هوس

1391/06/15

سلام
با احترام عرض میکنم کسانی که اعتقاد به همجنسگرایی ندارند از همین لحظه از این داستان بیرون بروند و آنان که هستند و خواهند ماند و استفاده میبرن گروهی هستند که لذت میبرن و من سعی میکنم همانطور که سکس داشتم برایتان بنویسم .
من همجنسگرای سی وشش ساله ولی بیست و شش یا هفت قیافه ام بیشتر نشان نمیدهد به گروهی از همجنس گراها بنام بی وای نسبت میدهند چون من وامثال من از هرکسی چه نر و چه ماده خوشمون بیاد دوست داریم سکس کنیم حالا در مقابل ماده فاعل و در مقابل نر بستگی به هوسی که داشته باشیم من اکثر اوقات فاعل بودم خیلی و چند مورد هم مفعول بودم اما مدت یک سال بیشتر اوقات آیس کشیدم و با آلت مصنوعی کلفتی خودمو آرام کردم و کم کم کالیبر من باز شده و لذتی از آلت معمولی احساس میکردم نخواهم برد کم کم احساس کردم نیاز مبرم دارم به سکس واقعی و مدت دوماه وقتم را روی آن متمرکز نمودم تورج را که حدود چهل و دو یا سه سال داشت و تقریبا هم قد بودیم و تنها من لاغرتر و او پر و اندام ورزشکاری بازو و شکم و سینه و پاها و ران و ساق قوی و کارکرده ای داشت برای او زیبای معنا نداشت و اخلاق مهم بود و تمیزی و راز دار بودن و منم کمی قیافه برایم مهم بود که در آن وجود نداشت اما هوس تنها چیزی بود که منو قانع کرد که ارتباط ایجاد کنم وقتی در قرارمون روز پنجشنبه ساعت شش بعدظهر در مکان او در واحد او روی مبل نشسته بودم و گپی باهم زدیم یکسری اطلاعاتی من و یکسری او از هم بدست آوردیم مثال من موضوع اعتیاد به آیس را گفتم و او اجازه داد همان جا بکشم ومن نیز مشغول شدم و در حالی که من متوجه شدم او آلتش نزدیک هفده سانت و نیمه کلفت و زمان زیادی سکس میکنه و دوستی دارد بنام مهدی که کمی از او کمسن وسال تر و لاغرتر و چندین مرتبه سکس دونفری بـــا نفراتی که آمده بودند داشتند و او تنها در طول یک بار ارضا شدنش مهدی دوتا سه بار ارضا میشود و طوری از او تعریف نمود که من رضایت به آمدنش دادم .

مهدی هم آمد و باهم آشنا شدیم ساعت هفت و نیم بود که من اوج حالی که فاز سکس نام دارد بودم و هردویشان بعد از لخت شدن یکی سمت چپ و دومی سمت راستم بودند و دستانم رو بر آلتشون گرفتم و اول برای تورج مقداری خوردم و بعد برای مهدی و دوسه بار اینکار رو کردم که مهدی شیطنت میکرد و آلتشو درموقع خوردن آلت تورج داخل دهانم دوبار میکرد و خوب دهانم هر دو را در حد کلاهک میتونست قبول کند و تورج منو قونبول روی مبل کرد و ژل به سوراخم با دوانگشتش مالید و گفت پسر کون نیست غار علی صدر هست و کاندوم گذاشت و روی سوراخم گذاشت و ناگهان فشار داد و نصفش داخل شد که سوزشی از آن گرفتم و خواستم دربیاره و بعد از آرام شدن بکند اما توجه نکرد ومن تا آرام شدن آن یکی دو دقیقه از درد زیادی که داشتم مینالیدم و بعد آرام شد مشغول ساک زدن مهدی شدم و هنوز تازه داشتم لذت از هردو آلت میبردم که آب مهدی دهنمو پراز آب منی کرد و من دهانمو با دستمال تمیز نمودم و دوباره مهدی کمی گرفت تا ساک بزنم و بعد جای خودش رو با تورج عوض کرد و او اینبار از کونم شروع به تلمبه زدن کرد و من برای تورج ساک میزدم و مهدی پیشنهاد داد که با تورج داخل کونم بکنن ولی من اجازه ندادم و به جلسات آینده موکول کردم و تورج هم متوجه شده بود من از سکس با مهدی راضی نیستم سرمو تو دستانش گرفته بود و تند تند تو دهانم جلو وعقب میکرد ومن لبامو دور آلتش محکم گرفته و در مدتی حدود پنج دقیقه بعد تورج که متوجه خستگی دهانم و درد لبهایم احتمال دارد دهانم رو باز کنم گفت اگر یک دقیقه تحمل کنی حل میشه و از طرفی مهدی هم از پشتم کشید بیرون و سمت جلوی صورتم آمد و کاندوم را از روی آلتش برداشت و با دست جلق میزد و تورج کشید بیرون و دهانم و زبانم باز بود و تورج اولش آخ و اوی کشید و آبشو روی دهانم با فشاری ریخت و هنوز تموم نشده بود که مهدی هم آبشو رو صورت و دهانم ریخت و من از اینکه تورج زود ارضا شده بود تعجب کردم ومهدی هم مثل من بود و تورج گفت دلیلش برای این بود که بدروغ گفت که من زمان زیادی ندارم وباید بروم و ازاین رو منم بدستشویی رفتم و موقع درآمدن تورج آمد و عذر خواهی کرد که از مهدی شاید دلخور باشم و ساعت هنوز نه شب نشده بود که من از آپارتمان او خارج شدم و ناچار بودم از پله ها برای پایین رفتن استفاده کنم و آسانسور کار نمیکرد و در حین رفتن برق راهروی سوم و دوم خاموش و بسختی از نرده گرفتم و بعد هم از آنجا درآمدم و در راه چند بار آب دهانم رو تف میکردم بیرون و در برگشتن کمی از کاری که کرده بودم ناراحت بودم اما نیاز داشتم و تنها نیاز بود که مقصر آن بود .
پایان

