سلام خدمت دوستان داستانی میخوام براتون تعریف کنم بر میکرده به 3 سال پیش در حال ساختن آپارتمان بودم(پیمان کار هستم) هرصبح واسه سر کشی می رفتم (از خودم بگم اسمم کیانهر هست قدم 183وزنم 76و رنگ پوستم سفید هست) و زن همسایه اسمش نرگس رنگ پوستش سفید قدش فکر کنم حدود 170 داشت
خلاصه براتون بگم هر روز میرفتم سر کشی خونه موقعی که سر ساختمان بودم میدیدمش تو حیاط خونشون هر روز بیشتر دیوانه اش میشدم روزها گذشت بد جور برای دیدنش لحظه شماری می کردم دل زدم به دریا با خودم نقشه کشیدم برم دم در خونشون اگه نرگس اومد دم درسالنامه رو بهش بدم چون نزدیک عید بود و اگه کس دیگه بود آب درخواست کنم شانسم خوب بود خودش درو باز موقعی در باز بهش گفتم صحفه اول نگاه کن منتظر زنگش موندم خبری نشد نزدیکا ساعت 8 بود دیدم گوشیم یه تک خورد بهش اس دادم گفتم شما جواب داد همونی که سالنامه رو صبح بهش داد تا فهمیدم نرگس هست از خوشحالی نمیدونستم چه کار کنم اس ها ابتدایمون رد بد شدن هر روز بهم اس میدادیم و منم اس ها عاشقانه می فرستادم اونم جوابمو میداد تا یه بار اس سکسی فرستادم دیدم جوابشو داد بهش اس دادم میخوام فردا بیرون ببینمت قبول کرد قرار گذاشتیم 9 صبح بیرون بریم
رفتیم یه چند ساعتی بیرون بودیم از زندگیش برام گفت از مشکلاتی که با شوهرش داشت و گفت چطور تنهام منم دلداریش دادم وبهش گفتم هستم کنارت خوشحال شد که کنارشم رسوندمش سر کوچه تا بره خونه منم رفتم خونم همش تو فکرش بود که چه اندامی داره گفتم بهاش یه سکس داشته باشم بهش اس داد دوست داری خونه ی که درست کردم ببینی اونم جواب داد باشه ازوقتی جواب داد انگار ساعت ها از کار افتاده بودن که دیر می گذشتن صبح شد ساعت 10 بهش زنگ زدم من اومدم بیا دیدم بعد از15دقیقه اومد موقعی اومد خیلی به خودش رسیده بود فکر می کردی عروسی شده ناخوادگاه موقع دیدن لب تو لبمون گره خورد شروع کردیم به لب خوردن هم دیگه یه لحظه دیدم خودشو کشید عقب گفتم چه شده گفت حالم خراب شد رفتم کنارش نشستم بدجور شهوتی شدم دست گذاشتم دور گردنش بعد دوباره لباشو خوردم دیدم مستیش بالا رفته خیلی با ولع لبامو میخورد در حین لب خوردن داشتم دکمه ها مانتشو باز می کردم وگردنشو مک میزدم تادکمه ها مانتشو باز کردن دیدن یه سوتین خوشگل صورتی پوشیده بود بازش کردن چه سینه میدیدم تپل نازبدجور سینه هاشو میخوردم بهم میگفت بخور مال خودته منم بدجور میخوردم تا رفتم سراغ کوسش عجب کوسی داشت قرمز بدون مو بدون هیچ معطلی کوسشو لیس میزدم اونم از شهوت اه می کرد می گفت بخور بخور مال خودته من از خوردن سیر نمیشدم از بس شهوتم بالا بود کیرم درد می کرد داد میزد جرم بده منم پاهاشو زدم بالا کیرمو هدایت کردم سمت کوسش تا نوکش رفت داخل یه جیغ زد شروع کردم به تلمبه زدن بهم می گفت تندتر تندتر منم بیشتر تلمبه میزدم در حین تلمبه زدن دیدم سفت شد متوجه شدم ارضا شد منم داشتم ابم می اومد گفتم کجا بریزم گفت تو کوسم بریز داشتم عقب جلو می کردم ابم اومد همشو تو کوسش ریختم همون طور روش خوابیدم تا یه 10 دقیقه بلند شدیم نرگس گفت من میرم گفت باشه نرگس بهم گفت خیلی خوش گذشت منم گفت به منم همین طور بچه ها اومیدوارم از داستان خوشتون اومده باشه داستان کون دادانشو تو روزها اینده میگم
نوشته: کیانهر
نگو چاقال کس نگو تاپاله اخه جندشم انقدر راحت نمیده اسب ابی تو کونت راست کنه نویس جقی انقدر زدی از دست رفتی بابا کمتر بزن همیشه بزن توله خر کیر امیر علی۵۵ تو کونت برو حال کن
من نمیگم ولی همه ی اونایی که داستان مینویسن مانکن بودنو ما نمیدونستم کیرم دهنت با این کس شعرت
چرا گوه میخوری؟؟؟؟؟چرا کس شعر تحویل ما کاربرای محترم میدی؟؟؟؟؟؟؟؟اصلا کی گفته تو داستان بنویسی؟؟؟؟؟مجبوری جوری کس بگی که به نظر خودت واقعی بیاد ولی در نظر ما فقط کیر اضافی میخوری؟؟؟؟؟پس گمشو دیگه نبینمت
این صف ارزیانی دیگه چه صیغه ایه!!!
وقت میذاریم کامنت میدیم بعد باید تائید بشه!!!
کیر تو املای فارسیت …انقد غلط داشتی صفرم نمیشی…عمله سر ساختمونم نیستی جق صفت…چه برسه پیمانکار ساختمونی…بعد آخه کدوم عمله ای با سر رسید مخ زده که تو دومیش باشی…اونم زن شوهر دار…جالبه…باور کنید این پرت و پلاهایی که اینا مینویسن هیچ جا گیر نمیاری چون دقیقا باورهای ذهنه یه سری جقیه که فقط از روی شهوت به رشته تحریر در میاد ولا غیر…جق مغزو خشک میکنه رو قوه تخیلات تاثیر بدی داره و جبران ناپذیر …واسه همینه که هرچی که مغز کوس مغزشون میگه مینویسن و تحلیل نمیکنن که آیا امکانپذیر هست یا نه…
آخه كير تو خماري مونده اينم شد داستان اگه ميگفتي بخاطرش جق زدم خيلي بهتر بود كدوم زن احمقي براي اولين بار ديدار يا به قول خودت دومينبار ديدار با يه كوست خالي ميره پپيش رفيقش؟
خيلي كير شكسته هستي
اينجور كوسشعرا فقط از ذهن تخمي يه ايراني تو خماري مونده طراوت ميكنه و از كونش ميزنه بيرون چقدر بدبخت بوده اون زنه كه با يه سررسيد كوسشو وا داده حتما هم 80ساله بوده و يه 50 سالي كير نديده بوده بدبخت
ميگم حالا كه هركي هركي شده بذارين منم يه داستان سكسي بگم
يه روز داشتم تو خيابون ميرفتم يهو حشري شدم همون لحظه ديدم يه پسره كنارم راه ميره، بردمش تو توالت عمومي ميدون ونك گذاشتم تو كونش چراغها خاموش بودن هيچ چي رو نميديدم اما وقتي اومديم بيرون ديدم اي بابا كون كيانهر (
نويسنده داستانهاي مهيج سكسي پيمانكار و زن همسايه) گذاشتم
اين بود داستان من
سري بعد داستان كيانهر كير تو دهنو براتون تعريف ميكنم.
اخه كير تو روحت، از ادبيات تخميت كه بگذريم تو كي خونه رو ساختي كه مبلمان و موكت كوفت و زهر مار چيدي توش كه بخواي اون تو كس بكني
مثله اينكه كارتون زياد ميبيني
بجاش برو ٤ دست كون بده ٢تا چيز ياد بگيري نياي اينجا بريني به قافيه
ببینم تا کلاس چندم پاس کردی؟
رو تحریرات کار کن عزیزم.
بگا میریا.
dash1
چند نفری هستن با این نوع نگارش داستان مینویسن
افغانی نیستن بنظرتون?
میگم ما ایرانی ها عجوبه اییم میگید نه یعنی یه پیمانکار بیسواد{با توجه به نگارشش}با هنر مخ زدن زن شوهر دار و صد البته با اون لهجه ی قشنگه تخمیش ظرف مدت سی ثانیه لباش و قفل کرد تو لبهای زنه نمیدونم چرا اینجور مواقع که یه زن شوهر دار میکنن بعضی ها همیشه زنه با شوهرش مشکل داره یا چیز شوهرش کوچیکه یا سرد مزاجه یا خیلی بهونه های دیگه. دمتون گرم چه دلی دارین که زن شوهر دار میکنید
چرا شماها وقتی نمیتونید کس بکنید شروع میکنید به کس گفتن؟
واقعا چرا مهندس جان؟!
برو دستور زبان فارسی بخون بعد بیا