گی گروهی از ترس آبرو

1397/04/02

سلام این اولین داستان گی هست که دارم مینویسم پس فوش ندید
اسم من عرفانه ۱۷ سالمه و خیلی خوشکلم به صورتی ک وقت زنگ ورزش ک میخوام لباسمو عوض کنم کل مدرسه شق میکنن روم
سفید و تپل کونم به قدری بزرگه ک خودم بعضی وقتا خجالت میکشم
بریم سراغ داستان
مدت ها گذشته بود ک من کونی شده بودم و فقط به علی میدادم
علی پسری تقریبا سیاه بود با کیر ۱۷ سانتی و کلفت یه جوری بود ک همیشه دلم میخواست بهش بدم ما همیشه هر وقت ک مکان جور میشد میرفتیم گی میکردیم ولی بعد از یه مدتی فهمیدم ک علی از تمام کردن هام فیلم گرفته از اون به بعد دیگه بهش ندادم
چون ناراحت شده بودم ولی علی بعد یه مدت منو تهدید کرد که فیلمامو پخش میکنه منم از ترس آبروم گفتم حاظرم بهش دوباره بدم ولی علی گفت ن اینبار باید به دوستاش هم بدم
منم که نمیخواستم بقیه بفهمن من کونی ام اول امتناع کردم ولی بعدش از روی اجبار رفتم
اولش فکر میکردم دوستاش همسن خودمونن تا اینکه رفتم مکانش
وقتی رسیدم به مکانش برق از سرم پرید
دو تا مرد بدن ساز گنده تو خونه دست به کیر وایستاده بودن
پشمام ریخت خواستم فرار کنم که علی در رو بست و کلیدشو بر داشت بعدش منو هل داد سمت اون دو تا مرد اسم یکیشون محمد بود و اون یکی رضا کیرشون خیلی بزرگ تر از علی بود من همیشه زیر کیر علی به گریه میفتادم حالا اینا رو چیکار کنم ؟؟؟؟ اولش محمد سر منو گرفت و به زور کیرش کلفتشو تا ته کرد تو دهنم داشتم بالا می اوردم ک نا گهان رضا گفت منم کونشو میکنم و رفت پشتم . به زور منو به حالت داگی برد و کیر ۲۲ سانتیش رو گذاشت دم کونم اونجا بود ک فهمیدم قراره به گا برم چون فقط تف زد و علی هم گفت چنان گشادش کنید ک میخوام دوتا کیر بره تو کونش
منم فقط داشتم التماس میکردم علی تو رو خدا لااقل فقط یه نفری بکنید که گفت ن
رضا کیرشو اروم اروم کرد تو کونم خیلی درد داشت ولی نخوام دروغ بگم لذت هم داشتم
رضا دیگه کیرشو تا دسته کرده بود تو و محمد هم داشت تلمبه میزد تو دهنم ک علی اومد و کیرشو انداخت تو دستم داشتم همزمان به سه نفر حال میدادم که رضا جاشو با علی عوض کرد و محمد هم رفت جای علی
حالا داشتم کیر رضا رو میخوردم به علی میدادم و کیر محمد رو می مالیدم همینجوری بود و اونا جاشون رو عوض میکردن و من دیگه فقط غرق در لذت بودم که یهویی حس کردم درد بدی دارم
نگو علی همزمان با رضا کیرشو کرده تو کونم منم فقط جیغ زدم که علی سیلی زد تو صورتم گفت خفه شو همسایه ها فهمیدن
منم فقط گریه می کردم که بعد از ۱۰ دقیقه علی ارضا شد و کنار رفت حالا فقط رضا و محمد مونده بودن
محمد دیگه تلمبه هاش اونقد محکم شده بود ک فهمیدم نزدیکه که آبش بیاد وقتی آبش اومد تو کونم خالی کرد
خیلی میسوخت که رضا گفت ای خاک تو سرتون مرتیکه های زود انزال و رفت پشتم و شروع کرد به تلمبه زدن دیگه زمان از دستم در رفت و فقط دعا میکردم ک تموم شه
وقتی اب رضا داشت میومد گفت هوی کونی بلند شو برام ساک بزن منم گفتم باشه تا اومدم شروع کنم به ساک زدن سرمو گرفت و کیرشو تا ته کرد تو حلقم و ابشو خالی کرد نزاشت ک تف کنم آبشو مجبورم کرد تا تهشو بخورم منم خوردم
دیگه از درد نمیتونستم تکون بخورم که علی گفت کونی پاشو وسایلتو جمع کن بزن به چاک ک من گفتم پس فیلما چی ؟؟؟
علی گفت وقتی ده دفعه دیگه اینجوری دادی پاک میکنم و منو با اون دردم از خونه انداخت بیرون