نوشته: samanzelzeleh


👍 0
👎 0
33149 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

333293
2012-09-05 04:34:41 +0430 +0430

تا دیروز میگفتن سن ازدواج رفته بالا حالا باید بگن سن کونی ها رفته بالا و در آخر هم فقط میتونم بگم) هوس:کیر خرو بخور یه نفس(

0 ❤️

333294
2012-09-05 04:35:47 +0430 +0430
NA

حالم بد شد کاش نمیخوندم.مرسی که زحمت کشیدی و نوشتی.

0 ❤️

333295
2012-09-05 05:05:49 +0430 +0430
NA

اخه کص کش ای چه نوع شعر نوشتنه ریدی حالم بهم خورد

0 ❤️

333296
2012-09-05 05:24:56 +0430 +0430
NA

حالم از همجنس گرایی بهم میخوره کس ننه،کس ننه،کس ننه

0 ❤️

333298
2012-09-05 06:40:52 +0430 +0430

داستانتو نخوندم چون بدم میاد از 1مرد که کون میده.

0 ❤️

333299
2012-09-05 06:43:34 +0430 +0430
NA

شما مریضی .خودتو به روانکاو یا روانشناس یا روانپزشک نشون بده
فقط حواست باشه که دکتره گی نباشه
وگرنه باز هم روز از نو روزی ازنو
باز همون آشه همون کاسه
ازمن گفتن بود

0 ❤️

333300
2012-09-05 08:54:47 +0430 +0430
NA

نظر داشمو قبول دارم

0 ❤️

333301
2012-09-05 09:06:07 +0430 +0430
NA

دوستان معرفی میکنم داش بزرگه خودم شیر پیر
.
خان داداش ما چاکریم
کجایی شما خدمت نمیرسیم کاکا
یه احوالی از داش کوچیکت نمیگیری با معرفت؟

0 ❤️

333302
2012-09-05 09:28:34 +0430 +0430

“با احترام عرض میکنم کسانی که اعتقاد به همجنسگرایی ندارند از همین لحظه از این داستان بیرون بروند”
تا اينجا خوندم بعد همونجورى كه خواستى زارت از داستانت اومدم بيرون رفتم تو قسمت كامنتها
كونى تو چرا دنبال ما مياى!

0 ❤️

333303
2012-09-05 09:37:39 +0430 +0430
NA

دوست عزیز shahrouznavid من دارم نسل کونی مونی ها رو از این سایت ریشه کـَن میکنم ، پس برای اینکه شما خیلی علاقه به دادن داری نمی خوام کون نداده از سایت بری بیا خودم میگامت ! البته اول باید برام ساک بزنی . . . .
به این روش هم باید ساک بزنی :
lolll.gif

و برای کاهش درد هنگام کون دادن اعداد زیر را تکرار کن :
33.666.1001.1002.1003
کـُسخـُل ، الآن نه وقتی داری میدی !

0 ❤️

333305
2012-09-05 09:56:04 +0430 +0430
NA

بي شرافت

0 ❤️

333306
2012-09-05 10:36:18 +0430 +0430
NA

بیشتر میخورد خاطره ی یه زن خراب باشه تا یه گی ها ها ها ها

0 ❤️

333307
2012-09-05 17:54:50 +0430 +0430

پیرمرد کونده با این سنت خجالت نمیکشی؟
نیاز؟
یعنی این نیاز به کون دادن چجوری تو آدم بوجود میاد؟
اگه دلت کیر میخواد برو تغییر جنسیت بده بیخودی مردا رو بدنام نکن. کار غیرشرعی هم نیست تغییر جنسیت.

ان گراز تو دهنت
مدفوع اسهالی یوزپلنگ تو دهنت
استفراغ گورخر تو دهنت
آب دماغ عنتر تو دهنت

0 ❤️

333308
2012-09-05 17:57:49 +0430 +0430

راستی کوچیک داداشیره و داداششم هستیم

0 ❤️

333309
2012-09-05 22:12:14 +0430 +0430
NA

نوکرم مازیار جان
یادمه زمان شاه یه خواننده ای بود اسمش مازیار بود
ومن این اسم رو از قدیما دوس داشتم خیلی با کلاسه
داداش استقلالی هستی ؟

0 ❤️

333310
2012-09-06 01:51:14 +0430 +0430

نظر لطفته
آره استقلالی ام ولی دارم سعی میکنم بطور کلی فوتبال ایرانو بذارم کنار. چون تا حالا به جز اعصاب داغون هیچی واسم نذاشته

0 ❤️