کرسی

1392/10/19

داستان برمی گرده به بیست سال قبل زمانی که کمیته بود و ما جونها مثل شما ها این روزا آزادید هرکی رابکنید به هرکی کون بدیدنبودیم دهن مارو سرویس می کردن کار ما تنه زدنو متلک گفتنو از این کوس شعر ها بود و ما شما هارا الان میبینیم کون مان می سوزه خلاصه بگذریم >و اما داستان:
دامادم رفته بود سربازی و من شبها خونه خواهرم می خوابیدم چون خواهرم تلویزیون نداشت می رفتم خونه مادر شوهرش اونجا تلویزیون تما شا می کردم اونا کرسی داشتن وما زیر کرسی اون موقع دوتا کانال بیشترنداشت تما شا می کردیم یه خواهر شوهر -خواهرم داشت به اسم لاله چون پا ها زیر کرسی بود و بدن ها بیرون گاه گاهی پاهامون بهم می خورد ولی بیخیال بودیم تا این که من چون تکلیف داشتم کتابهارو آوردم خونه اونا که مقشهامو بنویسم داشتم تو عالم خودم مقش می کردم خوابیده زیر کرسی کونم به هوا پاهای لاله اومد رو کونم با پاهاش زد به کونم اولش بی خیال بودم بی مقدمه دید بیخیالم دوتا پاشو گذاشت روی کونم که تو یه لحظه فکری به نظرم رسید اگه برگردم پا هاش درست رو کیرم قرار می گیره سریع برگشتم کیرمم که اون موقع خیلی جوان بودم شق شده بود وای پاهاش از رو شلوار خورد به کیرم که اون یه دفعه خودشو کنار کشید
ولی انگار دلش می خواست تجربه کنه دوباره پاهاشو دراز کرد باز کیرمو یه انگلکی کرد اصلا به روی خودم نیاوردم دلم تاپ تاپ می کرد داشت از سینه ام می اومد بیرون هم از روی حشرر هم از ترس اطرافیان تقریبا 8 یا 10 نفری زیر کرسی بودن همین الان هم دارم بهش فکر می کنم دستم می لرزه چقد جرات کردم دیگه انگار فهمید کیر منه با پا هاش فشارش داد این ور اون ورمی کرد منم رنگ عوض می کردم انگار کرسی داغ تر از همیشه شده بود واییی اونشب به این صورت که با کیرم آشنا شد گذشت فردا شب خودمو آماده کردم سریع یک چشمه از کرسی که به لاله نزدیک تره را انتخاب کردم ومنتظر موندم عزیزم بیاد زیرکرسی اومد وسریع پا هاشو روکیرم گذاشت وای چه حالی می داد باز شیطنتم گل کرد زیپ شلوار باز کردم دل به دریا زدم کیرمو یواش بیرون دادم
پاهاش تا لختیه کیرم بهش خورد انگار اونو برق گرفت سریع پاهاشو کنارکشید ولی دوباره پاهاشودراز کرد واین بار با یه حس خوب فکرشو نمی کرد این قدر کله خراب باشم پیش خواهراش وداداشاش کیرمو از شلوارم بیارم بیرون شروع به بازی باهاش کردچه کالی می داد با دوتا پاش با کف پاش خلاصه کلی ور رفت
شب بعد گفتم بذار منم یه تکونی به خودم بدم دوباره رفتم زیر کرسی نزدیک لاله این بار پا های خودمو دراز کردم وسط پاش وای پاهام وسط کوسش بود خودشو به پا هام چسبون وفشار می داد من بازرنگی پا هامو بردم داخل شلوارش واسه اولین بار با پاهام کوس لمس می کردم چه لذتی داشت خلاصه اونقدر فشاربارون کردم که نگو
شبهای زیادی به این منوال گذشت یه شب همه خواب رفته بودن کوسشو فشار می دادم خیلی ورجه ورجه می کرد ناله فیق آه آوه تا این که یه شب داداشش شک کرد و به عناوین مختلف می رفت زیر کرسی من گفتم بذار خارج از کرسی یه حالی بکنیم دیگه کرسی ناامن شده خیلی جالب بود بیرون از کرسی انگارنه انگار زیر کرسی کارهایی می کردیم یه بار گیرش آوردم سینه هاشو چنگ زدم یه لب کوتاه ازش گرفتم
اون دختر زرنگی بود دید کار به خارج از کرسی کشد رابطه راقطع کرد هنوز هم در حسرت کردنش هستم شاید یه روز…آره دوستان خوب الان آزادید قدر ش بدونید هی قر نزنید ایران اله بله سکس اون موقع ما تقریبا این طوری ها بود .
حالا اون بزرگ شده منم بزرگ شدم اون گیر یه شوهر معتاد افتاده که هر موقع میبینمش صدتا فوش به خودم می دم چرا من نگرفتمش بچه ها دختر ها یی که با عشق می آن طرف شما و به شما تن می دن که اونارا از پشت یا جلو بکنید اگه نا مردی کنید و با اونا ازدواج نکنید زندگی خوبی با زنی غیر از اون نخواهید داشت
مرسی خوندید

