330 +0330

کس خارمادرت برو کونت بذارن بابا

1 ❤️

668326
2018-01-07 15:15:33 +0330 +0330
NA

الدنگ. سرکاری بود؟

0 ❤️

668336
2018-01-07 18:52:48 +0330 +0330

خودت فهمیدی چی نوشتی داداش؟؟؟؟؟

0 ❤️

668348
2018-01-07 20:35:13 +0330 +0330

لهجه کجایی نوشته ؟کیر دنیس برکمپ تو کوس ابجیت

0 ❤️

668368
2018-01-07 21:52:17 +0330 +0330

همین مونده افغانی هم بیاد داستان بنویسه ماشالله به این همه نظارت آدمین ایول

0 ❤️

669335
2018-01-13 03:33:52 +0330 +0330

خودت فهمیدی چی گفتی ؟؟

0 ❤️

672128
2018-02-04 08:54:52 +0330 +0330

باوا دستتو از شرتت درار لامصب پوستشو کندی خو!!!بجون مادرت یا داری میزنی یا پسرعموت روت داره والفجر هشت پیاده میکنه

0 ❤️

676621
2018-03-08 14:27:42 +0330 +0330

کص نگو گالیور نقشه عوض شده

0 ❤️

677642
2018-03-16 08:06:47 +0330 +0330

آخه کدوم بیناموسی میره مهمونی بار اول نه بعد از 10 بار یه ضرب میره حموم ؟ ریدم تو مخت

0 ❤️

740021
2019-01-07 10:55:37 +0330 +0330

به خودت قول بده هر يكبارى كه جق ميزنى، يك خط كتاب بخوانى
وقتى به علامت (،) رسيدى بايد كمى مكث كنى

0 ❤️