نوشته: عرفان


👍 14
👎 8
35406 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

696683
2018-06-23 20:47:56 +0430 +0430

همه رو خودت تنها نوشتي؟يا محمد و رضا و علي و اكبر و محسن و محمود و اصغرم كمكت كردن؟

6 ❤️

696684
2018-06-23 20:49:28 +0430 +0430

حداقل خوبه که خودت چن بار تاکید کردی که کونی حرفه ای هستی و واسه همین صداقتت لایکت میکنم

1 ❤️

696722
2018-06-23 21:42:07 +0430 +0430

کاش دمه دستم بودی جوری میکردمت که جای رضا و اصغر و ممد و … رو پر کنم واست

0 ❤️

696730
2018-06-23 21:49:51 +0430 +0430

داستانت که معلومه فانتزیته،هرچند که مغزت خیلی کثیفه و باس بهش مسواک بزنی ولی بابت واقعی نبودن داستانت خوشحالم ولی به هر حال تو یک معنی و مفهوم جدید به واژه کونی بخشیدی!ادم عادی نمیتونه تو ذهن خودش هم اینقدر جر بخوره!یه نصیحت دوستانه برات دارم پسرم…

#کونی نباش!

مغزی یا جسمی!

6 ❤️

696742
2018-06-23 22:26:42 +0430 +0430

کسکش یکم آرومتر بده ببینم چی شد آخه کی ب کیه تا ب اسما عادت کردم داستان تموم شد

3 ❤️

696782
2018-06-24 03:12:46 +0430 +0430

تو اون موقعیت سانتی مترم برده بودی؟

1 ❤️

696851
2018-06-24 10:57:34 +0430 +0430

من نمیدونم شما چجو ی میفهمین کیرا چند سانتن
منو کیرم که 22 ساله باهمیم هنوز دقیق نمیدونم چقدره
اخه تو از کجا فهمیدی اون چند سانته
نکنه کونت متر لیزری داره؟

1 ❤️

696886
2018-06-24 15:43:11 +0430 +0430
NA

اول که گفتی فهش‌ ندین گفتم خودش فهمیده که داره ک وس شعر مینویسه واسه همین کی ر بچه های شهوانی تو مغزت با این داستانت (dash) (dash)
حالا بزار من داستان اصلی خودت رو بگم تو تو مدرسه شلوارت. درمیادی‌بچه ها انگشت می کنن ارزوته‌ دوتا کون همزمان تو کونت باشه بییییاه‌ ???

0 ❤️

696892
2018-06-24 16:07:33 +0430 +0430

عجب ! هی آدم میخواد فحش نده ! میگیم بده فحش ندین ! دوتایی کردن با هم تو یه سوراخ؟
این خاطره بود یا رویا؟
17 سالت باشه که عالیه ! از این حالا به ما هم میدی؟

0 ❤️

696931
2018-06-24 20:26:03 +0430 +0430

کاش قزوین بودی حیف

0 ❤️

697044
2018-06-25 04:44:59 +0430 +0430

این داستان عین واقعیته ک نوشتمش فیلماشم موجوده هر کی میخواد بیاد

0 ❤️

697045
2018-06-25 05:05:05 +0430 +0430

کاش منم ب جا تو بودم

0 ❤️