نوشته: ؟


👍 0
👎 0
119511 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

409582
2014-01-09 13:30:37 +0330 +0330

عمو مقش نه مشق :D

1 ❤️

409583
2014-01-09 13:53:36 +0330 +0330
NA

بابا فسیل ! بابا سنگواره ! تیرانوسوروس ! انسان نخستین !
حضرت عادم ! اصن جنتی !!

1 ❤️

409584
2014-01-09 15:43:49 +0330 +0330
NA

مقش؟؟؟؟‌کرسی چشمه داره ؟؟؟؟قر یا غر ؟؟؟

اینو فقط بگو ببینم دامادتون نبود تو می رفتی خونه خواهرت که اون تنها نباشه بعد هر شب زیر کرسی مادر شوهرش اینا ولو بودی؟؟ خواهرت با مادر شوهرش زندگی می کرد تو رو چرا می فرستادن پس ؟‌اگه هم خواهرت تنها بود که تو اون زیر کرسی چه کارمی کردی؟ شما هم پس مثل ایرج میرزا به انگشتا پا در زیر کرسی از کس ایشون احوال پرسی مفصلی به جای آوردین .

1 ❤️

409585
2014-01-09 16:47:32 +0330 +0330

akheeeeeyyy
yade korsi bekheir

0 ❤️

409586
2014-01-09 16:59:27 +0330 +0330
NA

تكراري بود نخوندم

0 ❤️

409587
2014-01-09 19:10:35 +0330 +0330
NA

يه سوال شماها اون موقع ها مشق ميكردين؟(مقش ميكردم)؛

0 ❤️

409588
2014-01-09 19:31:43 +0330 +0330

اخه من موندم باپا زیر کرسی کردی تو شورت طرف اونم پیش هشت نفر !!!

0 ❤️

409589
2014-01-09 21:57:05 +0330 +0330

دامادم رفته بود سربازی
دامادت :D

0 ❤️

409590
2014-01-10 06:05:50 +0330 +0330

فقط میتوگم بگم یاد کرسی بخیر.

0 ❤️

409591
2014-01-10 10:10:58 +0330 +0330

بسلامتی بچه های قدیم كه با ذغال واسه ی
خودشون سبیل می ذاشتن تا شبیه باباهاشون
بشن

نه بچه های الان كه ابروهاشون رو بر می دارن تا
شبیه ماماناشون بشن

0 ❤️

409593
2014-01-10 14:46:22 +0330 +0330
NA

ممنونم ممنونم که موجبات خنده وشادی ما را حتی با کس شعر گفتن فراهم نمودی

0 ❤️

409594
2014-01-10 15:43:17 +0330 +0330
NA

امکانات نبوده دیگه فوق فوقش زیر کرسی حال میکردن :)

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها