کاردستی و کون همکلاسی

1392/12/03

سلام من مهدی هستم الان در حال حاضر 19 سالمه خاطره من بر میگرده به چند سال پیش کلا من تو مدرسه شر بودم سرتون درد نیاره یه آرمین نامی تو مدرسه که سال سوم راهنمایی با هم هم کلاسی شدیم حالا کاری نداریم تا اینکه یه روز به من گفت بیا برا حرفه وفن کار دستی درست کنیم رفتیم خونشون با یکی دیگه هم کلاسی دیگه اون اسمش نیما بود کار دستیمون از این لامپ و مدار واز این کس وشعر بود تا اینکه کاردستی تموم کردیم تو اتاقش بودیم کسی هم خونشون نبود فیلم سوپر گذاشت تا دید کیرم راست شده بد بعد گیر داد مهدی کیرت درمیاری؟ چقدره؟ به کسی نمیگم گفتم بی خیال آرمین گفت نه بعد در آوردیم اون یکی هم کلاسی زیاد با آرمین راحت نبود بعد آرمین هی با کیرم ور میرفت گفتم دوس داری گفت میخوام یه جلق بزنم گفتم نه با اشاره با چشم اینا راضیش کردم گفت من جلو نیما خجالت میکشم بریم تو حال رفتیم از اتاق برا خودش بالش آورد همین که گذاشت گفتم یه ذره میخوری گفت نه حالم بد میشه گفتم یه کم اولش یکم الکی میخورد بد فهمیدم بدشم خودش نمیاد سرش گرفتم خودم عقب و جلو ومیکردم دو سه بار تلمبه زد بد اینم بگم کیرم باریک درازه دیدم اوق زد گفتم مهدی دارم خفه میشم بسه دیگه گفتم یه ذره دیگه گفت پس انقد سرم نگیر نمیتونم حال بد میشه دیدم خوب نمیخوره دیگه گفتم ممد اسپری دندون داری هواسش نبود سریع گفت آره بعد گفت میگه میخوای بکنی التماس کردم بهش گفتم بیار تو حال رفت تو آشزخونه بیاره یه دفعه گوشیم زنگ خورد نیما بود گفت منم میخوام بیام راضیش کن گفتم باشه بعد آرمین اومد گفت کی بود گفتم پسر عموم بود بعد گفتم من بخواب تا من برم دستشویی گفت رفتم دستشویی اسپری زدم بد کلی هم مایع دستشویی ریختم کف دستم مشت کردم بعد رفتم سراغش شرتش کشیدم پایین دیدن چقد سفیده خیلی از صورتش سفید تر بودید بعد به شوخی زدم در کونش گفتم آرمین چی ساختی این پشت اونم خندید گفت تو نکنیا گفتم حالا برگرد مایع زدم سر کیرم زیاد دیدم یه دفعه کل کیرم رفت تو آرمین گفت در بیار دربیار تو رو خدا دارم جر میخورم کشیدم.دوباره سرش گذاشتم سر سوراخش بهش گفتم هر وقت اح ساس درد کردی بگو میکشم بیرون ولی بعد به حرفاش توجه نکردم شروع به تلمبه زدن کردم دیدم داره آبم داره میاد همون تو همه رو ریختم بعد از یه دقیقه دیدم آرمین اشک تو چشاش جمع شده دلم براش سوخت بوسش کردم گفتم ببخشید بعد دیدم نیما زنگ میزنه گفتم دادش ببخشید نشد بعد اون روز یه روز فهمیدم نیما هم جدیدا آرمین میکنه بعد از اون جریان تا یکی دو سال میکردمش بعد دیگه با هاش قهر کردم ولی کلا گی بعده ولی اون زمانم حالی میداد دیگه ولی الان هیچی حال نمیده.

نوشته:‌ ام جی


👍 0
👎 1
70492 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

413452
2014-02-23 09:50:24 +0330 +0330

يعني ناموس رو گاييدم هاااا، پس گي بعده، نه؟!؟!؟! نه اخه بعده؟!؟!؟! چي؟ بعده؟!؟!؟!! واي يا روح القدوس بيا من بكنمت، يا روح الله كيرم دهنت، يا زهرا يا هيچكس ديگه! اخه اين چيه نوشتي؟

0 ❤️

413458
2014-02-23 16:49:33 +0330 +0330
NA

چی بگم بهت؟

0 ❤️

413454
2014-02-23 17:05:27 +0330 +0330
NA

کیر خر :-D

0 ❤️

413455
2014-02-23 17:26:39 +0330 +0330

خیلی بد نوشته بودی طوری که اگه بگم مزخرف بود اشتباه نکردم.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها